ترانه ها و تصنیف ها...

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ماه پیشونی



گفتمش بیا ماه پیشانو پیمون ببندیم
جون جونم آی جون جونم
گفت باشه ولی قول بده که دائم بخندیم
جون جونم آی جون جونم
گفتمش دروغ میگی ماه پیشونی تو مستی
گفتش باور کن با تو می مونم تا تو هستی
گُفتمش فدای غمزه گِردُم
دلخوشُم که تو ره نومزه کِردُم
پیش پات می شینُم دو زانو
آخ ماه پیشانو جان ماه پیشانو
گُفتمش آهای ماه پیشانو
گفت جونِ جونوُم
جونِ جونوُم آی جونِ جونوُم
گُفتمش بگو غنچه گُل کو
گفتش لبونُم
جونِ جونوُم آخ جونِ جونوُم
گُفتمش چرا ماه پیشانو نا مهربونی؟
گفت میخوام بسوزونُمت تا قدرُم بدونی

دریا دادور

 

غفار

عضو جدید
هرچه كني بكن مكن

هرچه كني بكن ، مكن

ترك من اي نگار من

هرچه بري ، ببر ، مبر

سنگدلي به كار من

هرچه بري ، ببر، مبر

رشته الفت مرا

هرچه كني ، بكن ، مكن

خانه اختيار من

هرچه روي برو ، مرو

راه خلاف دوستي

هرچه زني ، بزن ، مزن

طعنه به روزگار من .


شعر از شوريده شيرازي

خواننده استاد شجريان
آلبوم معماي هستي
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
سکوت مهربونی


يه كليد كهنه چرخيد توي قفل سينه م انگار

يه دل شكسته افتاد زير دست و پاي زوار

دلمو نذر تو كردم كه هنوز دلنگرونم

چي مي شد مثل كبوترزير ايوونت بمونم

مث خواب بود مث رويا مث لمس آسمون بود

تو هياهوي صدا ها يه سكوت مهربون بود

زير طاق آينه كاري پاي ايوون كبوتر

مث خواب بود مث رويا حتي از خواب تو بهتر

پاي حوض نقره پوشت رو به گلدسته نشستم

دلمو به قفلاي پنجره فولاد تو بستم

نه سر گلايه كردن نه دل شكوه شنيدن

نه اميد دل سپردن نه توان دل بريدن

يه كليد كهنه چرخيد توي قفل سينه م انگار

يه دل شكسته افتاد زير دست و پاي زوار

خواننده و آهنگساز : مجید اخشابی

شعر : استاد عبدالجبار کاکائی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مستی

مستی هم درد منو دیگه دوا نمی کنه
غم با من زاده شده منو رها نمی کنه
منو رها نمی کنه منو رها نمی کنه
شب که از راه می رسه غربت هم باهاش میاد
توی کوچه های شهر باز صدای پاش میاد
من غمای کهنمو ور می دارم که توی میخونه ها جا بذارم
می بینم یکی میاد از میخونه زیر لب مستونه آواز می خونه
مستی هم درد منو دیگه دوا نمی کنه
غم با من زاده شده منو رها نمی کنه
منو رها نمی کنه منو رها نمی کنه
گرمی مستی میاد توی رگ های تنم
می بینم دلم می خواد با یکی حرف بزنم
کی میاد به حرفای من گوش بده
آخه من غریبه هستم با همه
یکی آشنا میاد به چشم من
ولی از بخت بدم اونم غمه
مستی هم درد منو دیگه دوا نمی کنه
غم با من زاده شده منو رها نمی کنه
خسته از هر چی که بود
خسته از هر چی که هست
راه می افتم که برم
مثل هر شب مست مست
باز دلم مثل همیشه خالیه
باز دلم گریه ی تنهایی می خواد
بر می گردم تا ببینم کسی نیست
می بینم غم داره دنبالم میاد
مستی هم درد منو
دیگه دوا نمی کنه
غم با من زاده شده منو رها نمی کنه
منو رها نمی کنه منو رها نمی کنه
منو رها نمی کنه منو رها نمی کنه

