توهّم توهین

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی بحث منطق مطرح میشه ،لازمه اینم بهش اشاره کنیم که هر منطقی نمیتونه واقعی باشه. چون حتی خلافکاران هم برای انجام خلاف یه منطقی دارن. اینجا این سئوال پیش میاد که با چه منطقی این توهین بودن یا نبودن امری رو باید سنجید ؟
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نقش دیدگاههای شخصی در کیفیت برداشت از مفاهیم چقدر پررنگ میتونه باشه ؟
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یادمه تو یه تاپیکی من از یه شخص مهم انتقاد کردم و یه کاربری بهش برخورده بود و مداخله کرد و نقش وکیل مدافع رو میخواست بازی کنه. حالا سئوال اینه که ؛این کاربر که به خودش اجازه میده که بی اجازه مداخله کنه ،لابد حس کرده که بهش توهین شده یا به اون فرد ،اینجا منطق چی حکم میکنه ؟
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو مباحث فقه هم هست. مثلا یکی به خدا ایمان نداره و خودشم نمیدونه چرا.
بعد میگیرن اینو میکشن. چون حس میکنند که اون فرد به اینا توهین کرده. اینجا چی باید گفت و کدام منطق درسته ؟
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اتفاق می افته که یه عده شرور مثلا به یه دختر ناروا روا میدارن.
خیلی جا دیده شده که خانواده اون دختر حس کردن بهشون توهین شده و حتی دخترشونو کشتن. در حالی که دختر بیگناه بوده.
این توهم توهین رو چه جوری میشه تبیین کرد؟
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جنگ بین مذاهب که اینهمه در تاریخ اتفاق افتاده و میلیونها بیگناه تنها بخاطر اختلاف باورهاشون کشته شدن رو چی میگین ؟همه اینا مربوط به توهم توهین نبوده ؟
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در عراق دوتا بچه از دو عشیره متفاوت باهم کتک کاری کرده بودند ، بخاطر همین اتفاق جنگ بزرگی بین این دو طایفه درگرفت و کلی انسان کشته و زخمی شدند. منشاء این اتفاق برداشت غلط از مفهوم توهین نیست ؟
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جنگهای صلیبی و جنگهای فرقه ای دلیلش توهم توهین نیست ؟
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
80 درصد پرونده های دادگاهها یه جورائی به همین توهم توهین مرتبط هست. آیا هنوز وقتش نشده که درباره این توهم کاری ، آموزشی ،آگاهی بخشی یا اقدام فرهنگی ای صورت بگیره ؟
 

yas87

اخراجی موقت
کاربر ممتاز
کشتن خوب نیست، مخصوصا اگه بیگناهی کشته بشه. باعث تاسف که هیچ باعث شرمندگی هست :-( که هنوز عده ای بخاطر سوءبرداشت و یا جهل بیگناه و غریبانه کشته بشن. :warn:
 
  • Like
واکنش ها: ayja

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کشتن خوب نیست، مخصوصا اگه بیگناهی کشته بشه. باعث تاسف که هیچ باعث شرمندگی هست :-( که هنوز عده ای بخاطر سوءبرداشت و یا جهل بیگناه و غریبانه کشته بشن. :warn:
اگر این توهم توهین در بشر نبود حداقل پنجاه درصد نفاق و فتنه و جنگ و کشت و کشتار از جهان رخت برمی بست.
 

₪آمیتریس₪

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از حضور و مشارکت شما تشکر میکنم.
مطالب جامع و ظریفی رو بهش اشاره داشتید که بسیار ارزشمنده.
ایکاش به زاویه نگاه انسان و علل اونم اشاره ای میداشتید. شبیه اول مثال لیوان که یه عده ای همیشه بخش پر و جماعتی هم بخش خالی اونو میبینن.
همه این متون نظرات شما در حالتی معنی اصیل و مناسب خود رو میده که مخاطب از نگاه نوع اول رو داشته باشه و بخش پر لیوان رو ببینه.
برای کسانی که پیش فرض های ذهنی اونا با کد های منفی آداپته شده ، این قواعد کارساز و قابل اتکاء نیست که امیوارم در این مورد هم از نظرات شما بهره مند شویم.

