اگر این توهم توهین در بشر نبود حداقل پنجاه درصد نفاق و فتنه و جنگ و کشت و کشتار از جهان رخت برمی بست.کشتن خوب نیست، مخصوصا اگه بیگناهی کشته بشه. باعث تاسف که هیچ باعث شرمندگی هست :-( که هنوز عده ای بخاطر سوءبرداشت و یا جهل بیگناه و غریبانه کشته بشن.![]()
از حضور و مشارکت شما تشکر میکنم.
مطالب جامع و ظریفی رو بهش اشاره داشتید که بسیار ارزشمنده.
ایکاش به زاویه نگاه انسان و علل اونم اشاره ای میداشتید. شبیه اول مثال لیوان که یه عده ای همیشه بخش پر و جماعتی هم بخش خالی اونو میبینن.
همه این متون نظرات شما در حالتی معنی اصیل و مناسب خود رو میده که مخاطب از نگاه نوع اول رو داشته باشه و بخش پر لیوان رو ببینه.
برای کسانی که پیش فرض های ذهنی اونا با کد های منفی آداپته شده ، این قواعد کارساز و قابل اتکاء نیست که امیوارم در این مورد هم از نظرات شما بهره مند شویم.
۵- فقط از رفتار و کار خطا انتقاد شود. یعنی بر ناقد لازم است که میان حساب اشخاص و کار و رفتار آنها تفکیک نماید و با سر زدن خطاهای موردی از اشخاص خوب نباید قضاوت ناصحیح (حکم به بد بودن شخص) داشته باشد؛ زیرا همانطور که قبلا اشاره شد انسان جایزالخطاست و از افراد خوب نیز کارهای بد سر میزند.
.
.
۸- انتقاد همراه با ذکر کارها و اوصاف مثبت انتقادشونده باشد.
و آخر اینکه : خیلی از افراد دچار "توهم ِ دانایی" هستن! یعنی فکر میکنن که مرکز عالم هستن، از همه بیشتر میفهمند و بقیه از دم بیشعورند! در همه ی موارد (چه درست و چه نادرست) اظهار نظر میکنن، از موضع بالا (و نه مقابل) و با دید "عاقل اندر سفیه و دانای کل" به دیگران و مسائل نگاه میکنن!
تو مباحث فقه هم هست. مثلا یکی به خدا ایمان نداره و خودشم نمیدونه چرا.
بعد میگیرن اینو میکشن. چون حس میکنند که اون فرد به اینا توهین کرده. اینجا چی باید گفت و کدام منطق درسته ؟
اتفاق می افته که یه عده شرور مثلا به یه دختر ناروا روا میدارن.
خیلی جا دیده شده که خانواده اون دختر حس کردن بهشون توهین شده و حتی دخترشونو کشتن. در حالی که دختر بیگناه بوده.
این توهم توهین رو چه جوری میشه تبیین کرد؟
جنگ بین مذاهب که اینهمه در تاریخ اتفاق افتاده و میلیونها بیگناه تنها بخاطر اختلاف باورهاشون کشته شدن رو چی میگین ؟همه اینا مربوط به توهم توهین نبوده ؟
در عراق دوتا بچه از دو عشیره متفاوت باهم کتک کاری کرده بودند ، بخاطر همین اتفاق جنگ بزرگی بین این دو طایفه درگرفت و کلی انسان کشته و زخمی شدند. منشاء این اتفاق برداشت غلط از مفهوم توهین نیست ؟
جنگهای صلیبی و جنگهای فرقه ای دلیلش توهم توهین نیست ؟
اینکه میگید ربطی به نسل ها نداره رو از کجا میگید که نداره ؟ آیا در مورد نسل ها تحقیقی چیزی در این مورد هست ؟
شما بر چه اساسی ، نسل حاضر رو این چنین میبینید ؟ و جمع میبندین ؟ مگه با همه ی نسل حاضر در ارتباط بودید ؟ و از کجا میدونین که نسل های قبل اینچنین نبودن؟نسل حاضر ظاهرا نمیخواد فرق بین نقد محکم و بی شیله پیله با توهین رو بدونه.
چرا این رفتار ها در مردمان اروپا و ژاپن و دیگر جا ها بچشم نمیاد ولی اینجا همه جا گیر شده ؟
ظاهرا هنوز متوجه سئوال من نشدید. همش گیر دادید به نسل ها.
من میگم این ملت فرق انتقاد با توهین رو نمیدونه چیه. تا میخوای نقد کنی ، میگه توهین نکن.
یه جمله ساده رو هم باید قد یه شاهنامه توضیح بدم آخرشم میاد میگه از قدیم بوده. چرا فقط تو این ولایت اینقد پررنگ بوده و هست ؟
چرا وقتی ایرادتونو نقد میکنند همش میپیچونین ؟
80 درصد پرونده های دادگاهها یه جورائی به همین توهم توهین مرتبط هست. آیا هنوز وقتش نشده که درباره این توهم کاری ، آموزشی ،آگاهی بخشی یا اقدام فرهنگی ای صورت بگیره ؟
اگر این توهم توهین در بشر نبود حداقل پنجاه درصد نفاق و فتنه و جنگ و کشت و کشتار از جهان رخت برمی بست.
- شروع از خود، گام اول انتقاد: بسیاری از ما در دیدن عیب و نقص دیگران ریز بین و دقیق هستیم، با این که ناقد ابتدا باید از خود شروع کند و در گام نخست، در جستجوی زدودن عیبهای خویش باشد. امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند:
"خوشا به حال کسی که عیوب خودش او را از عیب گویی دیگران باز داشته است."
