ترانه ها و تصنیف ها...

گلابتون

مدیر بازنشسته
گفتم تو چرا دورتر از خواب و سرابی
خواب و سرابی
گفتی که منم با تو ولیکن
تو نقابی اما تو نقابی
فریاد کشیدم تو کجایی تو کجایی
گفتی که طلب کن تو مرا تا که بیابی
فریاد کشیدم تو کجایی تو کجایی
گفتی که طلب کن تو مرا تا که بیابی

چون همسفر عشق شدی
مرد سفر باش مرد سفر باش
هم منتظر حادثه هم فکر
خطر باش فکر خطر باش

هر منزل این راه بیابان هلاک است
هر چشمه سرابی است که بر سینه خاک است
در سایه هر سنگ اگر گل به زمین است
نقش تن ماری است که در خواب کمین است
در هر قدمت خار هر شاخه سر دار
در هر نفس آزار هر ثانیه صد بار
چون همسفر عشق شدی
مرد سفر باش مرد سفر باش
هم منتظر حادثه هم فکر
خطر باش فکر خطر باش
گفتم که عطش میکشدم در تب صحرا
گفتی که مجوی آّب و عطش باش سراپا
گفتم که نشانم بده گر چشمه ای آنجاست
گفتی چو شدی تشنه ترین قلب تو دریا است
گفتم که در این راه کو نقطه آغاز
گفتی که تویی تو خود پاسخ این راز
چون همسفر عشق شدی
مرد سفر باش مرد سفر باش
هم منتظر حادثه هم
فکر خطر باش فکر خطر باش
چون همسفر عشق شدی
مرد سفر باش مرد سفر باش
هم منتظر حادثه هم
فکر خطر باش فکر خطر باش

خواننده : داريوش اقبالي
 

mehdi metal 84

عضو جدید
خاموش و لبریز غمه
چشمون تقدیرت براه
به من بگو چی میجوشه
از آسمون این نگاه
چشمای دنیایی تو
امروزو تنها میبینه
بترس از اون حادثه ای که دم به دم تو کمینه
وقتی که روح مومنه سقف حریم حادثه
بدون که اسب سرنوشت بازم به مقصد میرسه
زندگی مثل سکه هاست یه روز سیاه یه روز سفید
تلخیو شیرینی میمیره کی به حقیقتش رسید
وقتی مسافر عاشقه سفر به دریا میرسه
خزون میره وقتی بهار توی نگاه نرگسه:gol::gol::gol:


این آهنگو سعید شهروز خونده و یکی بهم هدیه داده که خیلی واسم عزیزه واسه همین این آهنگ هم واسم خیلی عزیز شد.
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
اگه یه روز بری سفر بری ز پیشم بی خبر
اسیر رویا ها میشم دوباره باز تنها میشم
به شب میگم پیشم بمونه به باد میگم تا صبح بخونه
بخونه از دیار یاری چرا میری تنهام میذاری
اگه فراموشم کنی ترک اغوشم کنی
پرنده دریا میشم تو چنگ موج رها میشم
به دل میگم خاموش بمونه میرم که هر کسی بدونه
میرم به سوی اون دیاری که توش منو تنها نذاری
اگه یه روزی نوم تو ،تو گوش من صدا کنه
دوباره باز غمت بیاد که باز منو مبتلا کنه
به دل میگم کاریش نباشه بذاره درد تو دوا شه
بره توی تموم جونم که باز برات اواز بخونم
اگه بازم دلت میخواد یار یکدیگر باشیم
مثل ایوم قدیم بشینیم و سحر پاشیم
باید دلت رنگی بگیره دوباره اهنگی بگیره
بگیره رنگ اون دیاری که توش منو تنها نذاری
اگه میخوای پیشم بمونی بیا تا باقیه جوونی
بیا تا پوست و استخونت نذار دلم تنها بمونه
بذار شبم رنگی بگیره دوباره اهنگی بگیره
بگیره رنگ اون دیاری که توش من و تنها نذاری

