خدا بیشتر به ما عشق میورزد یا ما به او؟

winter

عضو جدید
ما چقدر غافلیم!
خداوند بیش از ما،به ما عشق میورزد و ما را دوست دارد و پیش از ما
ایا خدا بیشتر با ما سخن میگوید یا ما با خدا؟
معشوقترین در6236ایه با انسان معاشقه کرده است و ما فقط در نماز که نیاز ماست.عاشقانه های او کجا و سخنان ما کجا؟!
 
آخرین ویرایش:

winter

عضو جدید
پروردگار،بی هیچ چشم داشتی به ادمی عشق میورزد.پیش از او و بیش از او
 
آخرین ویرایش:

winter

عضو جدید
دوستای گلم لطفن اگه کسی مطلبی در مورد عشق خدا به انسان داره بذاره.
خیلی خیلی خوشحال میشم بخونمشون.
اخه به نظر من گاهی با خوندن این مطلبا عشق انسان به پروردگارش بیشتر میشه
 

winter

عضو جدید
اگر خداوند در ایات قران فرموده که افراد یا گروههایی را دوست ندارد در حقیقت خداوند عمل یا اندیشه انان را دوست ندارد و بیزاری اش را این گونه ابراز میکند.اما هرگز از هدایت و راهنمایی انان دریغ نمی ورزد.
به همین علت عشق الهی نسبت به افریدگانش بسیار افزون تر از عشق انان نسبت به اوست و هزاران بار بیش از محبت مادر نسبت به فرزند.
 

paras2

عضو جدید
خب چطور میشه آدم به کسی که همه چیزاش ازونه فکر نکنه؟ به نظر من آدم باید به خدا بیشتر از پدر مادرش عشق بورزه... من خودم اونا رو خیلی دوس دارم. اما وقتی میبینم اونا رو خدا آفریده منم همین طور.... عشقم به خدا باید صدچندان بشه.... :gol:
 

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام jein
خوبی ؟
مرسی از زدن این تاپیک
ولی سوال دارم
قصدت از زدن این تاپیک چیه ؟!
کلن تو این تاپیک در چه زمینه هایی میخوای بحث کنی ؟
عشق به خدا و عشق خدا به ما‌؟!! در اینباره صحبت کنیم دیگه ؟! همینی که نوشتی ! خوب سوالم در این باره، از چه منطقی واسه صحبت کردن تو این زمینه استفاده میکنی ؟ حرفا از خودتون هست یا از کتابا ؟‌

جواب بالایی، اینکه از روی عقل ناقص خودمون بحث کنیم و به نتیجه ای برسیم و یا اینکه از رو کتابا بریم جلو واسم مهمه، در ضمن هر منبعی باشه دلم میخواد نویسندش، و کل خصوصیات نویسنده و همینطور عقیده هاش، و اینکه از چه مراجعی استفاده کرده، به چیا پایبنده و غیره مهمه

وقتی اومدی بیشتر بحث میکنیم
 

winter

عضو جدید
سلام jein
خوبی ؟
مرسی از زدن این تاپیک
ولی سوال دارم
قصدت از زدن این تاپیک چیه ؟!
کلن تو این تاپیک در چه زمینه هایی میخوای بحث کنی ؟
عشق به خدا و عشق خدا به ما‌؟!! در اینباره صحبت کنیم دیگه ؟! همینی که نوشتی ! خوب سوالم در این باره، از چه منطقی واسه صحبت کردن تو این زمینه استفاده میکنی ؟ حرفا از خودتون هست یا از کتابا ؟‌

جواب بالایی، اینکه از روی عقل ناقص خودمون بحث کنیم و به نتیجه ای برسیم و یا اینکه از رو کتابا بریم جلو واسم مهمه، در ضمن هر منبعی باشه دلم میخواد نویسندش، و کل خصوصیات نویسنده و همینطور عقیده هاش، و اینکه از چه مراجعی استفاده کرده، به چیا پایبنده و غیره مهمه

وقتی اومدی بیشتر بحث میکنیم
سلام
من میخوام که اگه تو کتابا جمله های قشنگی میبینیم که با خوندن اونا فقط برای یه لحظه خدا رو بیشتر حس میکنیم اینجا بذاریم
چون تا حالا چند بار پیش اومده که تو یه روز اصلن خدا رو حس نکردم اما اخر شب با خوندن یه جمله این لذت رو تجربه کردم
در مورد نویسنده ها هم چشم
نام نویسنده رو مینویسم و سعی میکنم دربارش هر چی میتونم بنویسم:gol:
 

