تهران؛ فقیرتر از همیشه...

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
"بسم الله الرحمن الرحیم"

امیرالمومنین(ع):

"الفَقِیهُ کُلُّ الفَقِیهِ مَن لَم یُقَنَّطِ النَّاسَ مِن رَحمَـة اللَّهِ وَ لَم یُؤیِسهُم مِن رَوحِ اللَّهِ وَ لَم یُؤمِنهُم مِن مَکرِ اللهِ"

فقیه کامل کسی است که مردم را از آمرزش خدا مأیوس و از رحمت او نومید نکند و از مکر خدا ایمن نسازد.



شاید وقتی که بودن نشناختیمشون...
هنوز هم دیر نشده...بعضیا برای تمام دوران، حرف دارند برای گفتن!



نگاهي به زندگي آقا مجتبي تهراني

ماه رمضان امسال و در شب‌هاي قدر، وقتي آقا مجتبي تهراني بالاي منبر گريست و گفت كه شأن اجتهادش را به كناري گذاشته و مي‌خواهد خودش روضه مظلوميت علي و آل علي را بخواند، همه مريدانش مي‌دانستند كه امسال سال ديگري براي اين بزرگ معلم اخلاق است؛ شايد براي همين بود كه هركسي از آن مجلس بيرون مي‌آمد با چشم‌هاي سرخ از اشك مي‌گفت:

" آقا مجتبي انگار روضه آخرش را مي‌خواند!!"


نيازي به القاب رنگارنگ و طول و دراز نيست، همين كه بگويي "آقا مجتبي" همه مي‌فهمند منظور تو مجتهد صاحب رساله‌ و معلم بزرگ اخلاقي است كه از پاي منبرش هزاران مرد بزرگ برخاسته‌اند، همان معلمي كه خيابان ايران در قلب تهران، سال‌هاي سال روزهاي چهارشنبه ميزبان شاگردانش بود تا آقا مجتبي براي آنها از اخلاق اسلامي بگويد.

آقا مجتبي فرزند آقا "میرزا عبدالعلی تهرانی" از علماي بزرگ شيعه بود كه به سال 1316 در تهران متولد شد، او در كنار شاگردي پدر عمري را به نشستن در محضر امام خميني (ره) گذرانده بود و از همين باب بود كه بسياري او را شاگرد شاخص حضرت امام (ره) مي‌دانستند؛ همين الفت و وابستگي بود كه باعث شد زماني كه آقا مصطفي خميني در نجف به
شهادت رسيد؛ او اولين كسي باشد كه در فضاي زنجير در زنجير پهلوي دوم براي آقا مصطفي مجلس ختم بگيرد.

حجت‌الاسلام "مهدی غلامعلی"، در باب شجاعت اين معلم اخلاق مي‌گويد:

آقا مجتبی اولین کسی بود که در تهران مراسم ختمی برای
شهادت حاج آقا مصطفی- فرزند امام خمینی(ره)- برپا کرد با اینکه مأموران ساواک در همه کوچه‌های منتهی به مسجد جامع، دوشادوش یکدیگر ایستاده بودند اما خوشبختانه جمعیت خوبی جمع شد!


آقا مجتبي نواده شهيد مشروطه

شجاعت و اخلاق ارث مغتنمي بود كه به آقا مجتبي رسيده بود؛ جدّ آقا مجتبي تهراني "شهيد كلهر" از شهداي به نام قيام مشروطه بود كه خاطره‌اش سال‌هاي سال در سينه مردم مبارز عليه استبداد بازگو مي‌شد؛ پدر بزرگوارش آقا "میرزا عبدالعلی تهرانی" از علماي بزرگي بود كه در محضر بزرگاني همچون آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی و آقا میرزا جواد آقای ملکی تبریزی شاگردي كرده بود.




مجتهدي كه تهران را تنها نگذاشت

سال‌هاي سال زحمت كشيدند تا تهران شهري شود آنچنان كه آنان مي‌خواستند؛ آنها حتي خوشحال بودند كه مركز مبارزه روحانيون و كلاس‌هاي آنان در قم يا نجف برپا شود تا از تهران، پايتخت رويايي آنان دور باشد؛ آنان اميدوار بودند روزي تمام حوزه‌هاي تهران به قم برود و هيچ مجتهدي در اين شهر نماند، اما "تهراني" ها؛ يعني همان برادران مجتهد صاحب رساله خوشنام، تهران را تنها نگذاشتند.

