***<<جلسات مطالعه هفتگی نهج البلاغه و خودسازی>>***

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
دنياى (حرام) و آخرت ، دو دشمن متفاوت ، و دو راه جداى از يكديگرند ، پس كسى كه دنيا پرست باشد و به آن عشق ورزد ، به آخرت كينه ورزد و با آن دشمنى خواهد كرد.
و آن دو همانند شرق و غرب و انسانى هستند كه بين اين دو راه مى رود ، هرگاه به يكى نزديك شود از ديگر دور مى گردد ، و آن دو همواره به يكديگر زيان رسانند.
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکشنه
دعا برای پیامبر
پروردگارا براى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در سايه لطف خود جاى با وسعتى بگشاى، و از فضل و كرمت پاداش او را فراوان گردان
بار خدايا بين ما و پيغمبرت در نعمت‏ هاى جاويدان، و زندگانى خوش، و آرزوهاى بر آورده، و خواسته‏ هاى به انجام رسيده، در كمال آرامش، و در نهايت اطمينان، همراه با مواهب و هداياى با ارزش، جمع گردان
.
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
از توف بكالى ، نقل شده كه در يكى از شب ها ، امام على [عليه السلام] را ديدم براى عبادت از بستر بر خاسته ، نگاهى به ستارگان افكند ، و به من فرمود : خوابى يا بيدار ؟ گفتم بيدارم . فرمود :
اى نوف ! خوشا به حال آنان كه از دنياى حرام چشم پوشيدند ، و دل به آخرت بستند ! آنان مردمى هستند كه زمين را تخت ، خاك را بستر ، آب را عطر ،(25) و قرآن را پوشش زيرين (26)، و دعا را لباس روئين خود قرار دادند ، و با روش عيساى مسيح با دنيا بر خورد كنند.
" 2ـ ارزش سحر خيزى "
اى نوف ! همانا داوود پيامبر ( كه درود خدا بر او باد ) در چنين ساعتى از شب بر مى خاست و مى گفت : " اين ساعتى است كه دعاى هر بنده اى به اجابت مى رسدد جز باجگيران ، جاسوسان ، شبگردان و نيروهاى انتظامى حكومت ستمگر ، و نوازندة طنبور و طبل ".
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام

دوشنبه


خطبه 73نهج البلاغه - فرمایش حضرت در باره مروان بن حكم در بصره

[گويند در سال 36 هجرى وقتى مروان بن حكم، داماد عثمان، در جنگ جمل اسير شد، امام حسين عليه السّلام و امام حسين عليه السّلام نزد پدر عذر او خواستند و امام على عليه السّلام او را رها كرد. گفتند: پدر، مروان با شما بيعت مى ‏كند: فرمود]
خبر غيبى از حكومت چهار فرمانرواى فاسد، از پسران مروان
مگر پس از كشته شدن عثمان با من بيعت نكرد مرا به بيعت او نيازى نيست دست او دست يهودى است، اگر با دست خود بيعت كند، در نهان بيعت را مى‏ شكند، آگاه باشيد، او حكومت كوتاه مدتى خواهد داشت، مانند فرصت كوتاه سگى كه با زبان بينى خود را پاك كند. او پدر چهار فرمانرواست «قوچ‏هاى چهار گانه» و امّت اسلام از دست او و پسرانش روزگار خونينى خواهند داشت.





ترجمه وشرح آیت الله مکارم شیرازی :
«اين كلام را امام هنگامى فرمود كه مروان بن حكم در جنگ جمل در بصره اسيرشده بود و امام حسن و امام حسين(ع)براى آزادى او نزد امام(ع)شفاعت كردند،امام ‏وى را آزاد ساخت‏».

حسن و حسين(ع)پرسيدند آيا او با شما بيعت مى‏ كند؟امام فرمود:[1]مگر او پس از قتل عثمان با من بيعت نكرد؟

نيازى به بيعت او ندارم،دستش دست‏ يهودى است اگر با دستش بيعت كند با پشت‏ خود به شكستن پيمان،اقدام مى ‏كند!

آگاه باشيد او حكومت كوتاه مدتى خواهد يافت همانند مقدار زمانى كه سگى بينى ‏خود را با زبان پاك كند!او پدر قوچهاى چهارگانه است![2]و امت اسلام از دست او و پسرانش روز خونينى خواهند داشت.

توضيح‏ها:
[1]«اين سخن امام(ع)از طرق فراوانى نقل شده،و گفتار امام بيش‏ از اين بوده،كه مقدارى از آن را جمع كننده نهج البلاغه نقل نكرده است:

از جمله اين عبارت است:
«يحمل راية الضلالة بعد ما يشيب صدغاه‏»:
«(مروان)پرچم ضلالت را موقعى بر دوش مى‏ كشد كه موهاى او سفيدشده باشد»!

ابن ابى الحديد اضافه مى‏ كند تمام آنچه امام(ع)فرموده است واقع‏ شده،و او در موقعى به خلافت رسيد كه 65 سال از عمرش گذشته بود.

و نيز مى‏ گويد منظور از«كلعقة الكلب‏»كوتاه بودن مدت حكومت او است‏ و همينطور شد زيرا بيش از9 ماه رئيس حكومت نبود.

[2]«ابو الاكبش الاربعة‏»مراد از«ابو الاكبش الاربعة‏»(پدر قوچهاى چهارگانه)فرزندان مروان‏ يعنى‏«عبد الملك‏»،«عبد العزيز»،«بشر»و«محمد»هستند كه افراد شجاعى ‏بودند.

عبد الملك به خلافت رسيد،و عبد العزيز حاكم مصر،«بشر»والى عراق،و محمد رئيس حكومت‏«الجزيرة‏»گرديد.
و اين گفته از نقل ديگرى كه مى ‏گويد:

مراد از اين جمله(الاكبش الاربعه)بچه‏ هاى عبد الملك مروان يعنى،وليدسليمان،يزيد،و هشام هستند،بهتر است،زيرا گفته دوم فرزندان با واسطه را مى‏گويد در صورتيكه ظاهر سخن امام(ع)اولاد بلا واسطه است.

و اما در مورد اينكه مسلمانان از دست مروان و پسرانش در چه وضعى قرارگرفتند به تاريخ اين قسمت كه اشاره‏اى از آن در شرح ابن ابى الحديد جلد6صفحه‏146 به بعد آمده است مراجعه فرمائيد.
مروان چگونه روى كار آمد و چگونه مرد؟
مروان پسر حكم است كه پيامبر پدرش را از مدينه بيرون كرد و به طائف‏ فرستاد كه مروان خود نيز همراه او بود و حق آمدن به مدينه و دخالت در امورمسلمانان نداشت.اين وضع تا زمان عثمان برقرار بود اما عثمان او را خواست‏ و به كارهاى حكومتى گماشت و پس از آنكه يزيد پسر معاويه از دنيا رفت ومعاويه پسرش به جاى او قرار گرفت كه بيش از 40 روز بيشتر زنده نبود.وخلافت در دست انداز عجيبى قرار گرفت.گروهى براى اينكه سرانجام حكومت‏ در خاندان بنى اميه باشد و به خالد و عبد الله فرزندان يزيد برسد.با مروان بيعت‏ كردند كه پس از يافتن تجربه و از بين رفتن مروان حكومت‏ به آنان برسد.بدين ‏ترتيب مروان سر كار آمد ولى او تصميم گرفت‏ براى عبد الملك و عبد العزيزفرزندان خود از مردم بيعت ‏بگيرد كه نوبت ‏به عبد الله و خالد نرسد در اين باره‏م مشورت كرد.گفتند براى اين كار بايد با ام خالد همسر يزيد ازدواج كنى ‏تا كار تو آسان شود او اين كار را كرد ولى روزى بين مروان و خالد در مجلس‏ پر جمعيتى سخنى رد و بدل شد،كه مروان به خالد ناسزا گفت و خالد با گريه نزدمادرش آمد و جريان را گفت ام خالد به او وعده داد حساب مروان راخواهد رسيد.

مروان پس از بازگشت‏ به منزل از ام خالد جويا شد كه بداند،خالد شكايتى كرده يا نه،ام خالد گفت:

خير او به تو احترام مى ‏گذارد،ولى به كنيزانش دستور داد آماده باشندو هنگامى كه مروان بخواب رفت‏ به آنان فرمان داد،متكا و لحاف و وسائل‏ خواب را روى دهانش قرار دادند و بر آن نشستند و بدين ترتيب او را خفه كردند!

(شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد جلد6 ص 165)
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام

سه شنبه

خطبه 74 نهج البلاغه - ويژگى‏ هاى امام على عليه السلام از زبان خود


(در ذى الحجّه سال 23 هجرى پس از قتل عمر، در روز شورا آن هنگام كه مردم به ناحق، براى بيعت كردن با عثمان جمع شدند، فرمود)

ويژگى‏ هاى امام على عليه السلام از زبان خود :

همانا مى‏ دانيد كه سزاوارتر از ديگران به خلافت من هستم. سوگند به خدا به آنچه انجام داده ‏ايد گردن مى‏ نهم، تا هنگامى كه اوضاع مسلمين رو براه باشد، و از هم نپاشد، و جز من به ديگرى ستم نشود، و پاداش اين گذشت و سكوت و فضيلت را از خدا انتظار دارم، و از آن همه زر و زيورى كه به دنبال آن حركت مى ‏كنيد، پرهيز مى‏ كنم.




ترجمه وشرح آیت الله مکارم شیرازی:

«هنگامى كه مردم خواستند با عثمان بيعت كنند فرمود:»«از همه شايسته‏ ترم اما...»[1]خوب مى ‏دانيد كه من از همه كس به خلافت‏ شايسته ‏ترم،و به خدا سوگند تا هنگامى‏ كه اوضاع مسلمين روبراه باشد و در هم نريزد،و به غير از من به ديگرى ستم نشود همچنان‏ خاموش خواهم بود.

و اين كار را به خاطر آن انجام مى ‏دهم كه اجر و پاداش برم،و از زر و زيورهائى كه‏ شما بسوى آن مى‏ دويد پارسائى ورزيده باشم.

توضيح‏ها:
[1]پس از آنكه مقدمات شورى پايان پذيرفت و نقشه كنار گذاردن‏ امام(ع)عملى گرديدامام(ع) براى اينكه باز هم بر همه ثابت كند كه خلافت تنها شايسته ‏او است فرمود:

«شما را بخدا سوگند مى‏ دهم آيا در بين شما جز من كسى هست كه‏ پيغمبر در آن هنگام كه مسلمانان را برادر يكديگر قرار داد بين خود و اوبرادرى ايجاد كرده باشد؟»همه گفتند نه. امام(ع)باز فرمود:

«پيغمبر درباره غير از من فرموده است من كنت مولاه فهذا مولاه‏»گفتند نه‏ فرمود:

«در بين شما غير از من كسى يافت مى‏ شود كه پيغمبر درباره‏ اش ‏فرموده باشد:انت منى بمنزله هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى؟»گفتند نه‏ پرسيد مى ‏دانيد اصحاب پيغمبر هنگام جنگ در موارد مختلف فرار كردندو من هرگز فرار نكردم ‏پاسخ دادند آرى فرمود:آيا ميدانيد من نخستين كسى هستم كه اسلام را پذيرفتم‏ گفتند بلى فرمود:

«فاينا اقرب الى رسول الله نسبا؟قالوا انت‏»:كدام يك از ما از نظر نسب به پيامبر نزديكتريم؟
گفتند تو!
سخن امام(ع)كه به اينجا رسيد«عبد الرحمن بن عوف‏»آن را قطع‏ كرد و گفت اى على مردم عثمان را ميخواهند به زبان خود قدم بر مدار!سپس ‏ابو طلحه را صدا زد و گفت عمر به تو چه دستور داد؟

ابو طلحه گفت:فرمان عمر اين بود كه هر كس اختلاف بيندازد بكشم ‏عبد الرحمن رو به امام كرد و گفت:

بنابر اين بيعت كن و گرنه راهى انتخاب كرده ‏اى كه غير طريق مؤمنان است‏و فرمان عمر را درباره تو اجرا خواهيم كرد!.

در اين جا بود كه امام سخن مورد بحث را فرمود و در آن اشاره نموده‏ ماداميكه امور مسلمانان روبراه باشد و جور و ستمى بر آنها نشود و تنها ستم بمن‏ شود كه حقوقم پايمال گردد من بخاطر حفظ اسلام و وحدت مسلمين و جلوگيرى‏ از سوء استفاده دشمنان سكوت خواهم نمود(شرح ابن ابى الحديد جلد6صفحه‏167)




 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
حکمت 105

وَ قَالَ [عليه السلام] إِنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ عَلَيْكُمْ فَرَائِضَ فَلَا تُضَيِّعُوهَا وَ حَدَّ لَكُمْ حُدُوداً فَلَا تَعْتَدُوهَا وَ نَهَاكُمْ عَنْ أَشْيَاءَ فَلَا تَنْتَهِكُوهَا وَ سَكَتَ لَكُمْ عَنْ أَشْيَاءَ وَ لَمْ يَدَعْهَا نِسْيَاناً فَلَا تَتَكَلَّفُوهَا .

درود خدا بر او ، فرمود :

خداوند فرائضى بر شما واجب كرده است آنها را ضايع نكنيد
و حدود و مرزهايى براى شما تعيين كرده از آن تجاوز نكنيد
و ازچيزهائى شما را نهى كرده حرمت آنها را نگاه داريد
و از امورى ساكت‏ شده نه‏ بخاطر فراموش كارى(بلكه بخاطر مصالحى)خود را در مورد آنها بزحمت ‏نيفكنيد.



 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام

چهارشنبه

خطبه 75نهج البلاغه - دفاعيات امام برابر تهمت‏ ها

(در سال 36 هجرى وقتى شنيد كه بنى اميّه با تهمت‏ هاى فراوان آن حضرت را در خون عثمان شريك مى‏ پندارند)

درود خدا بر اوفرمود:


آيا شناختى كه بنى اميّه از روحيّات من دارند آنان را از عيب جويى بر من باز نمى ‏دارد و آيا سوابق مبارزات من، نادان را بر سر جاى خود نمى‏ شناسند كه به من تهمت نزنند آنچه خدا آنان را بدان پند داد از بيان من رساتر است. من مارقين (از دين خارج شدگان) را با حجّت و برهان مغلوب مى ‏كنم و دشمن ناكثين «پيمان شكنان» و ترديد دارندگان در اسلام مى ‏باشم، شبهات را بايد در پرتو كتاب خدا، قرآن، شناخت و بندگان خدا به آنچه در دل دارند پاداش داده مى‏ شوند.


حکمت 106

وَ قَالَ [عليه السلام] :لَا يَتْرُكُ النَّاسُ شَيْئاً مِنْ أَمْرِ دِينِهِمْ لِاسْتِصْلَاحِ دُنْيَاهُمْ إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مَا هُوَ أَضَرُّ مِنْهُ .

درود خدا بر او ، فرمود :

مردم چيزى از امور دينشان را براى اصلاح دنيايشان ترك نمى‏ كنندمگر اينكه خداوند زيانبارتر از آن را بروى آنها خواهد گشود.


 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
پنج شنبه

خطبه 76نهج البلاغه- صفات بنده پرهيزكار

(برخى از شارحان خطبه 76 را با خطبه 63 يكى دانستند)

صفات بنده پرهيزكار

خدا رحمت كند كسى را كه چون سخن حكيمانه بشنود، خوب فرا گيرد، و چون هدايت شود بپذيرد، دست به دامن هدايت كننده زند و نجات يابد، مراقب خويش در برابر پروردگار باشد، از گناهان خود بترسد، خالصانه گام بردارد، عمل نيكو انجام دهد، ذخيره ‏اى براى آخرت فراهم آورد، و از گناه بپرهيزد، همواره اغراض دنيايى را از سر دور كند، و درجات آخرت دست آورد، با خواسته‏ هاى دل مبارزه كند، آرزوهاى دروغين را طرد و استقامت را مركب نجات خود قرار دهد.

و تقوا را زاد و توشه روز مردن گرداند، در راه روشن هدايت قدم بگذارد، و از راه روشن هدايت فاصله نگيرد.

چند روز زندگى دنيا را غنيمت شمارد و پيش از آن كه مرگ او فرا رسد خود را آماده سازد، و از اعمال نيكو، توشه آخرت برگيرد.