شاعر: اردلان سرفراز خواننده: هايده
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
خواننده :سروش
«عاشق نبودی تو»

عاشق نبودی تو، من عاشقت بودم
در قبله گاه عشق، بودی تو معبودم

آرام و آسوده، در خواب خوش بودی
یک لحظه من، بی تو، هرگز نیاسودم

من با نفسهایم، نام تو را خواندم
کاش ای هوس بازم، با تو نمی ماندم

روزی که می گفتی، من با تو می مانم
روزی که دانستی، من بی تو میمیرم

روزی که با عشقت، بستی به زنجیرم
بازنده من بودم، این بوده تقدیرم

خوش باوری بودم، پیش نگاه تو
هر دم ز چشمانت، خواندم کلامی نو

عاشق نبودی تو، من عاشقت بودم
در قبله گاه عشق، بودی تو معبودم

آرام و آسوده، در خواب خوش بودی
یک لحظه من بی تو، هرگز نیاسودم

من با نفسهایم، نام تو را خواندم
کاش ای هوس بازم، با تو نمی ماندم

عشق تو چون برگی، در دست طوفان بود
دل کندن و رفتن، پیش تو آسان بود

روزی به من گفتی، دیگر نمی مانم
گفتم که میمیرم، گفتی که می دانم

باور نمی کردم، هرگز جدایی را
آن آمدن با عشق، این بی وفایی را
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
آمدی از راه دوری
تنگ زیبای بلوری
آمدی دیدی دلم را
خسته در کنج صبوری
**
وقت تاریکای جاده
با تو یک فانوس آمد
تشنه بودم قطره ای را
با تو اقیانوس آمد
**
قصد دل کندن ندارم
از تو ای دل کنده از خود
از تو ای برده دلم را
تا شب خوب تولد
**
ای همیشه جاودانه
در میان لحظه هایم
غصه معنایی ندارد
تا تو می خندی برایم
**
پیش تو از یاد بردم
روزهای سختی ام را
عشق مدیون تو هستم
لحظه خوشبختی ام را
**
قصد دل کندن ندارم
از تو ای دل کنده از خود
از تو ای برده دلم را
تا شب خوب تولد
**


محسن چاوشی
 
آخرین ویرایش:

s.mojdeh

عضو جدید
باغ شیشه ای



پا به خواب تو گذاشتم
بس که بیداری کشیدم
من چقد حوصله کردم
تا به خواب تو رسیدم
کاشکی دوس داشتنای ما
عشقای همیشه ای بود
قلبا فانوسای روشن
دنیا باغ شیشه ای بود
پشت خنده ی من اشکه
پشت گریه ی تو خنده
کی تو این بازی تازه
دل کهنه می پسنده
با تو بارونی و عاشق
زیر چتری که خیاله
چقد این قصه قشنگه
چقد این لحظه محاله


خواننده : فريدون اسرايي
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
وقتی تو با من نیستی از من چه می ماند
از من جز این هر لحظه فرسودن چه می ماند
از من چه می ماند جز این تکرار پی در پی
تکرار من در من مگر از من چه می ماند


غیر از خیالی خسته از تکرار تنهایی
غیر از غباری در لباس تن چه می ماند
از روزهای دیر بی فردا چه می آید
از لحظه های رفته ی روشن جه می ماند


وقتی تو با من نیستی از من چه می ماند
از من جز این هر لحظه فرسودن چه می ماند
از من چه می ماند جز این تکرار پی در پی
تکرار من در من مگر از من چه می ماند


از من اگر کوهم اگر خورشید اگر دریا
بی تو میان قاب پیراهن چه می ماند
بی تو چه فرقی می کند دنیای تنها را
غیر از غبار و آدم و آهن چه می ماند


وقتی تو با من نیستی از من چه می پرسند
از شعر و شاعر جز شب و شیون چه می ماند


وقتی تو با من نیستی از من چه می ماند
از من جز این هر لحظه فرسودن چه می ماند
از من چه می ماند جز این تکرار پی در پی
تکرار من در من مگر از من چه می ماند


معين


 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
بگشای لب که قند فراوانم آرزوست

ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر
کان چهره ی مشعشع تابانم آرزوست

