فریاد سبز
عضو جدید
...تویی كه نمی شناختمت!
خودرویی را در نظر بگیرید كه در جادهای پر پیچ و خم در حال حركت است. این خودرو در هر پیچ كه از نظرها محو میشود، در پیچ بعدی به خودرویی دیگر تبدیل میشود. همچنین سرنشینهای آن هم عوض میشود. حتی این امكان وجود دارد كه راننده آن نیز در یكی از پیچها تغییر كند
"خودرویی را در نظر بگیرید كه در جادهای پر پیچ و خم در حال حركت است. این خودرو در هر پیچ كه از نظرها محو میشود، در پیچ بعدی به خودرویی دیگر تبدیل میشود. همچنین سرنشینهای آن هم عوض میشود. حتی این امكان وجود دارد كه راننده آن نیز در یكی از پیچها تغییر كند."
این قیاسی درباره پدیدهای به نام «احمدینژاد» یا مكتب «احمدینژادیسم» است كه میتوان سیر تطور آن را مرور كرد تا سیمای نظری و عملی آن در ذهن ترسیم شود. «خودرو» نوع رفتار و عقاید اعضای این جریان است و سرنشینهای آن، حلقه اصلی فعالانش و راننده هم فعلا «محمود احمدینژاد» كه البته در حال حاضر با پررنگ شدن نقش «اسفندیار رحیممشایی» در این مكتب جدیدالتاسیس، بوی تغییر «راننده» هم به مشام میرسد. البته این مكتب یا حلقه فقط سیاسی نیست؛ چرا كه با مروری بر رفتار و گفتار اعضای آن میتوان ریشههای اعتقادی و شبه مذهبی هم در آن یافت....
فرضهایی كه نقض شد
به هر حال می توان از آغاز تولد این جریان جدید ( 4 تیر 84) تحلیل هایی و باورهایی را درباره آن برشمرد كه آنچنان درست از آب در نیامد؛ از پیش فرض های اعتقادی تا سیاسی:
عده ای او را صاحب دولت اسلامی می دانستند، یا دست كم مطیع بی چون و چرای ولایت مطلقه فقیه می شمردند، دست كم جریان او را عضو جریان «اصول گرا» می دانستند و برخی كه پیچیده تر فكر می كردند، دولت احمدی نژاد را مولود حلقه آیت الله مصباح یزدی می دانستند. اما كدام یك از این فرضیات درست از آب درآمد؟!
در بخشی از این تحلیل آمده است:
1- دولت مذهبی:اگرچه در ابتدای دولت احمدی نژاد، اغلب (چه مخالفان و چه هواداران) معتقد بودند این دولت نسبت به دول گذشته به ویژه خاتمی و هاشمی رفسنجانی متشرع تر خواهد بود ( حال برخی منتقدانه می گفتند و از افراط او خبر می دادند و برخی با خرسندی از این مسئله یاد می كردند ) و فضای جامعه و گفتمان دولت با مبانی فقهی ما همراه تر می شود، اما در همان ماه های اولیه اقدامی صورت گرفت كه تمامی این باورها را فرو پاشید؛ صدور مجوز ورود زنان به ورزشگاه برای دیدن بازی های فوتبال توسط رییس جمهور. این تصمیم با واكنش گسترده مراجع و علمای ارشد روبرو شد و در نهایت رییس دولت بر اساس حكم رهبری نظام از این تصمیم صرف نظر كرد. این روش رفتاری در مكتب احمدی نژاد همچنان ادامه یافت و با انتقادات ریز و درشت روحانیت روبرو شد؛ از بوسیدن دست معلم زن رییس دولت توسط او، نامه به پاپ از سوی احمدی نژاد ( پس از توهین پاپ به پیامبر اسلام و واكنش شدید مراجع قم نسبت به اظهاراتش)، سوالات موهن در آزمون گزینش معلمان، تا سخنان نزدیك ترین فرد به رییس دولت ( مشایی ) درباره دوستی با مردم اسرائیل و حضورش در مراسم رقص زنان در تركیه. در این میان، اگرچه مراجع تمایلی به دیدار با