حکمت 107

قَالَ [عليه السلام]:

رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ وَ عِلْمُهُ مَعَهُ لَا يَنْفَعُهُ .

درود خدا بر او ، فرمود :


چه بسيارند دانشمندانى كه جهلشان آنها را كشته در حالى كه علمشان‏ با آنها است.اما به حالشان سودى نمى ‏د هد.[1]


[1]
مرحوم شيخ مفيد اين كلام را در«ارشاد»صفحه 144 آورده. بر اساس نقل ابو مخنف در كتاب‏«جمل‏»اين سخن متخذ از خطبه‏ اى است‏كه امام به هنگام حركت طلحه،زبير و عايشه به سوى بصره ايراد فرموده است.

امام در پايان اين خطبه مى‏ فرمايد:آنها ميدانند كه بر خطا هستند ولى بسيارى ‏از علما و دانشمندان هستند كه جهلشان آنها را كشته و علمشان به آنها سود نبخشيده است.


 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
بسم الله الرحمن الرحیم


تا حبّ علی و آل او یافته ایم کام دل خویش مو به مو یافته ایم


وز دوستی علی و اولاد علی است در هر دو جهان گر آبرو یافته ایم

سلام

تشکر از همراهی همه ی دوستان وهمرا هان

کسب اجازه از استارتر تاپیک Ehsan_M وجناب یارانراد


با استعانت از آقا امیرمومنان علیه السلام برنامه هفته بیست ویکم به شرح زیر میباشد



شنبه

خطبه 86


قَدْ عَلِمَ السَّرائِرَ.......... بِكُمُ الاِِْدْهَانُ عَلَى الْمَعْصِيَةِ


حکمت 108

وقال عليه السلام : لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِهذَا الاِِْنْسَانِ بَضْعَةٌهِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ: وَذلِكَ الْقَلْبُ، وَلَهُ مَوَادّ مِنَ الْحِكْمَةِ وَأَضْدَادٌ مِنْ خِلاَفِهَا، فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ، وَإِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَكَهُ الْحِرْصُ،إِنْ مَلَكَهُ الْيَأْسُ قَتَلَهُ الاََْسَفُ، وإِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشتَدَّ بِهِ الْغَيْظُ، وَإِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضَى نَسِيَ التَّحَفُّظَ ،إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ، وَإِن اتَّسَعَ لَهُ الاََْمْنُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ وَإِن أَصَابَتهُ مُصِيبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ، وَإِنْ أَفَادَ مَالاًأَطْغَاهُ الغِنَى، وَإِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُي شَغَلَهُ الْبَلاَءُ، وَإِنْ جَهَدَهُالْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ، وإِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ كَظَّتْهُگ الْبِطْنَةُ فَكُلُّ تَقْصِيرٍ بِهِ مُضِرٌّ، وَكُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ.


درود خدا بر او ، فرمود:
ِبه رگ هاى درونى انسان پاره گوشتى آويخته كه شگرف ترين اعضاى درونى اوست ،
و آن قلب است ،كه چيزهايى از حكمت ،و چيزهايى متفاوت با آن ، در او وجود دارد.پس اگر در دل اميدى پديد آيد ،طمع آن را خوار گرداند ،و اگر طمع بر آن هجوم آوردحرص آن را تباه سازد ،و اگر نوميدى بر آن چيره شود ،تأسف خوردن آن را از پاى در آورد ،اگر خشمناك شود كينه توزى آن فزونى يابد و آرام نگيرد ،
اگر به خشنودى دست يابد ، خويشتن دارى را از ياد برد، و اگر ترس آن را فراگيرد پرهيز كردن آن را مشغول سازد.
و اگر به گشايشى برسد ، دچار غفلت زدگى شود ،واگر مالى به دست آورد ، بى نيازى آن را به سركشى كشاند ،و اگر مصيبت ناگوارى به آن رسد ، بى صبرى رسوايش كند ،و اگر به تهيدستى مبتلا گردد ، بلاها او را مشغول سازد ،و اگر گرسنگى بى تابش كند ، ناتوانى آن را از پاى در آورد ،و اگر زيادى سير شود ، سيرى آن را زيان رساند ،پس هر گونه كُندروى براى آن زيانبارو هرگونه تُندروى براى آن فساد آفرين است .



یکشنبه
ادامه خطبه 86
عِبَادَ اللهِ، إِنَّ أَنْصَحَ...... وَصَاحِبُهُ مَغْرُورٌ

حکمت 109

وقال عليه السلام : نَحْنُ الُّنمْرُقَةُ الْوُسْطَى بِهَا يَلْحَقُ التَّالِي، وَإِلَيْهَا يَرْجِعُ الْغَالِيك.

درود خدا بر او ، فرمود :
ما تكيه گاه ميانه ايم ،عقب ماندگان به ما مى رسند ،و تندروان غلو كننده به سوى ما باز مى گردند.



دوشنبه
خطبه 87

عِبَادَ اللهِ................. مَنْزِلُهُ

حکمت 110

وقال عليه السلام : لاَ يُقِيمُ أَمْرَ اللهِ سُبْحَانَهُ إلاَّ مَنْ لاَ يُصَانِعُ وَلاَ يُضَارِعُ وَلاَ يَتَّبِعُ الْمَطَامِعَ

درود خدا براو ، فرمود :
فرمان خدا را بر پا ندارد ،جز آن كس كه در اجراى حق مدارا نكند .
و به روش اهل باطل عمل نكند و پيرو فرمان طمع نگردد.



سه شنبه

ادامه خطبه 87
وَآخَرُ قَدْ تَسَمَّى........... فَذلِكَ مَيِّتُ الاََْحْيَاءَ

حکمت 111

وقال عليه السلام وقد توفي سهل بن حُنَيْفٍ الاَنصاري بالكوفة بعد مرجعه معه من صفين، وكان من أحبّ الناس إليه: لَوْ أَحَبَّنِي جَبَلٌ لَتَهَافَتَ

درود خدا بر او : (پس از بازگشت از جنگ صفّين ، يكى از ياران دوست داشتنى امام ، سهل بن حْنيف از دنيا رفت .)فرمود :


اگر كوهى مرا دوست بدارد ، در هم فرو مى ريزد


.(يعنى مصيبت ها به سرعت به سراغ او آيد ،كه اين سرنوشت در انتظار پرهيزكاران و برگزيدگان خداست ، همانند آن در حكمت 112 آمده است ).


چهارشنبه

ادامه خطبه 87

وَالاََْعْلاَمُقَائِمَةٌ................. فِيَما تُنْكِرُونَ

حکمت 112

وقال عليه السلام : مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَلْيَسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَاباً

درود خدا بر او ، فرمود :
هر كس ما اهل بيت پيامبر (ص) را دوست بدارد ،پس بايد فقر را چونان لباس رويين بپذيرد .(يعنى آمادة انواع محروميت ها باشد.)



پنج شنبه

ادامه خطبه 87



وَاعْذِرُوا مَنْ لاَ حُجَّةَ............ ثُمَّ يَلْفِظُونَهَاجُمْلَةً!

حکمت 113


وقال عليه السلام : لاَ مَالَ أَعْوَدُمِنَ الْعَقْلِ، وَلاَ وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِز، وَلاَ عَقْلَ كَالتَّدْبِيرِ، وَلاَ كَرَمَ كَالتَّقْوَى، وَلاَ قَ وَلاَ مِيرَاثَ كَالاَْدَبِ، وَلاَ قَائِدَ كَالتَّوْفِيقِ، وَلاَ تِجَارَةَ كَالْعَمَلِ الصَّالِحِ، وَلاَ رِبْحَ كَالثَّوَابِ، وَلاَ وَرَعَ كالْوُقُوفِ عِنْدَ الشُّبْهَةِ، وَلاَ زُهْدَ كَالزُّهْدِ فِي الْحَرَامِ، ولاَ عِلْمَ كَالتَّفَكُّرِ، وَلاَ عِبَادَةَ كَأَدَاءِ الْفَرائِضِ، وَلاَ إِيمَانَ كَالْحَيَاءِ وَالصَّبْرِ، وَلاَ حَسَبَ كَالتَّوَاضُعِ، وَلاَ شَرَفَ كَالْعِلْمِ، وَلاَ مُظَاهَرَةَ أَوْثَقُ مِن مُشَاوَرَةٍ.

