***<<جلسات مطالعه هفتگی نهج البلاغه و خودسازی>>***

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
پنج شنبه:
ارزشمند ترین بی نیازی عقل است
بزرگ ترین فقر بی خردی است
ترسناک ترین تنهایی خودپسندی است
گرامی ترین ارزش خانوادگی، اخلاق نیکو است

از دوستی با احمق، بخیل،بدکار و دروغگو پرهیز کن...
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
این جمله خیلی قشنگه جمله منتخب این هفته من هم هست. ولی من خودم تو کتاب ندیدم اینهفته از نوشته های دوستان تو تاپیک دیدم...
هر امیدواری جز امید به خدای تعالی ناخالص است و هر ترسی جز ترس از خدا نادرست است.
 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

علي اي هماي رحمت، توچه آيتي، خدا را
كه به ما سوا فكندي همه سايه هما را
دل اگر خداشناسي همه در رخ علي بين
به علي شناختم من به خدا قسم خدا را


دوستان عزیزم در عرض یک چشم برهم زدن هفته ششم هم به پایان رسید . ودر همین جا شفاعت خود را از مولا علی در قیامت خواستاریم
واما برنامه هفته هفتم
خطبه 109 که با نام الزهرا معروف است

شنبه
کل شی ......نعم الاخره
و حکمت39
كارهاى مستحب اگر به واجبات زيان رساند موجب قرب خدانمى‏شود.

یک شنبه
من ملایکه......حق طاعتک
وحکمت40
زبان عاقل در پشت قلب او قرار دارد،و قلب احمق پشت زبان اواست

دوشنبه
خالقا و معبودا........علی حبها
وحکمت41
قلب احمق در دهان او است.و زبان عاقل در قلب او!

سه شنبه
من عشق......نزل بهم
وحکمت 42
خداوند اين درد و ناراحتى تو را باعث از بين رفتن گناهانت قرار داده‏زيرا بيمارى پاداشى ندارد و لكن گناهان را از ميان ميبرد،و آنها را همچون‏برك درختان ميريزد،اجر و پاداش تنها در گفتار بزبان و عمل با اعضاءاست،و خداوند سبحان كسانى را كه بخواهد از بندگانش بخاطر صدق نيت وباطن پاك داخل بهشت ميكند(و از طريق تفضل با آنها رفتار مى‏نمايد).

چهارشنبه
اجتمعت علیهم....عن زورته
وحکمت43
امام عليه السلام درباره خباب ابن ارت فرمود:خداى خباب بن ارت را رحمت كنداو از روى ميل اسلام آورد و از روى اطاعت‏خدا هجرت كرد.و بزندگى‏ساده قناعت نمود.و از خدا خشنود و در تمام دوران زندگى مجاهد بود

بنج شنبه
حتی اذا بلغ .....للقوم فیقضی
وحکمت 44
خوشا به حال كسيكه بياد معاد باشد.و براى روز حساب عمل كند.
و بمقدار كفايت قناعت نمايد.و از خدا راضى باشد.

جمعه
جمع بندی مطالب در طول هفته

مولا علی پشت و پناهتون
ما را از دعای خیرتان بی بهره نگزارید
 

Ehsan_M

عضو جدید
کاربر ممتاز
جمعبندی هفته ششم

جمعبندی هفته ششم

بار خدایا سپاس تو را است بر آنچه می ستانی و می بخشی و بر بیماری هایی که بهبودی می دهی و مبتلا می سازی

با نام و یاد حق

این هفته شاید متن خطبه ها طوری بود که مثل هفته های پیش موجب بحث نشد ولی همونطور که اکثرا اشاره کردید خطبه ای بی نظیر و فوق العاده تامل برانگیز بود.

ممنون از دوست عزیز **آگاهدخت** که هر روز قسمتی از خطبه که مربوط به اون روز بود رو قرار دادند, اینطوری کسی اشتباه نمیکنه. امیدوارم فرصت داشته باشند و به این روند ادمه بدن
و ممنون از انتخاب به جای یارانراد عزیز که خطبه ای رو انتخاب کردند که نیمی از اون در مدح پیامبر (ص) بود

بازگشت جهان پهلوان عزیز رو هم تبریک میگم, جاش خیلی خالی بود;)

یک حکمت زیبا هم داشتیم که ان شاء الله در وسط هفته براتون میفرستم تا دوباره بخونیدش.

*************************************************************************************

جمله منتخب این هفته که همگی همین جمله رو انتخاب کردید:

:gol:هر امیدواری جز امید به خدای تعالی ناخالص است و هر ترسی جز ترس از خدا نادرست است:gol:

ان شاء الله که همگی بتونیم به خدا توکل کنیم و خودمون رو محتاج غیر خدا ندونیم و برای رسیدن به چیزی کار نادرستی رو انجام ندیم. فکر نکنیم که بنده خدا بدون اراده خدا میتونه گره گشای کارمون باشه (امید), یا اینکه برامون مشکل ساز بشه (ترس)

برای این قسمت توضیحی بهتر از کلام خود مولا نمیشه پیدا کرد:

به گمان خود ادّعا دارد كه به خدا اميدوار است به خداى بزرگ سوگند كه دروغ می‏گويد، چه مى‏ شود او را كه اميدوارى در كردارش پيدا نيست پس هر كس به خدااميدوار باشد بايد، اميد او در كردارش آشكار شود، هر اميدوارى جز اميد به خداى تعالى ناخالص است، و هر ترسى جز ترس از خدا نادرست است. گروهى دركارهاى بزرگ به خدا اميد بسته و در كارهاى كوچك به بندگان خدا روى می ‏آورند، پس حق بنده را ادا مى ‏كنند و حق خدا را بر زمين مى ‏گذارند، چرا درحق خداى متعال كوتاهى مى‏ شود و كمتر از حق بندگان رعايت مى‏ گردد آيا مىی ترسى در اميدى كه به خدا دارى دروغگو باشى يا او را در خور اميد بستن نمی ‏پندارى؛ اميدوار دروغين اگر از بنده خدا ترسناك باشد، حق او را چنان رعايت كند كه حق پروردگار خود را آنگونه رعايت نمى ‏كند، پس ترس خود را از بندگان آماده، و ترس از خداوند را وعده‏ اى انجام نشدنى مى‏ شمارد، و اينگونه است كسى كه دنيا در ديده‏ اش بزرگ جلوه كند، و ارزش و اعتبار دنيا در دلش فراوان گردد، كه دنيا را بر خدا مقدّم شمارد، و جز دنيا به چيز ديگرىنپردازد و بنده دنيا گردد


*************************************************************************************

خلاصه پیام های این هفته:

دیده ها را تو می­نگری, و اعمال انسان ها را شماره می­فرمایی, و قدم ها و موهای پیشانی­ها ((زمام امور همه)) به دست توست.