دولتیان نداشتند، دولت هم اصراری نمی كرد و در سفرهای احمدی نژاد به قم هم، با بهانه هایی همچون مشغولیت و ترافیك كاری، دیداری با مراجع انجام نمی شد؛ اگرچه احمدی نژاد در طی این مدت سعی می كرد در تمامی سفرهایش به استان های كشور با طلاب و روحانیون میانی جلسه بگذارد و از كمك اقتصادی دولت به حوزه های علمیه در میان آنان سخن بگوید. البته این اظهارات هم آنچنان به دل مراجع نمی نشست و تلویحی نسبت به آن موضع گرفتند و بر طبل «استقلال حوزه های علمیه» كوبیدند. اگرچه مذهبی بودن در ظاهر، همچون بیان برخی سخنان اعتقادی و به كار بردن دعاهایی در آغاز كلام (خواندن دعای فرج) و محدودیت های اجتماعی؛ آن هم نه به صورت پیوسته، بلكه بر اساس شرایط روز دیده می شد، در دستور كار قرار داشت، اما اینگونه اقدامات ظاهری بدون ارتباط عمیق با راس هرم روحانیت (مراجع تقلید و علمای ارشد) آنچنان با نگاه مرسوم مذهبی همراه نبود؛..
3- عضو جریان «اصول گرا» (جناح راست سابق): آغاز انشقاق علنی جریان احمدی نژاد از جناح راست در آستانه انتخابات ریاست جمهوری 84 (دوره نهم) رخ داد. آن روزها، او نامه ای به كنگره سراسری این جناح برای انتخاب فقط یك كاندیدا در انتخابات ریاست جمهوری نوشت و به صراحت عدم اعتقاد خود را به این مكانیسم ها اعلام كرد كه فتح الباب انشقاق سایر كاندیداها شد و جناح راست به نوعی از هم پاشید. این اقدام او اگرچه در آن دوران آنچنان پراهمیت جلوه نكرد؛ چراكه همه فكر نمی كردند او رییس جمهور شود. اما اكنون می توان این تصمیم را نقطه آغازی برای برای تضعیف جناح راست قلمداد كرد تا جای آن را این جریان جدید بگیرد و دوقطبی چپ و راست، به دو قطبی منتقدان محفل احمدی نژاد و خود این محفل مبدل شود كه امروز در ایران این دوقطبی، بیش از سایر شكاف های سیاسی فعال است. احمدی نژاد به این نامه بسنده نكرد و در اغلب نطق های انتخاباتی خود و پس از رییس جمهور شدن، به انتقاد و طرد احزاب پرداخت. مخالفت او با احزاب اصلاح طلب طبیعی بود و اگر هم گفته نمی شد، همه می دانستند. پس طرد حزب گرایی بیش از همه به احزاب قدیمی راست بازمی گشت تا او بتواند سفره اش را از آنان جدا كند؛ احزاب و گروه های سیاسی ای همچون موتلفه، جامعه روحانیت و حتی جامعه مدرسین. چراكه او نفس تشكیل گروه سیاسی و تبعیت از آنان را نادرست می دانست. امروز هم اغلب گروه های اصولگرا در زمره منتقدان او به حساب می آیند؛ اگرچه به دلیل حضور اصلاح طلبان در معادلات سیاسی سعی می كنند، رفتار رفت و برگشتی را در نزدیكی و دوری به دولت به نمایش بگذارند. همچنین به دلیل حمایت های رهبری از دولت فعلی گاهی سكوت را در جهت اعلام حمایت و هم پیمانی با آیت الله خامنه ای بر می گزینند. امروز در میان جریان اصولگرا (جناح راست سابق) هر گروه سعی می كند، نسبتی از فاصله را با محفل احمدی نژاد حفظ كند؛ برخی شدید و برخی اندك. البته نگاه منفی به تحزب در میان برخی شخصیت ها همچون آیت الله محمدتقی مصباح یزدی دیده می شد كه بر اساس این اشتراك و اشتراك های دیگر بود، برخی از پیوند آیت الله و شاگردانش و احمدی نژادی ها سخن گفته اند.