درود خدا بر او ، فرمود :
سرمايه اى از عقل سودمندتر نيست ،و هيچ تنهايى ترسناك تر از خودبينى ،و عقلى چون دورانديشى ،و هيچ بزرگوارى چون تقوى ،وهمنشينى چون اخلاقى خوش ،و ميراثى چون ادب ،و رهبرى چون توفيق الهى ،و تجارتى چون عمل صالح ،و سودى چون پاداش الهى ،و هيچ پارسايى چون پرهيز از شُبهات ،و زُهدى همچون بى اعتنايى به دنياى حرام ،و دانشى چون انديشيدن ،و عبادتى چون انجام واجبات ،و ايمانى چون حياء و صبر .و خويشاوندى چون فروتنى ،و شرافتى چون دانش ،و عزّتى چون بردبارى ،و پشتيبانى مطمئن تر از مشورت كردن نيست.


جمعه جمع بندی


یا علی

التماس دعای خیر برای همگی واین حقیر
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
درود خدا بر او ، فرمود : همانا خدا واجباتى را بر شما لازم شمرده ، آن ها را تباه نكنيد و حدودى براى شما معين فرموده ، اما از آن ها تجاوز نكنيد و از چيزهايى نهى فرمود ، حركت آن را نگاه داريد و نسبت به چيزهايى سكوت فرمود نه از روى فراموشى . پس خود را دربارة آنها به رنج و زحمت دچار نسازيد.
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
سه شنبه
ويژگى‏ هاى امام على عليه السلام از زبان خود :
همانا مى‏ دانيد كه سزاوارتر از ديگران به خلافت من هستم. سوگند به خدا به آنچه انجام داده ‏ايد گردن مى‏ نهم، تا هنگامى كه اوضاع مسلمين رو براه باشد، و از هم نپاشد، و جز من به ديگرى ستم نشود، و پاداش اين گذشت و سكوت و فضيلت را از خدا انتظار دارم، و از آن همه زر و زيورى كه به دنبال آن حركت مى ‏كنيد، پرهيز مى‏ كنم.

 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
مردم براى اصلاح دنيا چيزى از دين را ترك نمى گويند ، جز آن كه خدا آنان را به چيزى زيانبارتر از آن دچار خواهد ساخت .
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
پنج شنبه
صفات بنده پرهیزکار
خدا رحمت كند كسى را كه مراقب خويش در برابر پروردگار باشد، از گناهان خود بترسد، خالصانه گام بردارد، عمل نيكو انجام دهد، ذخيره ‏اى براى آخرت فراهم آورد، و از گناه بپرهيزد،
همواره اغراض دنيايى را از سر دور كند، و درجات آخرت دست آورد، با خواسته‏ هاى دل مبارزه كند، آرزوهاى دروغين را طرد و استقامت را مركب نجات خود قرار دهد.
و تقوا را زاد و توشه روز مردن گرداند، در راه روشن هدايت قدم بگذارد، و از راه روشن هدايت فاصله نگيرد.
چند روز زندگى دنيا را غنيمت شمارد و پيش از آن كه مرگ او فرا رسد خود را آماده سازد، و از اعمال نيكو، توشه آخرت برگيرد.
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
جمع بندی من در هفته بیستم
1.محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گشاينده درهاى بسته و آشكار كننده حق با برهان است.

2.بار خدايا بين ما و پيغمبرت در نعمت‏ هاى جاويدان، و زندگانى خوش، و آرزوهاى بر آورده، و خواسته‏ هاى به انجام رسيده، در كمال آرامش، و در نهايت اطمينان، همراه با مواهب و هداياى با ارزش، جمع گردان.
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
هفته بیست و یکم
شنبه

1. علم الهی
خدا به تمام اسرار نهان آگاه و از باطن همه با خبر است، به همه چیز احاطه دارد و بر همه چیز غالب و پیروز، و بر همه چیز تواناست.

2. پندهای ارزشمند
هر كس از شما در روزگارانى كه مهلت دارد به اعمال نيكو بپردازد پيش از آن كه مرگ فرا رسد، و در ايّام فراغت پاك باشد، پيش از آن كه گرفتار شود، و در ايّام رهايى نيكوكار باشد، پيش از آن كه مرگ گلوگاه او را بفشارد، پس براى خود و جايى كه مى‏ رود آماده باشد، و در اين دنيا كه محل كوچ كردن است براى منزلگاه ابدى، توشه‏اى بردارد.

پس اى مردم خدا را پروا كنيد، براى حفظ قرآن، كه از شما خواسته، و حقوقى كه نزد شما سپرده است
،

پس همانا خداى سبحان شما را بيهوده نيافريد، و به حال خود وا نگذاشت، و در گمراهى و كورى رها نساخته است، كردارتان را بيان فرموده، و از اعمال شما با خبر است و سر آمد زندگى شما را مشخّص كرد و «كتابى بر شما نازل كرد كه روشنگر همه چيز است»


پيامبرش را مدّتى در ميان شما قرار داد تا براى او و شما، دين را به اكمال رساند، و آنچه در قرآن نازل شد و مايه رضاى الهى است تحقّق بخشد. و با زبان پيامبرش، كارهاى خوشايند و ناخوشايند، بايدها و نبايدها را ابلاغ كرد، و اوامر و نواهى را آموزش داد، و راه عذر را بر شما بست و حجّت را تمام كرد. پيش از كيفر، شما را تهديد كرد، و از عذاب‏هاى سختى كه در پيش روى داريد ترساند.

پس باز مانده ايّام خويش را دريابيد، و صبر و بردبارى در برابر ناروايى‏ ها پيشه كنيد، چرا كه عمر باقى مانده برابر روزهاى زيادى كه به غفلت گذرانديد و روى گردان از پندها بوديد، بسيار كم است.

به خود بيش از اندازه آزادى ندهيد، كه شما را به ستمگرى مى‏ كشاند، و با نفس سازشكارى و سستى روا مداريد كه ناگهان در درون گناه سقوط مى‏ كنيد.

 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]حکمت 108 نهج البلاغه- شگفتى هاى روح آدمى (علمى) [/h]
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
وَ قَالَ [عليه السلام]
درود خدا بر او ، فرمود:
لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ
به رگ هاى درونى انسان پاره گوشتى آويخته كه شگرف ترين اعضاى درونى اوست ،
وَ ذَلِكَ الْقَلْبُ
و آن قلب است ،
وَ ذَلِكَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِكْمَةِ
كه چيزهايى از حكمت ،
وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا
و چيزهايى متفاوت با آن ، در او وجود دارد .
فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ
پ س اگر در دل اميدى پديد آيد ،طمع آن را خوار گرداند ،
وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَكَهُ الْحِرْصُ
و اگر طمع بر آن هجوم آوردحرص آن را تباه سازد ،

وَ إِنْ مَلَكَهُ الْيَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ
و اگر نوميدى بر آن چيره شود ،تأسف خوردن آن را از پاى در آورد ،
وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَيْظُ
اگر خشمناك شود كينه توزى آن فزونى يابد و آرام نگيرد ،
وَ إِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضَى نَسِيَ التَّحَفُّظَ
اگر به خشنودى دست يابد ، خويشتن دارى را از ياد برد ،
وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ
و اگر ترس آن را فراگيرد پرهيز كردن آن را مشغول سازد .
وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْرُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ
و اگر به گشايشى برسد ، دچار غفلت زدگى شود ،
وَ إِنْ أَفَادَ مَالًا أَطْغَاهُ الْغِنَى
واگر مالى به دست آورد ، بى نيازى آن را به سركشى كشاند ،
وَإِنْ أَصَابَتْهُ مُصِيبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ
و اگر مصيبت ناگوارى به آن رسد ، بى صبرى رسوايش كند ،
وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلَاءُ
و اگر به تهيدستى مبتلا گردد ، بلاها او را مشغول سازد ،
وَ إِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ
و اگر گرسنگى بى تابش كند ، ناتوانى آن را از پاى در آورد ،
وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ كَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ
و اگر زيادى سير شود ، سيرى آن را زيان رسان د ،
فَكُلُّ تَقْصِيرٍ بِهِ مُضِرٌّ
پس هر گونه كُندروى براى آن زيانبار
وَ كُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ .
و هرگونه تُندروى براى آن فساد آفرين است .
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکشنبه
3.ياد آورى ارزش‏هاى اخلاقى

اى بندگان خدا آن كس كه نسبت به خود خير خواهى او بيشتر است، در برابر خدا، از همه كس فرمانبردارتر است، و آن كس كه خويشتن را بيشتر مى ‏فريبد، نزد خدا گناه كارترين انسان‏ها است، زيانكار واقعى كسى است كه خود را بفريبد.

