***<<جلسات مطالعه هفتگی نهج البلاغه و خودسازی>>***

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام بر همگی دوستان
جمع بندی هفته بیستم ویکم
به قلم توانای
Ehsan_M

جمع بندی هفته بیست و یکم

بسم الله الرحمن الرحیم


برنامه هفته بیستم به اختصار:
خطبه: 86 و 87
حکمت: 108- 109-110-111-112-113
لینک برنامه هفته بیست و یکم: http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.p...-******/page79

جمله منتخب:
سعادتمند كسى است كه از زندگى ديگران عبرت آموزد،


منتخب خطبه ها:

************************************************** *****************************************
پس باز مانده ايّام خويش را دريابيد، و صبر و بردبارى در برابر ناروايى‏ ها پيشه كنيد، چرا كه عمر باقى مانده برابر روزهاى زيادى كه به غفلت گذرانديد و روى گردان از پندها بوديد، بسيار كم است.
به خود بيش از اندازه آزادى ندهيد، كه شما را به ستمگرى مى‏ كشاند، و با نفس سازشكارى و سستى روا مداريد كه ناگهان در درون گناه سقوط مى‏ كنيد

************************************************** *****************************************
وقسمت اول خطبه 87 شامل معرفی انسان کامل و زشت ترین انسان میشه. قسمت انسان کامل کمی طولانیه، و فقط قسمت زشت ترین انسان برای مرور قرار داده میشه که فوق العاده جای فکر داره:

ديگرى كه او را دانشمند نامند امّا از دانش بى ‏بهره است، يك دسته از نادانى‏ ها را از جمعى نادان فرا گرفته، و مطالب گمراه كننده را از گمراهان آموخته، و به هم بافته، و دام‏ هايى از طناب‏ هاى غرور و گفته‏ هاى دروغين بر سر راه مردم افكنده، قرآن را بر اميال و خواسته ‏هاى خود تطبيق مى‏ دهد، و حق را به هوس‏هاى خود تفسير مى ‏كند.
مردم را از گناهان بزرگ ايمن مى‏ سازد، و جرائم بزرگ را سبك جلوه مى‏ دهد. ادّعا مى ‏كند از ارتكاب شبهات پرهيز دارد امّا در آنها غوطه مى ‏خورد. مى‏ گويد: از بدعت‏ها دورم، ولى در آنها غرق شده است. چهره ظاهر او چهره انسان، و قلبش قلب حيوان درنده است، راه هدايت را نمى‏ شناسد كه از آن سو برود، و راه خطا و باطل را نمى ‏داند كه از آن بپرهيزد، پس مرده ‏اى است در ميان زندگان.

************************************************** *****************************************
منتخب حکمت ها:

************************************************** *****************************************
ما تكيه گاه ميانه ايم ،عقب ماندگان به ما مى رسند ،و تندروان غلو كننده به سوى ما باز مى گردند.

************************************************** *****************************************

معنی این حکمت وقت هایی حس میشه که قدرتی هرچند اندک داشته باشیم، که هرکسی به نوعی در مقیاس خودش این قدرت رو داره:
فرمان خدا را بر پا ندارد ،جز آن كس كه در اجراى حق مدارا نكند .
و به روش اهل باطل عمل نكند و پيرو فرمان طمع نگردد.

************************************************** *****************************************
سرمايه اى از عقل سودمندتر نيست
،و هيچ تنهايى ترسناك تر از خودبينى ،و عقلى چون دورانديشى ،و هيچ بزرگوارى چون تقوى ،وهمنشينى چون اخلاقى خوش ،و ميراثى چون ادب ،و رهبرى چون توفيق الهى ،و تجارتى چون عمل صالح ،و سودى چون پاداش الهى ،و هيچ پارسايى چون پرهيز از شُبهات ،و زُهدى همچون بى اعتنايى به دنياى حرام ،و دانشى چون انديشيدن ،و عبادتى چون انجام واجبات ،و ايمانى چون حياء و صبر .و خويشاوندى چون فروتنى ،و شرافتى چون دانش ،و عزّتى چون بردبارى ،و پشتيبانى مطمئن تر از مشورت كردن نيست.

 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
سه شنبـه

اول_هشـدار از ریختنِ خـونِ ناحق

از خونريزى بپرهيز، و از خون ناحق پروا كن، كه هيچ چيز همانند خون ناحق كيفر الهى را نزديك، مجازات را بزرگ، و نابودى نعمتها را سرعت ، و زوال حكومت را نزديك نمى گرداند، و روز قيامت خداى سبحان قبل از رسيدگى اعمال بندگان، نسبت به خونهاى ناحق ريخته شده داورى خواهد كرد، پس با ريختن خونى حرام، حكومت خود را تقويت مكن.

زيرا خون ناحق حكومت را سست، و پست، و بنياد آن را بركنده به ديگرى منتقل سازد، و تو، نه در نزد من، و نه در پيشگاه خداوند، عذرى در خون ناحق نخواهى داشت چرا كه كيفر آن قصاص است و از آن گريزى نيست، اگر به خطا خون كسى ريختى، يا تازيانه يا شمشير، يا دستت دچار تندروى شد، كه گاه مشتى سبب كشتن كسى مى گردد، چه رسد به بيش از آن، مبادا غرور قدرت تو را از پرداخت خونبها به بازماندگان مقتول باز دارد!

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام
چهارشنبه



12 هشدارها

اوّل- هشدار از خون ناحق


از خونريزى بپرهيز، و از خون ناحق پروا كن، كه هيچ چيز همانند خون ناحق كيفر الهى را نزديك مجازات را بزرگ نمى‏ كند، و نابودى نعمت‏ها را سرعت نمى‏ بخشد و زوال حكومت را نزديك نمى ‏گرداند، و روز قيامت خداى سبحان قبل از رسيدگى اعمال بندگان، نسبت به خون‏هاى ناحق ريخته شده داورى خواهد كرد، پس با ريختن خونى حرام، حكومت خود را تقويت مكن.
زيرا
خون ناحق، پايه‏ هاى حكومت را سست، و پست مى‏ كند و بنياد آن را بر كنده به ديگرى منتقل سازد، و تو، نه در نزد من، و نه در پيشگاه خداوند، عذرى در خون ناحق نخواهى داشت چرا كه كيفر آن قصاص است و از آن گريزى نيست.
اگر به خطا خون كسى ريختى، يا تازيانه يا شمشير، يا دستت دچار تند روى شد،- كه گاه مشتى سبب كشتن كسى مى ‏گردد، چه رسد به بيش از آن-
مبادا غرور قدرت تو را از پرداخت خونبها به بازماندگان مقتول باز دارد.