4- دولت احمدی نژاد مولود آیت الله مصباح یزدی: در ابتدا شعارهای احمدی نژاد و گفتمانی كه او از آن برخاسته بود، با آرای آیت الله محمدتقی مصباح یزدی همسان بود. حتی ارتباطی ارگانیك میان او و آیت الله و موسسه اش در رقابت های انتخاباتی و پس از آن پیش آمد. البته احمدی نژاد هم با آیت الله در سال های قبل از كاندیداتوری در محافل اساتید بسیجی آشنا شده بود. پس از پیروزی و نشستن بر كرسی ریاست قوه مجریه هم برخی از شاگردان آیت الله و اساتید موسسه او هم بر مسندهایی در دولت تكیه زدند و در زمره طرفداران پروپاقرص احمدی نژاد قرار گرفتند و قرار دارند. احمدی نژاد هم چند باری به خدمت آیت الله رسید و یك روز تنها برای دیدار با او و حضور در جمع فارغ التحصیلان موسسه اش راهی قم شد. اما اندك اندك در پایان دوره دولت اول او، دیداری دیگر صورت نگرفت و آیت الله هم در چند دیدار وزیرانش با او، به انتقاد از دولت و اقداماتش پرداخت.
با نقض كامل این چهار فرض كه تاحدودی اتفاق افتاده است، می توان جریان احمدی نژاد را جریانی مستقل دانست و نامی همچون «احمدی نژادیسم» بر آن نهاد و به ارزیابی و تحلیل چارچوب های ایدئولوژیك آن پرداخت. بر اساس آراء، اظهارات و رفتار رهبران این جریان كه در گوشه گوشه آن مباحث اعتقادی و مذهبی هم كه اغلب با انتقادات روحانیون همراه است، وجود دارد، تنها با یك جریان سیاسی روبرو نخواهیم بود، بلكه جنبه های شبه مذهبی و اعتقادی هم در آن نهفته است كه با توجه به حضور آنان در ساختار سیاسی امكان رشد و تاثیرگذاری این اعتقادات در جامعه و فضای كشور وجود دارد.
متن كامل را اینجا بخوانید
خودرویی را در نظر بگیرید كه در جادهای پر پیچ و خم در حال حركت است. این خودرو در هر پیچ كه از نظرها محو میشود، در پیچ بعدی به خودرویی دیگر تبدیل میشود. همچنین سرنشینهای آن هم عوض میشود. حتی این امكان وجود دارد كه راننده آن نیز در یكی از پیچها تغییر كند
"خودرویی را در نظر بگیرید كه در جادهای پر پیچ و خم در حال حركت است. این خودرو در هر پیچ كه از نظرها محو میشود، در پیچ بعدی به خودرویی دیگر تبدیل میشود. همچنین سرنشینهای آن هم عوض میشود. حتی این امكان وجود دارد كه راننده آن نیز در یكی از پیچها تغییر كند."
این قیاسی درباره پدیدهای به نام «احمدینژاد» یا مكتب «احمدینژادیسم» است كه میتوان سیر تطور آن را مرور كرد تا سیمای نظری و عملی آن در ذهن ترسیم شود. «خودرو» نوع رفتار و عقاید اعضای این جریان است و سرنشینهای آن، حلقه اصلی فعالانش و راننده هم فعلا «محمود احمدینژاد» كه البته در حال حاضر با پررنگ شدن نقش «اسفندیار رحیممشایی» در این مكتب جدیدالتاسیس، بوی تغییر «راننده» هم به مشام میرسد. البته این مكتب یا حلقه فقط سیاسی نیست؛ چرا كه با مروری بر رفتار و گفتار اعضای آن میتوان ریشههای اعتقادی و شبه مذهبی هم در آن یافت....