گفتی بناز بیش مرنجان مرا برو
آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست

آن دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست
آن ناز و باز تندی دربانم آرزوست

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

زین خلق پر شکایت گریان شدم ملول
آن های و هوی و نعره ی مستانم آرزوست

والله که شهر بی تو مرا حبس میشود
آوارگی کوه و بیابانم آرزوست

یک دست جام باده و یک دست زلف یار
رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دل ملولم و انسانم آرزوست

گفتند یافت می نشود جسته ایم ما
گفت آن چه یافت می نشود آنم آرزوست

شاعر: مولانا
خواننده: عصار

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد



[FONT=times new roman, times, serif]شد زغمت خانه ی سودا دلم، در طلبت رفت به هر جا دلم
شد زغمت خانه ی سودا دلم، در طلبت رفت به هر جا دلم

فرش غمش گشتم و آخر ز بخت، رفت بر اين سقف مصفا دلم
فرش غمش گشتم و آخر ز بخت، رفت بر اين سقف مصفا دلم

در طلبِ زهره رخ ماهرو، می نگرد جانب بالا دلم
در طلبِ زهره رخ ماهرو، می نگرد جانب بالا دلم

فرش غمش گشتم و آخر ز بخت، رفت بر اين سقف مصفا دلم
فرش غمش گشتم و آخر ز بخت، رفت بر اين سقف مصفا دلم

از طلبِ گوهرِ گویای عشق، موج زند ، موج ، چو دریا دلم
از طلبِ گوهرِ گویای عشق، موج زند ، موج ، چو دریا دلم

آه که امروز دلم را چه شد، دوش چه گفته است کسی با دلم
آه که امروز دلم را چه شد، دوش چه گفته است کسی با دلم

از دلِ تو تا دل من نکته هاست، آه چه ره است از دل تو تا دلم
گر نکنی بر دل من رحمتی، وای دلم ، وای دلم ، وای دلم

از دلِ تو تا دل من نکته هاست، آه چه ره است از دل تو تا دلم
گر نکنی بر دل من رحمتی، وای دلم ، وای دلم ، وای دلم
[/FONT]





[FONT=times new roman, times, serif]خانه سودا[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]آلبوم نسیم وصل [/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]با صدای همایون شجریان [/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]شاعر حضرت مولانا[/FONT]
 

siyavash51

عضو جدید
هردمی چون نی از دل نالان
شکوه ها دارم

روی دل هرشب تا سحرگاهان
با خدا دارم

هر نفس آهیست از دل خونین
لحظه های عمر بی سامان
می رود سنگین

اشک خون آلوده اندامم می کند رنگین

به سکوت سرد زمان
به خزان زرد زمان
نه زمان را درد کسی
نه کسی را درد زمان

بهار مردمی ها دی شد
زمان مهربانی طی شد
آه از این دمسردی ها خدایا

نه امیدی در دل من
که گشاید مشگل من
نه فروغ روی مهی
که فروزد محفل من

نه همزبان دردآگاهی
که ناله ای خرد با آهی
داد از این بی دردی ها خدایا

نه صفایی ز دمسازی به جام می
که گرد غم زدل شویم
که بگویم راز پنهان
که چه دردی دارم بر جان
وای از این بی همرازی خدایا

وه که به حسرت عمر گرامی سر شد
همچو شراره از دل آذر برشد و خاکستر شد
یک نفس زد و هد شد
روزگار من بسر شد

چنگی عشقم راه جنون زد
مردم چشمم جامه به خون زد

دل نهم ز بی شکیبی
بر فسون و خود فریبی
چه فسون نافرجامی
به امید بی انجامی
وای از این افسون سازی خدایا ...

