حتما بخونید

babak fd

عضو جدید
دلیل قرآنی بر رد ولایت مطلقه فقیه
در این نوشته سعی بر این است که این نظریه از منظر قرآن مورد نقد و بررسی قرار گیرد و دلایلی بر رد این نظریه بیان گردد. مطالب قرآنی که در این نوشته ذکر گردیده است، برگرفته از تفسیر المیزان‌‌– نوشته علامه طباطبایی ج 4– است که به اعتقاد بسیاری بهترین و کامل‌ترین تفسیر قرآن می‌باشد.
پایه اصلی نظریه ولایت مطلقه فقیه آیه 59 سوره نسا‌ است که با قرائتی خاص، از آن برای اثبات ولایت مطلقه فقیه استفاده می‌گردد.
«یایها الّذین آمنوا اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول و اولى الامر منکم فان تنزعتم فى شى ء فردّوه الى اللّه و الرسول ان کنتم تومنون باللّه و الیوم الاخر ذلک خیر و احسن تاءویلا.(59 نساء)»
«هان اى کسانى که ایمان آورده‌اید خدا را اطاعت کنید و رسول و کارداران خود را‌- که خدا و رسول علامت و معیار ولایت آنان را معین کرده‌- فرمان ببرید، و هرگاه در امرى اختلافتان شد براى حل آن به خدا و رسول مراجعه کنید، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید این برایتان بهتر، و سرانجامش نیکوتر است.»
طرف‌داران نظریه ولایت مطلقه فقیه، «اولی الامر» را همان ولی مطلق فقیه تفسیر می‌کنند و همگان را ملزم به اطاعت مطلق از آن می‌دانند! آنان برای قرآنی جلوه دادن نظریه ولایت مطلقه فقیه به قرائت قسمت ابتدایی آیه (یایها الّذین آمنوا اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول و اولى الامر منکم) بسنده می‌کنند و ادامه آن‌را که در مورد اختلاف بین مومنان در امری و رجوع به خدا و رسول‌– کتاب و سنت‌– برای حل آن است، چندان مورد توجه قرار نمی‌دهند. اما آیا می‌توان «اولی الامر» را همان «ولی مطلق فقیه» تفسیر کرد و اطاعت از او را واجب و بدون قید و شرط‌– هم‌چون رسول خدا‌– دانست؟! حال به بررسی این مطلب می‌پردازیم.
در این آیه ابتدا مردم به اطاعت از خدا فرا خوانده می‌شوند و سپس به اطاعت از رسول و اولی‌الامر. اولین نکته تکرار کلمه «اطیعو» است که بیان‌گر تفاوت در نحوه اطاعت از خدا و اطاعت از رسول و اولی‌الامر است. برخی این تکرار را دلیل تاکید می‌دانند، اما این‌گونه نیست، زیرا اگر منظور تاکید بود، ترک تکرار این تاکید را بیش‌تر می‌رساند و بنابراین باید می‌گفت «اطیعوا اللّه و الرسول»، چون با این تعبیر می‌فهماند که اطاعت از رسول، عین اطاعت از خداست و هر دو اطاعت یکی هستند. اما چنین نکرد و این یعنی خدا یک اطاعت دارد و رسول و اولی الامر نیز یک اطاعت.
اما مسئله قابل تعمق و تفکر این‌جاست که اطلاق امر به اطاعت از رسول و اولی‌الامر، دلیل بر عصمت ایشان است. جای تردید نیست نوع اطاعتی که در آیه «اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول …» آمده است، اطاعتی است مطلق و به هیچ قید و شرطی مقید و مشروط نشده است و این خود دلیل بر این است که رسول خدا امر به چیزی و نهی از چیزی نمی‌کند که مخالف با حکم خدا باشد و موافقت اوامر و نواهی رسول با اوامر و نواهی خدا، جز با عصمت رسول تفسیری ندارد و محقق نمی‌گردد. این سخن به همین شکل در اولی‌الامر نیز جریان می‌یابد.
نیروی عصمت در رسول، از آن‌جا که حجت‌هایی از جهت عقل و نقل بر آن اقامه شده است، حتا بدون در نظر گرفتن این آیه نیز امری مسلم است. اما در مورد اولی‌الامر این‌گونه نیست و ممکن است کسانی دچار این توهم شوند که اولی‌الامری که در این آیه آمده است لازم نیست معصوم باشند! و معنای این آیه بدون در نظر گرفتن عصمت برای اولی‌الامر نیز درست است.