ممنون، البته این ها فقط نظرات شخصی من نیست و اصول اخلاقی و روانشناسیه که ثابت شده!

مثال نیمه ی پر لیوان ، به مثبت اندیشی و در مقابلش منفی نگری اشاره داره ، که کم و بیش در پست قبل (به نحو دیگری) بیان شد!

ارتباط "نوع نگرش افراد" و مبحث "نقد و نقدپذیری" از دو جنبه قابل بررسی هست:

جنبه نخست به نوع نگرش منتقد برمیگرده! که در پست قبل، این موارد مطرح شد :



۵- فقط از رفتار و کار خطا انتقاد شود. یعنی بر ناقد لازم است که میان حساب اشخاص و کار و رفتار آنها تفکیک نماید و با سر زدن خطاهای موردی از اشخاص خوب نباید قضاوت ناصحیح (حکم به بد بودن شخص) داشته باشد؛ زیرا همانطور که قبلا اشاره شد انسان جایزالخطاست و از افراد خوب نیز کارهای بد سر می­زند.
.
.
۸- انتقاد همراه با ذکر کارها و اوصاف مثبت انتقادشونده باشد.

این دو مورد، دقیقا به همون "نیمه پر لیوان" اشاره داره که منتقد باید ببینه و در نظر بگیره!

و


و آخر اینکه : خیلی از افراد دچار "توهم ِ دانایی" هستن! یعنی فکر میکنن که مرکز عالم هستن، از همه بیشتر میفهمند و بقیه از دم بیشعورند! در همه ی موارد (چه درست و چه نادرست) اظهار نظر میکنن، از موضع بالا (و نه مقابل) و با دید "عاقل اندر سفیه و دانای کل" به دیگران و مسائل نگاه میکنن!

اگر منتقد، دیگران رو بیشعور و نفهم و نادان بدونه و فکر کنه که به هیچ وجه اصلاحی اتفاق نمیوفته، به قدری نیمه خالی رو دیده که حقایق نیمه پر از دیدش مخفی میشه!


و اما جنبه دیگر این بحث به "نقد شونده" برمیگرده که باید به منتقد و نقد، دید دوستانه داشته باشه و فکر نکنه که قصد طرف مقابل، تخریب شخصیت و توهین و تحقیره! و این اطمینان رو داشته باشه که هدف راهنمایی دوستانه و خیرخواهانه است .

به نظر من، بیش از نیمی از بار ایجاد این اطمینان، به عهده منتقده که سعی کنه پیام ِ درست رو از مجرایِ درست به نقد شونده انتقال بده (رعایت تمام واردی که در پست قبل بیان شد) . اگر منتقد شیوه درست نقد رو در پیش نگیره، باعث میشه که طرف مقابل فقط نیمه خالی لیوان رو ببینه نه نیمه پر ( فحوای کلام درست)! شاید علت این باشه که نیمه پر لیوان آبِ گل آلود شده است نه آب ِ زلال! (آلوده به بیان و لحن نادرست)! اینجا مقصر منتقد هست و ایرادی به فرد مقابل وارد نیست.

(تا زمانی که کنش ِ درستی صورت نگیره نمیشه انتظار واکنش ِ درستی داشت!)

اما اگر پروسه نقد درست طی بشه و علی رغم این، نقدشونده گارد بگیره و نقد رو نپذیره، دچار "توهم" شده و فکر میکنه که نقد از روی دشمنی بوده ، درواقع این فرد منفی نگره ! و غالبا این افراد از اعتماد به نفس به شدت پایین رنج میبرن و فکر میکنن که همه اونا رو مسخره میکنن و دست میندازن و بهشون توهین میکنن ! (برعکس عده ای که اعتماد به نفس کاذب دارن و همه رو واقعا مورد تمسخر و اهانت قرار میدن!)