و آن كس مورد غبطه است و بر او رشك مى ‏برند كه دين او سالم باشد.

سعادتمند كسى است كه از زندگى ديگران عبرت آموزد،

و شقاوتمند كسى است كه فريب هوا و هوس‏ ها را بخورد.

آگاه باشيد رياكارى و تظاهر، و هر چند اندك باشد شرك است، و همنشينى با هوا پرستان ايمان را به دست فراموشى مى‏ سپارد، و شيطان را حاضر مى‏ كند.

از دروغ بر كنار باشيد كه با ايمان فاصله دارد. راستگو در راه نجات و بزرگوارى است، اما دروغگو بر لب پرتگاه هلاك و خوارى است،

حسد نورزيد كه حسد ايمان را چونان آتشى كه هيزم را خاكستر كند، نابود مى‏ سازد.

با يكديگر دشمنى و كينه توزى نداشته باشيد كه نابود كننده هر چيزى است.

بدانيد كه آرزوهاى دور و دراز عقل را غافل و ياد خدا را به فراموشى مى‏ سپارد. آرزوهاى ناروا را دروغ انگاريد كه آرزوها فريبنده ‏اند و صاحبش فريب خورده.
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
حکمت 109 نهج البلاغه-

ارزش والاى اهل بيت پيامبر (ص) (اعتقادى، سياسى)

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
وَ قَالَ [عليه السلام]
درود خدا بر او ، فرمود :
نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطَى
ما تكيه گاه ميانه ايم ،
بِهَا يَلْحَقُ التَّالِى
عقب ماندگان به ما مى رسند ،
وَ إِلَيْهَا يَرْجِعُ الْغَالِى .
و تندروان غلو كننده به سوى ما باز مى گردند.
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوشنبه
خطبه 87 - معرّفى الگوى انسان كامل
( برخى از شارحان گفتند كه اين خطبه در شهر كوفه ايراد شد)


1- معرّفى بهترين بنده خدا (الگوى انسان كامل)
اى بندگان خدا همانا بهترين و محبوب‏ترين بنده نزد خدا، بنده‏ اى است كه خدا او را در پيكار با نفس يارى داده است،
- آن كس كه جامعه زيرين او اندوه، و لباس رويين او ترس از خداست، چراغ هدايت در قلبش روشن شده و وسائل لازم براى روزى او فراهم آمده و دورى ‏ها و دشوارى ‏ها را بر خود نزديك و آسان ساخته است.

- حقايق دنيا را با چشم دل نگريسته، همواره به ياد خدا بوده و اعمال نيكو، فراوان انجام داده است. از چشمه گواراى حق سيراب گشته، چشمه‏ اى كه به آسانى به آن رسيد و از آن نوشيده سيراب گرديد.


- راه هموار و راست قدم برداشته، پيراهن شهوات را از تن بيرون كرده، و جز يك غم، از تمام غم‏ ها خود را مى‏ رهاند، و از صف كور دلان و مشاركت با هواپرستان خارج شد، كليد باز كننده درهاى هدايت شد و قفل درهاى گمراهى و خوارى گرديد. راه هدايت را با روشن دلى ديد، و از همان راه رفت، و نشانه‏ هاى آن را شناخت و از امواج سركش شهوات گذشت.

-
به استوارترين دستاويزها و محكم‏ترين طناب‏ها چنگ انداخت، چنان به يقين و حقيقت رسيد كه گويى نور خورشيد بر او تابيد، در برابر خداوند خود را به گونه ‏اى تسليم كرد كه هر فرمان او را انجام مى‏ دهد و هر فرعى را به اصلش باز مى‏ گرداند.

- چراغ تاريكى ‏ها، و روشنى بخش تيرگى‏ ها، كليد درهاى بسته و بر طرف كننده دشوارى ‏ها، و راهنماى گمراهان در بيابان‏ هاى سرگردانى است. سخن مى ‏گويد، خوب مى‏ فهماند، سكوت كرده به سلامت مى ‏گذرد، براى خدا اعمال خويش را خالص كرده آن چنان كه خدا پذيرفته است، از گنجينه‏ هاى آيين خدا و اركان زمين است.

- خود را به عدالت واداشته و آغاز عدالت او آن كه هواى نفس را از دل بيرون رانده است، حق را مى‏شناساند و به آن عمل مى ‏كند.

- كار خيرى نيست مگر كه به آن قيام مى ‏كند، و در هيچ جا گمان خيرى نبرده جز آن كه به سوى آن شتافته.

-
اختيار خود را به قرآن سپرده، و قرآن را راهبر و پيشواى خود قرار داده است، هر جا كه قرآن بار اندازد فرود آيد، و هر جا كه قرآن جاى گيرد مسكن گزيند.
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
حکمت 110 نهج البلاغه-
شرائط تحقّق اوامر الهى
(سياسى، اعتقادى)


بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
وَ قَالَ [عليه السلام]
درود خدا براو ، فرمود :
لَا يُقِيمُ أَمْرَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ
فرمان خدا را بر پا ندارد ،
إِلَّا مَنْ لَا يُصَانِعُ
جز آن كس كه در اجراى حق مدارا نكند .
وَ لَا يُضَارِعُ
و به روش اهل باطل عمل نكند
وَ لَا يَتَّبِعُ الْمَطَامِعَ .
و پيرو فرمان طمع نگردد.
 
آخرین ویرایش:

Ehsan_M

عضو جدید
کاربر ممتاز
جمعبندی هفته هفدهم

جمعبندی هفته هفدهم

بسم رب الزهرا

انقدر بدقولی کردم تو این یک ماه که دیگه روم نمیشه عذرخواهی هم کنم. این 3 هفته ای که جمع بندیش عقب افتاده رو تو این چند روز میذارم.
4شنبه تاپیک دومی که برای جمع بندی ها بود و قولش رو داده بودم میزنم.

بازم به بزرگواری خودتون سستی منو ببخشید.
جمله منتخب این هفته رو هم بیشتر از هرکسی خودم تو این چند وقت بهش عمل نکردم, سعی میکنم بهش پایبند بشم:


جمله منتخب هفته هفدهم
:gol::

آن چه مى‏ گويم به عهده مى ‏گيرم، و خود به آن پاى بندم



هفته هفدهم شامل خطبه های 15 تا 17 میشد.

جملات منتخب خطبه ها:

****************************************************************************************

قاطعیت مولا در اجرای عدالت:

به خدا سوگند ! بیت المال تاراج شده را هر کجا که بیابم به صاحبان اصلی آن باز می گردانم ، گرچه با آن ازدواج کرده ، یا کنیزانی خریده باشند، زیرا در عدالت گشایش برای عموم است ، و آن کس که عدالت بر او گران آید تحمل ستم برای او سخت تر است.

****************************************************************************************

همانا گناهان چون مرکب های بد رفتارند که سواران خود (گناهکاران) را عنان رها کرده د رآتش دوزخ می اندازند.
اما تقوا، چون مرکب های فرمانبرداری هستند که سواران خود را، عنان بر دست، وارد بهشت جاویدان می کنند.

****************************************************************************************

جز پروردگار خود دیگری را ستایش نکنیدو جز خویشتن دیگری را سرزنش ننمائید.

****************************************************************************************
خطبه هفدهم واقعا بینظیر بود. خیلی طولانی نیست, و جملات انقدر با هم در ارتباط هستند که امکان خلاصه سازی مناسب نبود. ولی برای طولانی نشدن پیام کاملش رو اینجانیاوردم. اگر فرصت کردید حتما با دقت مطالعه کنید و با افراد جامعه تطابق بدید

دشمن ترین آفریده ها نزد خدا دو نفرند:
1. مردی که خدا او را به حال خود گذاشته، و زا راه راست دور افتاده است
2. مردی که مجهولاتی به هم بافته، در میان انسان های نادان امت، جایگاهی پیدا کرده و در تاریک یها فرو رفته و از مشاهده صلح و صفا کور است..