خواننده:فرامرز اصلانی
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
دربدر همیشگی ،‌ کولی صد ساله منم
خک تمام جاده هاس ، جامه ی کهنه ی تنم
هزار راه رفتم ، هزار زخم خوردم
تا تو مرا زنده کنی ، هزار بار کرده ام
شب از سرم گذشته بود
در شب من شعله زدی
برای تطهیر تنم
صاعقه وار آمده ای
قلندرم ، قلندرم
گمشده ی دربدرم
فروتر از خک زمین
از آسمان فراترم
قلندرانه سوختم ، لب از گلایه دوختم
برهنگی خریدم و خرقه ی تن فروختم
هوا شدی نفس شدم
تیشه زدی ، ریشه شدم
آب شدی ، عطش شدم
سنگ زدی شیشه شدم
قلندرم قلندرم
تهی ز قهر و کین شدم
برهنه چون زمین شدم
مرا تو خواستی این چنین
ببین که این چنین شدم
سپرده ام تن به زمین
خون به رگ زمان شدم
سایه صفت در پی تو
راهی لامکان شدم
هیچ شدم تا که شوم
سایه ی تو وقت سفر
مرا به خویشتن بخوان
به باغ ایینه ببر
قلندرم قلندرم






خواننده : داریوش
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
هایده بزن تار بزن تار

--------------------------------------------------------------------------------

بزن تار که امشب باز دلم از دنیا گرفته
بزن تار و بزن تار
بزن تا بخونم با تو آواز بی خریدار
بزن تار و بزن تار

برای کوچه غمگینم برای خونه غمگینم
برای تو برای من برای هر کی مثل ما
داره میخونه غمگینم
بزن تار همیشه با من و از من قدیمی تر
واسه اونکه تو کار عاشقی میمونه غمگینم
بزن تار که امشب باز دلم از دنیا گرفته
بزن تار و بزن تار
بزن تا بخونم با تو آواز بی خریدار
بزن تار و بزن تار

به راه عاشقی بردن به خنجر دل سپر کردن
واسه هرکی که آسون نیست
برای جاودان بودن واسه عاشق دیگه راهی
بجز دل کندن از جون نیست
بزن تا بخونم همینو میتونم
برای کوچه غمگینم برای خونه غمگینم
برای تو برای من برای هر کی مثل ما
داره میخونه غمگینم
بزن تار همیشه با من و از من قدیمی تر
واسه اونکه تو کار عاشقی میمونه غمگینم
بزن تار که امشب باز دلم از دنیا گرفته
بزن تار و بزن تار
بزن تا بخونم با تو آواز بی خریدار
بزن تار و بزن تار
بزن تار و بزن تار
بزن تار و بزن تار
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
شاید اگر دائم بودی کنارم
یه روز میدیدم که دوست ندارم
می خوام برم که تا ابد بمونم
سخته برای هر دومون میدونم
شاید اگر دائم بودی کنارم
یه روز میدیدم که دوست ندارم
می خوام برم که تا ابد بمونم
سخته برای هر دومون میدونم
فکر نکنی دوری و اینجا نیستی
قلب من اونجاست تو تنها نیستی
خودم میرم عکسام ولی تو قابه
میشنوه حرفو ولی بی جوابه
رفتنه من شاید یه امتحانه
واسه شناخت تو تو این زمونه
غصه نخور زندگی رنگارنگه
یه وقتایی دور شدنم قشنگه
مراقبه گلدونه اطلسی باش
یه وقتایی منتظره کسی باش
کسی که چشماش یه کمی روشنه
شاید یه قدری هم شبیهه منه
کسی که چشماش کمی روشنه
شاید یه کمی شبیهه منه
شاید اگر دائمم بودی کنارم....

فکر نکنی....
کسی که چشماش ...

خواننده :مهستی
 

armstrong

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
کوچه سار شب

کوچه سار شب

در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند

يكي زشب گرفتگان چراغ بر نمي كند
كسي به كوچه سار شب در سحر نمي زند

نشسته ام در انتظار اين غبار بي سوار
دريغ كز شبي چنين سپيده سر نمي زند

دل خراب من دگر خراب تر نمي شود
كه خنجر غمت از اين خراب تر نمي زند

گذر گهي است پر ستم كه اندرو به غير غم
يكي صلاي آشنا به رهگذر نمي زند

چه چشم پاسخ است از اين دريچه هاي بسته ات
برو که هيچ کس ندا به گوش کر نمي زند

نه سايه دارم و نه بر بيفکنندم و سزاست
اگر نه بر درخت تر کسي تبر نمي زند
----------
تصنیف کوچه سار شب
خواننده:استاد محمدرضا شجریان
آلبوم:جام تهی
آهنگساز:فریدون شهبازیان
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
حس میکنم دیگه دوسم نداری
حس میکنم زیادیه وجودم
چرا به این زودی ازم بریدی
من که گل ِ سر سبدِ تو بودم