تغییر فرد منفی نگر کار هر کسی نیست و به درمان توسط متخصص نیاز داره ! معمولا توصیه میشه که از انتقاد به این افراد پرهیز بشه ، اما اگر اصرار به نقد داریم ،شاید کاری که ما بتونیم در مقابل این افراد انجام بدیم این باشه که اول اعتماد این افراد رو به دست بیاریم و به قول معروف برادریمونو بهشون ثابت کنیم و از راه دوستی و با ملایمت و شفقت خیلی بیشتری نسبت به حالت عادی، و ترجیحا غیر مستقیم (مثل اون داستانی که امام حسن و امام حسین به یه پیرمرد وضو گرفتن درست رو یاد میدادن) انتقاد بشه تا حتی الامکان، جلوی پرخاش و جبهه گرفتن فرد مقابل گرفته بشه!

پ.ن: در بحث ارتباطات، مقوله ای هست که شخصیت و مواضع افراد رو به چهار دسته (1: منفعلانه، 2: منفعلانه و پرخاشگرانه، 3: پرخاشگرانه، 4: قاطع و هوشمند و جراتمندانه) نقسیم میکنه که رفتار درست فقط به دسته چهارم تعلق داره ! در مواجهه با 3 دسته دیگه باید سعی بشه که از مهارت های رفتار هوشمندانه بهره گرفته بشه تا طرف مقابل هم به رفتار درست وادار بشه! پس باید این مهارت هارو آموخت! (برای جلوگیری از اطاله بحث، اگر علاقه مندید این لینک رو مطالعه کنید :
گذر از سلطه پذیری و قاطعیت )

 

₪آمیتریس₪

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اما در مورد این پست ها:

تو مباحث فقه هم هست. مثلا یکی به خدا ایمان نداره و خودشم نمیدونه چرا.
بعد میگیرن اینو میکشن. چون حس میکنند که اون فرد به اینا توهین کرده. اینجا چی باید گفت و کدام منطق درسته ؟

حکم اعدام برای مرتد به همین الکیا هم نیست! اونی که تو خونه اش نشسته و خدارو قبول نداره رو که اعدام نمیکنن! کسی رو اعدام میکنن که واقعا و علنا مقدسات دینی رو مورد تمسخر و توهین قرار بده و یا به ترویج بی دینی بپردازه! درواقع مجازات اعدام بیش از اینکه برای بی دین شدن فرد باشه برای بی دین کردن دیگران توسط اون فرده! (مثل حکم سنگسار) حالا کاری به درست و غلط این حکم و مواردش ندارم ولی ربطی به توهم توهین نداره، این بحث هم طولانیه و هم ارتباطی به این تاپیک نداره میتونید دوست داشتید فلسفه این حکم و مصادیقش رو مطالعه کنید.

اتفاق می افته که یه عده شرور مثلا به یه دختر ناروا روا میدارن.
خیلی جا دیده شده که خانواده اون دختر حس کردن بهشون توهین شده و حتی دخترشونو کشتن. در حالی که دختر بیگناه بوده.
این توهم توهین رو چه جوری میشه تبیین کرد؟

جنگ بین مذاهب که اینهمه در تاریخ اتفاق افتاده و میلیونها بیگناه تنها بخاطر اختلاف باورهاشون کشته شدن رو چی میگین ؟همه اینا مربوط به توهم توهین نبوده ؟

در عراق دوتا بچه از دو عشیره متفاوت باهم کتک کاری کرده بودند ، بخاطر همین اتفاق جنگ بزرگی بین این دو طایفه درگرفت و کلی انسان کشته و زخمی شدند. منشاء این اتفاق برداشت غلط از مفهوم توهین نیست ؟

جنگهای صلیبی و جنگهای فرقه ای دلیلش توهم توهین نیست ؟

این موارد هم ربطی به توهم توهین نداره! جنگ های عقیدتی و ملی به خاطر جهل و تعصب و پیروی کورکورانه مردم و قدرت طلبی و طمع و خودخواهی سران اتفاق میوفته ! بحث توهین و توهمش در میان نیست!
در رابطه با جنگ های قومیتی هم همین قضیه صادقه با چاشنی نژادپرستی!
اون خانواده هایی هم که دخترشون رو به خاطر تعرضی که بهش شده میکشن ، هم درگیر همون جهل و تعصب هستن و دختر رو مقصر و باعث سرافکندگی و شرمساری میدونن!