خون ناحق

-كيفر الهى نزديك مجازات را بزرگ مى‏ كند
-نابودى نعمت‏ها را سرعت مى‏ بخشد
-زوال حكومت را نزديك مى ‏گرداند
-روز قيامت خداى سبحان قبل از رسيدگى اعمال بندگان، نسبت به خون‏ هاى ناحق ريخته شده داورى خواهد كرد
-پايه‏ هاى حكومت را سست، و پست مى‏ كند
-بنياد حکومت را بر كنده به ديگرى منتقل سازد

-كيفر آن قصاص است و از آن گريزى نيست
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
پنج شنبـه

دوم- هشدار از خودپسندى

مبادا هرگز! دچار خودپسندى گردى! و به خوبيهاى خود اطمينان كنى، و ستايش را دوست داشته باشى، كه اينها همه از بهترين فرصتهاى شيطان براى هجوم آوردن به توست، و كردار نيك، نيكوكاران را نابود سازد.

التماسِ دعا:gol::gol::gol:
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام



جملات منتخب در هفته سی ام

در موردسيماى محرومان و مستضعفان

-به ويژه امور كسانى را از آنان بيشتر رسيدگى كن كه از كوچكى به چشم نمى‏ آيند و ديگران آنان را كوچك مى ‏شمارند و كمتر به تو دسترسى دارند. براى اين گروه، از افراد مورد اطمينان خود كه خدا ترس و فروتنند فردى را انتخاب كن، تا پيرامونشان تحقيق و مسائل آنان را به تو گزارش كنند.


-پس بخشى از وقت خود را به كسانى اختصاص ده كه به تو نياز دارند، تا شخصا به امور آنان رسيدگى كنى، و در مجلس عمومى با آنان بنشين و در برابر خدايى كه تو را آفريده فروتن باش، و سربازان و ياران و نگهبانان خود را از سر راهشان دور كن تا سخنگوى آنان بدون اضطراب در سخن گفتن با تو گفتگو كند

در رابطه با خویشاوندان

حق را مال هر كس كه باشد، نزديك يا دور بپرداز، و در اين كار شكيبا باش، و اين شكيبايى را به حساب خدا بگذار

در رابطه با روش برخورد بادشمنان


پس فساد، خيانت، فريب، در عهد و پيمان راه ندارد،مبادا قراردادى را امضا كنى كه در آن براى دغلكارى و فريب راههايى وجود دارد، و پس از محكم كارى و دقت در قرارداد نامه، دست از بهانه جويى بردار



برنامه هفته اینده انشالله تا فردا توسط جناب یارنراد نوشته میشه
 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

برنامه هفته سی ویکم
آمدم من بر در احسان تو
من گدایم من گدا ،دستم بگیر بگیر
یا علــی مرتضی دستم بگیر
تا نیفتادم زپا دستم بگیر
گر بدم من دوست میدارم تو را
ای شه ملک ولا دستم بگیر


شنبه

و ایاک...عندالله

یک شنبه

وایاک...امر موقعه

دوشنبه

و ایاک والاستیثار...تسلیما کثیرا

سه شنبه


نامه 55
اما بعد....بباحتک


دوستان عزیز ادامه ی برنامه های تایپیک انشالله
هفته ی اینده اعلام میشه

فقط فقط دم سال تحویل دعا برای تمام نیازمندان فراموش نشه
یا علی





 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
بسم الله الرحمن الرحیم

ادامه نامه ی 53


شنبه

سوّم- هشدار از منّت گذارى

مبادا هرگز با خدمت‏ هايى كه انجام دادى بر مردم منّت گذارى، يا آنچه را انجام داده اى بزرگ بشمارى،
يا مردم را وعده‏ اى داده، سپس خلف وعده نمايى
منّت نهادن، پاداش نيكوكارى را از بين مى ‏برد،
و كارى را بزرگ شمردن، نور حق را خاموش گرداند، و خلاف وعده عمل كردن، خشم خدا و مردم را بر مى ‏انگيزاند

كه خداى بزرگ فرمود: «دشمنى بزرگ نزد خدا آن كه بگوييد و عمل نكنيد»
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک شنبــه

چهارم- هشدار از شتابزدگى

مبادا هرگز! در كارى كه وقت آن فرا نرسيده شتاب كنى، يا كارى كه وقت آن رسيده سستى ورزى، و يا در چيزى كه روشن نيست ستيزه جويى نمايى و يا در كارهاى روشن كوتاهى كنى، تلاش كن تا هر كارى را در جاى خود، و در زمان مخصوص به خود، انجام دهى.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام

دو شنبه
قسمت پایانی نامه 53

پنجم هشدار از امتياز خواهى

مبادا هرگز در آنچه كه با مردم مساوى هستى امتيازى خواهى از امورى كه بر همه روشن است، غفلت كنى، زيرا به هر حال نسبت به آن در برابر مردم مسئولى، و به زودى پرده از كارها يك سو رود، و انتقام ستمديده را از تو باز مى ‏گيرند.

باد غرورت، جوشش خشمت، تجاوز دستت، تندى زبانت را در اختيار خود گير، و با پرهيز از شتابزدگى، و فروخوردن خشم، خود را آرامش ده تا خشم فرو نشيند و اختيار نفس در دست تو باشد.

و تو بر نفس مسلّط نخواهى شد مگر با ياد فراوان قيامت، و بازگشت به سوى خدا.

آنچه بر تو لازم است آن كه
حكومت‏ هاى دادگستر پيشين، سنّت‏هاى با ارزش گذشتگان، روش‏هاى پسنديده رفتگان، و آثار پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و واجباتى كه در كتاب خداست، را همواره به ياد آورى، و به آنچه ما عمل كرده ‏ايم پيروى كنى، و براى پيروى از فرامين اين عهد نامه‏ اى كه براى تو نوشته ‏ام، و با آن حجّت را بر تو تمام كرده ‏ام، تلاش كن، زيرا اگر نفس سركشى كرد و بر تو چيره شد عذرى نزد من نداشته باشى.

از خداوند بزرگ، با رحمت گسترده، و قدرت برترش در انجام تمام خواسته ‏ها، درخواست مى ‏كنيم كه به آنچه موجب خشنودى اوست ما و تو را موفّق فرمايد، كه نزد او و خلق او، داراى عذرى روشن باشيم، ب
رخوردار از ستايش بندگان، يادگار نيك در شهرها، رسيدن به همه نعمت‏ها، و كرامت‏ها بوده، و اينكه پايان عمر من و تو را به شهادت و رستگارى ختم فرمايد، كه همانا ما به سوى او باز مى ‏گرديم.

با درود به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت پاكيزه و پاك او،درودى فراوان و پيوسته. با درود.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام

سه شنبه


نامه 55 نهج البلاغه - اندرز دادن معاويه پيش از نبرد صفین


اندرز دادن به دشمن

پس از ياد خدا و درود همانا خداوند سبحان دنيا را براى آخرت قرار داده، و مردم را در دنيا به آزمايش گذاشت، تا روشن شود كدام يك نيكوكارتر است.

ما را براى دنيا نيافريده ‏اند، و تنها براى دنيا به تلاش فرمان داده نشديم،
به دنيا آمديم تا در آن آزمايش گرديم. و همانا خداوند مرا به تو، و تو را با من آزمود، و يكى از ما را بر ديگرى حجّت قرار داد.

