ترس(جالب)

daneshjoo_1361

عضو جدید
می ترسیدم !!!

تمام ترس من از پایان بود .

ای کاش پایانش اینگونه نمی شد ، اما نه صبر کنید

اصلا ای کاش پایانی وجود نداشت ،

ای کاش این پایان در بدو تولد می مرد !!!

نخندید به آرزوهای من ، خواهش می کنم به آرزوهای من نخندید.

شما از من خبر ندارید ، آخر شما نمی دانید که این پایان

چه بر سر من آورد.

شما نمی دانید ، اصلا نمی خواهم بدانید.

نمی خواهم که هیچکس دیگر همچین آرزویی بکند ، آخر این آرزو

فقط و فقط از روحی سرد ،

احساسی تلخ و قلبی مرده برمی آید.

چه شد ترسیدید از آرزوهیم و به وحشت افتادید از این

روح سرد ، احساس تلخ و آن قلب مرده.

ببخشید مرا که شادیتان را خراب کردم و خنده هایتان را در لب کشتم.

ببخشید مرا.

میروم ، تا بعد... .. .
file:///C:/DOCUME%7E1/Mahdi/LOCALS%7E1/Temp/msohtml1/01/clip_image002.jpg
]
 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
شما از من خبر ندارید ، آخر شما نمی دانید که این پایان

چه بر سر من آورد.:warn::warn::warn:
 
بالا