من فکر میکنم که هیچ کدوم از این موارد ارتباطی به موضوع تاپیک نداره و به نظر میاد که داره خلط مبحث میشه!

درسته که "توهم توهین" یا شاید بشه گفت اسم متداول ترش "سوتفاهم" همیشه و همه جا پیش میاد ولی به نظر من نهایتا میتونه منجر به سردی روابط، قهر و قطع رابطه بشه نه بیشتر! چون هیچوقت توهین علنی و ناجوری صورت نگرفته که قضیه بخواد حاد بشه !



------------------------------

و مورد آخر اینکه :

شما در پستی خطاب به کاربر رز ، گفتید که :

اینکه میگید ربطی به نسل ها نداره رو از کجا میگید که نداره ؟ آیا در مورد نسل ها تحقیقی چیزی در این مورد هست ؟

درست میفرمایید! برای اینجور گزاره ها یا باید منابع موثقی وجود داشته باشه و یا باید ذکر بشه که نظر و تجربه شخصی است (که در پست بعدیشون اینو گفتن)

اما خودتون هم گزاره های اینچنینی در این تاپیک داشتید :

نسل حاضر ظاهرا نمیخواد فرق بین نقد محکم و بی شیله پیله با توهین رو بدونه.
شما بر چه اساسی ، نسل حاضر رو این چنین میبینید ؟ و جمع میبندین ؟ مگه با همه ی نسل حاضر در ارتباط بودید ؟ و از کجا میدونین که نسل های قبل اینچنین نبودن؟

چرا این رفتار ها در مردمان اروپا و ژاپن و دیگر جا ها بچشم نمیاد ولی اینجا همه جا گیر شده ؟

ظاهرا هنوز متوجه سئوال من نشدید. همش گیر دادید به نسل ها.
من میگم این ملت فرق انتقاد با توهین رو نمیدونه چیه. تا میخوای نقد کنی ، میگه توهین نکن.
یه جمله ساده رو هم باید قد یه شاهنامه توضیح بدم آخرشم میاد میگه از قدیم بوده. چرا فقط تو این ولایت اینقد پررنگ بوده و هست ؟
چرا وقتی ایرادتونو نقد میکنند همش میپیچونین ؟

از کجا میدونین که در اروپا و ژاپن و ... از این خبرا نیست ؟ و فقط در ایران پر رنگه ؟ پژوهشی در این زمینه اتفاق افتاده ؟

80 درصد پرونده های دادگاهها یه جورائی به همین توهم توهین مرتبط هست. آیا هنوز وقتش نشده که درباره این توهم کاری ، آموزشی ،آگاهی بخشی یا اقدام فرهنگی ای صورت بگیره ؟

این درصدی که میفرمایید بر اساس چه تحقیقی هست ؟

اگر این توهم توهین در بشر نبود حداقل پنجاه درصد نفاق و فتنه و جنگ و کشت و کشتار از جهان رخت برمی بست.

این یکی چطور ؟


--------------------------------------


سوتفاهم نشه! قصد من این نیست که شما رو زیر سوال ببرم !:smile:

به مورد اخر این پست به دید یک مصداق نقد نگاه کنید !

توی پست اول ذکر شد که گام اول انتقاد، شروع از خود هست !