تو با تفسير دروغين قرآن به دنيا روى آوردى، و چيزى از من درخواست مى ‏كنى كه دست و زبانم هرگز به آن نيالود (قتل عثمان).
تو و مردم شام، آن دروغ را ساختيد و به من تهمت زديد تا آگاهان شما مردم ناآگاه را، و ايستادگان شما زمينگير شدگان را بر ضدّ من تحريك كنند.
معاويه از خدا بترس، و با شيطانى كه مهار تو را مى ‏كشد، مبارزه كن، و به سوى آخرت كه راه من و تو است باز گرد،
و بترس از خدا كه به زودى با بلايى كوبنده ريشه‏ ات را بر كند، و نسل تو را بر اندازد. همانا براى تو به خدا سوگند مى‏ خورم، سوگندى كه بر آن وفا دارم، اگر روزگار من و تو را در يك جا گرد آورد، هم‏چنان بر سر راه تو خواهم ماند: «تا خدا ميان ما داورى كند و او بهترين داوران است»
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام
سال نو بر همه دوستان وهمراهان تاپیک مبارک
انشالله برای همگی پر از خیر وبرکت


یک جمع بندی کلی از نامه ها وخطبه ها وحکمت هایی که با هم در این تاپیک بررسی کردیم نوشتم
بد نیست ببینیم چقدر پیش رفتیم و چندتا رو مطالعه کردیم
انشالله در سال جدید هم خداوند توفیق بده وآقا امیر مومنان علیه السلام همراهی کنند تا بتونیم ادامه بدیم

حکمت
1 تا 140


نامه
26
27
31
45
46
47
53




خطبه
5
37
38
39
72
73
74
75
76
83
86
87
88
89
109
110
111
114
129
130
131
140
150
153
154
157
160
176
182
193
141
142
143
199

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سال نو شما هم موبارک

میشه بگین دقیقا باید چیکار کنیم؟

برنامه رو انشالله تا آخر هفته یا نهایتا تا شنبه ،یکی از دوستان زحمت میکشند همین جا اعلام میکنند
شما با مطالعه قسمت های گفته شده میتونید نظرات وبرداشت های خودتون رو بنویسید
البته هر کدوم از قسمت ها ی مشخص شده هر روز رو هم ،خودتون میتونید برای مطالعه سایرین قرار بدید
پست اول تاپیک وچند پست آخر هم یک نگاه اجمالی بندازید متوجه میشید
موفق باشید
التماس دعا

:gol:
 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همی


به نام انکه علی را به جهانیان عطا فرمود

سلام دوستان عزیز ان شالله سال جدید سالی پر از معرفت باشه برای همه مون

برنامه هفته ی 32

خطبه 1

یک شنبه
الحمد الله....میدان ارضه
وحکمت 150
وَ قَالَ [عليه السلام] لِرَجُلٍ سَأَلَهُ أَنْ يَعِظَهُ لَا تَكُنْ مِمَّنْ يَرْجُو الْآخِرَةَ بِغَيْرِ عَمَلٍ وَ يُرَجِّى التَّوْبَةَ بِطُولِ الْأَمَلِ يَقُولُ فِى الدُّنْيَا بِقَوْلِ الزَّاهِدِينَ وَ يَعْمَلُ فِيهَا بِعَمَلِ الرَّاغِبِينَ إِنْ أُعْطِيَ مِنْهَا لَمْ يَشْبَعْ وَ إِنْ مُنِعَ مِنْهَا لَمْ يَقْنَعْ يَعْجِزُ عَنْ شُكْرِ مَا أُوتِيَ وَ يَبْتَغِى الزِّيَادَةَ فِيمَا بَقِيَ يَنْهَى وَ لَا يَنْتَهِى وَ يَأْمُرُ بِمَا لَا يَأْتِى يُحِبُّ الصَّالِحِينَ وَ لَا يَعْمَلُ عَمَلَهُمْ وَ يُبْغِضُ الْمُذْنِبِينَ وَ هُوَ أَحَدُهُمْ يَكْرَهُ الْمَوْتَ لِكَثْرَةِ ذُنُوبِهِ وَ يُقِيمُ عَلَى مَا يَكْرَهُ الْمَوْتَ مِنْ أَجْلِهِ إِنْ سَقِمَ ظَلَّ نَادِماً وَ إِنْ صَحَّ أَمِنَ لَاهِياً يُعْجَبُ بِنَفْسِهِ إِذَا عُوفِيَ وَ يَقْنَطُ إِذَا ابْتُلِيَ إِنْ أَصَابَهُ بَلَاءٌ دَعَا مُضْطَرّاً وَ إِنْ نَالَهُ رَخَاءٌ أَعْرَضَ مُغْتَرّاً تَغْلِبُهُ نَفْسُهُ عَلَى مَا يَظُنُّ وَ لَا يَغْلِبُهَا عَلَى مَا يَسْتَيْقِنُ يَخَافُ عَلَى غَيْرِهِ بِأَدْنَى مِنْ ذَنْبِهِ وَ يَرْجُو لِنَفْسِهِ بِأَكْثَرَ مِنْ عَمَلِهِ إِنِ اسْتَغْنَى بَطِرَ وَ فُتِنَ وَ إِنِ افْتَقَرَ قَنِطَ وَ وَهَنَ يُقَصِّرُ إِذَا عَمِلَ وَ يُبَالِغُ إِذَا سَأَلَ إِنْ عَرَضَتْ لَهُ شَهْوَةٌ أَسْلَفَ الْمَعْصِيَةَ وَ سَوَّفَ التَّوْبَةَ وَ إِنْ عَرَتْهُ مِحْنَةٌ انْفَرَجَ عَنْ شَرَائِطِ الْمِلَّةِ يَصِفُ الْعِبْرَةَ وَ لَا يَعْتَبِرُ وَ يُبَالِغُ فِى الْمَوْعِظَةِ وَ لَا يَتَّعِظُ فَهُوَ بِالْقَوْلِ مُدِلٌّ وَ مِنَ الْعَمَلِ مُقِلٌّ يُنَافِسُ فِيمَا يَفْنَى وَ يُسَامِحُ فِيمَا يَبْقَى يَرَى الْغُنْمَ مَغْرَماً وَ الْغُرْمَ مَغْنَماً يَخْشَى الْمَوْتَ وَ لَا يُبَادِرُ الْفَوْتَ يَسْتَعْظِمُ مِنْ مَعْصِيَةِ غَيْرِهِ مَا يَسْتَقِلُّ أَكْثَرَ مِنْهُ مِنْ نَفْسِهِ وَ يَسْتَكْثِرُ مِنْ طَاعَتِهِ مَا يَحْقِرُهُ مِنْ طَاعَةِ غَيْرِهِ فَهُوَ عَلَى النَّاسِ طَاعِنٌ وَ لِنَفْسِهِ مُدَاهِنٌ اللَّهْوُ مَعَ الْأَغْنِيَاءِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الذِّكْرِ مَعَ الْفُقَرَاءِ يَحْكُمُ عَلَى غَيْرِهِ لِنَفْسِهِ وَ لَا يَحْكُمُ عَلَيْهَا لِغَيْرِهِ يُرْشِدُ غَيْرَهُ وَ يُغْوِى نَفْسَهُ فَهُوَ يُطَاعُ وَ يَعْصِى وَ يَسْتَوْفِى وَ لَا يُوفِى وَ يَخْشَى الْخَلْقَ فِى غَيْرِ رَبِّهِ وَ لَا يَخْشَى رَبَّه
ُ فِى خَلْقِهِ
قال الرضى و لو لم يكن فى هذا الكتاب إلا هذا الكلام لكفى به موعظة ناجعة و حكمة بالغة و بصيرة لمبصر و عبرة لناظر مفكر .