حس میکنم توو این روزا نمیخوای
یه لحظه هم حتی منو ببینی
کاش میدونستم عشق ِ دیروز ِ من
فردا که شد تو با کی همنشینی

دوسم نداری میدونم دوسم نداری
اما توو چشمات میخونم که بیقراری
خدا کنه که برگردی تو پیشم
بدونِ تو من دیوونه میشم

دوسم نداری میدونم دوسم نداری
اما توو چشمات میخونم که بیقراری
خدا کنه که برگردی تو پیشم
بدونِ تو من دیوونه میشم

حس میکنم حضور ِ من کنارت
باعث ِ دلخستگی تو باشه
شاید سفر رفتن ِ من یه فصل ِ تازه ای از زندگی ِ تو باشه
حس میکنم باید ازینجا برم
جایی که هیشکی راهشو بلد نیست
باید برم که قدرمو بدونی
یه مدتی تنها بمونی بد نیست

حس میکنم دیگه دوسم نداری
حس میکنم زیادیه وجودم
چرا به این زودی ازم بریدی
من که گل ِ سر سبدِ تو بودم

دوسم نداری میدونم دوسم نداری
اما توو چشمات میخونم که بیقراری
خدا کنه که برگردی تو پیشم
بدونِ تو من دیوونه میشم

دوسم نداری میدونم دوسم نداری
اما توو چشمات میخونم که بیقراری
خدا کنه که برگردی تو پیشم
بدونِ تو من دیوونه میشم
خواننده جهان
البوم :لحظه های عاشقی
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یادمه اون دم ِ آخر با چشام بهت میگفتم...

یادمه اون دم ِ آخر با چشام بهت میگفتم
میری و من تا همیشه یاد ِ این لحظه میفتم
باورم نمیشد هرگز که جدایی در کمینه
مرگ ِ من با رفتن ِ تو راهِ حل ِ آخرینه

حالا از وقتی که رفتی بغض ِ عالم توو گلومه
تنها یک بار تورو دیدن این تموم ِ آرزومه
کاشکی بودی و میدیدی بعد تو چه حالی دارم
توو شبای تلخ ِ گریه شونه‌هاتو کم میارم

درد ِ بی تو زنده بودن به خدا درد ِ کمی نیست
توی قلب ِ خسته ی من غیر ِ تو جای کسی نیست
غیر ِ تو جای کسی نیست

کاشکی بودی و میدی بعد ِ تو چه حالی دارم
توو شبای تلخ ِ گریه شونه‌هاتو کم میارم

کاشکی بودی و میدی بعد ِ تو چه حالی دارم
توو شبای تلخ ِ گریه شونه‌هاتو کم میارم

خواننده :جهان
البوم لحظه های عاشقی
 

moein_13

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اشعار مخصوص اسیر !!!

اشعار مخصوص اسیر !!!



مستی با صدای زنده یاد هایده

شب که از راه میرسه
غربتم باهاش میاد
توی کوچه های شهر
باز صدای پاش میاد
من غمای کهنه مو بر میدارم
که توی میخونه ها جا بذارم
می بینم یکی میاد از میخونه
زیر لب مستونه آواز میخونه
مستی ام درد منو دیگه دوا نمیکنه
غم با من زاده شده منو رها نمیکنه
منو رها نمیکنه منو رها نمیکنه

گرمی مستی میاد توی رگهای تنم
می بینم دلم میخواد با یکی حرف بزنم
کی میاد به حرفای من گوش بده
آخه من غریبه هستم با همه
یکی آشنا میاد به چشم من
ولی از بخت بدم اونم غمه
ولی از بخت بدم اونم غمه
مستی ام درد منو دیگه دوا نمیکنه
غم با من زاده شده منو رها نمیکنه
منو رها نمیکنه منو رها نمیکنه