مدعیان دروغین قضاوت:
در ميان مردم، با نام قاضى به داورى مى‏ نشيند، و حلّ مشكلات ديگرى را به عهده مى ‏گيرد، پس اگر مشكلى پيش آيد، با حرف‏هاى پوچ و تو خالى و رأى و نظر دروغين، آماده رفع آن مى ‏شود. سپس اظهارات پوچ خود را باور مى ‏كند، عنكبوتى را مى‏ ماند كه در شبهات و بافته‏ هاى تار خود چسبيده، نمى‏ داند كه درست حكم كرده يا بر خطاست اگر بر صواب باشد مى‏ ترسد كه خطا كرده، و اگر بر خطاست، اميد دارد كه رأى او درست باشد.

****************************************************************************************

منتخب حکمت ها:

در شگفتم از کسی که می تواند استغفارکند و ناامید است.

****************************************************************************************

كسى كه از گفتن "نمى دانم" روى گردان است ، به هلاكت و نابودى مى رسد.

****************************************************************************************

دو چيز در زمين ماية امان از عذاب خدا بود : يكى از آن دو برداشته شد ، پس ديگرى را دريابيد و بدان چنگ زنيد ، اما امانى كه برداشته شد رسول خدا (ص) بود و امان باقيمانده ، استغفار كردن است كه خداى بزرگ به رسول خدا فرمود :
" خدا آنان را عذاب نمى كند در حالى كه تو در ميان آنانى ، و عذابشان نمى كند تا آن هنگام كه استغفار مى كنند."

****************************************************************************************

كسى كه ميان خود و خدا را اصلاح كند ، خداوند ميان او و مردم را اصلاح خواهد كرد، و كسى كه امور آخرت را اصلاح كند ، خدا امور دنياى او را اصلاح خواهد كرد ، و كسى كه از درون جان واعظى دارد ، خدا را بر او حافظى است .



جمله منتخب خانم dordoone:
1. کسی که عبرت ها برای او آشکار شود، و از عذاب آن پند گیرد، تقوا و خویشتن داری او را از سقوط در شبهات نگه می دارد.

2.
در شگفتم از کسی که می تواند استغفارکند و ناامید است.
 

بابك خسروي

عضو جدید
کاربر ممتاز
حکمت 101 (روش برطرف کردن نیاز های مردم)
بر آوردن نيازهاى مردم پايدار نیست مگر به سه چيز ،كوچك شمردن آن تا خود بزرگ نمايد ، پنهان داشتن آن تا خود آشكار شود ، و شتاب در بر آوردن آن ، تا گوارا باشد.


یعنی چی؟؟؟؟؟؟آن یعنی نیاز ها؟؟؟؟

سلام
حضرت امير (ع) درباره برآورده نمودن نيازهاي مردم فرموده اند:
برآورده نمودن نيازهاي مردم شايسته نيست مگر اينكه اين سه مورد رو رعايت كنيم
1- كمكمونو كوچيك بشموريم تا نزد پروردگارمون بزرگ بشه
2- كمكمونو مخفي نگه داريم تا زماني كه خدا بخواد پاداششو بده
3- كمكمون سريع و بموقع باشه تا براي كمك شونده گوارا باشه
 

بابك خسروي

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستاي گلم
اولا خدا و اميرالمونين خيرتون بده كه هنوز چراغ اينجارو روشن نگه داشتين
اما يه انتقادي داشتم
مي خواستم بگم كه وقتي الان پستاي نوشته شده رو ميبينم فقط يه كپي و پيست ساده مي بينم
ديگه مثل قديم دوستان شركت ندارن! دو يا سه نفر متنارو ميزارن و بقيه هم يا با خوندن و يا بدون خوندن تشكرو ميزنن همه چي تمام!
رسالت اين تاپيك اين بود كه از كسي كه توش فعاليت مي كنه بخواد تا متن نهج البلاغه رو بخونه و روش فكر كنه و بهترين ها رو بنظرش بياره و در اختيار ديگرون قرار بده، اما الان چند صفحه گذشته رو كه مي ديدم فقط اسم دردونه(متاسفانه اسمتون رو نمي دونم) رو ديدم كه متنارو گذاشته و ديگران فقط به خودشون زحمت تشكر زدن رو دادن!
مي خواستم ازتون خواهش كنم ديگه اينكارو ادامه ندين (يعني گذاشتن متن نهج البلاغه) و بزارين هركسي دوست داره خودش بره دنبالش و روي متن تمركز داشته باشه.
اين چند وقته كه بنده سر نمي زدم دقيقا بخاطر همين بود كه نمي خواستم متن نهج البلاغه شهيد بشه و مي خواستم زماني برگردم كه بازم بتونم روي متن تمركز داشته باشم و يه چيزي ازش ياد بگيرم ولي مطمئنم با اين روشي كه دوستان در پيش گرفتن هيچ بار آموزشي نداره و فقط يه روخونيه ساده ميشه كه چند لحظه بعد همه چي از يادمون ميره
در ضمن اينم بگم كه كميت در مورد اينجور تاپيكا اصلا ملاك نيست و كيفيت كاره كه مهمه(اگر يه نفر از ما هم يه جمله رو بفهمه و سرمشق خودش قرار بده براي هممون بسه) پس خواهش مي كنم نگين كه تاپيك مي خوابه و از اين حرفا چون مطمئنم اگه مثل روزاي اول بريم جلو از دوباره رونق تاپيك هم بر ميگرده.
ببخشيد كه زياد حرف زدم(چون اين تاپيكو خيلي دوست دارم حرف دلمو زدم)
ممنون ميشم نظراتونو در مورد عرائض بنده بگين
ياعلي
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستاي گلم
اولا خدا و اميرالمونين خيرتون بده كه هنوز چراغ اينجارو روشن نگه داشتين
اما يه انتقادي داشتم
مي خواستم بگم كه وقتي الان پستاي نوشته شده رو ميبينم فقط يه كپي و پيست ساده مي بينم
ديگه مثل قديم دوستان شركت ندارن! دو يا سه نفر متنارو ميزارن و بقيه هم يا با خوندن و يا بدون خوندن تشكرو ميزنن همه چي تمام!
رسالت اين تاپيك اين بود كه از كسي كه توش فعاليت مي كنه بخواد تا متن نهج البلاغه رو بخونه و روش فكر كنه و بهترين ها رو بنظرش بياره و در اختيار ديگرون قرار بده، اما الان چند صفحه گذشته رو كه مي ديدم فقط اسم دردونه(متاسفانه اسمتون رو نمي دونم) رو ديدم كه متنارو گذاشته و ديگران فقط به خودشون زحمت تشكر زدن رو دادن!
مي خواستم ازتون خواهش كنم ديگه اينكارو ادامه ندين (يعني گذاشتن متن نهج البلاغه) و بزارين هركسي دوست داره خودش بره دنبالش و روي متن تمركز داشته باشه.
اين چند وقته كه بنده سر نمي زدم دقيقا بخاطر همين بود كه نمي خواستم متن نهج البلاغه شهيد بشه و مي خواستم زماني برگردم كه بازم بتونم روي متن تمركز داشته باشم و يه چيزي ازش ياد بگيرم ولي مطمئنم با اين روشي كه دوستان در پيش گرفتن هيچ بار آموزشي نداره و فقط يه روخونيه ساده ميشه كه چند لحظه بعد همه چي از يادمون ميره
در ضمن اينم بگم كه كميت در مورد اينجور تاپيكا اصلا ملاك نيست و كيفيت كاره كه مهمه(اگر يه نفر از ما هم يه جمله رو بفهمه و سرمشق خودش قرار بده براي هممون بسه) پس خواهش مي كنم نگين كه تاپيك مي خوابه و از اين حرفا چون مطمئنم اگه مثل روزاي اول بريم جلو از دوباره رونق تاپيك هم بر ميگرده.
ببخشيد كه زياد حرف زدم(چون اين تاپيكو خيلي دوست دارم حرف دلمو زدم)
ممنون ميشم نظراتونو در مورد عرائض بنده بگين
ياعلي

سلام....آقای خسروی...منت گذاشتید و سر زدید...
اول که اسمتونو دیدم خیلی خوشحال شدم که اومدید و بعد مدت ها به ما سر زده..