به هر حال می توان از آغاز تولد این جریان جدید ( 4 تیر 84) تحلیل هایی و باورهایی را درباره آن برشمرد كه آنچنان درست از آب در نیامد؛ از پیش فرض های اعتقادی تا سیاسی:
عده ای او را صاحب دولت اسلامی می دانستند، یا دست كم مطیع بی چون و چرای ولایت مطلقه فقیه می شمردند، دست كم جریان او را عضو جریان «اصول گرا» می دانستند و برخی كه پیچیده تر فكر می كردند، دولت احمدی نژاد را مولود حلقه آیت الله مصباح یزدی می دانستند. اما كدام یك از این فرضیات درست از آب درآمد؟!
در بخشی از این تحلیل آمده است:
1- دولت مذهبی:اگرچه در ابتدای دولت احمدی نژاد، اغلب (چه مخالفان و چه هواداران) معتقد بودند این دولت نسبت به دول گذشته به ویژه خاتمی و هاشمی رفسنجانی متشرع تر خواهد بود ( حال برخی منتقدانه می گفتند و از افراط او خبر می دادند و برخی با خرسندی از این مسئله یاد می كردند ) و فضای جامعه و گفتمان دولت با مبانی فقهی ما همراه تر می شود، اما در همان ماه های اولیه اقدامی صورت گرفت كه تمامی این باورها را فرو پاشید؛ صدور مجوز ورود زنان به ورزشگاه برای دیدن بازی های فوتبال توسط رییس جمهور. این تصمیم با واكنش گسترده مراجع و علمای ارشد روبرو شد و در نهایت رییس دولت بر اساس حكم رهبری نظام از این تصمیم صرف نظر كرد. این روش رفتاری در مكتب احمدی نژاد همچنان ادامه یافت و با انتقادات ریز و درشت روحانیت روبرو شد؛ از بوسیدن دست معلم زن رییس دولت توسط او، نامه به پاپ از سوی احمدی نژاد ( پس از توهین پاپ به پیامبر اسلام و واكنش شدید مراجع قم نسبت به اظهاراتش)، سوالات موهن در آزمون گزینش معلمان، تا سخنان نزدیك ترین فرد به رییس دولت ( مشایی ) درباره دوستی با مردم اسرائیل و حضورش در مراسم رقص زنان در تركیه. در این میان، اگرچه مراجع تمایلی به دیدار با دولتیان نداشتند، دولت هم اصراری نمی كرد و در سفرهای احمدی نژاد به قم هم، با بهانه هایی همچون مشغولیت و ترافیك كاری، دیداری با مراجع انجام نمی شد؛ اگرچه احمدی نژاد در طی این مدت سعی می كرد در تمامی سفرهایش به استان های كشور با طلاب و روحانیون میانی جلسه بگذارد و از كمك اقتصادی دولت به حوزه های علمیه در میان آنان سخن بگوید. البته این اظهارات هم آنچنان به دل مراجع نمی نشست و تلویحی نسبت به آن موضع گرفتند و بر طبل «استقلال حوزه های علمیه» كوبیدند. اگرچه مذهبی بودن در ظاهر، همچون بیان برخی سخنان اعتقادی و به كار بردن دعاهایی در آغاز كلام (خواندن دعای فرج) و محدودیت های اجتماعی؛ آن هم نه به صورت پیوسته، بلكه بر اساس شرایط روز دیده می شد، در دستور كار قرار داشت، اما اینگونه اقدامات ظاهری بدون ارتباط عمیق با راس هرم روحانیت (مراجع تقلید و علمای ارشد) آنچنان با نگاه مرسوم مذهبی همراه نبود؛..