- شروع از خود، گام اول انتقاد: بسیاری از ما در دیدن عیب و نقص دیگران ریز بین و دقیق هستیم، با این که ناقد ابتدا باید از خود شروع کند و در گام نخست، در جستجوی زدودن عیب‏های خویش باشد. امیرالمؤمنین(ع) می‏فرمایند:
"خوشا به حال کسی که عیوب خودش او را از عیب گویی دیگران باز داشته است."
و همچنین فرمودند:
"بزرگ ترین عیب آن است که چیزی را زشت انگاری که خود به همانند آن گرفتاری."
بنابراین اگر ما واقعا، به قصد اصلاح و رفع نقایص، به نقد اندیشه ها یا رفتار های دیگران می پردازیم، بهتر است از خود شروع کنیم و پیش از هر کس دیگری به اصلاح و نقد خود بپردازیم.

وقتی من ِ نوعی توقع دارم که دیگران بر مبنای مراجع و منابع معتبر در بحث ها شرکت کنن ، پس خودم باید در این زمینه پیشگام باشم و اگر هم نظرات شخصی خودم رو ارائه میکنم ، از جملاتی مثل "من تصور میکنم " ، "به نظر من" ، " من فکر میکنم که" و ... اسفاده کنم تا مشخص بشه که این مطالب بر پایه تجارب و نظرات شخصیه و امکان خطا هم داره!


بحث "سوتفاهم" یا به تعبیر شما " توهم توهین" بحث مهمی هست که بیش از هر چیز به مهارت های ارتباطی و شخصیت و تربیت افراد مرتبطه و پرداختن بهش میتونه بسیار مفید و ارزشمند بشه اما در این جور مباحثه ها، باید حواسمون جمع باشه که خلط مبحث نشه و مسیر درستش رو طی کنه!


پ.ن1: از اونجایی که مطالبی که در این پست ها گفتم تقریبا تمام مطالبیه که در این حوزه بلدم و فعلا به ذهنم میرسه و حرف دیگه ای برای گفتن ندارم ، برای جلوگیری از تکرار مکررات ، از ادامه بحث خودداری میکنم!

پ.ن2: قبلا در تاپیکی در رابطه با تبلیغ و امر به معروف ، مطالبی رو بیان کرده بودم ! اگر امر به معروف رو به نوعی انتقاد دینی تلقی کنیم (که به نظر من کلا این موضوع زیرمجموعه انتقاد محسوب میشه) خواندن آن مطالب شاید تا حدی به کار بیاد البته اگر حوصله کنید چون طولانیه!
لینک

با آرزوی موفقیت برای همه دوستان:gol:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اما در مورد این پست ها:



حکم اعدام برای مرتد به همین الکیا هم نیست! اونی که تو خونه اش نشسته و خدارو قبول نداره رو که اعدام نمیکنن! کسی رو اعدام میکنن که واقعا و علنا مقدسات دینی رو مورد تمسخر و توهین قرار بده و یا به ترویج بی دینی بپردازه! درواقع مجازات اعدام بیش از اینکه برای بی دین شدن فرد باشه برای بی دین کردن دیگران توسط اون فرده! (مثل حکم سنگسار) حالا کاری به درست و غلط این حکم و مواردش ندارم ولی ربطی به توهم توهین نداره، این بحث هم طولانیه و هم ارتباطی به این تاپیک نداره میتونید دوست داشتید فلسفه این حکم و مصادیقش رو مطالعه کنید.









این موارد هم ربطی به توهم توهین نداره! جنگ های عقیدتی و ملی به خاطر جهل و تعصب و پیروی کورکورانه مردم و قدرت طلبی و طمع و خودخواهی سران اتفاق میوفته ! بحث توهین و توهمش در میان نیست!
در رابطه با جنگ های قومیتی هم همین قضیه صادقه با چاشنی نژادپرستی!
اون خانواده هایی هم که دخترشون رو به خاطر تعرضی که بهش شده میکشن ، هم درگیر همون جهل و تعصب هستن و دختر رو مقصر و باعث سرافکندگی و شرمساری میدونن!

من فکر میکنم که هیچ کدوم از این موارد ارتباطی به موضوع تاپیک نداره و به نظر میاد که داره خلط مبحث میشه!