اما زود قضاوت کردید....اونایی که نمیان و مدتی اومدن و الان دوس ندارن حالا به هر دلیلی بیان خودشون میدونن و اختیارشونم دسته خودشونه
و ما هایی که موندیم مطمئن باشید صرفا یه کپی پیست ساده نیست و به قول خودتون شهید کردن و هر چیز دیگه ای نیست..
اگر نگاه کنید میدید من خودم چندین روز پا اینجا نمیزاشتم...دلیلشم نبودم در باشگاه نبود...چرا بودم اما وقت خوندن نهج البلاغه (به معنای درکشو) نداشتم..قبلا هم گفتم دوباره میگم خودمو گول نمیزنم و با خودم صادقم این اولین بار و شایدم آخرین باره که تو زندگیم نهج البلاغه بخونم..شاید یه جورایی واسم توفیق اجباری شده و از فرصتی که به دستم اومده استفاده کردم....و اون وقت هایی که آقای یارانراد برنامه میزاشتن خانم آگاهدخت واسه اینکه بچه ها به اشتباه نیفتن متن کاملو میزاشتن حالا کسی که نهج البلاغه تو خونش نداشت اونو کامل میخوند و قسمتی که درک کرده بود و مینوشت....
و الان که خانم آگاهدخت برنامه گذاشت من مینویسم..که اگر کسی تمایل یا وقت گشتن تو سایت ها واسه پیدا کردن خطبه مورد نظر نشد همین جا داشته باشه....اگه ببینید من همه رو تایپ میکنم...با انگشتام...هیچ کپی پیستی در کار نیست...نکات مهم تر پر رنگ تر و درشت تر هستن..

درسته 125 نفری که من بهشون اطلاع رسانی میکنم حدود 7یا 8 نفرشون میان...اما همون هشت نفر هم یه دنیاست....من به شخصه د رمورد خودم حرف میزنم وقتی مینویسم که روی متن به قول خودتون تمرکز داشته باشم..چیزو که نفهمم سوال میکنم...و دوستانی مثه شما جواب میدن(بازم ممنونم که تو دو پست قبل جواب سوال منو دادید)

اصلا حرف شما درست...خیلی ها کپی پیست میکنن...اما شاید روزی یکی رد شد و یه خطبه رو خوند و تو زندگیش به کار گرفتن..نمی ارزه؟؟؟؟؟؟؟ خداییش نمی ارزه؟؟/
 
آخرین ویرایش:

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار

بابك خسروي

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام....آقای خسروی...منت گذاشتید و سر زدید...
اول که اسمتونو دیدم خیلی خوشحال شدم که اومدید و بعد مدت ها به ما سر زده..

اما زود قضاوت کردید....اونایی که نمیان و مدتی اومدن و الان دوس ندارن حالا به هر دلیلی بیان خودشون میدونن و اختیارشونم دسته خودشونه
و ما هایی که موندیم مطمئن باشید صرفا یه کپی پیست ساده نیست و به قول خودتون شهید کردن و هر چیز دیگه ای نیست..
اگر نگاه کنید میدید من خودم چندین روز پا اینجا نمیزاشتم...دلیلشم نبودم در باشگاه نبود...چرا بودم اما وقت خوندن نهج البلاغه (به معنای درکشو) نداشتم..قبلا هم گفتم دوباره میگم خودمو گول نمیزنم و با خودم صادقم این اولین بار و شایدم آخرین باره که تو زندگیم نهج البلاغه بخونم..شاید یه جورایی واسم توفیق اجباری شده و از فرصتی که به دستم اومده استفاده کردم....و اون وقت هایی که آقای یارانراد برنامه میزاشتن خانم آگاهدخت واسه اینکه بچه ها به اشتباه نیفتن متن کاملو میزاشتن حالا کسی که نهج البلاغه تو خونش نداشت اونو کامل میخوند و قسمتی که درک کرده بود و مینوشت....
و الان که خانم آگاهدخت برنامه گذاشت من مینویسم..که اگر کسی تمایل یا وقت گشتن تو سایت ها واسه پیدا کردن خطبه مورد نظر نشد همین جا داشته باشه....اگه ببینید من همه رو تایپ میکنم...با انگشتام...هیچ کپی پیستی در کار نیست...نکات مهم تر پر رنگ تر و درشت تر هستن..

درسته 125 نفری که من بهشون اطلاع رسانی میکنم حدود 7یا 8 نفرشون میان...اما همون هشت نفر هم یه دنیاست....من به شخصه د رمورد خودم حرف میزنم وقتی مینویسم که روی متن به قول خودتون تمرکز داشته باشم..چیزو که نفهمم سوال میکنم...و دوستانی مثه شما جواب میدن(بازم ممنونم که تو دو پست قبل جواب سوال منو دادید)

اصلا حرف شما درست...خیلی ها کپی پیست میکنن...اما شاید روزی یکی رد شد و یه خطبه رو خوند و تو زندگیش به کار گرفتن..نمی ارزه؟؟؟؟؟؟؟ خداییش نمی ارزه؟؟/