در پاسخ به این توهم باید گفت که در این آیه برای رسول و اولی‌الامر یک نوع اطاعت ذکر شده است و با علم به این که در مورد رسول حتا احتمال این نیز نمی‌رود که امر به معصیت کند و یا گاهی در مورد حکمی دچار اشتباه و خطا گردد، اگر در مورد اولی‌الامر این احتمال داده می‌شد، حتمن باید قیدی آورده می‌شد. اما این آیه از هرگونه قیدی مطلق است و لازمه مطلق بودنش این است که بپذیریم عصمتی که در مورد رسول مسلم گرفته شده است، در مورد اولی‌الامر نیز نافذ است و به‌صورت خلاصه این‌که منظور از اولی‌الامر کسانی هستند که مانند رسول خدا دارای عصمت هستند.
برخی نیز معتقدند که منظور از اولی‌الامر همان هیت حاکمه! است که عده‌ای معدود آن‌را تشکیل می‌دهند و هر یک از آنان افرادی از اولی‌الامر هستند. با قبول این احتمال و دلالتی که این آیه بر عصمت اولی‌الامر دارد، باید پذیرفت که تک‌تک افراد این هیئت معصومند! و در نتیجه، کل هیت نیز معصوم است. اما هرگز نمی‌توان چنین ادعایی را پذیرفت. زیرا طی قرن‌ها که از ارایه اسلام گذشته است هرگز چنین چیزی رخ نداده است. پس محال است که خداوند مردم را مامور به چیزی کند که مصداق خارجی ندارد.
با توجه به مطالب فوق، باید گفت که اولی‌الامر کسانی هستند که در گفتار و کردارشان معصومند و براستی اطاعت از آنان همانند اطاعت از رسول واجب است و این دقیقن همان نظریه پیروان اهل بیت است. بنابراین اطاعت مطلقی که این آیه به آن اشاره دارد، متعلق به همین گروه است و قابل بسط دادن به دیگران نیست.
از طرف دیگر و با توجه به ادامه آیه روشن است که اولی‌الامر حق ندارد حکمی جدید غیر از حکم خدا و رسول وضع کند و نیز نمی‌تواند حکمی از احکام ثابت در کتاب و سنت را نسخ نماید، که اگر می‌توانست باید می‌گفت در هر زمان مورد نزاع را به اولی‌الامر آن عصر ارجاع دهید و دلیلی نداشت که بگوید آن را به خدا و رسول‌- کتاب و سنت‌– ارجاع دهید. حال آن‌که مطابق نظریه ولایت مطلقه فقیه امام، ولی فقیه حق دارد کلیه احکام اولیه اسلام (عبادی و غیر عبادی) را تعطیل کند!!!
با این اوصاف، چنان‌چه این اطاعت مطلق را برای ولی فقیه نیز بپذیریم، ناچار به پذیرش عصمت در مورد او نیز هستیم و برای ولی فقیه نیز باید مقامی در حد ائمه اطهار قائل گردیم تا اطاعت از او مطلق و بدون قید گردد. که این باور در تضاد شدید با عقیده شیعه مبنی بر وجود امام زمان است. چون اگر برای ولی فقیه چنین مقامی متصور گردیم، فلسفه وجود امام زمان، کاملن بیهوده به نظر می‌رسد و ولی فقیه برای امت اسلامی کافی است. اما از آن‌جا که خدا کار عبث و بیهوده نمی‌کند و شیعه نیز به عقیده خود مبنی بر وجود امام زمان ایمان راسخ دارد، باید پذیرفت که این نظریه بدعتی شوم در اسلام و شیعه است.
گروهی نیز ولی فقیه را مترادف با منتخب مردم در جوامع دیگر می‌دانند و اطاعت از او را مانند همان منتخبین مردم در سراسر دنیا، برای مردم خود واجب می‌دانند. اما این نظر نیز حداقل از دو منظر دارای اشکال است. اول این‌که ولی فقیه بر خلاف جوامع مترقی، هرچند به ظاهر به شکلی دموکراتیک انتخاب می‌شود، اما در واقع و با وجود شورای نگهبان و نظارت استصوابی آن، مردم در انتخاب او دخالتی ندارند. علاوه بر این بسیاری از اعضای مجلس خبرگان که از ***** شورای نگهبان عبور کرده‌اند، بر این نظرند که وظیفه آنان انتخاب ولی فقیه (رهبر) نیست و آنان تنها ولی فقیه را که دارای ولایتی خدایی است کشف کرده و به مردم معرفی می‌کنند! (مصباح یزدی)
دوم این‌که باز هم بر خلاف سایر جوامع، نظارتی بر ولی فقیه و حتا دست‌گاه‌‌هایی که به‌صورت مستقیم زیر نظر او کار می‌کنند وجود ندارد و این بار هم اکثر اعضای ملجس خبرگان بر خلاف قانون اساسی اعتقاد دارند که آنان حق ندارند بر نحوه عمل ولی فقیه (رهبر) نظارت کنند و اگر کسی در این راستا گامی بردارد (آیت‌اله دستغیب، نماینده مردم شیراز در مجلس خبرگان) در جهت حذف او اقدام خواهند کرد.
 