آقا مجتبي تهراني؛ در تهران ماند و هر چهارشنبه كلي آدم را به خيابان ايران پاي منبرش كشاند تا در تهراني كه سال‌هاي سال رژيم پهلوي براي دور كردن آن از معنويت تلاش كرده بود؛ حرف‌هايي در باب اخلاق بزند؛ مردم را به محبت توصيه كند؛ مسئولان را از شعار و ريا پرهيز دهد و از عواقب بي‌اخلاقي و مصائب معصيت بگويد.




خداحافظی با معلمی بزرگ

آيت‌الله العظمي مجتبي كلهر تهراني كه در زبان دوست‌داران و شاگردانش به آقا مجتبي معروف بود؛ امروز سيزدهم دي ماه سال 1391 در ساعت يك بامداد دار فاني را وداع گفت؛ تا شاگردانش باور كنند آن روضه كه او در شب قدر خواند و اشكشان را درآورد روضه آخرش بود؛ حالا آن معلم بزرگ رفته است تا تهران فقيرتر از هميشه شود.


فردا اربعين است و تهران سياه پوش، سياه پوش دو عزا، سياه پوش چهل روز دلتنگي بعد از عاشورا و سياه پوش تشييع مجتهدي كه يك عمر تنهايش نگذاشت؛ فردا تهران همزمان با اربعين بزرگ مجتهد تهراني را تشييع مي‌كند؛ معلمي كه اي كاش شاگردهاي خوبي برايش باشيم.



.
.
.


منبع متن: مهدي جليلي-جام‌جم آنلاين


 
آخرین ویرایش:

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
شیوه ی تربیت نفوس

شیوه ی تربیت نفوس

.
.
.
امسال بیست و سوم رمضان 91 در مسجد بازار غوغایی از شور و شعور روحانی بر پا بود. مرشدی سپید مو از فراز منبر ضجه می زد که:

" هیچ نمی خواهم؛ فقه و اصول و عرفان و اخلاق به کنار، من نوحه گر و روضه خوانم. مرجعیت به کنار، من به هیچ کدام از این عناوین امید ندارم جز نوکریِ سرای این خاندان."

همگان باید می فهمیدند که امسال، سال آخر است. خداوند ایشان را با اولیایش محشور فرماید که ولایت را عاشقانه دریافته بود.

شیوه اختصاصی ایشان در تربیت نفوس دارای مزایای مهم زیر بود:


اخلاق مداری

مکتب اخلاقی آیت الله مجتبی تهرانی نه از جنس معراج السعاده و جامع السعادات بود و نه از جنس نصیحت های معمول. در هنگام طرح مباحث اخلاقی، مبانی عقلانی و کاربردی بودن را مد نظر داشت. از این رو بود که تقدّم اخلاق بر همه امور در صدر آموزه های او قرار گرفت. جوانانی که در درس او حضور مستمر داشتند، می دانستند که او اخلاق مضاف را هرگز باور نکرد و از اصطلاحاتی چون تقوای سیاسی و ... متنفر بود او یکپارچه بودن روح و رفتار انسان را باور داشت و معتقد بود تعدد چهره های بیرونی ریشه در سرگشتگی درونی دارد.

امید آفرینی

او همواره از رحمت خداوند و آمرزش پذیری او سخن می گفت. هر سال در شب های احیا سوگند می خورد که یقین دارد توبه گزاران آمرزیدگانند و راه آمرزش را قدم به قدم آموزش می داد.
چنان محکم سخن می گفت که حاجت خواهان در اجابت تردید نداشتند.

مردم داری

در میان علما کمتر کسی با عوام سخن می گوید و در میان عوام کمتر کسی به سراغ علمای اعلام می رود. در میان علمای تهرانی کمتر کسی مانند آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی (شهید کلهری) تلاش کرد تا در نسل های دهه 30 تا 60 جنبشی اخلاقی - اسلامی خلق نماید. هر روز صبح زود دو درس کوتاه و پر مایه در مدرسه مروی ، هر روز ظهر و عصر نماز جماعت در مسجد جامع بازار ، هر چهار شنبه یک درس اخلاق ، هر ماه رمضان سی شب منبر، هر ماه محرم یک دهه منبر. او در میان مردم زیست ، رنج مردم را چشید و بربلندای دست تهرانی ها به بهشت برین خواهد شتافت .

درس محوری


نمی توان از ایشان به عنوان یک منبری واعظ یاد کرد. سبک دائمی ایشان القای درس بود نه خطابه. از این رو شنوندگان / شاگردانِ بسیاری همواره دست به قلم، خوشه چین معارف بلند الهی از زبان ایشان بودند.
.
.
.
 

