جوک بگو....

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
آهنگ بعدی آرمین
آرررررمین.....2afm....
سرصبه توتازه ازخواب پامیشی/ولی من هنوز توحماممو توباعثو بانیشی/که۲۴ساعت رختارو بشورم/فکراینکه نباشی چه جوری در رم
ولی تو چی یه کاسه تخمه تو دستته و روی مبلی/فکراینی که چه جوری ازمن کاربکشی/یاکه جوراباتو میدیو میگی بایدتو بشوری
......
تودستام زل بزن بیا ببین چروکو/تاحالااین طوری دیده بودی دستای منو/تاحالادیده بودی اینقد داغون بشم/باصدتا دستکشو پستونک آروم نشم
ولی توچی روی مبلیو باکاسه تخمت/تاشب ولویی پای برنامه خاله شادونت
وهمین چیزاست که یهو باعث میشه من اینارو بگم
 
  • Like
واکنش ها: Reus

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
شعر جدید دخترا:
یه کیلیپس دارم قلقلیه
سرخ و سفید,نیم متریه
میزنم رو سرم هوا میرم
نمیدونی تا کجا میرم
من این کیلیپسو نداشتم
قد کوتاهی داشتم
افسردگی می داشتم
عشقم بهم عیدی داد
کیلیپس یک متری داد!!!
 

narges_F

عضو جدید
کاربر ممتاز
شعر جدید دخترا:
یه کیلیپس دارم قلقلیه
سرخ و سفید,نیم متریه
میزنم رو سرم هوا میرم
نمیدونی تا کجا میرم
من این کیلیپسو نداشتم
قد کوتاهی داشتم
افسردگی می داشتم
عشقم بهم عیدی داد
کیلیپس یک متری داد!!!

:biggrin:..............خیلی خوب بود...
 

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه پیرمرد و پیرزنی بودن که سالها با هم زندگی کرده بودن بدون این که حتی یه بار هم دعوا کنن.
یه روز یه نفر میره ازشون میپرسه رازتون چی بوده که این همه سال رو با خوشی و مهربونی گذروندین؟
پیرمرد میگه:
روز اول ماه عسلمون زنم رفت روی اسب,تا اسب سواری کنه یهو اسب تکون محکمی خورد که زنم افتاد زمین بلند شد نشست رو اسب و به اسب گفت بار اولته,اسب هنوز زیاد جلو نرفته بود که دوباره زنمو انداخت زمین زنم دوباده بلند شد نشست رو اسب و به اسب گفت بار دومته,اسب دوباره زنمو انداخت بلند شد به اسب گفت بار سومته تفنگشو درآورد اسب رو کشت.من رفتم گفتم چیکار میکنی دیونه ی روانی؟؟انگشتشو طرفم دراز کرد بهم گفت بار اولته!
 

*N.A*

عضو جدید
کاربر ممتاز
شعر جدید دخترا:
یه کیلیپس دارم قلقلیه
سرخ و سفید,نیم متریه
میزنم رو سرم هوا میرم
نمیدونی تا کجا میرم
من این کیلیپسو نداشتم
قد کوتاهی داشتم
افسردگی می داشتم
عشقم بهم عیدی داد
کیلیپس یک متری داد!!!

خیلی باحال :w15::w15::w15:
 

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
توی شرکت پشت میزم نشسته بودم یه شارژ رو تو گوشیم وارد کردم گذاشتمش رو میز. سرمو گذاشته بودم رو میز که یه مراجعه کننده اومد داخل دیدم لبخند میزنه بهم نیگا میکنه منم مثل یه دختر متشخص و مغرور اخم کردم بهش بعد از تموم شدن کارش همکارم گفت دیوونه این چیه رو پیشونیت دست زدم دیدم وااااای شارژ چسبیده بوده فرق پیشونیم
دیگه اقا غلام اومد با جارو منو جمع کرد از وسط
 