این ترانه ی دلپسند چون زبان کنونه ی مردم است بسیار به دل می نشیند . از آن که هرکسی در این روزگار هرگز نمی تواند به گزاف بگوید که در بند افسون سازی و دمسردی و بی همرازی گرفتار نشده است و هرکدام به گونه ای این تلخ را مزیده ایم !
این ترانه با همه سادگی اما سرشار است از آرایه های ادبی ، صور خیال ، موسیقی و آنچه یک سخن شایان باید بدان آراسته باشد . دل سروده ایست از زنده یاد جواد آذر که خسرو آواز ایران جناب شجریان هم آهنگسازی کرده و هم خوانده است . از ویژگی های بارز این ترانه می توان به بهگزینی دستگاه ماهور از نگاه آهنگساز اشاره کرد چه این دستگاه گسترده با آنکه طربناک ترین نغمه هارا پذیره می شود به رای من شایسته ترین دستان گاه برای بیان شکوه است ، نه از یار که از روزگار ! شاید اگر دوستان خوب من با موسیقی لری آشنا باشند این دوگانگی لحن را بهتر بیابند از آنکه آواز الیسونه لری که می توان آن را همگاه گوشه ی طوسی ماهور برشمرد نیز در گاه شادی طرپ انگیز است و در گاه پریشانی و اندوه غم انگیز ... و دیگر می توان به ریتم جاری و چند گونگی سیلاب های موسیقایی این ترانه رشک برد .
این ترانه در آلبوم سروچمان استاد به نوازندگی داریوش پیرنیاکان ، جمشید عندلیبی و مرتضی اعیان ضبپط گردیده است . گوارای سرشت خوش پسندتان باد .
 

غفار

عضو جدید
کمترین تحریری از یک آرزو این است
آدمی را آب و نانی باید و آنگاه آوازی
در قناری ها نگه کن، در قفس، تا نیک در یابی
کز چه در آن تنگناشان باز شادی های شیرین است.
کمترین تصویری از یک زندگی:
آب،
نان،
آواز،
ور فزون تر خواهی از آن ،
گاهگه،
پرواز
ور فزون تر خواهی از آن شادی آغاز

(ور فزون تر ، باز هم خواهی....بگویم،باز؟)

آنچنان بر ما به نان و آب ، اینجا تنگسالی شد
که کسی در فکر آوازی نخواهد بود
وقتی آوازی نباشد،
شوق پروازی نخواهد بود.


شعر..........محمد رضا شفيعي كدكدني
خواننده.......همايون شجريان
آهنگساز......علي قمصري
آلبوم..........آب نان آواز
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
یـاران ز چه رو رشتـه ی اُلفت بگسستـنــد
عهـدی کـه روا بود دگــر باره نـبـستــنــــد
آن مـردمـکـان از ســـر اندیشـــه ندیــدنـــد
کـین بی خــردان حرمت انسان بشکــستـنـد
ما را دگــر از طعنه ی دشمن گلـه ای نیست
کــان عهـد کـه بستیــم رفـیقــان بشکستنـد
افســـوس همه سـلسـله داران به غـنــودنــد
وان یکــه سـواران همــه از پا بنـشسـتـنــد
ای قـافـلــــه سـالـار کـجـائــی کــه بـبـیـنــی
دزدان همگــی همـــرهِ این قـافـلــه هستـنــد
دردا در گـنـجـیـنــه به مــاران بـگشــــودنـد
انــدوه کـه بـر دوســت رهِ خــانه بـبـسـتـنـد
دردا در گـنـجـیـنـــه به مــاران بـگشـــودنـد
انــدوه کـه بـر دوســت رهِ خــانه بـبـسـتـنـد
افســــوس که کــاشـانـه به دشمن بسپـردنــد
آن قــــوم کـه بـیـگــانه و بـیـگــانه پرستـنـد
افســــوس که کــاشـانـه به دشمن بسپـردنــد
آن قــــوم کـه بـیـگــانه و بـیـگــانه پرستـنـد
افســـوس همه سـلسـله داران به غـنــودنــد
وان یکــه سـواران همــه از پا بنـشسـتـنــد
ای قـافـلــــه سـالـار کـجـائــی کــه بـبـیـنــی
دزدان همگــی همـــرهِ این قـافـلــه هستـنــد
دردا در گـنـجـیـنــه به مــاران بـگشــــودنـد
انــدوه کـه بـر دوســت رهِ خــانه بـبـسـتـنـد
دردا در گـنـجـیـنـــه به مــاران بـگشـــودنـد
انــدوه کـه بـر دوســت رهِ خــانه بـبـسـتـنـد
ترانه: یاران
ترانه سرا: تورج نگهبان
آهنگساز: توحید عظیمی
تنظیم کننده: رامین زمانی
خواننده: داریوش اقبالی
 

s.mojdeh

عضو جدید
تقديم به گلابتون عزيز :


بیا این روز مال تو باشه
اما خب تنها مال تو نباشه
به ما هم بده سهمی از آن
ما، مایی که هستیم از برای تو
همانگونه که تو هستی برایمان!
زمان عشق را حرام کن تو ای یار
با حال خوش و شادی سبکبار
ما آماده ایم برای خدمت
با لطف و عشق یکسان برایت
البته اینها قابل تو نیست
تو فکر کن فقط به یک چیز
که سرتاسر سال ای یار
چنین روزی هست فقط یکبار !


:gol:تولدتون مبارك:gol:



Paul Fleming (١۶۴٠-١۶٠٩ میلادی)
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
آهنگ مخلوق

داغ یک عشق قدیمو اومدی تازه کردی
شهر خاموش دلم رو تو پرآوازه کردی
آتش این عشق کهنه دیگه خاکستری بود
اومدی وقتی تو سینه نفس آخری بود
به عشق تو زنده بودم
منو کشتی
دوباره زنده کردی
دوستت داشتم
دوستم داشتی
منو کشتی
دوباره زنده کردی
تا تویی تنها بهانه واسه زنده بودنم
من به غیر از خوبی تو مگه حرفی میزنم؟
عشقت به من داد عمر دوباره
معجزه با تو فرقی نداره
تو خالق من بعد از خدایی

در خلوت من تنها صدایی
به عشق تو زنده بودم
منو کشتی
دوباره زنده کردی
دوستت داشتم
دوستم داشتی
منو کشتی
دوباره زنده کردی
رفته بود هر چی که داشتیم دیگه از خاطر من
کهنه شد اسم قشنگت میون دفتر من
من فراموش کرده بودم همه روزای خوبو
اومدی آفتابی کردی تن سرد غروبو
عشقت به من داد عمر دوباره
معجزه با تو فرقی نداره
تو خالق من بعد از خدایی

در خلوت من تنها صدایی
به عشق تو زنده بودم
منو کشتی
دوباره زنده کردی
دوستت داشتم
دوستم داشتی
منو کشتی
دوباره زنده کردی...


گوگوش
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
تقديم به گلابتون عزيز :


بیا این روز مال تو باشه
اما خب تنها مال تو نباشه
به ما هم بده سهمی از آن
ما، مایی که هستیم از برای تو
همانگونه که تو هستی برایمان!
زمان عشق را حرام کن تو ای یار
با حال خوش و شادی سبکبار
ما آماده ایم برای خدمت
با لطف و عشق یکسان برایت
البته اینها قابل تو نیست
تو فکر کن فقط به یک چیز
که سرتاسر سال ای یار
چنین روزی هست فقط یکبار !


:gol:تولدتون مبارك:gol:



Paul Fleming (١۶۴٠-١۶٠٩ میلادی)
متشكرم مژده جان...خيلي خيلي لطف كردي عزيز....شرمنده محبتت شدم گلم...بي نهايت سپاسگذارم...

 

s.mojdeh

عضو جدید
ای زندگی


بیش از این رنجم مده
بیش از این رنجم مده بس کن دیگه ای زندگی
من شدم در دست تو اسباب بازی زندگی
زندگی ای زندگی
خواب و خیالی زندگی
بیش از این رنجم مده بس کن دیگه ای زندگی
من شدم در دست تو اسباب بازی زندگی
زندگی ای زندگی
خواب و خیالی زندگی
عمری در ظلمت و تنها در بعد چو شمع سوختم و خاکسترم بر باد دادی زندگی
مرده بود تیمار شدن یا که قطره قطره آب شدن
نامه ای افسانه چیست
نامه ای افسانه چیست
بازیچه های زندگی
بازیچه های زندگی
سيل جاری می شود
سيل جاری می شود
هر شب از چشمان من آخه انصافت کجاست ای زندگی ای زندگی
ای زندگی
ای زندگی
این دو روز زندگی چون تک درختی در کو یر
چشم به راه قطره ی آرام عشقم زندگی
این دو روز زندگی چون تک درختی در کو یر
چشم به راه قطره ی آرام عشقم زندگی