آخرین ویرایش:

fatimma

عضو جدید
جالبه که این تاپیک هنوز حذف نشده و شما هنوز اخراج نشدید.
کلا خدا با حکمتی که داره بعد از 14 معصوم و اولیائش به کسی چنین اختیاراتی نداده که الان به ولی فقیه میدن.شایدم فکر میکنن خدا به اندازه اینا حکمت نداشته
 

tehranUNIVERSITY

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن
دلیل قرآنی بر رد ولایت مطلقه فقیه
در این نوشته سعی بر این است که این نظریه از منظر قرآن مورد نقد و بررسی قرار گیرد و دلایلی بر رد این نظریه بیان گردد. مطالب قرآنی که در این نوشته ذکر گردیده است، برگرفته از تفسیر المیزان‌‌ نوشته علامه طباطبایی ج 4 است که به اعتقاد بسیاری بهترین و کامل‌ترین تفسیر قرآن می‌باشد.
پایه اصلی نظریه ولایت مطلقه فقیه آیه 59 سوره نسا‌ است که با قرائتی خاص، از آن برای اثبات ولایت مطلقه فقیه استفاده می‌گردد.
«یایها الّذین آمنوا اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول و اولى الامر منکم فان تنزعتم فى شى ء فردّوه الى اللّه و الرسول ان کنتم تومنون باللّه و الیوم الاخر ذلک خیر و احسن تاءویلا.(59 نساء




  • کاش اول نگاهی به کتابهایی که در مورد ولایت فقیه نوشته شده می انداختید، بعد میگفتید پایه اصلی نظریه ولایت فقیه
  • کاش لااقل نگاهی به تفسیر المیزان (همان آدرسی که گفتید) می انداختید و نظر علامه رو میخوندید و به سایت معلوم الحال http://radiokoocheh.com/article/144777 اکتفا نمیکردید.
 

landscapedesigne

عضو جدید
تو کتاب دین و زندگی دوم یا سوم دبیرستان هم ولایت مطلقه فقیه رد شده ... اینا که دیگه منبعشون معتبره دیگه!
 

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بنده در عجبم که شما دچار تناقض نمیشی؟!!

از وقتی اومدی شروع کردی به تاپیک زدن و تحریف اخبار واسه زیر سوال بردن علما و مراجع و فقها، حالا متوسل شدی به علامه واسه زیر سوال بردن ولایت فقیه!!

جالبه...
کاش تو همه ی کارها همه چیمونو با علامه چک میکردیم!!

جنابی که میفرمایند در کتاب دین و زندگی دبیرستان مسئله ی ولایت رد شده...من بودم شما رو تو این درس رد میکردم!!!

عزیزان لطف کنید صحبتهای معتبر!!!!!!تون رو با قرآن یه چکی بفرمایید!

به اندازه ی کافی مسئله ی ولایت فقیه طرح و لزومش مطرح شده!

"شکی نیست که اختیارات «ولی فقیه» در بیان و اجرای احکام اسلامی، به ویژه در عرصه‌ی اداره‌ی حکومت و جامعه‌ی اسلامی، [به قول حضرت امام (ره)] همان اختیارات رسول‌الله (ص) می‌باشد و باز به قول ایشان: آن چه که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است، فقط بخشی از شئون ولی فقیه است."