هر که دلش را فارغ سازد و اندیشه اش را به کار اندازد تا بداند تو چگونه عرش خود رابرپا ساخته ای و مخلوقات را آفریده ای و چگونه آسمان هایت را در فضا معلق نموده ای و چنان زمین را بر امواج آب گسترانده ای، نگاهش حسرت زده و وامانده و عقلش سرگردان و شنواییش آشفته و اندیشه اش حیران می گردد.

و درود خدا بر او فرمود:برترین بی نیازی ترک آرزوهاست


اگر در ما نباشد جز آن كه آنچه را خدا و پيامبرش دشمن مى ‏دارند، دوست بداريم، يا آنچه را خدا و پيامبرش كوچك شمارند، بزرگ بداريم، براى نشان دادن دشمنى ما با خدا، و سر پيچى از فرمان‏هاى او كافىبود.

وه چه بزرگاست منّتى كه خدا با بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر مانهاده، و چنين نعمت بزرگى به ما عطا فرموده، ر
هبر پيشتازى كه بايد او راپيروى كنيم و پيشوايى كه بايد راه او را تداوم بخشيم

پس به
پیامبر پاکیزه و پاکت اقتدا کن که راه و رسم او الگویی است برای الگوطلبان و مایه فخر و بزرگی است برای کسی که خواهان بزرگواری باشد و محبوب ترین بنده نزد خدا کسی است که از پیامبرش پیروی کند و گام بر جایگاه قدم او نهد.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
شنبه

كُلُّ شَىْء خَاشِعٌ لَهُ، وَ كُلُّ شَيْء قَائِمٌ بِهِ: غِنى كُلِّ فَقِير، وَ عِزُّ كُلِّ ذَلِيل، وَ قُوَّةُ كُلِّ ضَعِيف، وَمَفْزَعُ كُلِّ مَلْهُوف. مَنْ تَكَلَّمَ سَمِعَ نُطْقَهُ، وَ مَنْ سَكَتَ عَلِمَ سِرَّهُ، وَ مَنْ عَاشَ فَعَلَيْهِ رِزْقُهُ، وَ مَنْ مَاتَ فَإِلَيْهِ مُنْقَلَبُهُ. لَمْ تَرَكَ الْعُيُونُ فَتُخْبِرَ عَنْكَ، بَلْ كُنْتَ قَبْلَ الْوَاصِفِينَ مِنْ خَلْقِكَ. لَمْ تَخْلُقِ الْخَلْقَ لِوَحْشَة، وَلاَ اسْتَعْمَلْتَهُمْ لِمَنْفَعَة، وَلاَ يَسْبِقُكَ. مَنْ طلَبْتَ، وَلاَ يُفْلِتُكَ، مَنْ أَخَذْتَ، وَ لاَ يَنْقُصُ سُلْطَانَكَ مَنْ عَصَاكَ، وَلاَ يَزِيدُ فِي مُلْكِكَ مَنْ أَطَاعَكَ، وَلاَيَرُدُّ أَمْرَكَ مَنْ سَخِطَ قَضَاءَكَ، وَ لاَ يَسْتَغْني عَنْكَ مَنْ تَوَلَّى عَنْ أَمْرِكَ. كُلُّ سِرٍّ عِنْدَكَ عَلانِيَةٌ، و كُلُّ غَيْب عِنْدَكَ شَهَادَةٌ. أَنْتَ الاَْبَدُ فَلاَ أَمَدَ لَكَ، وَ أَنْتَ الْمُنْتَهَى فَلاَ مَحِيصَ عَنْكَ، وَ أَنْتَ الْمَوْعِدُ فَلاَ مَنْجَى مِنْكَ إِلاَّ إِلَيْكَ. بِيَدِكَ نَاصِيَةُ كُلِّ دَابَّة، وَ إِلَيْكَ مَصِيرُ كُلِّ نَسَمَة. سُبْحَانَكَ مَا أَعْظَمَ شَأْنَكَ! سُبْحَانَكَ مَا أَعْظَمَ مَا نَرَى مِنْ خَلْقِكَ! وَ مَا أصْغَرَ كُلَّ عَظِيمَة فِي جَنْبِ قُدْرَتِكَ! وَ مَا أَهْوَلَ مَا نَرَى مِنْ مَلَكُوتِكَ! وَ مَا أَحْقَرَ ذلِكَ فِيمَا غَابَ عَنَّا مِنْ سُلْطَانِكَ! وَ مَا أَسْبَغَ نِعَمَكَ فِي الدُّنْيَا، وَ مَا أَصْغَرَهَا فِي نِعَمِ الآخِرَةِ!

شرح و تفسير اوصاف كمال پروردگار

همه چيز در برابر او خاضع است، و هر چيزى به وجود او قائم مى باشد! بى نياز كننده هر فقير، و عزّت بخش هر خوار و ذليل، و نيروى هر ناتوان، و پناهگاه هر مصيبت رسيده است. هر كس سخن بگويد نطق او را مى شنود، هر كس سكوت كند اسرار درونش را مى داند، آن كس كه زنده است روزيش بر اوست، و آن كس كه مى ميرد بازگشتش به سوى اوست.
(پروردگارا!) چشم ها تو را نديده تا از تو خبر دهند; بلكه تو پيش از آنكه وصف كنندگانت وجود پيدا كنند، بوده اى. آفريدگان را براى رفع وحشت تنهايى نيافريدى، و براى سود خود آنها را به كارى وا نداشتى، هيچ كس نمى تواند از پنجه قدرتت بگريزد، و آن كس را كه بگيرى از حيطه قدرت تو بيرون نمى رود. معصيت گنهكاران از عظمت تو نمى كاهد و اطاعت مطيعان بر حاكميت تو نمى افزايد. آن كس كه از قضا و قَدَر تو به خشم آيد، نمى تواند حكم و فرمانت را دگرگون سازد، و آن كس كه از اوامر تو روى گرداند، از تو بى نياز نمى شود. هر رازى نزد تو آشكار، و هر پنهانى پيش تو حاضر است. تو وجودى جاودانى هستى كه زمان برايت نيست، تو پايانى هستى كه جز بازگشت به سويت راهى وجود ندارد، و وعده گاهى كه نجات از حُكمت جز به وسيله تو ممكن نيست. ناصيه (و زمام اختيار) هر جنبنده اى به دست توست، و بازگشت همه نفوس به سوى تو مى باشد (پروردگارا!) پاك و منزّهى! چه بزرگ است مقام تو. (بازهم) منزّهى! چه بزرگ است آنچه را كه از آفريده هايت مى بينيم و چه كوچك است هر بزرگى در برابر قدرت و عظمت تو، و چه باشكوه است آنچه را از ملكوتت مشاهده مى كنيم. (با اين حال، چقدر ناچيز است آنچه را مى بينيم، در برابر آنچه از قلمرو حكومتت از ما پنهان است! چه قدر نعمت هاى دنيايت فراوان و پراهميّت است و چه كوچك است اين نعمت ها در برابر نعمت هاى آخرتت.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
یکشنبه