خواننده : شكيلا
 

غفار

عضو جدید
جان جهان دوش کجا بوده اي
ني غلطم در دل ما بوده اي
آه که من دوش چه سان بوده ام
آه که تو دوش که را بوده اي
رشک برم کاش قبا بودمي
چون که در آغوش قبا بوده اي
زهره ندارم که بگويم ترا
بي من بيچاره کجا بوده اي
آینه اي رنگ تو عکس کسی است
تو ز همه رنگ جدا بوده اي
رنگ رخ خوب تو آخر گواست
در حرم لطف خدا بوده اي

تصنیف ساخته استاد پرویز مشکاتیان
خواننده استاد شجريان
كلام مولانا
دستگاه نوا


 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
بتی دارم که گرد گل زسنبل سایه بان دارد
بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد


زچشمت جان نشاید برد که از هر سو که می​بینم
کمین از گوشه​ای کرده​ست و تیری در کمان دارد

خدا را داد من بستان از او ای شحنه‌ی مجلس
که مِی با دیگران خورده​ست و با من سر گران دارد

چو افتاده است در این ره که هر سلطان معنی را
در این درگاه می‌بینم که سر بر آسمان دارد

چو عاشق می​شدم گفتم که بردم گوهر مقصود
ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد


شاعر: حافظ | آهنگساز و خواننده: شهرام ناظری

 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز

مگو ، مگو
تو اي جسته از گوشه ي بامِ من ،
ببر ديگر از ياد خود نام من
چه عمري به پايت تَبَه کردم ،
عجب روزگاري سيه کردم
پشيمان شدم ، پشيمان شدم

آز آن مي ز دست تو نوشيدن ،
براي وصال تو ، کوشيدن
پشيمان شدم ، پشيمان شدم
چه بي همزبان مانده ام واي ،
چرا بي نشان مانده ام واي


به يادت زدم مي ، سبويم شکستي ،
به پايت فتادم ، نگفتي که هستي
عجب غافل بودم ،
چه ساده دل بودم
دگر ناله را در گلو کشته ام ،
به دل هر چه آرزو بود کشته ام
سرساقي اکنون سلامت که من ،
شررهاي مِي در سبو کشته ام
پشيمان شدم ، پشيمان شدم

آز آن مي ز دست تو نوشيدن ،
براي وصال تو ، کوشيدن
پشيمان شدم ، پشيمان شدم
چه بي همزبان مانده ام واي ،
چرا بي نشان مانده ام واي...

خواننده : دلکش
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
باز هم آمدی تو بر سر راهم
ای عشق می کنی دوباره گمراهم
در راه،من جوانی را به سر کردم
تنها از دیار خود سفر کردم
دیریست قلب من از عاشقی سیر است
خسته از صدای زنجیر است
دریا اولین عشق مرا بردی
دنیا دم به دم مرا تو آزردی
دنیا، سرنوشتم را به یاد آور
دریا، سرگذشتم را مکن باور
من غریبی قصه پردازم
چون غریبی غرق در رازم
گم شدم در غربت دریا
بی نشان و بی هم آوازم
می روم شبها به ساحلها
تا بیابم خلوت دل را
روی موج خسته دریا
می نویسم اوج غمها را

با صداي نيما چهرازي
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

ز دست محبوب ندانم چون کنم
وز هجر رویش دیده جیحون کنم
یارم چو شمع محفل است
دیدن رویش مشکل است
سرو مرا پا در گل است
بر خط و خالش مایل است
یار من، دلدار من، کمتر تو جفا کن
یادی آخر تو ز ما کن
رفتم بر آن ماهرو
با او نشستم روبرو
گفتم سخنها مو به مو
یار من، دلدار من، کمتر تو جفا کن
یادی آخر تو ز ما کن