و درود خدا بر او ، فرمود : (مردى از امام درخواست اندرز كرد.)
از كسانى مباش كه بدون عمل صالح به آخرت اميدوار است، و توبه را با آرزوهاى دراز به تأخير مى اندازد، در دنيا چونان زاهدان سخن مى گويد، اما در رفتار همانند دنيا پرستان است ، اگر (32) نعمت ها به او برسد سير نمى شود ، و در محروميت قناعت ندارد ، از آنچه به او رسيد شكرگزار نيست و از آنچه مانده ، زياده طلب است.
ديگران را پرهيز مى دهد اما خود پروا ندارد ، به فرمانبردارى امر مى كند اما خود فرمان نمى برد ، نيكوكاران را دوست دارد ، اما رفتارشان را ندارد ، گناهكاران را دشمن دارد اما خود يكى از گناهكاران است ، و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمى دارد ، اما در آنچه كه مرگ را ناخوشايند ساخت پافشارى دارد، اگر بيمار شود پشيمان مى شود ، و اگر مصيبتى به او رسد به زارى خدا را مى خواند ؛ اگر به گشايش ، دست يافت مغرورانه از خدا روى بر مى گرداند ، نفس به نيروى گُمان ناروا بر او چيرگى دارد ، و او با قدرت يقين بر نفس چيره نمى گردد.
براى ديگران كه گناهى كمتر از او دارند نگران ، و بيش ار [چه كه عمل كرده اميدوار است . اگر بى نياز گردد مست و مغرور شود ، و اگر تهى دست گردد ، مأيوس و سْست شود ، چون كار كند در آن كوتاهى ورزد ، و چون چيزى خواهد زياده روى نمايد ، چون در برابر شهوت قرار گيردگناه را برگزيده ، توبه را به تأخير اندازد ، و چون رنجى به او رسد از راه ملت اسلام دورى گزيند ، عبرت آموزى را طرح مى كند اما خود عبرت نمى گيرد ، در پند دادن مبالغه مى كند اما خود پند پذير نمى باشد.
سخن بسيار مى گويد ، اما كردار خوب او اندك است ! براى دنياى زودگذر تلاش و رقابت دارد اما براى آخرت جاويدان آسان مى گذرد؛ سود را زيان و زيان را سود مى پندارد ، از مرگ هراسناك است اما فرصت را از دست مى دهد ، گناه ديگران را بزرگ مى شمارد، اما گناهان بزرگ خود را كوچك مى پندارد، طاعت خود را رياكارانه بر خورد مى كند ، خوشگذرانى با سرمايه داران را بيشتر از ياد خدا با مستمندان دوست دارد ، به نفع خود بر زيان ديگران حكم مى كند اما هرگز به نفع ديگران بر زيان خود حكم نخواهد كرد.




دوشنبه
اول الدین.....یستوحش لفقده
و حکمت 151
وَ قَالَ [عليه السلام] لِكُلِّ امْرِئٍ عَاقِبَةٌ حُلْوَةٌ أَوْ مُرَّةٌ .
و درود خدا بر او ، فرمود : هر كس را پايانى است ؛ تلخ يا شيرين.



سه شنبه
انشا الخلق....و رقیم منیرا
و حکمت 152
وَ قَالَ [عليه السلام] لِكُلِّ مُقْبِلٍ إِدْبَارٌ وَ مَا أَدْبَرَ كَأَنْ لَمْ يَكُنْ .
و درود خدا بر او ، فرمود : آنچه روى مى آورد ، باز مى گردد؛ وچيزى كه بازگردد ، گويى هرگز نبوده است!



چهارشنبه
ثم فتق.....الیه بالنظایر
و حکمت 153
وَ قَالَ [عليه السلام] لَا يَعْدَمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ وَ إِنْ طَالَ بِهِ الزَّمَانُ .
و درود خدا بر او ، فرمود: انسان شكيبا ، پيروزى را از دست نمى دهد ، هر چند زمان آن طولانى شود .


پنج شنبه
من حزن...لترکمته فقال
و حکمت 154
وَ قَالَ [عليه السلام] الرَّاضِى بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُمْ وَ عَلَى كُلِّ دَاخِلٍ فِى بَاطِلٍ إِثْمَانِ إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ الرِّضَى بِهِ.
و درود خدا بر او ، فرمود : آن كس كه از كار مردمى خشنود باشد ، چونان كسى است كه همراه آنان بوده و هر كس كه به باطلى روى آورد ، دو گناه بر عهده او باشد: گناه كردار باطل ، و گناه خشنودى به كار باطل.

جمعه
جمع بندی

به دعای خیر هم دیگه خیلی خیلی محتاجیم
خواهشن فراموش نکنید :gol::gol::gol:
 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
ديگران را پرهيز مى دهد اما خود پروا ندارد ، به فرمانبردارى امر مى كند اما خود فرمان نمى برد ، نيكوكاران را دوست دارد ، اما رفتارشان را ندارد ، گناهكاران را دشمن دارد اما خود يكى از گناهكاران است ، و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمى دارد ، اما در آنچه كه مرگ را ناخوشايند ساخت پافشارى دارد، اگر بيمار شود پشيمان مى شود ، و اگر مصيبتى به او رسد به زارى خدا را مى خواند ؛ اگر به گشايش ، دست يافت مغرورانه از خدا روى بر مى گرداند ، نفس به نيروى گُمان ناروا بر او چيرگى دارد ، و او با قدرت يقين بر نفس چيره نمى گردد.
پناه برخدا
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
بسم الله الرحمن الرحیم


مولای ما نمونهء دیگر نداشته است ****** اعجاز خلقت است و برابر نداشته است

سوگند می خورم که نبی، شهر علم بود ****** شهری که جز علی در دیگر نداشته است



سلام


یکشنبه :حکمت 150



حکمت 150 نهج البلاغه- ضد ارزش ها و هشدارها (اخلاقى،اجتماعى،سياسى)


و درود خدا بر او ، فرمود : (مردى از امام درخواست اندرز كرد.)

از كسانى مباش كه بدون عمل صالح به آخرت اميدوار است، و توبه را با آرزوهاى دراز به تأخير مى اندازد،

در دنيا چونان زاهدان سخن مى گويد،اما در رفتار همانند دنيا پرستان است ،

اگر نعمت ها به او برسد سير نمى شود ،و در محروميت قناعت ندارد ،


از آنچه به او رسيد شكرگزار نيست و از آنچه مانده ، زياده طلب است.