3- عضو جریان «اصول گرا» (جناح راست سابق): آغاز انشقاق علنی جریان احمدی نژاد از جناح راست در آستانه انتخابات ریاست جمهوری 84 (دوره نهم) رخ داد. آن روزها، او نامه ای به كنگره سراسری این جناح برای انتخاب فقط یك كاندیدا در انتخابات ریاست جمهوری نوشت و به صراحت عدم اعتقاد خود را به این مكانیسم ها اعلام كرد كه فتح الباب انشقاق سایر كاندیداها شد و جناح راست به نوعی از هم پاشید. این اقدام او اگرچه در آن دوران آنچنان پراهمیت جلوه نكرد؛ چراكه همه فكر نمی كردند او رییس جمهور شود. اما اكنون می توان این تصمیم را نقطه آغازی برای برای تضعیف جناح راست قلمداد كرد تا جای آن را این جریان جدید بگیرد و دوقطبی چپ و راست، به دو قطبی منتقدان محفل احمدی نژاد و خود این محفل مبدل شود كه امروز در ایران این دوقطبی، بیش از سایر شكاف های سیاسی فعال است. احمدی نژاد به این نامه بسنده نكرد و در اغلب نطق های انتخاباتی خود و پس از رییس جمهور شدن، به انتقاد و طرد احزاب پرداخت. مخالفت او با احزاب اصلاح طلب طبیعی بود و اگر هم گفته نمی شد، همه می دانستند. پس طرد حزب گرایی بیش از همه به احزاب قدیمی راست بازمی گشت تا او بتواند سفره اش را از آنان جدا كند؛ احزاب و گروه های سیاسی ای همچون موتلفه، جامعه روحانیت و حتی جامعه مدرسین. چراكه او نفس تشكیل گروه سیاسی و تبعیت از آنان را نادرست می دانست. امروز هم اغلب گروه های اصولگرا در زمره منتقدان او به حساب می آیند؛ اگرچه به دلیل حضور اصلاح طلبان در معادلات سیاسی سعی می كنند، رفتار رفت و برگشتی را در نزدیكی و دوری به دولت به نمایش بگذارند. همچنین به دلیل حمایت های رهبری از دولت فعلی گاهی سكوت را در جهت اعلام حمایت و هم پیمانی با آیت الله خامنه ای بر می گزینند. امروز در میان جریان اصولگرا (جناح راست سابق) هر گروه سعی می كند، نسبتی از فاصله را با محفل احمدی نژاد حفظ كند؛ برخی شدید و برخی اندك. البته نگاه منفی به تحزب در میان برخی شخصیت ها همچون آیت الله محمدتقی مصباح یزدی دیده می شد كه بر اساس این اشتراك و اشتراك های دیگر بود، برخی از پیوند آیت الله و شاگردانش و احمدی نژادی ها سخن گفته اند.
4- دولت احمدی نژاد مولود آیت الله مصباح یزدی: در ابتدا شعارهای احمدی نژاد و گفتمانی كه او از آن برخاسته بود، با آرای آیت الله محمدتقی مصباح یزدی همسان بود. حتی ارتباطی ارگانیك میان او و آیت الله و موسسه اش در رقابت های انتخاباتی و پس از آن پیش آمد. البته احمدی نژاد هم با آیت الله در سال های قبل از كاندیداتوری در محافل اساتید بسیجی آشنا شده بود. پس از پیروزی و نشستن بر كرسی ریاست قوه مجریه هم برخی از شاگردان آیت الله و اساتید موسسه او هم بر مسندهایی در دولت تكیه زدند و در زمره طرفداران پروپاقرص احمدی نژاد قرار گرفتند و قرار دارند. احمدی نژاد هم چند باری به خدمت آیت الله رسید و یك روز تنها برای دیدار با او و حضور در جمع فارغ التحصیلان موسسه اش راهی قم شد. اما اندك اندك در پایان دوره دولت اول او، دیداری دیگر صورت نگرفت و آیت الله هم در چند دیدار وزیرانش با او، به انتقاد از دولت و اقداماتش پرداخت.
متن كامل را اینجا بخوانید