خواننده :استاد شجریان شعروآهنگ:غلامرضا خان رئیس موزیک دستگاه :ماهور
 

غفار

عضو جدید
قاصدك

قاصدك

قاصدک هان چه خبر آوردی ؟
از کجا و از که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی اما
گرد بام و در من
بی ثمر می گردی


انتظار خبری نيست مرا
نه زياری ، نه ز ديار و دياری ، باری
برو آنجا که ترا منتظرند
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
قاصدک در دل من ، همه کورند و کرند


دست بردار از اين در وطن خويش غريب
قاصدك تجربه های همه تلخ ،
با دلم می گويند ،
که دروغی تو دروغ
که فريبی تو فريب


قاصدک هان ، ولی آخر ايوای
راستی آيا رفتی با باد ؟
با توام ، آيا کجا رفتی آی ،
راستی آيا جايی خبری هست هنوز ؟
مانده خاکستر گرمی جايی ، در اجاقی ؟
طمع شعله نمی بندم
خردک شوری هست هنوز ؟


قاصدک
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم می گريند .

شاعر : مهدي اخوان ثالث
آهنگساز : استاد مشكاتيان
خواننده : استاد شجريان
آلبوم : قاصدك
دستگاه : ماهور

 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیدی ای مه که ناگه رمیدی و رفتی
پیوند الفت بریدی و رفتی
گرچه خواری به یاری کشیدم و دیدم
دامن ز دستم کشیدی و رفتی
بس ناله‌ها کردم به امیدی که رحم آری
به فریاد من ای گل
فریاد از دل تو
کز جفا فریاد من نشنیدی و رفتی
جانا گرچه بردی از یادم
جان در کوی عاشقی دادم
ز پا فکندی
به سر دویدم، گوهر فشاندم
به اشک من خندیدی و رفتی
ساقی بده آن می را
مطرب بزن آن نی را
که پای لاله، پیاله خوش باشد
دل اسیران به ناله خوش باشد
علاج محنت به جز می نیست
به غیر نالیدن نی نیست

سروده : رهي معيري
اهنگساز : حسين ياحقي
دستگاه : دشتي
خواننده : استاد شجريان
البوم : آه باران
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یه تنهایی یه خلوت ، یه سایه بون ، یه نیمكت
می خوام تنهای تنها ، باشم دور از جماعت

هوا خوشبو و تازه، به آرامش تن من
حالا غرق نیازه ،به تنهایی رسیدن
نفس از تن كشیدن ،برام این چاره سازه


نفس هام در هوای یه صبح نازنینه
برام تنها صدای طبیعت دلنشینه




می خوام دور از هیاهو دیگه تنها بمونم
می خوام اینجا برای دل خودم بخونم


یه تنهایی یه خلوت، یه سایه بون ، یه نیمكت
می خوام تنهای تنها، باشم دور از جماعت



گوگوش
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]با من صنما دل، یکدله کن[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]گر سر ننهم، آنگه گله کن[/FONT]


[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]مجنون شده‌ام، از بهر خدا[/FONT]

[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]زان زلف خوشت، یک سلسله کن[/FONT]


[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]سی پاره به کف در چله شکست[/FONT]

[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]سی پاره منم، ترک چله کن[/FONT]


[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]مجهول مرو، با غول مرو[/FONT]

[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]زنهار سفر با قافله کن **[/FONT]


[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ای مطرب دل زان نغمه خوش[/FONT]

[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]این مغز مرا پرمشغله کن[/FONT]


[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ای زهره و مه زان شعله رو[/FONT]

[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]رو چشم مرا پر مشعله کن[/FONT]


[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ای موسی جان، چوپان شده‌ای[/FONT]

[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بر طور برآ، ترک گله کن[/FONT]


[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]نعلین ز دو پا، بیرون کن و رو[/FONT]

[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]در دست طوی، با آبله کن **[/FONT]


[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]تکیه‌گه تو، حق شد نه عصا[/FONT]

[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]انداز عصا، آن را یله کن **[/FONT]


[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]فرعون هوا، چون شد حیوان[/FONT]

[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]در گردن او، رو زنگله کن **[/FONT]


[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]** این ابیات در آواز نیامده است.