خسته از هر چی که بود
خسته از هر چی که هست
راه میافتم که برم
مثل هر شب مست مست
باز دلم مثل همیشه خالیه
باز دلم گریه تنهایی میخواد
بر میگردم تا ببینم کسی نیست
می بینم غم داره دنبالم میاد
می بینم غم داره دنبالم میاد
مستی ام درد منو دیگه دوا نمیکنه
مستی ام درد منو دیگه دوا نمیکنه
غم با من زاده شده منو رها نمیکنه
منو رها نمیکنه منو رها نمیکنه

شب که از راه میرسه
غربتم باهاش میاد
توی کوچه های شهر
باز صدای پاش میاد
من غمای کهنه مو بر میدارم
که توی میخونه ها جا بذارم
می بینم یکی میاد از میخونه
زیر لب مستونه آواز میخونه
مستی ام درد منو دیگه دوا نمیکنه
غم با من زاده شده منو رها نمیکنه
منو رها نمیکنه منو رها نمیکنه

گرمی مستی میاد توی رگهای تنم
می بینم دلم میخواد با یکی حرف بزنم
کی میاد به حرفای من گوش بده
آخه من غریبه هستم با همه
یکی آشنا میاد به چشم من
ولی از بخت بدم اونم غمه
ولی از بخت بدم اونم غمه
مستی ام درد منو دیگه دوا نمیکنه
غم با من زاده شده منو رها نمیکنه
منو رها نمیکنه منو رها نمیکنه

خسته از هر چی که بود
خسته از هر چی که هست
راه میافتم که برم
مثل هر شب مست مست
باز دلم مثل همیشه خالیه
باز دلم گریه تنهایی میخواد
بر میگردم تا ببینم کسی نیست
می بینم غم داره دنبالم میاد
می بینم غم داره دنبالم میاد
مستی ام درد منو دیگه دوا نمیکنه
غم با من زاده شده منو رها نمیکنه
منو رها نمیکنه منو رها نمیکنه
منو رها نمیکنه منو رها نمیکنه
منو رها نمیکنه منو رها نمیکنه



شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم
بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم دوست دارم
خالی از خودخواهی من برتر از آلایش تن
من تو را بالاتر از من برتر از من دوست دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم

عشق صدها چهره دارد عشق تو آیینه داره عشق
عشق را در چهره ی آیینه دیدن دوست دارم
در خموشی چشم ماروقصه ها وگفت وگو هاست
من تو را درجذبه ی محراب دیدن دوست دارم
من تو را بالاتر از من برتر از من دوست دارم
شانه هایت را برای گريه کردن دوست دارم دوست دارم
بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم دوست دارم

در هوای دیدنت یک عمر در چله نشستم
چله را در مقدم عشقت شکستن دوست دارم
بغض سر گردان ابرم قله ای آرامشم کن
شانه هایت را برای گريه کردن دوست دارم
من تو را بالاتر از من برتر از من دوست دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم
بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم دوست دارم

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم
دوست دارم دوست دارم

 

moein_13

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شب عشق-هایده

حالا لالای لالای لالالای لای

حالا لالای لالای لالالای لای
یه امشب شب عشقه همین امشبو داریم
چرا قصه دردو واسه فردا نذاریم
یه امشب شب عشقه همین امشبو داریم
چرا قصه دردو واسه فردا نذاریم
عزیزان همه با هم بخونیم که امشب شب عشقه
که امشب شب عشقه
بخندیم و بخونیم بدونیم که امشب شب عشقه
که امشب شب عشقه
نمیدم دل به این درد دنیا
تموم قصه ها مال فردا
کیه اهل جهنم که خونش تو بهشته
کی میدونه که تقدیر تو فرداش چی نوشته
یه درمونده امروز واسش فرقی نداره
که فردا سر راهش زمونه چی میزاره
عزیزان همه با هم بخونیم
که امشب شب عشقه , که امشب شب عشقه
نمیدم دل به این درد دنیا
تموم قصه ها مال فردا
زمونه رنگارنگه شبو روزش یکی نیست
خوشی دووم نداره غمش همیشگی نیست
اگه فردا برامون پر از صلح و صفا بود
چه خوب بود که تو دنیا یه فردا مال ما بود
عزیزان همه با هم بخونیم
که امشب شب عشقه , که امشب شب عشقه
بخندیم و بخونیم بدونیم که امشب شب عشقه
که امشب شب عشقه
نمیدم دل به این درد دنیا
تموم قصه ها مال فردا
زمونه رنگارنگه شبو روزش یکی نیست
خوشی دووم نداره غمش همیشگی نیست
اگه فردا برامون پر از صلح و صفا بود
چه خوب بود که تو دنیا یه فردا مال ما بود
عزیزان همه با هم بخونیم
که امشب شب عشقه , که امشب شب عشقه
بخندیم و بخونیم بدونیم که امشب شب عشقه
که امشب شب عشقه
 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من باهارم تو زمين
من زمين‌ام تو درخت
من درخت‌ام تو باهار ــ
ناز ِ انگشتاي ِ بارون ِ تو باغ‌ام مي‌کنه
ميون ِ جنگلا تاق‌ام مي‌کنه.
تو بزرگي مث ِ شب.