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
شیوه ی تربیت نفوس

شیوه ی تربیت نفوس

.
.
.
زمانه شناسی

آیت الله بسیار زمانه شناس بود . نزدیکان می دانند تا چه حد جریانات سیاسی روز را رصد می کرد و از خاتمی تا احمدی چه هشدارها که نداده بود. چه نهیب ها که نزده بود و در حسرت فهم درست، چه جفاها ها که نکشیده بود. در زمان خاتمی نگران غیرت دینی بود و در دوره بعد معرفت دینی را در خطر می دید.

گفتار درمانی

زبان آیت الله آمیزه ای از زبان کاسب و کارگر تا دانشجو و ملا بود. کلمات را به خوبی می شناخت و از کاربرد اصطلاحات روز - با رعایت ظرافت - ابایی نداشت. چه بسیار می گفت که بیشترین تلاش را برای ساده کردن و همه فهم کردن مفاهیم بلند عرفانی کرده است.
در میان همگنان از همه منظّم تر سخن می گفت. بسیار دقیق از جریان اصلی گفتار به حاشیه ای مناسب می رفت و با ظرافت تمام حاشیه و متن سخن را دوباره پیوند می زد. در یکی از عالی ترین فراز های رمضانی از آداب میهمان نوازی شروع کرد و بعد امیدوارانه از خدای کریم خواست که با همین آداب از میهمانان خود پذیرایی کند.

متن سالاری

اخلاق را چون فقه براساس متون روایی درس می گفت و باور داشت که معضلات روایات معرفتی از احادیث فقهی کمتر نیست. همین متن محوری عامل مهمی در اعتدال معارف بیان شده توسط استاد بود. دیدن مجموعه روایات یک باب اخلاقی / روشن کردن نسبت آن با آیات الهی و معرفی غرر آیات و روایات هر باب، در پیوند با یکدیگر، از شگردهای معنا شناختی استاد بود که گاه انسان را تا بدانجا به شعف وا می داشت که ندای درونی یافتم، یافتم از نهاد بر می خاست.

رسانه آگاهی

از همان سال 59 که برادر عزیز سید محمد جعفری، هر هفته با دوربین سپاه و جهاد از جلسات ایشان تصویر برداری می کرد تا کنون اغلب دروس ضبط شده است، امّا جز مقطع کوتاهی اجازه پخش آن ها داده نشد.
آیت الله معتقد بود و تا پایان نیز بر همین اعتقاد ماند که؛ برنامه قبلی و بعدی است که جایگاه یک برنامه را در کل برنامه ها مشخص می کند و نمی توان از برنامه ای مذهبی سخن گفت که قبل و بعدش برنامه های نا مرتبط دیگر پخش می شود. او ناگفته خصلت موزاییکی فرهنگ تلویزیونی را شناخته بود و تفاوت میان درک محضر و حظ بصر را بیاد می آورد.




منبع متن: حسام الدین آشنا- فرهنگ و ارتباطات​
 
آخرین ویرایش:

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
...

...


فایل صوتیِ آخرین شب قدر آیت الله آقا مجتبی تهرانی

:gol:دانلود فایل:gol:

منبع:

فرهنگ نیوز


توسل‌های آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی معروف بود. این استاد فقید اخلاق همواره به مادر اهل‌بیت حضرت زهرا(س) متوسل می‌شد.

:gol:دانلود فایل صوتی:gol:







 
آخرین ویرایش:

haniyeh-engineer

عضو جدید
صدای این حرکت معنی دار حاج آقا مجتبی در حمایت از علامه مصباح، خیلی زود آنجاهایی که باید بپیچد، پیچید.

صدای این حرکت معنی دار حاج آقا مجتبی در حمایت از علامه مصباح، خیلی زود آنجاهایی که باید بپیچد، پیچید.




عده‌اي از اهالي رسانه و مطبوعات ، مرتب به چهره فرزانه علامه مصباح حمله می کردند. همان ایام، روزی استاد مصباح یزدی در مدرسه علمیه امام رضا واقع در چهارراه سیروس آمده بودند سخنرانی برای طلاب.

حاج آقا مجتبی اگر چه خود، هم زمان کلاس درس داشت، لیکن مثل یک مستمع، آمدند و پای منبر علامه مصباح نشستند. صدای این حرکت معنی دار حاج آقا مجتبی در حمایت از علامه مصباح، خیلی زود آنجاهایی که باید بپیچد، پیچید.
.
.
.


.
.
.
مسافر اربعین معمولا همین طور بود. با عملش حرف می زد. خیلی نیاز نمی دید با سخنرانی، خط بدهد. نفس گرم و گرامی اش آنقدر حق بود که اغلب با همین نفس حق، به مستمع خط می داد.

 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا