قبل از شروع تاپيك چند نكته رو ميگم
1-اميدوارم تاپيك رو ادغام نكنن تا اونجا كه ديدم شبيه به اين تاپيك نبود پس اميدوارم ادغام نشه
2-از مديران درخواست دارم تاپيك رو به قسمت اديان و اعتقادات انتقال ندن چون درسته شايد به دين ربط داشته باشه ولي بيشتر عقايد و افكار شخصي هست
3-حرفهايي كه ميزنم به اين معنا نيس كه مثل فيلمها يه تحول اساسي تو من ايجاد شده نه فقط يه ترسي كه تا بحال نداشتم بدلم افتاد،حرفهايي كه خيلي دوست دارم به كسي بزنم كه بخاطر1اشتباهم ديدش بهم عوض شده برا همين اينجا حرفامو ميزنم تا رزي كه دوباره خودش به اين حرفام برسه
4-اين تاپيك به يكباره و بعد از فوت يكي از آشنايان به فكرم رسيد و اين ترسي كه گفتم بعد از فوت اين شخص تو من ايجاد شده
5-درسته تاپيك اسمش شب اول قبر هست ولي در ادامه تاپيك دوست دارم باقي دوستان ياري كنن و كلا درباره مرگ و بعد از اون صحبت كنيم
6-من اصلا آدم مذهبي نيستم نه اينكه دين و ايمان نداشته باشم ولي مذهبي نيستم يه وقت كسي فكر نكنه از رو تعصب و دين حرف ميزنم و ديناي مجازي اين خوبي رو داره ادم راحت ميتونه حرف بزنه و فكر ميكنم هيچ خودنمايي پيش نياد برا همين با خيال راحت حرفامو ميزنم
اميدوارم دوستان هم در ادامه اين تاپيك ياري كنن
.................................................. ................................
همه ميدونيم كه دير يا زود خواهيم مرد يكي زودتر يكي ديرتر يكي تو جووني يكي تو ميانسالي يكي راحت ميميره يكي سخت يكي با كلي آشناو بستگان يكي تك و تنها يكي وقتي ميميره همه دلگيرميشنو هميشه به يادش هستنو به نيكي ازش ياد ميكنن يكي هم انگار بود و نبودش فرق آنچناني نميكنه و نهايت بعد چهلمش فراموش ميشه و خلاصه هر كي يه جورو به يه شكل ميميره ولي تو همشون يك چيز مشترك هست شب اول قبر!!!!!!
اصولا ديگه نهايتا تا ساعتاي 4 5 بعد از ظهر كار دفن و كفن انجام ميشه و گريه و زاري و بعد همه ميرن و ميمونه ميت و با خروارها خاك با يك دنيا تنهايي با يك دنيا تاريكي با يك عمر و يك وجب قبر! وقتي كه دفن ميشيم كه كلا همه جا تاريك است ولي فكر ميكنم وقتي شب فرا ميرسه تاريكي دوچندان ميشه البته ميدونم كه اونجا فقط يه تيكه گوشت هستيم شايد هيچي متوجه نشيم ولي من همه چيو الان كه زنده هستيم بدون هيچ تجربه اي درينباره دارم درنظر ميگيرم!شب كه مياد با يك دنيا تاريكي با يك دنيا غم با يك دنيا سردي !ميگن وقتي همه دارن ميره روح آدم اونجا وايساده رفتن بقيه رو نگاه ميكنه وقاعا تصورش سخت و وحشتناك هست و وقتي كه شب مياد خودمونو بشدت تنها ميبينيم !كفن پيچ ،چشمامون با پنبه بستن بدن كيپ تا كيپ بسته شده و يه قبر تنگ و تاريك ! ما ميمونيمو 1 دنيا بار گناه ما ميمونيمو يه دنيا عذاب و ما ميمونيمو يه دنيا اشتباه و راه خطا !فكر ميكنم وقتي كه همه ميرن همه سرو صداها ميخابه تازه ما كل عمرمون جلو چشمامون مياد البته با چشمهايي بازتر تازه ميفهميم چه خطاها و اشتباهاتي كرديم كجاهارو به راحتي ميتونستيم كار درست رو انجام بديم و انجام نداديم كجاها به هوس و اميالمون غلبه نكرديم خيلي چيزا خراب شد(
)كجاهابا يه تصميم درست ميتونستيم همه چي رو درست كنيم!