مِنْ مَلائِكَة أَسْكَنْتَهُمْ سَمَاوَاتِكَ، وَ رَفَعْتَهُمْ عَنْ أَرْضِكَ; هُمْ أَعْلَمُ خَلْقِكَ بِكَ، وَ أَخْوَفُهُمْ لَكَ، وَ أَقْرَبُهُمْ مِنْكَ; لَمْ يَسْكُنُوا الأَصْلاَبَ، وَ لَمْ يُضَمَّنُوا الأَرْحَامَ، وَ لَمْ يُخْلَقُوا «مِنْ مَاء مَهين» وَ لَمْ يَتَشَعَّبْهُمْ «رَيْبَ الْمَنُونِ»; وَ إِنَّهُمْ عَلَى مَكَانِهمْ مِنْكَ، وَ مَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَكَ، وَاسْتِجْمَاعِ أَهْوَائِهِمْ فِيكَ وَكَثْرَةِ طَاعَتِهِمْ لَكَ، وَ قِلَّةِ غَفْلَتِهِمْ عَنْ أَمْرِكَ، لَوْ عَايَنُوا كُنْهَ مَا خَفِيَ عَلَيْهِمْ مِنْكَ لَحَقَّرُوا أَعْمَالَهُمْ، وَ لَزَرَوْا عَلَى أَنْفُسِهِمْ، وَ لَعَرَفُوا أَنَّهُمْ لَمْ يَعْبُدُوكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ، وَ لَمْ يُطِيعُوكَ حَقَّ طَاعَتِكَ.

شرح و تفسير عظمت و عبوديّت فرشتگان

از جمله مخلوقات تو فرشتگانى هستند كه آنها را در آسمان هاى خود سكونت بخشيدى و از زمينت بالا بردى. آنها از همه آفريده هاى تو نسبت به تو آگاهترند، و پيش از همه، از تو خائفند، و از همه به تو نزديكتر. آنها هرگز در صُلب پدران قرار نداشته و رحم مادران آنها را در برنگرفته، از آبى پَست، آفريده نشده، و حوادث زمان و مرگ و ميرها آنها را از يكديگر جدا نساخته است; ولى آنان با اين مقام قرب كه نسبت به ساحت مقدّست دارند و منزلتى كه نزد تو يافته اند و عشق و علاقه اى كه تنها به تو دارند و طاعات فراوانى كه براى تو انجام مى دهند و از فرمان تو كمتر غفلت مى كنند، با اين همه، هرگاه آنچه را از عظمت تو بر آنها پوشيده است مشاهده مى كردند، اعمال خويش را حقير مى شمردند و بر خود عيب مى گرفتند (و آن را شايسته مقام تو نمى دانستند) و به خوبى مى فهميدند كه حقّ عبادتت را هرگز انجام نداده اند و آن گونه كه سزاوار مقام توست، اطاعت ننموده اند.
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
كارهاى مستحب اگر به واجبات زيان رساند موجب قرب خدانمى‏شود.
شنبه:وصف قدرت پروردگار
خدا بی نیاز کننده هر نیازمند، و عزت بخش هر خوار و ذلیل، نیروی هر ناتوان، و پناهگاه هر مصیبت زده است
وعده گاه همه، محضر توست، و رهایی از تو به جز تو ممکن نیست.
آن کس که از قضای تو به خشم آید نتواند فرمانت را برگرداند، و هر کس به فرمان تو پشت کند از تو بی نیاز نگردد..
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
قلب احمق در دهان او است.و زبان عاقل در قلب او!
دوشنبه: نعمتهای خداوند و سواستفاده ها
افسوس که مردم نه آن دعوت کننده(پیامبر) را اجابت کردند، و نه به آنچه تو ترغیبشان کردی رغبت نشان دادند، و نه به آنچه تو تشویقشان کردی مشتاق شدند.
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
منزه آفریدگار و معبودی هستی، برای آنکه آفریده هایت را نیک بیازمایی سرایی چون آخرت آفریدی.
دنیا دلش را میرانده و بر لذایذ دنیوی شیفته و شیدا نمودده در نتیجه او بنده دنیا و بنده کسی است که اندکی از دنیا را در دست دارد. دنیا به هر سو بچرخد او نیز می چرخد و به هر طرف روی آورد او نیز روی می اورد.
 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
هركس به چيزى عشق ناروا ورزد، نابينايش مى ‏كند، و قلبش را بيمار كرده، با چشمى بيمار مى ‏نگرد، و با گوشى بيمار مى ‏شنود. خواهش‏ هاى نفس پرده عقلش را دريده، دوستى دنيا دلش را ميرانده است، شيفته بى اختيار دنيا و برده آن است و برده كسانى است كه چيزى از دنيا در دست دارند.
مولای متقیان حضرت علی چقدر زیبا اوضاع ا حوال عشق های نادرست را رمز گشایی کردند
درجایی هم خواندم که افلاطون گفته
اگه با دلت چیزی یا کسی رو دوستداری زیاد جدی نگیرش، چون ارزشی نداره،
چون کار دل دوست داشتنه، مثل کار چشم که دیدنه، اما اگه یه روز با عقلت کسی رو دوست داشتی،
اگه عقلت عاشق شد، بدون که داری چیزی رو تجربه می کنی که اسمش عشق واقعیه
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
هركس به چيزى عشق ناروا ورزد، نابينايش مى ‏كند، و قلبش را بيمار كرده، با چشمى بيمار مى ‏نگرد، و با گوشى بيمار مى ‏شنود. خواهش‏ هاى نفس پرده عقلش را دريده، دوستى دنيا دلش را ميرانده است، شيفته بى اختيار دنيا و برده آن است و برده كسانى است كه چيزى از دنيا در دست دارند.
مولای متقیان حضرت علی چقدر زیبا اوضاع ا حوال عشق های نادرست را رمز گشایی کردند
درجایی هم خواندم که افلاطون گفته
اگه با دلت چیزی یا کسی رو دوستداری زیاد جدی نگیرش، چون ارزشی نداره،
چون کار دل دوست داشتنه، مثل کار چشم که دیدنه، اما اگه یه روز با عقلت کسی رو دوست داشتی،
اگه عقلت عاشق شد، بدون که داری چیزی رو تجربه می کنی که اسمش عشق واقعیه
ممنونم..اما میشه بگید نشانه های عشق عقلانی چیه؟
من برای بار اوله که این واژه رو شنیدم
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
خداوند اين درد و ناراحتى تو را باعث از بين رفتن گناهانت قرار داده‏ زيرا بيمارى پاداشى ندارد و لكن گناهان را از ميان مي برد،و آنها را همچون‏ برگ درختان ميريزد،اجر و پاداش تنها در گفتار به زبان و عمل با اعضاءاست،و خداوند سبحان كسانى را كه بخواهد از بندگانش بخاطر صدق نيت وباطن پاك داخل بهشت ميكند(و از طريق تفضل با آنها رفتار مى‏ نمايد).