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
و شروع کنیم
jein من منتظر حرکت شمام، ولی دلم میخواد بیشتر از روی عقل خودمون صحبت کنیم، درسته که نوشته های کتابا رو هم بیاریم، اما عاقلانه روشون بحث کنیم !
 

winter

عضو جدید
ما باید او را بخوانیم،دست حاجت به سویش بلند کنیم و... اما باز هم اوست که ما را میخواند
 

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
و شروع کنیم
jein من منتظر حرکت شمام، ولی دلم میخواد بیشتر از روی عقل خودمون صحبت کنیم، درسته که نوشته های کتابا رو هم بیاریم، اما عاقلانه روشون بحث کنیم !
بهترين‌ چيز رسيدن به نگاهي است که از حادثه عشق تر است!
:gol:
 

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
شايد سحرگاه امروز بود که عشق خدا به "انسان" متجلي شد. وحي باريدن گرفت و اين کلامات به او تلقين شد:

إقرأْ بإسم ربک الذي خلق* خلق الإنسان من علق* إقرأْ و ربّک الاکرم* الذي علّم بالقلم* علّم الانسان ما لم يعلم* کلّا إنّ الانسان ليطغي* أن رآه استغني* أن الي ربک الرجعي*

بخوان به نام پروردگارت که آفريده است
که انسان را از {نطفه و سپس} خون بسته آفريده است.
همانا که با قلم {انسان را} آموزش داد
چنين نيست، بي‌گمان انسان سر به طغيان برآورد.
از اين که خود را بي‌نياز بيند!
همانا بازگشت به سوي پروردگار توست!
:gol:
 
آخرین ویرایش:

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
بانگ شعيب و ناله‌اش(1)

بانگ شعيب و ناله‌اش(1)

اين شعر يادگار روزگار نوجواني است...

گريه کرد از بس شعيب تاج‌دار
روزها روشن و شب‌هاي تار

هر دو چشمش کور و نابينا نشست
باز دادش چشم، سلطان الست

باز گاه و بي‌گه و شام و سحر
اين‌قدر بگريست کافتاد از نظر!

کور شد باز آن دو چشم پاک‌بين
باز دادش چشم آن چشم‌آفرين

بار سيّم گريه‌هاي زارزار
کرد اندر شهر و دشت و کوهسار

روز و شب بگريست تا بار دگر
کور شد نورش نماند اندر بصر

کور گشت و گريه‌ي او کم نشد
ساعتي بي‌سوز و بي‌ماتم نشد

شام‌ها در گريه‌هاي هاي هاي
روزها در ناله‌هاي واي واي

اين‌قدر بگريست تا طير و وحوش
آمدند از گريه‌اش اندر خروش
:gol:
 

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
داستان شعيب به آن‌جا رسيد که اين پيامبر، دل رقيق و چشم اشک‌باري داشت. تا آن‌جا که مدام به درگاه الهي مي‌گريست و سوي چشمانش را از دست مي‌داد. خداوند تا سه‌ مرتبه، نور چشمش را باز‌گرداند، اما ديديم که شعيب دست بردار نيست! تا اين‌که ندايي...

تا شبي او را ندايي شد ز غيب
تا به کي مي‌گريي آخر اي شعيب؟

گريه تو خلق را گريان کند
سوز جان مر جسم را سوزان کند

تو چو جاني و رعيت جسم تو
تو چو معني اين خلايق اسم تو

هر کسي از بهر يک چيزي گريست
اي شعيب اين گريه‌هايت بهر چيست؟

گر ز بيم دوزخ است و آن جحيم
ما درِ دوزخ به تو بربسته‌ايم

آتش دوزخ بود بر تو حرام
هم‌چو آن جنت به کفّار لئام

ور بود اين گريه‌ات بهر بهشت
شوق وصل حوريان خوش سرشت

ما بهشت از بهر تو آماده‌ايم
حوريان را زيب و زينت داده‌ايم
 

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
بانگ شعيب و ناله‌اش (3)

بانگ شعيب و ناله‌اش (3)

داستان به نداي آسماني رسيد که معترضانه به شعيب نهيب مي‌زند: اگر گريه‌ات از ترس دوزخ است، دوزخ را بر تو حرام کرديم و اگر از شوق جنت است، آن را بر تو واجب کرديم...

پاسخ شعيب (1)
چون شعيب از عالم غيب اين شنيد
از دل پر درد آهي برکشيد!

کاي خدا آرام جان مستهام(سرگشته)
من که و دوزخ چه و جنت کدام؟!