اگه مهتاب باشه يا نه
تو بزرگي
مث ِ شب.


خود ِ مهتابي تو اصلاً، خود ِ مهتابي تو.

تازه، وقتي بره مهتاب و
هنوز



شب ِ تنها
بايد


راه ِ دوري‌رو بره تا دَم ِ دروازه‌ي ِ روز ــ

مث ِ شب گود و بزرگي
مث ِ شب.


تازه، روزم که بياد

تو تميزي
مث ِ شب‌نم
مث ِ صبح.


تو مث ِ مخمل ِ ابري
مث ِ بوي ِ علفي


مث ِ اون ململ ِ مه نازکي:
اون ململ ِ مه


که رو عطر ِ علفا، مثل ِ بلاتکليفي

هاج و واج مونده مردد
ميون ِ موندن و رفتن

ميون ِ مرگ و حيات.


مث ِ برفايي تو.
تازه آبم که بشن برفا و عُريون بشه کوه
مث ِ اون قله‌ي ِ مغرور ِ بلندي
که به ابراي ِ سياهي و به باداي ِ بدي مي‌خندي...


من باهارم تو زمين
من زمين‌ام تو درخت
من درخت‌ام تو باهار،
ناز ِ انگشتاي ِ بارون ِ تو باغ‌ام مي‌کنه
ميون ِ جنگلا تاق‌ام مي‌کنه​
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ای ازعـشــق پاک من همیشه مست
من تو را آسان نیاوردم به دست
من تو را آسان نیاوردم به دست
بارهـا ایـن کـــودک احســــاس من
زیـر بارانـهای اشــک من نـشـت
من تورا آسان نیاوردم به دست
در دل آتش نشـستـن کارآسانی نبود
راه رابراشک بستن کارآسانی نبود
باغروری هـم قدبـالای بـام آسـمـان
بارهادرخود شکستن کارآسانی نبود
بارها ایـن دل به جرم عــاشــقــی
زیر سـنــگینی بـار غم شـکـســت
من تورا آسان نیاوردم به دست
دربدست آوردنت
بردبـاریها شـده
بی قراریـها شـده
شب زنده داریهاشده
دربدست آوردنت
پایداریها شده
باظلم وجورروزگار
ســاز گــــاریـها شـده
ای ازعشق پاک من همیشه مست
من تو را آسان نیاوردم به دست
من تو را آسان نیاوردم به دست
خواننده:اکبر گلپایگانی (گلپا)
آلبوم مست عشق
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

م.سنام

عضو جدید
به تو عادت کرده بودم
اي به من نزديک تر از من
اي حضورم از تو تازه
اي نگاهم از تو روشن
به تو عادت کرده بودم
مثل گلبرگي به شبنم
مثل عاشقي به غربت
مثل مجروحي به مرهم
لحظه در لحظه عذابه
لحظه هاي من بي تو
تجربه کردن مرگه
زندگي کردن بي تو
من که در گريزم از من
به تو عادت کرده بودم
از سکوت و گريه شب
به تو حجرت کرده بودم
با گل و سنگ و ستاره
از تو صحبت کرده بودم
خلوت خاطره هامو
با تو قسمت کرده بودم
خونه لبريز سکوته
خونه از خاطره خالي
من پر از ميل زوالم
عشق من تو در چه حالي

خواننده : ابي ( ابراهيم عامري )
آلبوم : عطرتو
آهنگ: خانه و خاطره
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

گلابتون

مدیر بازنشسته
کمی با من مدارا کن کمی با من مدارا کن
که خود را با تو بشناسم من گم را تو پيدا کن

