سلااااااااااااااااااام...
من چقدر دیر رسیدم.....
آقا سید تولد شماست؟؟؟؟؟؟
تبریک میگم بهتون...
وااااااااااااااااااای!
خیلی حرف و آرزو دارم براتون, ولی نمیدونم کدومو بگم!
خب بعضی از حرفام یادم اومد! ...
آقا سید عزیز,
شما جز اولین برادرای خوب من تو این باشگاه بودید... جز اولین دوستان خوب من...
خیلی بهتون تو این (کمتر از) یکسال آشناییمون زحمت دادم...
زیاد پیشتون درددل کردم...
و شما هم با مهربونی و لطف و بزرگواری همیشگی خودتون, منو راهنمایی میکردید... با تعریف خاطرات خودتون, راه رو بهم نشون میدادین....
خیلی خیلی زیاد مدیون و ممنون این رفتاراتون و مهربونیاتون هستم...
از طرفی,
اون زمان که تو خونه بودم و مشغول بازی با اسباب بازیهام,
بزرگ مرد و بزرگ مردانی چون شما,
سینه تون رو سپر کردید, تا من بازی کنم.... شاد باشم و زندگی کنم....
شما ایستادید و ما نشسته بودیم!
و ما هیچوقت نفهمیدیم, ایستادن یعنی چی!؟؟؟؟
آقا سید, ما همیشه مدیون خوبایی مثل شما هستیم...
و البته شرمندتون...
چون به حد کافی قدردان رشادتهای شما نیستیم...
و گاهی هم متاسفانه, فراموش میکنیم....
آقا سید,
شما واقعا مثل برادر برای من بودید و هستید...
همیشه براتون احترام قائلم و به یادتونم...
و اگه خدا قبول کنه و یه جو آبرو داشته باشم به درگاهش,
همیشه دعاگوتون هستم...
امیدوارم؛
خدا حفظتون کنه,
عمر با عزت و سلامتی بهتون بده,
شما رو برای خانواده محترمتون و ما نگه داره...
و خانواده محترمتون رو برای شما نگه داره...
و در آخر, (دعای خودتون) : عاقبتتون بخیر آقا سید....
(زیاد حرف زدم, ببخشید, ولی هنوز همه حرفامو نزدم ! )
من چقدر دیر رسیدم.....

آقا سید تولد شماست؟؟؟؟؟؟
تبریک میگم بهتون...

وااااااااااااااااااای!
خیلی حرف و آرزو دارم براتون, ولی نمیدونم کدومو بگم!
خب بعضی از حرفام یادم اومد! ...
آقا سید عزیز,

شما جز اولین برادرای خوب من تو این باشگاه بودید... جز اولین دوستان خوب من...
خیلی بهتون تو این (کمتر از) یکسال آشناییمون زحمت دادم...
زیاد پیشتون درددل کردم...
و شما هم با مهربونی و لطف و بزرگواری همیشگی خودتون, منو راهنمایی میکردید... با تعریف خاطرات خودتون, راه رو بهم نشون میدادین....

خیلی خیلی زیاد مدیون و ممنون این رفتاراتون و مهربونیاتون هستم...

از طرفی,
اون زمان که تو خونه بودم و مشغول بازی با اسباب بازیهام,
بزرگ مرد و بزرگ مردانی چون شما,
سینه تون رو سپر کردید, تا من بازی کنم.... شاد باشم و زندگی کنم....
شما ایستادید و ما نشسته بودیم!
و ما هیچوقت نفهمیدیم, ایستادن یعنی چی!؟؟؟؟

آقا سید, ما همیشه مدیون خوبایی مثل شما هستیم...

و البته شرمندتون...
چون به حد کافی قدردان رشادتهای شما نیستیم...
و گاهی هم متاسفانه, فراموش میکنیم....

آقا سید,

شما واقعا مثل برادر برای من بودید و هستید...
همیشه براتون احترام قائلم و به یادتونم...
و اگه خدا قبول کنه و یه جو آبرو داشته باشم به درگاهش,
همیشه دعاگوتون هستم...
امیدوارم؛
خدا حفظتون کنه,
عمر با عزت و سلامتی بهتون بده,
شما رو برای خانواده محترمتون و ما نگه داره...
و خانواده محترمتون رو برای شما نگه داره...
و در آخر, (دعای خودتون) : عاقبتتون بخیر آقا سید....

(زیاد حرف زدم, ببخشید, ولی هنوز همه حرفامو نزدم ! )