درسته که "توهم توهین" یا شاید بشه گفت اسم متداول ترش "سوتفاهم" همیشه و همه جا پیش میاد ولی به نظر من نهایتا میتونه منجر به سردی روابط، قهر و قطع رابطه بشه نه بیشتر! چون هیچوقت توهین علنی و ناجوری صورت نگرفته که قضیه بخواد حاد بشه !



------------------------------

و مورد آخر اینکه :

شما در پستی خطاب به کاربر رز ، گفتید که :



درست میفرمایید! برای اینجور گزاره ها یا باید منابع موثقی وجود داشته باشه و یا باید ذکر بشه که نظر و تجربه شخصی است (که در پست بعدیشون اینو گفتن)

اما خودتون هم گزاره های اینچنینی در این تاپیک داشتید :


شما بر چه اساسی ، نسل حاضر رو این چنین میبینید ؟ و جمع میبندین ؟ مگه با همه ی نسل حاضر در ارتباط بودید ؟ و از کجا میدونین که نسل های قبل اینچنین نبودن؟





از کجا میدونین که در اروپا و ژاپن و ... از این خبرا نیست ؟ و فقط در ایران پر رنگه ؟ پژوهشی در این زمینه اتفاق افتاده ؟



این درصدی که میفرمایید بر اساس چه تحقیقی هست ؟



این یکی چطور ؟


--------------------------------------


سوتفاهم نشه! قصد من این نیست که شما رو زیر سوال ببرم !:smile:

به مورد اخر این پست به دید یک مصداق نقد نگاه کنید !

توی پست اول ذکر شد که گام اول انتقاد، شروع از خود هست !



وقتی من ِ نوعی توقع دارم که دیگران بر مبنای مراجع و منابع معتبر در بحث ها شرکت کنن ، پس خودم باید در این زمینه پیشگام باشم و اگر هم نظرات شخصی خودم رو ارائه میکنم ، از جملاتی مثل "من تصور میکنم " ، "به نظر من" ، " من فکر میکنم که" و ... اسفاده کنم تا مشخص بشه که این مطالب بر پایه تجارب و نظرات شخصیه و امکان خطا هم داره!


بحث "سوتفاهم" یا به تعبیر شما " توهم توهین" بحث مهمی هست که بیش از هر چیز به مهارت های ارتباطی و شخصیت و تربیت افراد مرتبطه و پرداختن بهش میتونه بسیار مفید و ارزشمند بشه اما در این جور مباحثه ها، باید حواسمون جمع باشه که خلط مبحث نشه و مسیر درستش رو طی کنه!


پ.ن1: از اونجایی که مطالبی که در این پست ها گفتم تقریبا تمام مطالبیه که در این حوزه بلدم و فعلا به ذهنم میرسه و حرف دیگه ای برای گفتن ندارم ، برای جلوگیری از تکرار مکررات ، از ادامه بحث خودداری میکنم!

پ.ن2: قبلا در تاپیکی در رابطه با تبلیغ و امر به معروف ، مطالبی رو بیان کرده بودم ! اگر امر به معروف رو به نوعی انتقاد دینی تلقی کنیم (که به نظر من کلا این موضوع زیرمجموعه انتقاد محسوب میشه) خواندن آن مطالب شاید تا حدی به کار بیاد البته اگر حوصله کنید چون طولانیه!
لینک

با آرزوی موفقیت برای همه دوستان:gol:
اینها که سئوال کردید ،من برای همشون جواب دارم و حتی منابع. ولی در انتهای پیام گفته اید که نمیخواهید بحث تداوم داشته باشه ، منم با تشکر از مشارکت شما ، به همین تشکر بسنده میکنم. سپاس:gol::gol:
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ریشه توهم توهین درانسان هایی پدیدار میشه که دارای جهل و تعصب کورکورانه در حوزه های قومی،نژادپرستی ،اعتقادی و سایر موارد مشابه دارند.
 

Similar threads

بالا