ديگران را پرهيز مى دهد اما خود پروا ندارد ،به فرمانبردارى امر مى كند اما خود فرمان نمى برد ،

نيكوكاران را دوست دارد ، اما رفتارشان را ندارد ،

گناهكاران را دشمن دارد اما خود يكى از گناهكاران است ،و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمى دارد

، اما در آنچه كه مرگ را ناخوشايند ساخت پافشارى دارد،

اگر بيمار شود پشيمان مى شود ،و اگر بهبود یابد با ایمنی سرگرم کارهای باطل می گردد

خودش را می پسندد زمانی که عافیت یابد و مایوس می گردد زمانی که گرفتار شود

اگر مصيبتى به او رسد به زارى خدا را مى خواند ؛و اگر به گشايش ، دست يافت مغرورانه از خدا روى بر مى گرداند ،

نفس به نيروى گُمان ناروا بر او چيرگى دارد ،و او با قدرت يقين بر نفس چيره نمى گردد.


براى ديگران كه گناهى كمتر از او دارند نگران ،و بيش از چه كه عمل كرده اميدوار است .

اگر بى نياز گردد مست و مغرور شود ،و اگر تهى دست گردد ، مأيوس و سْست شود ،

چون كار كند در آن كوتاهى ورزد ،و چون چيزى خواهد زياده روى نمايد ،

چون در برابر شهوت قرار گيردگناه را برگزيده ، توبه را به تأخير اندازد ،

و چون رنجى به او رسد از راه ملت اسلام دورى گزيند ،

عبرت آموزى را طرح مى كند اما خود عبرت نمى گيرد ،در پند دادن مبالغه مى كند اما خود پند پذير نمى باشد.

سخن بسيار مى گويد ، اما كردار خوب او اندك است !


براى دنياى زودگذر تلاش و رقابت دارد اما براى آخرت جاويدان آسان مى گذرد؛

سود را زيان و زيان را سود مى پندارد ،

از مرگ هراسناك است اما فرصت را از دست مى دهد ،

گناه ديگران را بزرگ مى شمارد،اما گناهان بزرگ خود را كوچك مى پندارد،

طاعت خود را زیاد نشان می دهد و عبادت دیگران را حقیر میشمارد

پس او بر مردم طعنه گیر و بر خود سهل گیر است.

خوشگذرانى با سرمايه داران را بيشتر از ياد خدا با مستمندان دوست دارد ،

به نفع خود بر زيان ديگران حكم مى كند اما هرگز به نفع ديگران بر زيان خود حكم نخواهد كرد.

دیگران را ارشاد می کند و خود را به ضلالت و بدبختی می اندازد

پس او را اطاعت می شود و خود نافرمانی می کند

- حقوق خود را از مردم و جامعه – به طور کامل می گیرد و – حقوق مردم و جامعه را- نمی پردازد

از مردم در باره ی غیر پروردگارش می ترسد و از پرو ردگارش در باره مخلوقات الهی نمی ترسد



سید رضی می گوید: اگر در این کتاب (نهج البلاغه) غیر از این سخن نبود از لحاظ موعظه سودمند و حکمت کامله و بصیرت برای بصیرت جویان و عبرت برای ناظر فکر کننده.

 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک شنبـــه

1-عجز انسان از شناخت ذات خدا

سپاس خداوندى كه
سخنوران از ستودن او عاجزند، و حسابگران از شمارش نعمتهاى او ناتوان، و تلاشگران از اداى حق او درمانده اند، خدايى كه افكار ژرف انديش، ذات او را درك نمى كنند و دست غواصان درياى علوم به او نخواهد رسيد.

پروردگارى كه براى صفات او حد و مرزى وجود ندارد، و تعريف كاملى نمى توان يافت و براى خدا وقتى معين، و سرآمدى مشخص نمى توان تعيين كرد. مخلوقات را با قدرت خود آفريد، و با رحمت خود بادها را به حركت درآورد و به وسيله كوه ها اضطراب و لرزش زمين را به آرامش تبديل كرد.
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوشنبــــه

2-دین و شناخت خدا

سرآغاز دين خداشناسى است، و كمال شناخت خدا، باور داشتن او، و كمال باور داشتن خدا، شهادت به يگانگى اوست، و

كمال توحيد (شهادت بر يگانگى خدا) اخلاص،
و كمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا كردن است،
زيرا هر صفتى

نشان مى دهد كه غير از موصوف، و هر موصوفى گواهى مى دهد كه غير از صفت است، پس كسى كه خدا را با صفت مخلوقات

تعريف كند او را به چيزى نزديك كرده، و با نزديك كردن خدا به چيزى، دو خدا، مطرح شده، و با مطرح شدن دو خدا، اجزايى براى او تصور

نموده، و با تصور اجزا براى خدا، او را نشناخته است. و كسى كه خدا را نشناسد به سوى او اشاره مى كند و هر كس به

سوى خدا اشاره كند، او را محدود كرده، به شمارش آورد
. و
آن كس كه بگويد خدا در چيست؟ او را در چيز ديگرى پنداشته

است، و كسى كه بپرسد خدا بر روى چه چيزى قرار دارد؟ به تحقيق جايى را خالى از او در نظر گرفته است،


در صورتيكه خدا همواره بوده، و از چيزى بوجود نيامده است با همه چيز هست، نه اينكه همنشين آنان باشد، و با همه چيز فرق دارد

نه اينكه از آنان جدا و بيگانه باشد. انجام دهنده همه كارهاست، بدون حركت و ابزار و وسيله، بيناست حتى در آن هنگام كه پديده اى

وجود نداشت، يگانه و تنهاست، زيرا كسى نبوده تا با او انس گيرد، و يا از فقدانش وحشت كند.
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
سه شنبـــه

3-راه های خدا شناسی(اول:آفرینش جهان)

خلقت را آغاز كرد، و موجودات را بيافريد، بدون نياز به فكر و انديشه اى، يا استفاده از تجربه اى، بى آنكه حركتى ايجاد كند، و يا تصميمى مضطرب در او راه داشته باشد جهان را آفريد.

براى پديد آمدن موجودات، وقت مناسبى قرار داد، و موجودات گوناگون را هماهنگ كرد، و در هر كدام، غريزه خاص خودش را قرار داد، و غرايز را همراه آنان گردانيد. خدا پيش از آن كه موجودات را بيافريند، از تمام جزئيات و جوانب آنها آگاهى داشت، و حدود و پايان آنها را مى دانست، و از اسرار درون و بيرون پديده ها، آشنا بود.