خواننده : استادشجریان شعر :مولانا

[/FONT]
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دیگه اشکم
کاشکی تاریکی می رفت فردا می شد
صبح می شد چشمون تو پیدا می شد
لب های ناز تو با قصهء عشق
مثل گلهای بهاری وا می شد
تا دلم شکوه رو آغاز می کنه
دیگه اشکم واسه من ناز می کنه
یادته قول دادی پیشم می مونی
قصه ی عشق زیر گوشم می خونی
نمی دونست دل واموندهء من
که تو رسم بی وفایی می دونی
تا دلم شکوه رو آغاز می کنه
دیگه اشکم واسه من ناز می کنه
هنوز از عشق تو لبریزه تنم
عاشق چشمون ناز تو منم
نمی دونم چرا من هم مثل تو
نمی تونم زیر قولم بزنم
تا دلم شکوه رو آغاز می کنه
دیگه اشکم واسه من ناز می کنه

گوگوش
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اگه فاصله افتاده ، اگه من با خودم سردم
تو كاری با دلم كردی كه فكرشم نمی كردم
چه آسون دل بریدی از دلی كه پای تو گیره
كه از این بدترم باشی واسه تو نفسش میره
نمی ترسم اگه گاهی دعاهامون بی اثر میشه
همیشه لحظه آخر خدا نزدیك تر میشه
تو رو دست خودش دادم كه از حالم خبر داره
كه حتی از تو چشماش و یه لحظه برنمی داره
تو امید منی اما داری از دست من میری
با دستای خودت داری همه هستی مو می گیری
دعا کردم تو رو بازم با چشمی که نخوابیده
مگه میذاره دل تنگی مگه گریه امون میده
مریض ام کرده تنهایی ببین حالم پریشونه
من اون قدر اشک میریزم که برگردی به این خونه
حسابش رفته از دستم شبایی رو که بیدارم
شاید از گریه خوابم برد درا رو باز میذارم

خواننده :علی لهراسبی
ترانه سرا : حدیث دهقان
آهنگساز : فواد غفاری
تنظیم : شهاب اکبری و آرمان موسی پور
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
من از لب تو منتظر یه حرف تازم/ تا قشنگترین قصه ی عالم رو بسازم
تو معنی بهترین کلامی/ مفهوم تمام شعر هامی
منظور و مراد هر پیامی
تو قبله هر امید واری/ تو مظهر فخر هر تباری
برتر ز لطافت بهاری..
تو رئوفی/ تو شریفی/ تو به حرمت سکوتی
توعزیز ترین عزیزی / تو به عمق ملکوتی

**هایده**
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman, times, serif]به شب وصلت جانا دیوانه شدم
به شمع رویت جانا پروانه شدم
جانا پروانه شدم

به مه روی تومن جانا حیران و ماتم
ز غـم عشق تو شد جانا صبر و ثباتم

به حـــــال مـــن نگر دلبر دلبر
زار و نزارم جانا زار و نزارم

همایون:[/FONT]

[FONT=times new roman, times, serif]شــــــــــــیدای توام ...... تاج سرم بیا به برم
رسوای توام ...... چـــــشم ترم
بنشین به برم

عاشقم کردی جانا ...... دلـــــــم را بردی
[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]استاد و همایون:
به زلـــــــف سرکـــــجت ...... دلبر دلبر گم شده دلم جانا
خون شد جگرم

به ماه عارضت دلبر دلبر ...... حـــــــــل کـــــــن مشکلم
جانا حل کن مشکلم
[/FONT]
استاد شجریان:
شــــــــــــیدای توام ...... تاج سرم بیا به برم
رسوای توام ...... چـــــشم ترم
بنشین به برم

عاشقم کردی جانا ...... دلـــــــم را بردی


خوانندگان استاد شجریان و همایون شجریان

اهنگ غلامحسین درویش خان
شعر ملک الشعرای بهار

دستگاه ماهور
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
k.m.r.c شعر ها و ترانه های محلی اشعار و صنايع شعری 44

Similar threads

بالا