تو مفاتيح هستش كه سختترين شب برا ميت شب اول قبر هست!
1-اميدوارم تاپيك رو ادغام نكنن تا اونجا كه ديدم شبيه به اين تاپيك نبود پس اميدوارم ادغام نشه
2-از مديران درخواست دارم تاپيك رو به قسمت اديان و اعتقادات انتقال ندن چون درسته شايد به دين ربط داشته باشه ولي بيشتر عقايد و افكار شخصي هست
3-حرفهايي كه ميزنم به اين معنا نيس كه مثل فيلمها يه تحول اساسي تو من ايجاد شده نه فقط يه ترسي كه تا بحال نداشتم بدلم افتاد،حرفهايي كه خيلي دوست دارم به كسي بزنم كه بخاطر1اشتباهم ديدش بهم عوض شده برا همين اينجا حرفامو ميزنم تا رزي كه دوباره خودش به اين حرفام برسه
4-اين تاپيك به يكباره و بعد از فوت يكي از آشنايان به فكرم رسيد و اين ترسي كه گفتم بعد از فوت اين شخص تو من ايجاد شده
5-درسته تاپيك اسمش شب اول قبر هست ولي در ادامه تاپيك دوست دارم باقي دوستان ياري كنن و كلا درباره مرگ و بعد از اون صحبت كنيم
6-من اصلا آدم مذهبي نيستم نه اينكه دين و ايمان نداشته باشم ولي مذهبي نيستم يه وقت كسي فكر نكنه از رو تعصب و دين حرف ميزنم و ديناي مجازي اين خوبي رو داره ادم راحت ميتونه حرف بزنه و فكر ميكنم هيچ خودنمايي پيش نياد برا همين با خيال راحت حرفامو ميزنم
اميدوارم دوستان هم در ادامه اين تاپيك ياري كنن

.................................................. ................................
همه ميدونيم كه دير يا زود خواهيم مرد يكي زودتر يكي ديرتر يكي تو جووني يكي تو ميانسالي يكي راحت ميميره يكي سخت يكي با كلي آشناو بستگان يكي تك و تنها يكي وقتي ميميره همه دلگيرميشنو هميشه به يادش هستنو به نيكي ازش ياد ميكنن يكي هم انگار بود و نبودش فرق آنچناني نميكنه و نهايت بعد چهلمش فراموش ميشه و خلاصه هر كي يه جورو به يه شكل ميميره ولي تو همشون يك چيز مشترك هست شب اول قبر!!!!!!
اصولا ديگه نهايتا تا ساعتاي 4 5 بعد از ظهر كار دفن و كفن انجام ميشه و گريه و زاري و بعد همه ميرن و ميمونه ميت و با خروارها خاك با يك دنيا تنهايي با يك دنيا تاريكي با يك عمر و يك وجب قبر! وقتي كه دفن ميشيم كه كلا همه جا تاريك است ولي فكر ميكنم وقتي شب فرا ميرسه تاريكي دوچندان ميشه البته ميدونم كه اونجا فقط يه تيكه گوشت هستيم شايد هيچي متوجه نشيم ولي من همه چيو الان كه زنده هستيم بدون هيچ تجربه اي درينباره دارم درنظر ميگيرم!شب كه مياد با يك دنيا تاريكي با يك دنيا غم با يك دنيا سردي !ميگن وقتي همه دارن ميره روح آدم اونجا وايساده رفتن بقيه رو نگاه ميكنه وقاعا تصورش سخت و وحشتناك هست و وقتي كه شب مياد خودمونو بشدت تنها ميبينيم !كفن پيچ ،چشمامون با پنبه بستن بدن كيپ تا كيپ بسته شده و يه قبر تنگ و تاريك ! ما ميمونيمو 1 دنيا بار گناه ما ميمونيمو يه دنيا عذاب و ما ميمونيمو يه دنيا اشتباه و راه خطا !فكر ميكنم وقتي كه همه ميرن همه سرو صداها ميخابه تازه ما كل عمرمون جلو چشمامون مياد البته با چشمهايي بازتر تازه ميفهميم چه خطاها و اشتباهاتي كرديم كجاهارو به راحتي ميتونستيم كار درست رو انجام بديم و انجام نداديم كجاها به هوس و اميالمون غلبه نكرديم خيلي چيزا خراب شد(


تو مفاتيح هستش كه سختترين شب برا ميت شب اول قبر هست!