سه شنبه:خطر عشق و وابستگی های دروغین
هر کس به چیزی ناروا عشق بورزد،از هیچ پند دهنده ای شنوایی ندارد،هر چه هشدارش دهند از خدا نمی ترسد... با اینکه می بیند گرفتار شدگان بلاهایی را که انتظار آن را نداشتند بر سرشان فرود آمد.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
دوشنبه


سُبْحَانَكَ خَالِقاً وَ مَعْبُوداً! بِحُسْنِ بَلاَئِكَ عِنْدَ خَلْقِكَ. خَلَقْتَ دَاراً، وَ جَعَلْتَ فِيهَا مَأْدُبَةً: مَشْرَباً وَ مَطْعَماً، وَ أَزْوَاجاً وَ خَدَماً، وَ قُصُوراً، وَأَنْهَاراً، وَ زُرُوعاً، وَ ثِمَاراً; ثُمَّ أَرْسَلْتَ دَاعِياً يَدْعُو إِلَيْهَا، فَلا الدَّاعِيَ أَجَابُوا، وَ لاَ فِيمَا رَغَّبْتَ رَغِبُوا، وَ لاَ إِلَى مَا شَوَّقْتَ إِلَيْهِ اشْتَاقُوا. أَقْبَلُوا عَلَى جِيفَة قَدْ افْتَضَحُوا بِأَكْلِهَا، وَ اصْطَلَحُوا عَلَى حُبِّهَا،


(خداوندا) خالق و معبودى هستى پاك و منزّه! تو را (به خاطر نعمت هايى كه به آفريدگان عطا كرده اى) تنزيه و ستايش مى كنم! سرايى بزرگ آفريده اى (به نام سراى آخرت) كه در آن انواع نعمت ها را قرار داده اى: آشاميدنى ها، خوردنى ها، همسران، خدمتكاران، كاخ ها، نهرها، درختان بارور و ميوه ها. سپس دعوت كننده اى فرستاده اى كه مردم را به سوى آن همه نعمت فرا خواند; ولى نه دعوت او را اجابت كردند و نه به آنچه ترغيب فرموده اى، اظهار علاقه نمودند و نه به آنچه تشويق نموده اى مشتاق شدند; (بلكه) به مردارى روى آوردند كه با خوردن آن رسوا گشته اند، و (عجب اينكه) در محبّت و دوستى آن با هم توافق كرده اند.



سه شنبه

وَ مَنْ عَشِقَ شَيْئاً أَعْشَى بَصَرَهُ، وَ أَمْرَضَ قَلْبَهُ، فَهُوَ يَنْظُرُ بِعَيْن غَيْرِ صَحِيحَة، وَ يَسْمَعُ بِأُذُن غَيْرِ سَمِيعَة، قَدْ خَرَقَتِ الشَّهَوَاتُ عَقْلَهُ، وَ أَماتَتِ الدُّنْيَا قَلْبَهُ، وَ وَلِهَتْ عَلَيْهَا نَفْسُهُ، فَهُوَ عَبْدٌ لَهَا، وَ لِمَنْ فِي يَدَيْهِ شَيْءٌ مِنْهَا، حَيْثُما زَالَتْ زَالَ إِلَيْهَا، وَ حَيْثُما أَقْبَلَتْ أَقْبَلَ عَلَيْهَا; لاَ يَنْزَجِرُ مِنَ اللهِ بِزَاجِر، وَلاَ يَتَّعِظُ مِنْهُ بِوَاعِظ، وَ هُوَ يَرَى الْمَأْخُوذِينَ عَلَى الْغِرَّةِ، حَيْثُ لاَ إِقَالَةَ وَلاَ رَجْعَةَ، كَيْفَ نَزَلَ بِهِمْ مَا كَانُوا يَجْهَلُونَ، وَ جَاءَهُمْ مِنْ فِرَاقِ الدُّنْيَا مَا كَانُوا يَأْمَنُونَ، وَ قَدِمُوا مِنَ الآخِرَةِ عَلَى مَا كَانُوا يُوعَدُوَنَ. فَغَيْرُ مَوْصُوف مَا نَزَلَ بِهِمْ.



آرى! هر كس به چيزى عشق ورزد چشم او را ناتوان و قلب و فكر او را بيمار مى سازد; در نتيجه با چشمى معيوب (به همه چيز) مى نگرد و با گوشى ناشنوا مى شنود. شهوات و خواسته هاى دل جامه عقلش را دريده، و دنيا پرستى، قلبش را ميرانده، و تمام وجودش شيفته آن شده است; از اين رو او بنده دنياست و بنده هر كسى كه چيزى از دنيا را در دست دارد! به هر طرف دنيا بلغزد، او هم مى لغزد و به هر سو رو كند، به همان سو رو مى كند. نه نهى كننده الهى را پذيرا مى شود و نه موعظه هيچ واعظ ربّانى را; در حالى كه با چشم خود غافلانى را مى بيند كه ناگهان درچنگال مرگ گرفتار مى شوند; در آنجا كه نه تقاضاى عفو پذيرفته مى شود و نه بازگشتى وجود دارد (آرى! او مى بيند) چگونه حوادث دردناكى كه از آن خبر نداشته اند، بر سر آنها فرود آمده، و دنيايى را كه جايگاه امنى مى پنداشتند، از آنها جدا شده، و به آنچه از آخرت به آنها وعده داده شده بود، رسيده اند. (آرى!) حوادثى بر سر آنها فرود آمده كه با هيچ بيانى قابل توصيف نيست (اما اينها پند نمى گيرند!)