بیشتر...
 
آخرین ویرایش:

landscapedesigne

عضو جدید
بنده در عجبم که شما دچار تناقض نمیشی؟!!

از وقتی اومدی شروع کردی به تاپیک زدن و تحریف اخبار واسه زیر سوال بردن علما و مراجع و فقها، حالا متوسل شدی به علامه واسه زیر سوال بردن ولایت فقیه!!

جالبه...
کاش تو همه ی کارها همه چیمونو با علامه چک میکردیم!!

جنابی که میفرمایند در کتاب دین و زندگی دبیرستان مسئله ی ولایت رد شده...من بودم شما رو تو این درس رد میکردم!!!

عزیزان لطف کنید صحبتهای معتبر!!!!!!تون رو با قرآن یه چکی بفرمایید!

به اندازه ی کافی مسئله ی ولایت فقیه طرح و لزومش مطرح شده!

"شکی نیست که اختیارات «ولی فقیه» در بیان و اجرای احکام اسلامی، به ویژه در عرصه‌ی اداره‌ی حکومت و جامعه‌ی اسلامی، [به قول حضرت امام (ره)] همان اختیارات رسول‌الله (ص) می‌باشد و باز به قول ایشان: آن چه که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است، فقط بخشی از شئون ولی فقیه است."

بیشتر...

یا خدا ... بیا بزن یباره دیگه ... من گفتم ولایت مطلقه فقیه رد شده نه ولایت ... من اگه بگم ولایت رد شده که اعتقادات خودم رو بردم زیر سوال!
 

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یا خدا ... بیا بزن یباره دیگه ... من گفتم ولایت مطلقه فقیه رد شده نه ولایت ... من اگه بگم ولایت رد شده که اعتقادات خودم رو بردم زیر سوال!
نه بابا نمیزنم نترسین!

"«ولایت مطلقه»، یک اصطلاح فقهی در مقابل «ولایت مقیده» است، نه آن چه فقط از مفهوم کلمه برداشت شده و برخی از نویسندگان از روی عدم اطلاع کافی یا از روی بغض و عمد، آن را به مثابه‌ی استبداد گرفته و ضد تبلیغ می‌کنند!!
آنها در «ولایت مطلقه فقیه» تشکیک می‌کنند تا مدعی شوند:
چون ولایت فقیه، مطلقه نیست،‌ پس ما مجازیم که به این بهانه هر چه از بیانات و فرامین آن را خواستیم بپذیریم و هر کدام را نخواستیم، نپذیریم و بگوییم که ولایت که مطلقه نیست!
دقت کنید...
چنان چه مشهود شد، نفی ولایت مطلقه‌ی فقیه به این معنا، به منزله‌ی نفی همه‌ی ولایت اوست!
این چه ولایتی است که «من» مجاز باشم هر چه را خواستم بپذیرم و هر چه را نخواستم نپذیریم؟!
لذا ولایت فقیه مطلقه یا مقیده هر کدام تعریف خاص فقهی خود را دارند ."
 

landscapedesigne

عضو جدید
برخی از نویسندگان از روی عدم اطلاع کافی یا از روی بغض و عمد، آن را به مثابه‌ی استبداد گرفته و ضد تبلیغ می‌کنند!!

تو این تایپیک واقعا من نوشته ای که این جمله رو برمبناش نوشتی نمی بینم ... میشه نقل قول کنی؟!

ولی به هر صورت ... من متن این تایپیک رو قبول دارم، چون ایشون هم ولایت مطلقه رو رد کرده البته بعد از خدا و پیامبر و 14 معصوم ... کاری به کار 30آ30 بازی آخرشم ندارم ... ایران جای گفتن واقعیت و امن بودنش نیست!

اینجا همه اعتقاد خودشون رو میگن یا مطلبی که شنیدن و خوندن و قبولش دارن ... نظر و اعتقاد هر کسی هم تا جایی که توهین نکرده باشه محترمه ... منم توهینی نمی بینم!