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
دﻳﺮﻭﺯ ﺗﻮﻯ ﺗﺎﻛﺴﻰ ﻳﻪ پرسپوليسيه ﺳﺒُﻚ ﻣﻐﺰ ﺑﻪ ﺭﻓﻴﻘﺶ ﮔﻔﺖ :
ﺭﻭﺯ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮﻡ استقلالى ﻣﻴﺸﻢ ﺗﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻧﻢ ي استقلالىﮐﻢ ﺑﺸﻪ ﻧﻪ ﯾﻪ پرسپوليسى!!!!!!
ﻣﻨﻢ ﺩﺭ ﻛﻤﺎﻝ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﻯ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ :
ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﻣﺮﮒ ﺑﺎ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺑﺎ ﻧﻨﮓ ﺍﺳﺖ !
ﺑﻴﭽاره ديگه هنگ کرد
 
  • Like
واکنش ها: Reus

*N.A*

عضو جدید
کاربر ممتاز
دﻳﺮﻭﺯ ﺗﻮﻯ ﺗﺎﻛﺴﻰ ﻳﻪ پرسپوليسيه ﺳﺒُﻚ ﻣﻐﺰ ﺑﻪ ﺭﻓﻴﻘﺶ ﮔﻔﺖ :
ﺭﻭﺯ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮﻡ استقلالى ﻣﻴﺸﻢ ﺗﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻧﻢ ي استقلالىﮐﻢ ﺑﺸﻪ ﻧﻪ ﯾﻪ پرسپوليسى!!!!!!
ﻣﻨﻢ ﺩﺭ ﻛﻤﺎﻝ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﻯ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ :
ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﻣﺮﮒ ﺑﺎ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺑﺎ ﻧﻨﮓ ﺍﺳﺖ !
ﺑﻴﭽاره ديگه هنگ کرد


:w25::w25:خیلی مناسب :w25::w25::w25:
 

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
مادربزرگم تعریف میکرد:
مادر رفته بودم مهمونی خیلی باکلاس بودن میوه که آوردن من یه هلو خوردم نگاه تو بشقاب بقیه کردم دیدم نه پوسته میوه ای هست نه هسته منم خواستم مثل اونا باکلاس باشم هسته هلو روقورت دادم
(@@) عایا مادربزرگ باکلاس من دارم؟؟؟؟!!!!!!
شانسمون گفت حین خوردن هستش خفه نشد وگرنه خدایی نکرده حالا مادربزرگ نداشتیم
 

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
عاغااستاد زبانمون یه مرده (الان فهمیدید چققققدبدبخته!)سر کلاس از یک از بچه ها سوال پرسید.حالا اینم بلد نبود.
هی بغل دستیش کنار گوشش میگفت گویینگ یوز.
اینم حالا میخواس جواب بده گفت گوزینگ تو!!!!!!!!!!!!!
به همیین برکت قسم!!ینی اگه بگم کلاس ترکید دروغ نگفتم!
صندلی نبود که بچه هاگاز نگرفته باشن!!!منم که داشتم میرفتم خودمو از پنجره بندازم بیرون!!!حالا استاد از خجالت لبو شده بود.هرچیم بحثو عوض میکرد بچه ها هی میگفتن گوزینگ تو بعد دو دستی میکوبیدن تو سر دختره!
منه فلک زدم اومدم حرف بزنم صحبت کردم! یهو گفتم خانم اجازه!!!!!!!!! بچه ها دیگه کف بالا اورده بودن از خنده!!
 
  • Like
واکنش ها: Reus

mavadd

اخراجی موقت
کاربر ممتاز
دﻳﺮﻭﺯ ﺗﻮﻯ ﺗﺎﻛﺴﻰ ﻳﻪ پرسپوليسيه ﺳﺒُﻚ ﻣﻐﺰ ﺑﻪ ﺭﻓﻴﻘﺶ ﮔﻔﺖ :
ﺭﻭﺯ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮﻡ استقلالى ﻣﻴﺸﻢ ﺗﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻧﻢ ي استقلالىﮐﻢ ﺑﺸﻪ ﻧﻪ ﯾﻪ پرسپوليسى!!!!!!
ﻣﻨﻢ ﺩﺭ ﻛﻤﺎﻝ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﻯ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ :
ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﻣﺮﮒ ﺑﺎ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺑﺎ ﻧﻨﮓ ﺍﺳﺖ !
ﺑﻴﭽاره ديگه هنگ کرد

عامو یکی دوساعت دیگه دندون رو جیگر خونت بذار!!!!!!