شرح و تفسير ترسيم گويايى از سراى ديگر



امام(عليه السلام) در اين بخش از خطبه، نخست از سراى آخرت و آفرينش بهشت و نعمت هاى گوناگون و گرانبهاى آن سخن به ميان مى آورد، تا مقدمّه اى باشد براى بحث هاى آينده اين خطبه. مى فرمايد: «(خداوندا!) خالق و معبودى هستى پاك و منزّه! تو را، (به خاطر نعمت هاى نيكى كه به آفريدگان عطا كرده اى) تنزيه و ستايش مى كنم!» (سُبْحَانَكَ خَالِقاً وَ مَعْبُوداً! بِحُسْنِ بَلاَئِكَ عِنْدَ خَلْقِكَ) «سرايى آفريده اى با عظمت (به نام سراى آخرت) كه در آن انواع نعمت ها قرار داده اى: آشاميدنى ها، خوردنى ها، همسران، خدمتكاران، كاخ ها، نهرها، درختان بارور و ميوه ها». (وَ جَعَلْتَ فِيهَا مَأْدُبَةً(1): مَشْرَباً وَ مَطْعَماً، وَ أَزْوَاجاً وَ خَدَماً، وَ قُصُوراً، وَأَنْهَاراً، وَ زُرُوعاً، وَ ثِمَاراً).
به يقين، هدف از بيان همه اينها پاك سازى انسان از رذايل اخلاقى و انواع گناهان و سوق او به سوى «قرب الى الله» است; ولى از آنجا كه اين نعمت ها باعث تشويق انسان براى پيمودن اين مسير مى شود، خداوند حكيم همه آنها را براى بندگانش مقرّر فرموده و از آنها براى حضور بر سر اين سفره پربار و پربركت دعوت نموده است.

در ادامه سخن مى افزايد: «سپس دعوت كننده اى فرستادى كه مردم را به سوى آن همه نعمت دعوت كند; ولى نه دعوت او را اجابت كردند ونه به آنچه ترغيب كرده اى، اظهار علاقه نمودند، و نه به آنچه تشويق نموده اى مشتاق شدند!». (ثُمَّ أَرْسَلْتَ دَاعِياً يَدْعُو إِلَيْهَا، فَلا الدَّاعِيَ أَجَابُوا، وَ لاَ فِيمَا رَغَّبْتَ رَغِبُوا، وَ لاَ إِلَى مَا شَوَّقْتَ إِلَيْهِ اشْتَاقُوا). نه تنها نسبت به نعمت هاى پاك و جاويدانِ سراى آخرت، علاقه اى نشان نداده اند، بلكه «به مردارى روى آوردند كه با خوردن آن رسوا گشته اند و (عجيب اينكه) در محبّت و دوستى آن، با هم توافق كرده اند».


به همين دليل، آنها را به حيوانات درنده اى تشبيه مى كند كه بر سر جيفه اى ريخته اند و خود را به خاطر آن رسوا مى سازند; چرا كه بوى جيفه از دهان و دست آنها استشمام مى شود و آثار جيفه و مردار گنديده دنيا، در تمام وجودشان ظاهر مى گردد.
اينكه امام(عليه السلام) مى فرمايد: در دوستى جيفه دنيا با هم توافق كرده اند، به اين معنا نيست كه دنيا پرستان با هم جنگ ندارند; بلكه دائماً مانند حيواناتى كه اطراف يك مردار را مى گيرند، به يكديگر حمله مى كنند و هر كدام پاره هاى جيفه را از دهان ديگران بيرون مى كشند; بلكه منظور اين است كه همگى در محبّت و علاقه به آن متّفق هستند!
تشبيه دنيا به جيفه و مردار، تشبيهى است كه در روايات ديگر نيز وارد شده و اين تشبيه به خاطر تعفّنى است كه در باطن دنياى آلوده به انواع ظلم ها و گناهان وجود دارد و يا به خاطر اين كه دنيا پرستان براى ربودن آن از يكديگر، به جنگ و ستيز بر مى خيزند. سپس امام(عليه السلام) نتيجه اين محبّت و علاقه شديد به دنيا را به صورت يك قاعده كلّى و عام بيان مى فرمايد و مى گويد: «هر كس به چيزى عشق ورزد، چشم او را ناتوان، و قلب و فكر او را بيمار مى سازد; در نتيجه با چشمى معيوب (به همه چيز) مى نگرد و با گوشى ناشنوا مى شنود». (وَ مَنْ عَشِقَ(1) شَيْئاً أَعْشَى(2) بَصَرَهُ، وَ أَمْرَضَ

امام(عليه السلام) به عنوان يك طبيب حاذق، در اين بيان خود، انگشت بر نقطه اصلى درد گذارده است و آن اينكه دنياپرستى و عشق سوزان به زرق و برق و زينت هاى دنياى مادّى، نيروى داورى و قضاوت صحيح را به كلّى از انسان سلب مى كند; به گونه اى كه تمام سعادت و خوشبختى خود را در وصول به اين دنياى مادّى مى پندارد، از هر طريق و به هر قيمت كه باشد و جدايى از آن، او را بى تاب و بيمار مى سازد.

بديهى است كه چنين كسى نه حقّ و باطل را تشخيص مى دهد و نه مصالح و مفاسد خويش را درك مى كند. ديوانهوار به سوى لذّات دنيا پيش مى رود و هنگامى بيدار مى شود كه همه چيز را از دست داده است............


عشق هاى مقدّس و نامقدّس

در خطبه بالا امام(عليه السلام) با تعبيرى كوتاه و گويا اشاره به يك حقيقت مهم فرموده است كه دانشمندان و عُرفا و شعرا هر يك به نوبه خود پيرامون آن سخنان فراوانى دارند.
امام فرمود: «مَنْ عَشِقَ شَيْئاً أَعْشَى بَصَرَهُ، وَ أَمْرَضَ قَلْبَهُ، فَهُوَ يَنْظُرُ بِعَيْن غَيْر صَحِيَحة، وَ يَسْمَعُ بِأُذُن غَيْرِ سَمِيَعة; هر كس به چيزى عشق ورزد، نابينايش مى كند و قلبش را بيمار مى سازد سپس با چشمى معيوب مى نگرد و با گوشى ناشنوا مى شنود».
اين چند جمله پرمعنا ما را بر آن داشت كه بحثى پيرامون عشق - اعم از عشق هاى مقدّس و نامقدّس - داشته باشيم. درباره عشق، عظمت و شكوه عشق و يا جنون و بيمارى عشق، سخن بسيار گفته شده و شايد كمتر كلمه اى باشد كه اين همه، تعبيرها و تعريف هاى مختلف و متناقض درباره آن گفته شده باشد. بعضى از نويسندگان بزرگ آن را به قدرى بالا برده اند كه گفته اند: عشق افسر زندگى و سعادت جاودانى است! يا اينكه: عشق معمار عالم هستى است!
در مورد انسان ها نيز از آثار معجزه آساى عشق سخن گفته اند، كه روح انسان را توانا و دل او را زنده نگه مى دارد. يا اينكه: اصولا زندگى بدون عشق مفهومى ندارد.