سپس خداى سبحان طبقات فضا را شكافت، و اطراف آن را باز كرد، و هواى به آسمان و زمين راه يافته را آفريد، و در آن آبى روان ساخت، آبى كه امواج متلاطم آن شكننده بود، كه يكى بر ديگرى مى نشست، آب را بر بادى طوفانى و شكننده نهاد، و باد را به باز گرداندن آن فرمان داد، و به نگهدارى آب مسلط ساخت، و حد و مرز آن را به خوبى تعيين فرمود. فضا در زير تندباد و آب بر بالاى آن در حركت بود، سپس خداى سبحان طوفانى برانگيخت كه آب را متلاطم ساخت و امواج آب را پى در پى درهم كوبيد، طوفان بشدت وزيد، و از نقطه اى دور دوباره آغاز شد، سپس به طوفان امر كرد، تا امواج درياها را به هر سو روان كند و برهم كوبد، و با همان شدت كه در فضا وزيدن داشت، بر امواج آبها حمله ور گردد، از اول آن برمى داشت و به آخرش مى ريخت. و آبهاى ساكن را به امواج سركش برگرداند. تا آنجا كه آبها روى هم قرار گرفتند، و چون قله هاى بلند كوهها بالا آمدند، امواج تند كفهاى برآمده از آبها را در هواى باز، و فضاى گسترده بالا برد، كه از آن هفت آسمان را پديد آورد. آسمان پايين را چون موج مهارشده، و آسمانهاى بالا را مانند سقفى استوار و بلند قرار داد، بى آنكه نيازمند به ستونى باشد، يا ميخهايى كه آنها را استوار كند، آنگاه فضاى آسمان پايين را به وسيله نور ستارگان درخشنده، زينت بخشيد، و در آن چراغى روشنايى بخش، و ماهى درخشان، به حركت درآورد، كه همواره در مدار فلكى گردنده و برقرار، و سقفى متحرك، و صفحه اى بى قرار، به گردش خود ادامه دهند.


 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار

حکمت 152 نهج البلاغه- توجه به فنا پذيرى (اخلاقى)



و درود خدا بر او ، فرمود :

آنچه روى مى آورد ، باز مى گردد؛

وچيزى كه بازگردد ، گويى هرگز نبوده است!

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام

چهارشنبه



آفرينش فرشتگان:


پس آنگاه آسمانهاى بالا را از هم گشود،و مملو از فرشتگان مختلف ساخت،گروهى از آنان هميشه به سجده ‏اند و ركوع ندارند،و يا به ركوعند و قيام نمى كنند،و يا در صفوفى كه هرگز از هم پراكنده نمى ‏گردد قرار دارند،و يا همواره تسبيح مى ‏گويندو هرگز خسته نمى‏ شوند، هيچگاه خواب چشمان آنها را نمى ‏پوشاند،و عقول آنها گرفتارنسيان و سهو نمى ‏گردد،بدن آنها به سستى نمى‏ گرايد،و غفلت و نسيان بر آنان عارض‏ نمى ‏شود.و گروهى ديگر امينان وحى او،و زبان او به سوى پيامبرانند،و پيوسته براى‏رساندن حكم و فرمانش در رفت و آمدند.
و جمعى ديگر حافظان بندگان اويند و دربانان بهشت او،بعضى از آنها پايشان درطبقات پائين زمين ثابت،و گردن هاشان از آسمان بالا گذشته،و اركان وجودشان ازاقطار جهان بيرون رفته و كتف هاى آنها براى حفظ پايه‏ هاى عرض خدا آماده است،و در برابرعرش او،سر را پائين افكنده ‏اند و در زير آن بالها را به خود پيچيده ‏اند،در ميان آنها با كسانى ‏كه در مراتب پائينتر قرار دارند حجاب عزت و پرده ‏هاى قدرت فاصله انداخته،هرگزپروردگار خود را با نيروى وهم تصوير نكنند،و صفات مخلوقان را براى او قائل نشوند،هرگز وى را در مكانى محدود نمى ‏سازند،و با چشم به او اشاره نمى ‏كنند!.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار

شرح علامه محمد تقی جعفری

بحثى در حقيقت فرشتگان

موضوع فرشتگان در اديان گذشته هم با اصطلاحات گونا‏گون و تعريفات‏ مختلف مطرح بوده است.در دين اسلام با نظر به قرآن و احاديث معتبر وجودفرشتگان هيچ‏گونه جاى ترديد نيست.در قرآن مجيد در 13 مورد كلمه ملك و دردو مورد ملكين كه تثنيه ملك است آمده و در حدود 73 مورد كلمه ملائكه واردشده است.


مى‏ گوئيم فرشتگان وجود دارندو اگر نامحسوس بودن وجود فرشتگان‏ را دليل نيستى آنان بدانيم،نيمه اساسى معلومات خود را كه عبارت است از واقعيات‏ نامحسوس منكر شده ‏ايم.و هيچ متفكر خردمند نمى‏ تواند اين قضيه (نمى ‏بينم پس‏وجود ندارد) را زمينه جهان‏بينى خود قرار داده و حكم به نيستى بيرون از منطقه‏ حواس نمايد.

ما مى ‏دانيم كه ارتعاشات صوتى بايستى بحد معينى برسد تا ما آن را بشنويم ‏اجسام و اشكال و رنگ‏ها در فاصله‏ هاى معينى براى ما مطرح مى ‏شوند.دانه‏اى ازالكترون و انرژى را تاكنون نديده ‏ايم.جاذبيت محسوس نيست.هيچيك از پديده‏ هاو نيروهاى درونى مانند انديشه و تخيل و اراده و آن حقيقتى كه مديريت آنها را دراختيار دارد و«من‏»ناميده مى ‏شود،وارد منطقه حواس نمى ‏شوند،و حتى تسليم‏ حساسترين وسايل نمى‏ گردند.
اين فرشتگان از جنس و نوع اجزاء و پديده‏هاى ‏عالم طبيعت نيستند،بلكه موجودات مقدس و داراى ماهيت‏هاى مخصوصى ميباشند.

توصيفات ما درباره فرشتگان مستند به منبع وحى است‏يا بطور مستقيم كه قرآن ‏است و يا بطور غير مستقيم كه از زبان ولى الله اعظم امير المؤمنين و ساير ائمه‏ معصومين (ع) مى‏ باشد.ما نخست مقدارى از توصيفات قرآن را درباره فرشتگان‏ مى ‏آوريم و سپس به توصيف امير المؤمنين (ع) مى ‏پردازيم:

1-فرشتگان شايسته مخاطب بودن خدا هستند

و اذ قال ربك للملائكة انى جاعل فى الارض خليفة .
(و موقعى كه پروردگار تو به فرشتگان گفت:من خليفه‏اى در روى زمين قرارمى ‏دهم) .
از اين آيه مقام والاى فرشتگان روشن مى ‏شود كه خداوند سبحان آنان را ازشروع خلقت انسان كه حادثه بسيار با عظمتى در جهان هستى است اطلاع مى‏ دهد.

2-از فرشتگان رسولانى انتخاب مى ‏شوند
ينزل الملائكة بالروح من امره على من يشاء من عباده .
(فرشتگان را به همراه روح[يا با روحى]كه از امر او است‏بر كسانى ازبندگانش كه مى‏ خواهد نازل ميكند) .
الله يصطفى من الملائكة رسلا و من الناس .
(خداوند از فرشتگان و مردم رسولانى را برمى ‏گزيند) .
در رسالت فرشتگان دو هدف ممكن است وجود داشته باشد.
هدف يكم-ماموريت‏ براى رسانيدن وحى به پيامبران الهى،اين هدف درجملات بعدى اين خطبه تذكر داده شده است.
هدف دوم-ماموريت‏ براى الهام نمودن به انسان‏ها و توجيه آنان به سوى‏خير و كمال بعنوان مثال:
و اذ قالت الملائكة يا مريم ان الله اصطفاك و طهرك .
(هنگامى كه فرشتگان گفتند:اى مريم،خداوند ترا برگزيده،پاكيزه ‏ات‏ گردانيده است) .
ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكة .
(آنانكه گفتند:پروردگار ما خدا است،فرشتگان بر آنان نازل مى‏ شوند) .

