سرمایه به سمت تولید نمیاد، چون راه های دیگه اینجا بیشتر و مطمئن تر سود داره. قانون هم وقتی نظارتی نباشه ، اجرا نمیشه و در نتیجه سوء استفاده صورت میگیره.
کشاورز وقتی حمایت نمیشه و آموزش داده نمیشه ، با روش سنتی سود کمتری نسبت به ویلاسازی داره، پس قانون دورزده میشه و تو زمین زراعی ویلا ساخته میشه.
در خیلی زمینه های دیگه هم علم تجربی وجود نداره و فقط علم تئوری به دانشجویان آموزش داده میشه و آنها وارد صنعت نمیشوند. در نتیجه صنعت هم به سوددهی مورد نظر و بیشتر از تورم موجود نمیرسه.
اینها را با تنبلی ما ایرانیا جمع کنید، نتیجه میشه اینی که هستیم.
سهم آموزش عملی در کشور ما آنقدر فقیر است و کم ...کمتر تحصیلکرده ای در جایگاه واقعی خودش قرار داره ...چرا که اگر همان اموزش تئوری را هم بکار میبستیم کار بدینجا کشیده نمیشد ...در این بین کسانی هستند که منفعت و سود خودشان را از این سفره ی رنگین بدون صاحب خانه برمیدارند ...
متولی امر در کشور ما سرگرم سرباز کردن مردم هستند نه سرمایه دار کردن ...
اکثر تولید کنندگانی که در سالهای ابتدایی دست به احداث کارخانه و یا مراکز تولیدی زده اند اکنون در حال ورشکستگی هستند و اقتصاد کشور برپایه هزینه ی سودجویان میچرخد ...
خیلی از کشاورزان در مناطق شمالی زمین های بکر خود را به شهرک سازی ها واگذار کردند ...
در سایر صنایع هم از انجا که همیشه غده ی تورم به طور چشمگیری در حال رشد است ... کارآفرینان با وجود داشتن پشتکار و استعداد و مهمتر تحصیلات اما عدم تمکن مالی و حمایت کافی از اشتغالزایی خودداری میکنند و چشم امید به استخدام های دولتی دارند ...
در هر صورت صنعت و پیشرفت صنعتی و اقتصاد ... دستاوردی نیست که در جهان تازه کشف شده باشد .. این مقوله بارها آزمون و خطا شده و هزاران کاوش مهم و علمی برای رشد و بالندگی در کشورهای پیشرفته وجود دارد ... اما در ایران جایگاه صنعت محلی برای سودجویی و یا زیر سوال بردن مدیران قبلی و بعدی مبدل شده ...
انجا که حاکمان با استخاره حکومت میکنند جز سایه فقر و سرنگونی انتظاری نیست !