 

ali-rowshanzadeh

عضو جدید
یکشنبه

مِنْ مَلائِكَة أَسْكَنْتَهُمْ سَمَاوَاتِكَ، وَ رَفَعْتَهُمْ عَنْ أَرْضِكَ; هُمْ أَعْلَمُ خَلْقِكَ بِكَ، وَ أَخْوَفُهُمْ لَكَ، وَ أَقْرَبُهُمْ مِنْكَ; لَمْ يَسْكُنُوا الأَصْلاَبَ، وَ لَمْ يُضَمَّنُوا الأَرْحَامَ، وَ لَمْ يُخْلَقُوا «مِنْ مَاء مَهين» وَ لَمْ يَتَشَعَّبْهُمْ «رَيْبَ الْمَنُونِ»; وَ إِنَّهُمْ عَلَى مَكَانِهمْ مِنْكَ، وَ مَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَكَ، وَاسْتِجْمَاعِ أَهْوَائِهِمْ فِيكَ وَكَثْرَةِ طَاعَتِهِمْ لَكَ، وَ قِلَّةِ غَفْلَتِهِمْ عَنْ أَمْرِكَ، لَوْ عَايَنُوا كُنْهَ مَا خَفِيَ عَلَيْهِمْ مِنْكَ لَحَقَّرُوا أَعْمَالَهُمْ، وَ لَزَرَوْا عَلَى أَنْفُسِهِمْ، وَ لَعَرَفُوا أَنَّهُمْ لَمْ يَعْبُدُوكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ، وَ لَمْ يُطِيعُوكَ حَقَّ طَاعَتِكَ.

شرح و تفسير عظمت و عبوديّت فرشتگان

از جمله مخلوقات تو فرشتگانى هستند كه آنها را در آسمان هاى خود سكونت بخشيدى و از زمينت بالا بردى. آنها از همه آفريده هاى تو نسبت به تو آگاهترند، و پيش از همه، از تو خائفند، و از همه به تو نزديكتر. آنها هرگز در صُلب پدران قرار نداشته و رحم مادران آنها را در برنگرفته، از آبى پَست، آفريده نشده، و حوادث زمان و مرگ و ميرها آنها را از يكديگر جدا نساخته است; ولى آنان با اين مقام قرب كه نسبت به ساحت مقدّست دارند و منزلتى كه نزد تو يافته اند و عشق و علاقه اى كه تنها به تو دارند و طاعات فراوانى كه براى تو انجام مى دهند و از فرمان تو كمتر غفلت مى كنند، با اين همه، هرگاه آنچه را از عظمت تو بر آنها پوشيده است مشاهده مى كردند، اعمال خويش را حقير مى شمردند و بر خود عيب مى گرفتند (و آن را شايسته مقام تو نمى دانستند) و به خوبى مى فهميدند كه حقّ عبادتت را هرگز انجام نداده اند و آن گونه كه سزاوار مقام توست، اطاعت ننموده اند.[/QUO

بسیار عالی فقط کاش منبع را هم ذکر می کردید.
 

Ehsan_M

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکشنبه

مِنْ مَلائِكَة أَسْكَنْتَهُمْ سَمَاوَاتِكَ، وَ رَفَعْتَهُمْ عَنْ أَرْضِكَ; هُمْ أَعْلَمُ خَلْقِكَ بِكَ، وَ أَخْوَفُهُمْ لَكَ، وَ أَقْرَبُهُمْ مِنْكَ; لَمْ يَسْكُنُوا الأَصْلاَبَ، وَ لَمْ يُضَمَّنُوا الأَرْحَامَ، وَ لَمْ يُخْلَقُوا «مِنْ مَاء مَهين» وَ لَمْ يَتَشَعَّبْهُمْ «رَيْبَ الْمَنُونِ»; وَ إِنَّهُمْ عَلَى مَكَانِهمْ مِنْكَ، وَ مَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَكَ، وَاسْتِجْمَاعِ أَهْوَائِهِمْ فِيكَ وَكَثْرَةِ طَاعَتِهِمْ لَكَ، وَ قِلَّةِ غَفْلَتِهِمْ عَنْ أَمْرِكَ، لَوْ عَايَنُوا كُنْهَ مَا خَفِيَ عَلَيْهِمْ مِنْكَ لَحَقَّرُوا أَعْمَالَهُمْ، وَ لَزَرَوْا عَلَى أَنْفُسِهِمْ، وَ لَعَرَفُوا أَنَّهُمْ لَمْ يَعْبُدُوكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ، وَ لَمْ يُطِيعُوكَ حَقَّ طَاعَتِكَ.

شرح و تفسير عظمت و عبوديّت فرشتگان

از جمله مخلوقات تو فرشتگانى هستند كه آنها را در آسمان هاى خود سكونت بخشيدى و از زمينت بالا بردى. آنها از همه آفريده هاى تو نسبت به تو آگاهترند، و پيش از همه، از تو خائفند، و از همه به تو نزديكتر. آنها هرگز در صُلب پدران قرار نداشته و رحم مادران آنها را در برنگرفته، از آبى پَست، آفريده نشده، و حوادث زمان و مرگ و ميرها آنها را از يكديگر جدا نساخته است; ولى آنان با اين مقام قرب كه نسبت به ساحت مقدّست دارند و منزلتى كه نزد تو يافته اند و عشق و علاقه اى كه تنها به تو دارند و طاعات فراوانى كه براى تو انجام مى دهند و از فرمان تو كمتر غفلت مى كنند، با اين همه، هرگاه آنچه را از عظمت تو بر آنها پوشيده است مشاهده مى كردند، اعمال خويش را حقير مى شمردند و بر خود عيب مى گرفتند (و آن را شايسته مقام تو نمى دانستند) و به خوبى مى فهميدند كه حقّ عبادتت را هرگز انجام نداده اند و آن گونه كه سزاوار مقام توست، اطاعت ننموده اند.[/QUO

بسیار عالی فقط کاش منبع را هم ذکر می کردید.