3-فرشتگان درباره توحيد شهادت ميدهند.
شهد الله انه لا اله الا هو و الملائكة و اولو العلم .
(خدا و فرشتگان و دارندگان علم شهادت مى ‏دهند كه خدايى جز او وجود ندارد) .

4-فرشتگان خدا را تسبيح و تقديس مى ‏كنند
و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك .
(فرشتگان بخدا گفتند:و ما با ستايشت تسبيح مى‏گوئيم و ترا تقديس ‏مى‏ نمائيم) .
و لله يسجد ما فى السماوات و ما فى الارض من دابة و الملائكة .
(و بر خدا سجده مى ‏كنند هر چه كه در آسمانها و زمين است و فرشتگان) .

5-فرشتگان واسطه‏ هائى براى اجراى مشيت الهى در امورند
تنزل الملائكة و الروح فيها باذن ربهم من كل امر .
(فرشتگان و روح[كه از امر الهى است]با اذن خداوندى در شب قدر فرودمى ‏آيند و همه واقعيات عالم هستى را با خود مى ‏آورند) .
توضيح-فرشتگان و روح كه عظمتى بالاتر از فرشتگان دارد،در هر شب قدرواقعيات مربوط به امر الهى را در روى زمين ثبت مى ‏كنند،چنانكه در آيه ديگرتوضيح داده شده است:
فيها يفرق كل امر حكيم .
(هر امر حكيمانه در آن شب مبارك مشخص مى ‏گردد) .

6-از فرشتگان مامورانى براى كارهاى معينى هستند
ان الذين توفاهم الملائكة ظالمى انفسهم قالوا فيم كنتم قالوا كنامستضعفين فى الارض قالوا الم تكن ارض الله واسعة فتهاجروا فيها .
(كسانى را كه فرشتگان درمى ‏يابند كه ستم بخويشتن كرده ‏اند،به آنان ميگويند:در چه حال بوديد؟ مى‏ گويند:ما بينوايانى در روى زمين بوديم.فرشتگان ميگويند:مگر زمين خداوندى پهناور نبود كه در آن مهاجرت نماييد) .

در قرآن مجيد فعاليتهاى ديگرى هم براى فرشتگان در عالم طبيعت و در جهان‏ ديگر تذكر داده شده است.
ا لن يكفيكم ان يمدكم ربكم بثلاثة الآف من الملائكة منزلين .
(آيا بشما كفايت نخواهد كرد كه پروردگارتان شما را با سه هزار فرشته‏اى كه فرودمى ‏آيند، كمك كند) .
مسئله مهم ديگرى كه درباره اين موجودات مقدس مورد بحث است،اينست كه:

آيا فرشتگان هم از اختيارى كه انسانها دارند،بهره ‏مند هستند يا نه؟

گفته شده است كه فرشتگان نيز از نوعى اختيار بهره‏مند مى ‏باشند،اگر چه‏ جنبه قدس و نورانيت آنها غلبه دارد،بطوريكه از بعضى مآخذ چنين استفاده ميشودكه فرشتگان نفس اماره ندارند و محض عقل و نور هستند.ولى اين امتيازات‏ منافاتى با داشتن تكليف و مسئوليت ندارد.امر خداوندى به سجده بر آدم‏تكليفى بود كه به فرشتگان متوجه شد.و اگر آن موجودات مقدس مانند جمادات‏ محض باشند كه هيچ‏گونه آگاهى و اختيارى نداشته باشند، نمى ‏توانند شايسته آن‏ امتيازات و عظمت‏ها بوده باشند.البته به جهت تقرب و ارتباط نزديكترى كه ‏فرشتگان با مقام شامخ ربوبى دارند،بهره ‏بردارى آنان از اختيارى كه دارند همواره ‏در راه خير و كمال مى ‏باشد.
با بيان ديگر بطور قطع فرشتگان از عالم جمادات و نباتات و حيوانات(غير از انسان‏هاى رشد يافته) والاتر و باعظمت ‏ترند.در آيه‏ اى از قرآن چنين ‏آمده است:
فقال لها و للارض ائتيا طوعا او كرها قالتا اتينا طائعين
(خداوند به آسمان و زمين فرمود:بيائيد (در جريان فعاليت قرار بگيريد)چه از روى اختيار و چه از روى اكراه،آن دو گفتند ما با اختيار آمديم) .
از اين آيه معلوم مى ‏شود كه حركات دستورى آسمان و زمين كه جنبه آلى ‏و تسليم محض بودن آنها بيش از فرشتگان است،منحصر بيك بعد اجبارى نبوده ‏و دو راه براى آنها مطرح بوده است،يا قرار گرفتن اختيارى در حركات دستورى‏ و يا قرار گرفتن اكراهى.
يعنى اگر چه آسمان و زمين به قرار گرفتن مطلق در جريان دستورى مجبوربودند،ولى كيفيت آن بسته به درك و اختيار آن دو بوده است.و مسلم است كه ‏انتخاب راه درك و اختيار با عظمت ‏تر بوده است كه آن دو انتخاب كردند.بنابراين،بجهت مقام والايى كه فرشتگان دارند، نيروى اختيار آنها قوى ‏تر خواهد بود.
منهم سجود لا يركعون و ركوع لا ينتصبون
(برخى از فرشتگان سجده‏كنندگانى هستند كه ركوعى ندارند،برخى ديگربراى ركوع خميده‏اند و قامت‏براى قيام راست نمى‏
كنند) .


سجده و ركوع فرشتگان

در اين جملات اين خطبه سه مسئله درباره فرشتگان مطرح شده است:
مسئله يكم-كيفيت فعاليت و عبادت گروه‏ هاى فرشتگان:
1-سجده.
2-ركوع.
3-صف كشيدن.
4-تسبيح.
5-امين وحى بودن.
6-زبان‏هايى براى پيامبران.
7-فعاليت در اجراى قضا و امر الهى.
8-نگهبانى بندگان.
9-نگهبانى درهاى بهشت.
مسئله دوم-مشخصات وجودى گروه‏ هاى فرشتگان مانند:
گسترشى به طول و عرض زمين و آسمانها.
توضيح-ممكن است اين موجودات مجرد كه هيچگونه تزاحم وجودى‏ در قرارگاه خود ندارند، عوامل مستقيم جريان موجودات و رويدادهاى زمين وآسمان‏ها بوده باشند.مخصوصا با نظر بارتباط آنها با عرش الهى،كه بنا به بعضى‏از روايات نيروى بنيادين آسمانها و زمين است...
مسئله سوم-وضع درونى فرشتگان:
1-خسته نمى‏ شوند.
2-نمى ‏خوابند.
3-عقول آنها دچار سهو نمى ‏شود.
4-فراموشى راهى به آنها ندارد.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام

چهارشنبه

حکمت 153 نهج البلاغه- صبر و پيروزي (اخلاقى، سياسى)


و درود خدا بر او ، فرمود:

انسان شكيبا ، پيروزى را از دست نمى دهد ،

هر چند زمان آن طولانى شود .