و همچنین فرمودند:
"بزرگ ترین عیب آن است که چیزی را زشت انگاری که خود به همانند آن گرفتاری."
بنابراین اگر ما واقعا، به قصد اصلاح و رفع نقایص، به نقد اندیشه ها یا رفتار های دیگران می پردازیم، بهتر است از خود شروع کنیم و پیش از هر کس دیگری به اصلاح و نقد خود بپردازیم.
اینها که سئوال کردید ،من برای همشون جواب دارم و حتی منابع. ولی در انتهای پیام گفته اید که نمیخواهید بحث تداوم داشته باشه ، منم با تشکر از مشارکت شما ، به همین تشکر بسنده میکنم. سپاساما در مورد این پست ها:
حکم اعدام برای مرتد به همین الکیا هم نیست! اونی که تو خونه اش نشسته و خدارو قبول نداره رو که اعدام نمیکنن! کسی رو اعدام میکنن که واقعا و علنا مقدسات دینی رو مورد تمسخر و توهین قرار بده و یا به ترویج بی دینی بپردازه! درواقع مجازات اعدام بیش از اینکه برای بی دین شدن فرد باشه برای بی دین کردن دیگران توسط اون فرده! (مثل حکم سنگسار) حالا کاری به درست و غلط این حکم و مواردش ندارم ولی ربطی به توهم توهین نداره، این بحث هم طولانیه و هم ارتباطی به این تاپیک نداره میتونید دوست داشتید فلسفه این حکم و مصادیقش رو مطالعه کنید.
این موارد هم ربطی به توهم توهین نداره! جنگ های عقیدتی و ملی به خاطر جهل و تعصب و پیروی کورکورانه مردم و قدرت طلبی و طمع و خودخواهی سران اتفاق میوفته ! بحث توهین و توهمش در میان نیست!
در رابطه با جنگ های قومیتی هم همین قضیه صادقه با چاشنی نژادپرستی!
اون خانواده هایی هم که دخترشون رو به خاطر تعرضی که بهش شده میکشن ، هم درگیر همون جهل و تعصب هستن و دختر رو مقصر و باعث سرافکندگی و شرمساری میدونن!
من فکر میکنم که هیچ کدوم از این موارد ارتباطی به موضوع تاپیک نداره و به نظر میاد که داره خلط مبحث میشه!
درسته که "توهم توهین" یا شاید بشه گفت اسم متداول ترش "سوتفاهم" همیشه و همه جا پیش میاد ولی به نظر من نهایتا میتونه منجر به سردی روابط، قهر و قطع رابطه بشه نه بیشتر! چون هیچوقت توهین علنی و ناجوری صورت نگرفته که قضیه بخواد حاد بشه !
------------------------------
و مورد آخر اینکه :
شما در پستی خطاب به کاربر رز ، گفتید که :
درست میفرمایید! برای اینجور گزاره ها یا باید منابع موثقی وجود داشته باشه و یا باید ذکر بشه که نظر و تجربه شخصی است (که در پست بعدیشون اینو گفتن)
اما خودتون هم گزاره های اینچنینی در این تاپیک داشتید :
شما بر چه اساسی ، نسل حاضر رو این چنین میبینید ؟ و جمع میبندین ؟ مگه با همه ی نسل حاضر در ارتباط بودید ؟ و از کجا میدونین که نسل های قبل اینچنین نبودن؟
از کجا میدونین که در اروپا و ژاپن و ... از این خبرا نیست ؟ و فقط در ایران پر رنگه ؟ پژوهشی در این زمینه اتفاق افتاده ؟
این درصدی که میفرمایید بر اساس چه تحقیقی هست ؟
این یکی چطور ؟
--------------------------------------
سوتفاهم نشه! قصد من این نیست که شما رو زیر سوال ببرم !
به مورد اخر این پست به دید یک مصداق نقد نگاه کنید !
توی پست اول ذکر شد که گام اول انتقاد، شروع از خود هست !
وقتی من ِ نوعی توقع دارم که دیگران بر مبنای مراجع و منابع معتبر در بحث ها شرکت کنن ، پس خودم باید در این زمینه پیشگام باشم و اگر هم نظرات شخصی خودم رو ارائه میکنم ، از جملاتی مثل "من تصور میکنم " ، "به نظر من" ، " من فکر میکنم که" و ... اسفاده کنم تا مشخص بشه که این مطالب بر پایه تجارب و نظرات شخصیه و امکان خطا هم داره!
بحث "سوتفاهم" یا به تعبیر شما " توهم توهین" بحث مهمی هست که بیش از هر چیز به مهارت های ارتباطی و شخصیت و تربیت افراد مرتبطه و پرداختن بهش میتونه بسیار مفید و ارزشمند بشه اما در این جور مباحثه ها، باید حواسمون جمع باشه که خلط مبحث نشه و مسیر درستش رو طی کنه!
پ.ن1: از اونجایی که مطالبی که در این پست ها گفتم تقریبا تمام مطالبیه که در این حوزه بلدم و فعلا به ذهنم میرسه و حرف دیگه ای برای گفتن ندارم ، برای جلوگیری از تکرار مکررات ، از ادامه بحث خودداری میکنم!
پ.ن2: قبلا در تاپیکی در رابطه با تبلیغ و امر به معروف ، مطالبی رو بیان کرده بودم ! اگر امر به معروف رو به نوعی انتقاد دینی تلقی کنیم (که به نظر من کلا این موضوع زیرمجموعه انتقاد محسوب میشه) خواندن آن مطالب شاید تا حدی به کار بیاد البته اگر حوصله کنید چون طولانیه! لینک
با آرزوی موفقیت برای همه دوستان