سلام
علی جان این بخشی از نهج البلاغه هست که مربوط به روز یکشنبه میشه. برای هر روز و هر هفته برنامه مشخصی برای مطالعه نهج البلاغه داریم
برنامه این هفته رو میتونی تو صفحه 43, پست 424 ببینی
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
چهارشنبه


اجْتَمَعَتْ عَلَيْهِمْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ وَ حَسْرَةُ الْفَوْتِ، فَفَتَرَتْ لَهَا أَطْرَافُهُمْ، وَ تَغَيَّرَتْ لَهَا أَلْوَانُهُمْ، ثُمَّ ازْدَادَ الْمَوْتُ فِيهِمْ وُلُوجاً، فَحِيلَ بَيْنَ أَحَدِهِمْ وَ بَيْنَ مَنْطِقِهِ، وَ إِنَّهُ لَبَيْنَ أَهْلِهِ يَنْظُرُ بِبَصَرِهِ، وَ يَسْمَعُ بِأُذُنِهِ، عَلَى صِحَّة مِنْ عَقْلِهِ، وَ بَقَاء مِنْ لُبِّهِ، يُفَكِّرُ فِيمَ أَفْنَى عُمْرَهُ، وَ فِيمَ أَذْهَبَ دَهْرَهُ! وَ يَتَذَكَّرُ أَمْوَالا جَمَعَهَا، أَغْمَضَ فِي مَطَالِبِهَا، وَ أَخَذَهَا مِنْ مُصَرَّ حَاتِهَا وَ مُشْتَبِهَاتِهَا، قَدْ لَزِمَتْهُ تَبِعَاتُ جَمْعِهَا، وَ أَشْرَفَ عَلَى فِرَاقَهِا، تَبْقَى لِمَنْ وَرَاءَهُ يَنْعَمُونَ فِيهَا، وَ يَتَمَتَّعُونَ بِهَا، فَيَكُونُ الْمَهْنَأُ لِغَيْرِهِ، وَالْعِبءُ عَلَى ظَهْرِهِ. وَالْمَرْءُ قَدْ غَلِقَتْ رُهُونُهُ بِهَا، فَهُوَ يَعَضُّ يَدَهُ نَدَامَةً عَلَى مَا أَصْحَرَ لَهُ عِنْدَ الْمَوْتِ مِنْ أَمْرِهِ، وَ يَزْهُدُ فِيمَا كَانَ يَرْغَبُ فِيهِ أَيَّامَ عُمُرِهِ، وَ يَتَمَنَّى أَنَّ الَّذِي كَانَ يَغْبِطُهُ بِهَا وَ يَحْسُدُهُ عَلَيْهَا قَدْ حَازَهَا دُونَهُ! فَلَمْ يَزَلِ الْمَوْتُ يُبَالِغُ فِي جَسَدِهِ حَتَّى خَالَطَ لِسَانُهُ سَمْعَهُ، فَصَارَ بَيْنَ أَهْلِهِ لاَ يَنْطِقُ بِلِسَانِهِ، وَ لاَ يَسْمَعُ بِسَمْعِهِ: يُرَدِّدُ طَرْفَهُ بِالنَّظَرِ فِي وجُوهِهِمْ، يَرَى حَرَكَاتِ أَلْسِنَتِهِمْ، وَ لاَ يَسْمَعُ رَجْعَ كَلامِهِمْ. ثُمَّ ازْدَادَ زاد الْمَوْتُ الْتِيَاطاً بِهِ، فَقُبِضَ بَصَرُهُ كَمَا قُبِضَ سَمْعُهُ، وَ خَرَجَتِ الرُّوحُ مِنْ جَسَدِهِ، فَصَارَ جِيفَةً بَيْنَ أَهْلِهِ، قَدْ أَوْحَشُوا مِنْ جَانِبِه، وَ تَبَاعَدُوا مِنْ قُرْبِهِ. لاَ يُسْعِدُ بَاكِياً، وَ لاَ يُجِيبُ دَاعِياً. ثُمَّ حَمَلُوهُ إِلَى مَخَطٍّ فِي الأَرْضِ، فَأَسْلَمُوهُ فِيهِ إِلَى عَمَلِهِ، وَ انْقَطَعُوا عَنْ زَوْرَتِهِ.





(آرى) شدائد و سَكَرات مرگ، و حسرت از دست دادن (همه چيز) بر آنها هجوم آورده، و به خاطر آن، اعضاى پيكرشان سُست مى شود و در برابر آن، رنگ خود را مى بازند; سپس مرگ تدريجاً در آنها نفوذ مى كند و بين آنها و زبانشان جدايى مى افكند، در حالى كه ميان خانواده خود قرار دارد و با چشم خود به آنها نگاه مى كند، با گوش سخنانشان را مى شنود، عقلش سالم و فكرش برجا است. (در اين هنگام، از خواب غفلت بيدار مى شود) فكر مى كند كه عمرش را براى چه چيزهايى بر باد داده و روزگارش را در چه راهى سپرى نموده است. به ياد ثروت هايى مى افتد كه گردآورى كرده; در جمع آن چشم بر هم گذارده و از حلال و حرام و مشكوك (هر چه به دستش آمده) در اختيار گرفته است، گناه جمع آورى آن، بر دامانش نشسته، و هنگام جدايى از آن رسيده است! (آرى!) اين اموال براى بازماندگان او به جاى مى ماند و از آن بهره مى گيرند و متنعّم مى شوند! لذّت و آسايش آن براى ديگران است و سنگينى گناهانش بر دوش او! و او گروگان اين اموال است. اين در حالى است كه به خاطر امورى كه به هنگام مرگ براى او روشن شده، دست خود را از پشيمانى مى گزد (و انگشت ندامت به دندان مى گيرد!) نسبت به آنچه در تمام عمر به آن علاقه داشت، بى اعتنا مى شود و آرزو مى كند اى كاش اين اموال به دست آن كس مى رسيد كه در گذشته به ثروت او غبطه مى خورد و بر آن حسد مىورزيد، (تا وبال جانش نگردد.) سپس مرگ همچنان در وجود او پيشروى مى كند، تا آنجا كه گوشش همچون زبانش از كار مى افتد; به طورى كه در ميان خانواده اش نه زبان سخن گفتن دارد ونه گوش براى شنيدن. پيوسته به صورت آنها نگاه مى كند، حركات زبانشان را مى بيند، ولى صداى آنان را نمى شنود.