پنج شنبه

حکمت 154 نهج البلاغه- اهميت نيت ها (اخلاقى، سياسى)

و درود خدا بر او ، فرمود :

آن كس كه از كار مردمى خشنود باشد

، چونان كسى است كه همراه آنان بوده

و هر كس كه به باطلى روى آورد ،
دو گناه بر عهده او باشد:

گناه كردار باطل ، و گناه خشنودى به كار باطل.




 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام

پنج شنبه

آفرينش آدم:

سپس خداوند مقدارى خاك از قسمتهاى سخت و نرم زمين،و خاكهاى مستعد،شيرين‏ و شوره زار آن گرد آورد و آب بر آن افزود تا گلى خالص و آماده شد،و با رطوبت آن رابهم آميخت تا به صورت موجودى چسبناك درآمد،و از آن صورتى داراى اعضاء و جوارح ‏پيوستگي ها،و گسستگي ها آفريد،آن را جامد كرد تا محكم شود و صاف و محكم و خشك ساخت‏ تا وقتى معلوم و سرانجامى معين.
و آنگاه از روح خود در او دميد،پس به صورت انسانى ‏داراى نيروى عقل كه وى را به تكاپو مى ‏اندازد در آمد،و داراى افكارى كه به وسيله آن درموجودات تصرف نمايد.
به او جوارحى بخشيد كه به خدمتش پردازد و ابزارى عنايت كرد كه ‏وى را به حركت آورد،نيروى انديشه،به او بخشيد كه حق را از باطل بشناسد،و همچنين‏ ذائقه،شامه و وسيله تشخيص رنگها و اجناس مختلف در اختيار او قرار داد،او را معجونى ازرنگ هاى گوناگون و مواد موافق و نيروهاى متضاد و اخلاط مختلف:حرارت،برودت،رطوبت،و يبوست و ناراحتى و شادمانى ساخت.
سپس خداوند از فرشتگان خواست كه وديعه ‏الهى و عمل به پيمانى را كه با او داشتند،در مورد سجود در برابر آدم و خضوع به عنوان ‏بزرگداشت او،اداء نمايند آنجا كه فرموده است:
«براى آدم سجده كنيد!پس آنها همه سجده كردند،مگر ابليس!»(بقره-34.)
 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم
یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همی


به نام انکه علی را به جهانیان عطا فرمود


برنامه هفته 33

ادامه خطبه اول

شنبه

ادم درا.....الذریه

وحکمت155
وَ قَالَ [عليه السلام] اعْتَصِمُوا بِالذِّمَمِ فِى أَوْتَادِهَا .
و درود خدا بر او ، فرمود : عهد و پيمان ها را پاس داريد به خصوص با وفاداران.


یک شنبه

من ولده انبیا...خلقت البنا

وحکمت156


وَ قَالَ [عليه السلام] عَلَيْكُمْ بِطَاعَةِ مَنْ لَا تُعْذَرُونَ بِجَهَالَتِهِ .

و درود خدا بر او ، فرمود : خداى را اطاعت كنيد كه در نشناختن پروردگار عذرى نداريد.


دوشنبه

الی ان بعث...الیه کریما

وحکمت 157


وَ قَالَ [عليه السلام] قَدْ بُصِّرْتُمْ إِنْ أَبْصَرْتُمْ وَ قَدْ هُدِيتُمْ إِنِ اهْتَدَيْتُمْ وَ أُسْمِعْتُمْ إِنِ اسْتَمَعْتُمْ .

و درود خدا بر او ، فرمود : اگر چشم بينا داشته باشيد، حقيقت را نشانتان داده اند ، اگر هدايت مى طلبيد شما را هدايت كرده اند ، اگر گوش شنوا داريد ، حق را به گوشتان خواندند.


سه شنبه

وخلف...علم قایم

وحکمت158


وَ قَالَ [عليه السلام] عَاتِبْ أَخَاكَ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ وَ ارْدُدْ شَرَّهُ بِالْإِنْعَامِ عَلَيْهِ .

و درود خدا بر او ، فرمود : برادرت را با احسانى كه در حق او مى كنى سرزنش كن ، و شر او را با بخشش بازگردان.


چهارشنبه

کتاب ربکم...فی اقصاه

وحکمت159

قَالَ [عليه السلام] مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ فَلَا يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ .

و درود خدا بر او ، فرمود : كسى كه خود را در جايگاه تهمت قرار داد ، نبايد جز خود را نكوهش كند!.


پنج شنبه

وفرض علیکم...وفادته

حکمت160


وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ مَلَكَ اسْتَأْثَرَ .

و درود خدا بر او ، فرمود : هر كس قدرت به دست آورد ، زورگويى دارد.

جمعه جمع بندی

التماس دعا:gol::gol::gol:
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

شنبه:ادامه خطبه اول



و همدستانش(شیطان) كه كبر و نخوت آنان را فرا گرفت،و شقاوت و بدبختى بر آنان غلبه‏ نمود،به آفرينش خود از آتش افتخار نمودند،و به خلقت آدم از گل و خاك توهين كردند،پس خداوند براى اينكه آزمايشش كامل شود،و وعده ‏اى كه به وى داده منجز گردد،به او مهلت‏ عطا كرد و فرمود:«تا روز معلوم مهلت داده شدى‏»(حجر-38 . )


آدم در بهشت:سپس خداوند آدم را در خانه ‏اى سكنى بخشيد كه زندگيش را در آن‏ گوارا و پر بركت قرار داد،جايگاه او را امن و امان كرد،و او را از ابليس و عداوت وى ‏بر حذر داشت،اما دشمن بالاخره او را فريب داد به خاطر اينكه بر او حسادت مى‏ ورزيد و ازاينكه او در سراى پايدار،و همنشين نيكان است ناراحت‏ بود،آدم يقين خود را به شك و وسوسه ‏او فروخت،و تصميم راسخ را با گفته سست او مبادله كرد،و به خاطر همين موضوع،شادى خودرا مبدل به ترس و وحشت‏ ساخت،و فريب برايش پشيمانى به بار آورد.

پس از آن خداونددامنه توبه را برايش گسترد،كلمات رحمتش را به او القاء نمود،بازگشت‏ به بهشت را به وى وعده ‏داد،و او را به سراى آزمايش و جايگاه توالد و تناسل فرو فرستاد.

 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
و وعده داد كه بار دگر او را به بهشت خود بازگرداند . ليكن نخست او را به اين جهان بلا و محنت و جايگاه زادن و پروردن فرو فرستاد

بازگشتن به جایگاه اصلی
بعد از
جهان بلا و محنت
جهان ازمایش ها و امتحان

 
بالا