 

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
عاقا یه روز برق شرکت قطع شد مام بعد نیم ساعت متوجه شدیمو بی کار شدیم ( ها چیه کامپیوترم یو پی اس داره خوب ! ) خلاصه زنگ زدیم حوادث برق یارو میگه کابل برق افتاده الان درستش می کنیم . بعد نیم ساعت یه هو برق اومد و ما خواستیم استارت کارو بزنیم که زنگ شرکتو زدن منم نزدیک در بودم به یارو گفتم : جان بفرمائیید ؟ طرف میگه داداش برق اومد ؟ منم گفتم خودت چی فکر می کنی ؟!!!!!! طرف یه کم پشت سرشو خاروند و گفت ممنون .
نکته : از موقعی که من عقلم به این چیزا قد میده والا زنگ با برق کار کرده طرف فکر کرد ما از سوخت جایگزین استفاده کردیم و زنگ با نفت یا گازوئیل کار میکنه !!!!
 
  • Like
واکنش ها: Reus

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه عزیزی میگفت:
قدیما ظرف یکبار مصرف نبود، دختر همسایه دوبار میومد،
یه بار نذری میاورد، یه بار میومد واسه ظرفش، آدم فرصت فکر کردن و تصمیم گیری داشت. بعد میگن چرا آمار ازدواج کم شده
شما دارین فرصتها رو از جوونا میگیرین... والا!
 
  • Like
واکنش ها: Reus

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
الان تو ایران مسابقه صبر و تحمل بزارن حضرت ایوب از مرحله گروهی هم رد نمیشه ...!!!
 
  • Like
واکنش ها: Reus

mavadd

اخراجی موقت
کاربر ممتاز
4 تا را اخر بازی میشمارن:D

خخخخخخخخخخخ..............به احترام شماها نمی گن گروه 6 .........می گن 5+1خخخخخخخخخخخخخ..............حتی جوامع بین الملیم دلشون سوخته براتون
!!! واقعا فک کردی چرا می گن 5+1؟؟؟؟
 

mavadd

اخراجی موقت
کاربر ممتاز
یه عزیزی میگفت:
قدیما ظرف یکبار مصرف نبود، دختر همسایه دوبار میومد،
یه بار نذری میاورد، یه بار میومد واسه ظرفش، آدم فرصت فکر کردن و تصمیم گیری داشت. بعد میگن چرا آمار ازدواج کم شده
شما دارین فرصتها رو از جوونا میگیرین... والا!

خخخخخخخخخ
 

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز

خخخخخخخخخخخ..............به احترام شماها نمی گن گروه 6 .........می گن 5+1خخخخخخخخخخخخخ..............حتی جوامع بین الملیم دلشون سوخته براتون
!!! واقعا فک کردی چرا می گن 5+1؟؟؟؟
فک کنم قضیه بازی الغرافه و پیروزی را میگن:D
 
  • Like
واکنش ها: Reus

sanijoon

کاربر فعال تالار مقالات ,
کاربر ممتاز
دﻳﺮﻭﺯ ﺗﻮﻯ ﺗﺎﻛﺴﻰ ﻳﻪ پرسپوليسيه ﺳﺒُﻚ ﻣﻐﺰ ﺑﻪ ﺭﻓﻴﻘﺶ ﮔﻔﺖ :
ﺭﻭﺯ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮﻡ استقلالى ﻣﻴﺸﻢ ﺗﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻧﻢ ي استقلالىﮐﻢ ﺑﺸﻪ ﻧﻪ ﯾﻪ پرسپوليسى!!!!!!
ﻣﻨﻢ ﺩﺭ ﻛﻤﺎﻝ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﻯ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ :
ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﻣﺮﮒ ﺑﺎ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺑﺎ ﻧﻨﮓ ﺍﺳﺖ !
ﺑﻴﭽاره ديگه هنگ کرد
لایکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ;)
 

Similar threads

بالا