سپس چنگال مرگ در او بيشتر فرو مى رود! چشمش نيز همانند گوشش از كار مى افتد و روح او از بدنش براى هميشه خارج مى شود. در اين هنگام، به صورت مردارى در ميان خانواده اش قرار مى گيرد، كه از نشستن نزد او وحشت مى كنند و از او فاصله مى گيرند.
(فرياد سوگواران بر مى خيزد،) ولى نمى تواند سوگوارانش را يارى دهد و نه به كسى كه او را صدا مى زند، پاسخ گويد. سرانجام او را به سوى گودالى در درون زمين حمل مى كنند; او را به دست عملش مى سپارند و براى هميشه از ديدارش چشم مى پوشند!


کلام مولا هیج جایی برای بحث کردن باقی نمیگذاره
بنظر این حقیر این عبارات برای عبرتهایی طولانی، در تمام طول تاریخ بشر عنوان شده



 

jahan pahlevan

عضو جدید
کاربر ممتاز
با درود و سلام به روح پر فتوح شهدا و امام شهدا و با سلام و درود خدمت دوستان عزیز خودم......... با عرض پوزش به دلیل دوری چند هفته ای از بحث زیبای تعالیم نهج البلاغه...........
طبق معمول می گم انتخاب یک گوهر از این گنچینه سخته...........

بعد از کلی کلنجار با خودم تصمیم گرفتم برای این هفته جمله رو انتخاب کنم.........
ارزش مرد به انداره همت او، و راستگویی به میزان جوانمردی او، و شجاعت ،به میزان ننگی که احساس می کندف و پاکدامنی او به اندازه شجاعت اوست........

تک تک جملات بیان کننده مطالبی است که تو دنیای ما رنگ خود را از دست داده و یا در حال از دست رفتن هست مثل جوانمردی، شجاعت و........ هزار و یک صفت دیگر که از نون شب برای افراد لازم ولی...........
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
چهار شنبه:وصف چگونگی مرگ و مردن
مرگ ارام آرام همه اندامشان را فرا گرفته، زبان را از سخن گفتن باز می دارد.
به یاد همان ثروت هایی می افتد که در جمع آوری آن ها چشم بر هم گذاشته و از حلال و حرام و شبهه ناک گرد آوری کرده و اکنون گناه جمع آوری آن ها بر دوش اوست که هنگام جدایی از آن ها رسیده و برای وارثان باقی مانده تااز آن بهره مند شوند..اما راحتی و خوشی ان برای دیگری و کیفر آن بر دوش اوست
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
جمله منتخب این هفته من:خوشا به حال كسيكه بياد معاد باشد.و براى روز حساب عمل كند.
و بمقدار كفايت قناعت نمايد.و از خدا راضى باشد.

پنج شنبه:وصف رستاخیز و زنده شدن دوباره
هر کس را که در زمین به خاک سپرده شد در آورد، و پس از فرسودگی شان تازه شان گرداندسپس برای حسابرسی و روشن شدن اعمال از هم جدا سازد
آن ها را به دو دسته تقسیم فرماید:1.به گروهی نعمت دهد (فرمانبرداران را در جوار رحمت خود نگه دارد و در بهشت جاویدان قرار دهدکه در آن جا دچار ترس و وحشت نشوند)
و2. از گروه دیگر انتقام گیرد(گنهکاران در بدترین منزلگاه گرد می ایند و در عذابی که حرارت آتش آن بسیار شدید و صداس شعله ها هراس انگیز است قرار دهد..)


خیلی ترس به اندام میندازه این بندش..خدا به هممون رحم کنه...
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان عزیز برنامه ان شالله تا اخر شب اعلام می شود
بازهم پوزش می خوام بدیلیل مسافرت برنامه یک روز دیر قرار می دم
ان شاءالله بهتون خوش بگذره و سلامت باشید...
ما خیلی ممنونتونیم واسه این همه زحمتی که میکشید واسمون....هر وقت تونستید بزارید.خدا اجرتون بده..من یکی که همیشه دعاتون میکنم...
 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

نسيمي غنچه اي را باز مي كرد به گوش غنچه كم كم يا علي گفت

چمن با ريزش باران رحمت دعايي كرد و او هم يا علي گفت

يقين پروردگار آفرينش به موجودات عالم يا علي گفت

دلا بايست هر دم يا علي گفت نه هر دم بل دمادم يا علي گفت

سلام دوستان عزیز تایپیک نهج البلاغه
برنامه هفته هشتم

یک شنبه
خطبه 109 تا پایان
قد حقر الدنیا...............ینتطر السطوه
حکمت45

و درود خدا بر او ، فرمود : اگر با شمشيرم بر بينى مؤمن بزنم كه دشمن من شود ، با من دشمنى نخواهد كرد ، و اگر تمام دنيا را به منافق ببخشم تا مرا دوست بدارد ، دوست من نخواهد شد و اين بدان جهت است كه قضاى الهى جارى شد ، و بر زبان پيامبر اُمى (ص) گذشت كه فرمود :
" اى على ! مؤمن تو را دشمن نگيرد ، و منافق تو را دوست نخواهد داشت


دوشنبه
خطبه 114الحمدلله الواصل.............ترفعان عنه
حمت 46
دورد خدا بر او ، فرمود : گناهى كه تو را پشيمان كند بهتر از كار نيكى است كه تو را به خود پسندى وا دارد

سه شنبه
خطبه 114 او صیکم عبادالله ...........فلا حظو االاجل
حکمت 47
و درود خدا بر او ، فرمود : ارزش مرد به اندازة همت اوست ، و راستگويى او به ميزان جوانمردى اش ، و شجاعت او به قدر ننگى است كه احساس مى كند ، و پاكدامنى او به اندازة غيرت اوست

چهارشنبه
خطبه 114 ثم الدنیا...............لانقطاعه عنه
حکمت 48
و درود خدا بر او ، فرمود : پيروزى در دور انديشى ، و دور انديشى در به كار گيرى صحيح انديشه ، و انديشه صحيح به راز دارى است

پنج شنبه
انه لیس............مع الماضی
و حکمت 49
درود خدا بر او ، فرمود : از يورش بزرگوار به هنگام گرسنگى ، و تهاجم انسان پُست به هنگام سيرى ، بپرهيز

جمعه جمع بندی مطالب در طول هفته

التماس دعا داریم
یقینا دعاهای خیرتان تاثیر گذار است
پس ما را فراموش نکنید

 
بالا