دل کجا تا فکر اين و آن کنم
يا از آن غمگين به آن شادان کنم

چيست دوزخ تا از آن ترسان شوم
تا ز بيم تَفّ آن گريان شوم

من خود اندر آتشستم سال‌ها!
اندر آتش کرده‌ام نشو و نما

آتشي کز آن سقَر مانده است مات
هفت دوزخ از طوفان بحرش يک حباب

آتشي کز آن جهنم در حذر
آتشي عالم ز سوزش يک شرر

آتش هجران و نيران فراق
سوز مهجوري و نار اشتياق

آتش حرمان ز بزم دل‌فريب
آتش مهجوري از وصل حبيب

من که عمري شد در اين آتش خوشم
کي ز دوزخ روي در هم مي‌کشم؟!
 
آخرین ویرایش:

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
بانگ شعيب و ناله‌اش (4)

بانگ شعيب و ناله‌اش (4)

شعيب در پاسخ نداي آسماني در وعده‌ي بهشت و آسودگي از دوزخ الهي، پاسخ مي‌دهد: از کدامين دوزخ مي‌ترسانيم که دوزخي در دلم بر پاست و سراپاي وجودم را عشق و درد هجران مي‌سوزاند، پس ادامه مي‌دهد:

پاسخ شعيب (2)
گريه‌هايم ني ز شوق جنت است
ني ز شوق حوري مه صورت است

جنت آن خواهد که جز جنت نيافت
نو جنت آفرين بر وي نيافت

باغ و جنت در بر او خرم است
کو به بزم خاص تو نامحرم است

حور و جنت دلکش و زيبا بود
پيش چشمي کز تو نابينا بود

حور پيش ديده‌اي دارد جمال
که نديده است آن جمال بي‌مثال

(منبع: مثنوي طاقديس، ملا احمد نراقي)
:gol:
 
آخرین ویرایش:

winter

عضو جدید
این جمله هایی که من تا حالا نوشتم از کتاب عاشق ترین معشوق بود
نوشته محمود جویباری
 

winter

عضو جدید
اگر میخواهید بدانید خدا تا چه اندازه دوستدارتان است ببینید شما چقدر او را دوست دارید.این قاعده کلی معیار بسیار خوبی برای تشخیص اندازه دوستی هاست.
امام صادق(ع)فرمودند:هر کس میخواهد بداند چه مقامی نزد خداوند دارد بنگرد که مقام خدا نزد او چگونه است.زیرا بنده به همان اندازه نزد خدا منزلت دارد که برای خدا نزد خود منزلت قایل است
 

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
الرحمن

الرحمن

من سعي کرده‌ام در اين تاپيک زيبا، به عشق‌ورزي دوجانبه خدا و انسان دست بزنم. به عبارتي به گفت‌وگويي. اين‌بار نوبت خداست:

الرحمن* علّم القرآن* خلق الانسان* علمه البيان*...فبأيّ آلاء ربّکما تکذبان*
خداوند رحمان،
قرآن را آموزش داد.
انسان را آفريد
به او زبان آموخت...
پس کدام يک از نعمت‌هاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟
 

winter

عضو جدید
عشق الهی،عشق سرشار از نیاز است اما عشق زمینی،عشق بی نیاز است.
 

winter

عضو جدید
خداوند متعال به پیامبرش چنین وحی کرد:ای داوود!به ساکنان سرزمین من بازگو:من دوست کسی هستم که دوستم بدارد،همنشین اویم که همنشین من باشد،همدم هر ان که با نام و یادم انس گیردو فرمانبردار فرمانبردارانم هستم.
 

valkano سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدا ما رو بيشتر از خودمون دوست داره اين حرف شعار نيست دليلشم احكاميه كه براي ما فرستاده كه تمامي اونها براي ارامش و اسايش ما انسان هاست ولي ما غافل از اين محبت با گناه گردن خودمون به خودمون ظلم ميكنيم و خودمونو شكنجه ميديم
ما اگه عاشق كسي باشيم مطمئنن بيشتر از خودش طرفمونو دوست نداريم پس ميشه گفت اين رابطه بين انسان و خدا خيلي فراتر از عشق ورزيدنه
 