سلام دوست عزيز
ابتدا يه عذرخواهي، منظور بنده از اينكه اين چند وقته رو فقط يه كپي پيست ساده ديدم اين نبود كه كار شما ايرادي داشته و به اميرالمونين قسم منظورم كوچيك شمردن كار شما نبود. متاسفانه متن نوشتاريه و منظور رو نميشه در جمله خلاصه كرد. من همون اولم از زحمات شما و بقيه دوستان تشكر كردم ولي بازم عذرخواهي مي كنم چون شايد باعث شكسته شدن دلتون شده باشم. شرمنده
دوست گلم بنظر بنده اون اوايل كه تاپيك رونق خوبي داشت بخاطر اين بود كه دوستان ميرفتن متن رو مي خوندن(حالا هرجوري كه شده) و بهترين جمله هار و ميزاشتن و بعضي موقع ها هم يه سري سوال پرسيده مي شد. اما از زماني كه متن كامل قرار داده شد، خودتون ميتونين مقايسه كنين!!!
ميدونين براي چي ميگم اين شكلي ارزشي نداره؟!
چون اگر روي متن تعقل نشه پشيزي ارزش نداره، مثالشم از قرآن براتون ميزنم (سوره آل عمران، آيه 190و191) البته فقط متن فارسيشو ميزارم
آيه 190: محققا در خلقت آسمان ها و زمين و رفت و آمد شب و روز براي صاحبان خرد(اولي الالباب) نشانه هايي است
آيه 191: آنهايي كه در هز حالت ايستاده و نشسته و خوابيده به پهلو خدارا ياد مي كنند و دائم فكر در خلقت آسمان ها و زمين كرده و گويند پروردگارا اين دستگاه با عظمت را بيهوده نيافريده اي، پاك و منزهي (سبحانك)، مارا بلطف خود از عذاب آتش (دوزخ )نگهدار.
حالا حرف خودم: معارف الهي مثل آب ميمونه، قلوب مومنين هم مثل چاه، ما بايد كاري كنيم كه اين آب از چاه دلمون بجوشه، گرفتن معارف الهي از ديگران با شنيدن و خواندن،‌مثل آب ريختن توي چاه ميمونه كه بعد از يه مدت اين آب متعفن ميشه و بو ميگيره. بايد كمي وقت صرف كرد و با مطالعه در درون خودمون حفاري كنيم تا به آب برسيم. منظور از مطالعه هم تفكر هستش يعني هموني كه خدا از اون با اسم (اولي الالباب) ياد كرده نه كتاب خوندن. البته اين نكته هم لازمه كه بعضي وقت ها موقع چاه زدن آدم به سنگ ميرسه، اون موقع لازمه مقداري آب بريزي تا زمين دلت نرم و قابل كندن بشه. بخاطر همين استفاده از كلام و نوشته هاي ديگران توي اين زمينه مفيده. تفكر و تعقلي كه خدا ازش توي اين آيه ها ياد كرده نتيجش ميشه سبحانك گفتن وگرنه مفتم نمي ارزه. مهم ديدن خلقت آسمان نيست مهم تعقليه كه در اون باب ميشه.
حالا منظورمو اينطوري تكميل مي كنم. مهم ديدن جملات نهج البلاغه نيست. مهم تعقليه كه در اون ميشه و شايد به خواست خدا باعث جوسيدن معارف الهي در قلوبمون بشه.
در آخرم يه حديث از اميرالمومنين:علم نه در آسمان است كه بر شما فرود آيد و نه در دل زمين تا براي شما بالا آيد، بلكه در قلب هاي شما آفريده شده است؛ به اخلاق روحانيان (منظور اهل دل و اولياي الهي است) متخلق شويد تا براي شما آشكار گردد.
يعني تمام اين جملات نهج البلاغه براي زنده كردن علم درون خودمونه. هرچيزي هست توي خودمونه فقط بايد با تعقل روي اين جملات معارف الهي دلمونو استخراج كنيم(به قولي تودلمون چاه بزنيم).
ببخشيد اين دفعه خيلي حرف زدم تا بتونم منظورمو واضح تر برسونم. اميدوارم همينطور بوده باشه.
يا علي
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوست عزيز
ابتدا يه عذرخواهي، منظور بنده از اينكه اين چند وقته رو فقط يه كپي پيست ساده ديدم اين نبود كه كار شما ايرادي داشته و به اميرالمونين قسم منظورم كوچيك شمردن كار شما نبود. متاسفانه متن نوشتاريه و منظور رو نميشه در جمله خلاصه كرد. من همون اولم از زحمات شما و بقيه دوستان تشكر كردم ولي بازم عذرخواهي مي كنم چون شايد باعث شكسته شدن دلتون شده باشم. شرمنده
دوست گلم بنظر بنده اون اوايل كه تاپيك رونق خوبي داشت بخاطر اين بود كه دوستان ميرفتن متن رو مي خوندن(حالا هرجوري كه شده) و بهترين جمله هار و ميزاشتن و بعضي موقع ها هم يه سري سوال پرسيده مي شد. اما از زماني كه متن كامل قرار داده شد، خودتون ميتونين مقايسه كنين!!!
ميدونين براي چي ميگم اين شكلي ارزشي نداره؟!
چون اگر روي متن تعقل نشه پشيزي ارزش نداره، مثالشم از قرآن براتون ميزنم (سوره آل عمران، آيه 190و191) البته فقط متن فارسيشو ميزارم
آيه 190: محققا در خلقت آسمان ها و زمين و رفت و آمد شب و روز براي صاحبان خرد(اولي الالباب) نشانه هايي است
آيه 191: آنهايي كه در هز حالت ايستاده و نشسته و خوابيده به پهلو خدارا ياد مي كنند و دائم فكر در خلقت آسمان ها و زمين كرده و گويند پروردگارا اين دستگاه با عظمت را بيهوده نيافريده اي، پاك و منزهي (سبحانك)، مارا بلطف خود از عذاب آتش (دوزخ )نگهدار.
حالا حرف خودم: معارف الهي مثل آب ميمونه، قلوب مومنين هم مثل چاه، ما بايد كاري كنيم كه اين آب از چاه دلمون بجوشه، گرفتن معارف الهي از ديگران با شنيدن و خواندن،‌مثل آب ريختن توي چاه ميمونه كه بعد از يه مدت اين آب متعفن ميشه و بو ميگيره. بايد كمي وقت صرف كرد و با مطالعه در درون خودمون حفاري كنيم تا به آب برسيم. منظور از مطالعه هم تفكر هستش يعني هموني كه خدا از اون با اسم (اولي الالباب) ياد كرده نه كتاب خوندن. البته اين نكته هم لازمه كه بعضي وقت ها موقع چاه زدن آدم به سنگ ميرسه، اون موقع لازمه مقداري آب بريزي تا زمين دلت نرم و قابل كندن بشه. بخاطر همين استفاده از كلام و نوشته هاي ديگران توي اين زمينه مفيده. تفكر و تعقلي كه خدا ازش توي اين آيه ها ياد كرده نتيجش ميشه سبحانك گفتن وگرنه مفتم نمي ارزه. مهم ديدن خلقت آسمان نيست مهم تعقليه كه در اون باب ميشه.
حالا منظورمو اينطوري تكميل مي كنم. مهم ديدن جملات نهج البلاغه نيست. مهم تعقليه كه در اون ميشه و شايد به خواست خدا باعث جوسيدن معارف الهي در قلوبمون بشه.
در آخرم يه حديث از اميرالمومنين:علم نه در آسمان است كه بر شما فرود آيد و نه در دل زمين تا براي شما بالا آيد، بلكه در قلب هاي شما آفريده شده است؛ به اخلاق روحانيان (منظور اهل دل و اولياي الهي است) متخلق شويد تا براي شما آشكار گردد.
يعني تمام اين جملات نهج البلاغه براي زنده كردن علم درون خودمونه. هرچيزي هست توي خودمونه فقط بايد با تعقل روي اين جملات معارف الهي دلمونو استخراج كنيم(به قولي تودلمون چاه بزنيم).
ببخشيد اين دفعه خيلي حرف زدم تا بتونم منظورمو واضح تر برسونم. اميدوارم همينطور بوده باشه.
يا علي

من تو خصوصی کامل جوابتونو دادم...الانم میگم من تا عمر دارم شاگرد شما و آقای احسان و آقای یارانراد و خانم آگاهدخت عزیزم هستم...و این مسئله کتمان ناشدنیه...
اما یه سوال خودتون کجائید؟؟؟چرا نمیاین؟ من حق دارم اینو بپرسم؟؟؟/نه چون مظمئنا یه دلیل قانع کننده ای دارید...و همینطور بقیه دوستان...
الان که تعداد کمه از کیفیت کاره ما که کاسته نمیشه میشه؟؟؟//
آقای خسروی کار ما کیفیه نه کمی...
تعدا افراد مهم نیست..آره خیلی خوبه که این تاپیکم رونق داشته باشه کی بدش میاد اما باید صبور بود...
باید دل سوزوند...اگر هر کسی بگه بقیه رفتن منم نمیرم...تا وقتی هر کسی به خودش بگه..بقیه دلیل داشتن و رفتن من بمونم....چقدر فرقه//
زمین تا آسمون..تو مورد اول همه دلسرد میشن و میرن...مورد دوم همه میان..اگه عاقل باشیم میفهمیم که این چیزی جز لذته....عاقل باشیم درک میکنیم واسه دین و دنیا و آخرتمون به درد میخوره....حتی اگر کسی هم به قیامت و معاد اعتقاد نداشته باشه و یه دنیای به قول خودش ارومم بخواد اگر این مواردو که مولا تو کتابشن گفتن رعایت کنن از طرف همه بندگان مورد احترام قرار میگیرن..تمام اصول و رعایت کنیم....حالا رضایت خدا و خریدن آخرتمون که اصلا به کنار...

آقای خسروی یه جاهایی یه افرادی محرک میخوان..یکی مثه بنده حقیر بخواد کاریو بکنه خیلی سمجه..اما یکی محرک و انگیزه میخواد....حضور خود شما و آقای احسان میدونید چقدر فایده داشت؟؟؟؟؟؟؟خودتون تا حالا به این درک رسیده بودید که حضور شماها خیلی هارو میکشوند.. اما خب نمیشه خرده ای گرفت چون همه میدونیم که شما کماکان پشت ما هستید اما به علت مشغله تون نمیرسید تو لحظه به لحظه های جلو رفتن تاپیک با ما باشید..

و اما واسه گذاشتن کل متن....
که اونم یه نفر میزاره..اینه که اگه واقعا یکی نرفت و نخوند حداقل من بعدا بگم کاملش که بود.حاضر آمادش که بود....
ببینید این جور تاپیک های مذهبی خودتون میدونید نمیشه با تاپیک های طنز و سرگرمی مورد مقایسه قرار بگیره و کسی که وارد میشه واقعا با جونه دلش وارد میشه نه خدای نکرده برای سرگرمی و وقت گذرانی..تشکری که میزنه مطمئن باشید که میخونه و میزنه..

ولی خب منم دلم میخواد همه بیان و این تاپیک دوباره شلوغ شه...الان دو روز نیستیم و میاییم دوباره پست خودمون آخریه...اما کاش یاد بگیریم اول از خودمون شروع کنیم..


بابت جسارتم معذرت میخوام..امیدوارم بی احترامی تلقی نشه...شما همیشه مورد احترامید
 
بالا