:smile:
 

eab123

عضو جدید
اگه میگید اولی الامر باید معصوم باشه باید گفت به غیر از 14معصوم در این عالم معصوم دیگه ای نداریم این جا اصل عدالته. عدالت یعنی این که گناه کبیره نداشته باشه وبه گناهان صغیره اصرار نکنه. پس اگه شرط عصمت باشه در زمان غیبت بردوش هیچ کس تکلیفی نیست. چون احکام جدید مانند آزمایشات جدید پزشکی و تکنولوژی های جدید و... بدون حکم میمونن.
اطاعت از اولی الامر زمانی که حکم خدا و رسولش رو بگه نه زمانی که صریحا بر خلاف حکم خداست. واگه ولایت فقیه چنین حکمی بده خود به خود ازمقامش عزل میشه.
تمامی احکام الهی در قرآن به صراحت نیومده اگه بخواهیم فقط قرآن رو ملاک قرار بدیم باید نماز نخونیم چون در قرآن تعداد رکعت های هیچ نمازی وجود نداره. اگه فقط قرآن ملاکه از فردا نماز صبح تون رو 3 رکعت بخونید.
در ولایت مطلقه فقیه ولایت به معنی زعامت , رهبری و حکومت اسلامی و اطلاق آن بدین معنا است که دایره اختیارات در ولایت فقیه اختصاص به یک حوزه خاص از مسائل اجتماعی ندارد بلکه هر حوزه ای را که دخالت حکومت در آن لازم است شامل می شود پس فقیه می تواند در تمامی این حوزه ها با رعایت ضوابط و قوانینی که اسلام تعیین کرده تصمیم گیری و اجرا کند. ولایت مطلقه فقیه هرگز بدین معنا نیست که فقیه در تصمیم گیری و اجرا هیچ قید و شرطی ندارد و رعایت هیچ ضابطه ای بر او لازم نیست این معنای باطل از ولایت مطلقه توسط هیچ فقیهی ابراز نشده فقط توسط ناآگاهان یا غرض ورزان شده است پس اطلاق در ولایت به معنای گستره ولایت بر همه حوزه هایی است که دخالت حکومت در آن لازم است بدین معنا اختیارات همه حکومت های متعارف در سطح جهان امروز مطلقه است زیرا بقای هیچ حکومتی بدون اجازه و دخالت در همه حوزه های حکومتی امکان پذیر نیست البته هر حکومتی در جهان برای تصمیم گیری و اجرا رعایت ضوابطی را بر خود لازم می داند در حکومت ولایت فقیه نیز این ضوابط از سوی دین تعیین شده است . پس از ذکر این دو مقدمه به اصل پاسخ می پردازیم : برای اثبات ولایت مطلقه فقیه از قرآن باید مسائل زیر را از قرآن به دست آورد: 1- اصل حکومت و ولایت در اسلام . 2- اطلاق ولایت . 3- شرایط حاکم یعنی اسلام و ایمان , عدالت آگاهی به اسلام (فقاهت ), کفایت . مسائله اول , اصل حکومت در اسلام : لزوم حکومت در هر جامعه ای از بدیهیات و نیازی به دلیل ندارد در اینجا فقط به آیاتی که ولایت پیامبر اکرم (ص ) و امامان معصوم (ع ) را ثابت می کند اشاره می کنیم . ((النبی اولی بالموئمنین من انفسهم )) (احزاب آیه 6) پیامبر نسبت به مردم از خود آنان سزاوارتر است پس اگر تصمیمی درباره آنان گرفت اطاعت از آن بر مردم لازم است ((و ماکان لموئمن و لا موئمنه اذ اقضی الله و رسوله امرا ان یکون لهم الخیره من امرهم )) (احزاب آیه 36) هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارند هنگامی که خدا و پیامبرش مطلبی را لازم بدانند اختیاری از خود در برابر خدا داشته باشند و مجموع آیاتی که امر به اطاعت از پیامبرکرده است (آل عمران آیه 32 و132) (مائده آیه 92) (انفال آیه 20) (نور آیه 54 و 56) (محمد آیه 33) (مجادله آیه 13) (تغابن آیه 12) و درباره ولایت امامان معصوم (ع ) نیز فرمود: ((انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یوئتون الزکاه و هم راکعون )) (مائده آیه 55) همانا ولی شما خداوند است و پیامبر او و موئمنانی که نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند این آیه به اتفاق همه مفسرانی که (شیعه و سنی ) برای آن شائن نزول ذکر کرده اند در حق علی بن ابیطالب (ع ) نازل شده است ((اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم )) (نسائ آیه 59) از خداوند و پیامبر و اولو الامرتان اطاعت کنید مسائله دوم : اطلاق ولایت : آیاتی که در مسائله قبل ذکر شد هیچ یک اطاعت از پیامبر و اولواالامر را مقید به مورد خاص یا موضوع خاص نکرده است و آن را به صورت مطلق بیان فرموده است . در آیه دوم اطاعت هر حکمی که خدا و رسول کردند بر مردم لازم شمرده شده است . در آیاتی که امر به اطاعت از پیامبر و اولواالامر شده است نیز هیچ قیدی برای آن ذکر نشده است پس از این آیات اطلاق در ولایت ثابت می شود. از آن جا که حکومت در جامعه اسلامی از ضروریات است و اختصاص به زمان رسول الله یا زمان حضور معصوم ندارد از این آیات می توان اطلاق ولایت را برای حاکم اسلامی در هر دوره ای ثابت کرد. مسائله سوم شرایط حاکم و ولی : شرط اول : اسلام و ایمان . خداوند می فرماید: ((لن یجعل الله للکافرین علی الموئمنین سبیلا"; خداوند هرگز کافران را بر موئمنان سلطه نمی دهد)), (نسائ آیه 141) و ((لایتخذ الموئمنون الکافرین اولیائ من دون الموئمنین و من یفعل ذالک فلیس من الله فی شی ئ; موئمنان نباید کافران را به جای موئمنان دوست و ولی خود بگیرند و هر کس چنین کند از لطف و ولایت خدا بی بهره است )), (آل عمران آیه 28). شرط دوم : عدالت در مقابل ظلم است . خداوند حکومت و ولایت ظالمین را نمی پذیرد پس حاکم و ولی باید عادل باشد. فرمود: ((ولاترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار; به ستم پیشگان گرایش نیابید که آتش دوزخ به شما خواهد رسید)), (هود آیه 113) و این رکون در روایات به رکون دوستی و اطاعت تفسیر شده است , (تفسیر علی بن ابراهیم ج , 1 ص , 338) و در شرط امامت به حضرت ابراهیم فرمود: ((قال انی جاعلک للناس اماما" قال و من ذریتی قال لاینال عهدی الظالمین )) (بقره آیه 124) خدا فرمود: من تو را پیشوای مردم گماردم گفت : و از فرزندان من ؟ فرمود: عهد من به ستمکاران نمی رسد شرط سوم : فقاهت . حاکم اسلامی باید عالم به احکام اسلام باشد تا بتواند آنها را اجرا کند در زمان پیامبر(ص ) و امام معصوم (ع ) این علم از سوی خداوند به آنان داده شده است و در زمان غیبت امام معصوم (ع ) داناترین مردم به احکام یعنی فقها این علم را دارند قرآن درباره شرط علم می فرماید: ((افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع امن لایهدی الا ان یهدی فمالکم کیف تحکمون ; آیا کسی که به راه حق هدایت می کند سزاوارتر است ک از او پیروی شود یا کسی که راه نمی یابد مگر آن که راه برده شود شما را چه می شود؟ چگونه داوری می کنید؟)), (یونس , آیه 35). فقیه کسی است که با تخصصی که سالها در تحصیل آن کوشش کرده خودش می توان احکام اسلام را از قرآن و سنت و عقل و اجماع به دست آورد و غیر فقیه کسی است که این تخصص را ندارد و باید احکام اسلام را از فقیه بیاموزد. اشکال : غیر فقیه می تواند احکام اسلام را از فقیه بگیرد و حکومت کند پس لازم نیست خودش فقیه باشد. پاسخ : اولا", آگاهی های لازم از اسلام برای حکومت اختصاص به فتوا ندارد تا گفته شود غیر فقیه از فقیه تقلید می کند بلکه در بسیاری از موارد فقیه باید با توجه به ملاک های ترجیح در تزاحم احکام و یا تشخیص موارد مصلحت به حکم حکومتی صادر کند و حکم حکومتی خارج از دایره فتوا و تقلید است . صدور حکم حکومتی در تخصص فقیه است . ثانیا" آیا غیر فقیه اطاعت از فقیه را در همه موارد بر خود لازم می داند؟ یا فقط در مواردی که خود تشخیص می دهد از فقیه اطاعت می کند در صورت دوم هیچ ضمانت بر اطاعت از فقیه وجود ندارد و در صورت اول در واقع آن فقیه ولایت دارد و این شخص مجری از سوی او به شمار می آید این با ولایت فقیه منافاتی ندارد. اشکال : در این آیه اطاعت از ((من یهدی الی الحق )) سزاوارتر از ((من لایهدی الایهدی )) معرفی شده است و در تطبیق آن بر مورد ما اطاعت از فقیه را سزاواتر از اطاعت غیر فقیه می داند. این است که پس اطاعت غیر فقیه نیز با وجود فقیه مقبول است گرچه اطاعت از فقیه بهتر است (مانند این سخن را ابن ابن الحدید در شرح خود بر نهج البلاغه ج , 9 ص , 328 نسبت به مقایسه امام علی (ع و خلفای پیش از او می گوید) پاسخ : این سزاواتر بودن سزاواری در حد الزام است یعنی فقط باید از او پیروی کرد به قرینه اینکه در ذیل آیه مردم را توبیخ می کند که چرا از ((من یهدی الی الحق )) پیروی نمی کنید ((فما لکم کیف تحکمون )) این سزاواری در حد الزام در واقع معنای صفت تفصیلی را ساقط می کند مانند آیه ((واولوا الارحام بعضهم اولی ببعض )) (احزاب آیه 6) که در بحث ارث است و وجود هر طبقه مانع از ارث طبقه دوم می شود. آیات بیشمار دیگری نیز وجود دارد که فضیلت عالمان را بر غیر عالمان بیان کرده است , (زمر, آیه 9). شرط چهارم : کفایت : یعنی توانایی شایستگی در اداره امور جامعه که از آن به مدیر و مدبر بودن نیز تعبیر می شود. حضرت یوسف فرمود: ((قال اجعلنی علی خزائن الارض انی حفیظ علیم ; گفت مرا بر خزائن این سرزمین بگمار که من نگهبان امین و کاردانم )), (یوسف , آیه 55). درباره داستان حضرت موسی و دختر شعیب نیز فرمود: ((ان خیر من استئجرت القوی الامین ; بهترین کسی که می تواند به کارگیری (اوست که ) توانای دستکار است )), (قصص , آیه 26). در داستان عفریت جنی و حضرت سلیمان (ع ) نیز از قول آن عفریت فرمود: ((و انی علیه لقوی امین ; من بر این کار توانای درستکارم )), (نمل آیه 39). از مجموع این آیات به دست می آید اگر کسی کاری و پستی را به عهده می گیرد باید توانایی و صلاحیت لازم برای آن را داشته باشد. از مجموع آیاتی که در این موضوعات ذکر شد می توان تصویری کلی از سیمای حاکم از دیدگاه قرآن به دست آورد در منطق قرآن حکومت و زمامداری تنها شایسته کسانی است که از صلاحیتهای علمی و اخلاقی و توانمندی های لازم برخودار باشند. به دست آوردن این تصویر در زمان غیبت امام معصوم (ع ) بر ولایت مطلقه فقیه تطبیق می کند. از طرف دیگر حکومت اسلامی حکومت قانون خداست ((و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون ; و آن بدون حاکمیت دین شناسی و متخصص مستعد در اجرای احکام الهی ( فقیه عادل و جامع الشرایط) امکان پذیر نیست )), (مائده , آیه 44). برای مطالعه بیشتر مستندات قرآنی ولایت مطلقه فقیه و حکومت اسلامی به منابع زیر رجوع کنید: 1- نگاهی به مبانی قرآن ولایت فقیه علی ذوعلم موئسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر پاییز 79. 2- پیام قرآن ج 10 قرآن مجید و حکومت اسلامی آیت الله مکارم شیرازی مدرسه امام علی بن ابی طالب قم 1374. ((اظهار نظر دقیق شما ]با ذکر شماره نامه قبلی [ درباره ی پاسخ ها, موجب تکامل و پویایی کار ماست ))
 

Similar threads

بالا