winter

عضو جدید
خدا ما رو بيشتر از خودمون دوست داره اين حرف شعار نيست دليلشم احكاميه كه براي ما فرستاده كه تمامي اونها براي ارامش و اسايش ما انسان هاست ولي ما غافل از اين محبت با گناه گردن خودمون به خودمون ظلم ميكنيم و خودمونو شكنجه ميديم
ما اگه عاشق كسي باشيم مطمئنن بيشتر از خودش طرفمونو دوست نداريم پس ميشه گفت اين رابطه بين انسان و خدا خيلي فراتر از عشق ورزيدنه
سلام دوست عزیز
باهاتون موافقم.محبت مادر به فرزندش یه نمونه از این محبته،چون مادر فرزندشو بیشتر از خودش دوست داره.چه برسه به خدا.
در مورد کلمه عشق بین خدا و بندش:تو همین کتابی که جمله هاشو مینویسم نوشته بود که عشق در اصطلاح عرفان اخرین پایه محبت و فرط دوستی است.
اگه دقت کنیم در قران کلمه ی عشق وجود ندارد.
عشق الهی نسبت به بندگانش چنان است که خداوند خود را ودود نامیده است.ودود به معنای بسیار دوست دارنده است.
ود که ریشه کلمه ودود میباشد به معنای محبتی که دارای اثار و تبعات روشنی از قبیل الفت،مراوده و احسان میباشد.
در حقیقت ود دوستی دل است با ابراز و اظهار دوستی به اثار و علایم و علایق.و این دوستی نه از جهت رقت قلب است که در مراحل اولیه محبت رخ میدهد بلکه از جهت ایثار و احسان و انعام است.
 

winter

عضو جدید
"اِنه غفورٌ شکور"
مگر میشود خداوند شکرگزار بنده خویش باشد؟!
در تفسیر"لاهیجی" چنین امده:شکر گوینده است،یعنی با بندگانش همچون شکر گویندگان معامله میکند.گویی از اطاعت بندگان به مقربان درگاه الهی سودی رسیده که به ازای ان،شکر میکند،ثواب اطاعت انان را به بهترین شکل میدهد.
 

computrenginneer

عضو جدید
سلام به همه دوستان گلم که این همه به خدا نزدیک ترید .
امیدوارم ما هم انچنان باشیم که خدا از ما خواسته وخدا هم از ما راضی و خشنود باشد .
هر چند ما انسان ها گاهی اوقات غرق گناه و دنیا هستیم و خدارو از یاد می بریم اما خدا مارو فراموش نمی کنه و رزق و روزی ما رو می رسونه(البته خودمو میگم که گنه کارم ، جسارت نشه) . من میدونم هر چند ما گنه کار باشیم خدا مارو دوست داره .این سخنو و نمیدونم کجا شنیدم ولی چنین است که یکی از پیامبران از خدا می پرسه چرا بنده های شرور و گنه کارو از بین نمی بری خدا وند میفرماید ای پیامبر چند تا وسیله درست کن پس از اینکه وسایل درست شدند خداوند می فرماید ای پیامبر آنها رو خراب کن .پیامبر می فرماید من چگونه اینهارو خراب کنم در حالیکه همه دست ساز من هستند و زیبا .خداوند در جواب می فرماید من نیز آفریده های خود را دوست دارم و نمی توانم انها را خراب کنم .

پس بنابراین بدون هیچ شک و تردید و برهانی خدا ما رو دوست داره
 

computrenginneer

عضو جدید
مردی در عالم رویا فرشته ای را دید که در یک دستش مشعل و در دست دیگرش سطل آبی گرفته بود و در جاده ای روشن و تاریک راه می رفت. مرد جلو رفت و از فرشته پرسید:« این مشعل و سطل آب را کجا می بری؟» فرشتـه جواب داد:« می خواهم با این مشعـل بهشت را آتش بـزنم و با این سطل آب، آتش های جهنم را خاموش کنم. آن وقت ببینم چه کسی واقعاً خدا را دوست دارد
 

winter

عضو جدید
مردی در عالم رویا فرشته ای را دید که در یک دستش مشعل و در دست دیگرش سطل آبی گرفته بود و در جاده ای روشن و تاریک راه می رفت. مرد جلو رفت و از فرشته پرسید:« این مشعل و سطل آب را کجا می بری؟» فرشتـه جواب داد:« می خواهم با این مشعـل بهشت را آتش بـزنم و با این سطل آب، آتش های جهنم را خاموش کنم. آن وقت ببینم چه کسی واقعاً خدا را دوست دارد
دوست عزیزم
ممنون
خیلی زیبا بود
به ما یاد اوری میکرد که خدا رو برا چی دوست داریم؟
به خاطر خواسته هامون؟
به خاطر اینکه از جهنمش میترسیم؟
یا او رو به خاطر خودش دوست داریمو هیچ چی هم عوضش نمیخوایم؟
امیدوارم هممون به خاطر دلیل سوم دوسش داشته باشیم:gol:
 

Similar threads

بالا