تو را از شب جدا کردم تو را از قصه آوردم
نمی شد با تو بد باشم نمی شد از تو برگردم

نه از برگم نه از جنگل نه از باران نه از شبنم
نه آن تعميدی رودم نه آن مريم ترين مريم

منم همسقف ديروزی که عطر خانگی دارد
که دستان تو را بايد به شام سفره بسپارد

کمی به من مدارا کن کمی با من مدارا کن
صبوری کن تحمل کن من گم را تو پيدا کن

اگر سختم اگر دشوار اگر سيل مصيبت وار
اگر تلخم اگر بيمار منم از عشق تو بسيار

منم هم خون و هم گريه که بغضش را به دريا داد
که از اوج پريدن ها بر اين ويرانه ها افتاد

کمی با من مدارا کن کمی با من مدارا کن
صبوری کن تحمل کن من گم را تو پيدا کن

خواننده :شكيلا
كمي با من مدارا كن

گوش كنيد.
:w05:

 
آخرین ویرایش:

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
شهر خالی جاده خالی کوچه خالی خانه خالی
جام خالی سفره خالی ساغر و پیمانه خالی
کوچ کردن دسته دسته آشنایان عندليبان
باغ خالی باغچه خالی شاخه خالی لانه خالی

وای از دنیا که یار از یار می ترسد
غنچه های تشنه از گلزار می ترسد
عاشق از آوازه دیدار می ترسد
پنجه ی خنیا گران از تار می ترسد
شه سوار از جاده هموار می ترسد
این طبیب از دیدن بیمار می ترسد

ساز ها بشکست و درد شاعران از حد گذشت
سالهای انتظاري بر من و تو بد گذشت
آشنا نا آشنا شد
تا بلي گفتم بلا شد
گریه کردم ناله کردم حلقه بر هر در زدم
سنگ سنگ کلبه ی ویرانه را بر سر زدم
آب از آبی نجنبید خفته در خوابی نجنبید

چشمه ها خشکید و دریا خستگی را دم گرفت
آسمان افسانه ی ما را به دست کم گرفت
جام ها جوشی ندارد عشق آغوشی ندارد
بر من و بر ناله هایم هیچکس گوشی ندارد

بازآ تا کاروان رفته باز آید
بازآ تا دلبران ناز ناز آید
بازآ تا مطرب و آهنگ و ساز آید
پاگل افشانان نگار دلنواز آید
بازآ تا بر در حافظ سر اندازیم
گل بیفشانیم ومی در ساغر اندازیم


حسن شماعي زاده
 

م.سنام

عضو جدید
قدر محبتو بدون توی دنیا کمه
همدم خوب ومهربون توی دنیا کمه
حالاکه افتاده ای شکسته دل زیر پات
حالاکه دیونه ای می خوادبمیره برات
قدرمحبتو بدون توی دنیا کمه
همدم خوب ومهربون توی دنیا کمه
از توچه پنهون کنم می زده ام تا گلو
بادل پیمونه ها ازتو کنم گفتگو
هستی وامیدمن وصل به یک تارمو
این دل دیونه ام برده زمن ابرو




خواننده :گلپا
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
شمع و پروانه منم مست ميخانه منم
رسوای زمانه منم ديوانه منم
رسوای زمانه منم ديوانه منم

يار پيمانه منم از خود بيگانه منم
رسوای زمانه منم دیوانه منم

چون باد صبا در به درم
با عشق و جنون همسفرم
شمع شب بی سحرم
از خود نبود خبرم
رسوای زمانه منم ديوانه منم

تو ای خدای من شنو نوای من
زمين و آسمان تو ميلرزد به زير پای من
مه و ستارگان تو ميسوزد ز ناله های من
رسوای زمانه منم ديوانه منم
رسوای زمانه منم ديوانه منم

وی از اين شيدا دل من
مست و بی و پروا دل من
مجنون هر صحرا دل من
رسوا دل من رسوا دل من
ناله تنها دل من داغ حسرت ها دل من
سرمایه سودا دل من
رسوا دل من

خاکستر پروانه منم خون دل پيمانه منم
چون شور ترانه تويي چون آه شبانه منم
رسوی زمانه منم ديوانه منم
رسوی زمانه منم ديوانه منم

.................................
.ستار و زنده ياد بانو الهه
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
به من گفتي كه دل دريا كن
بند گيسو وا كن
سايه ها
رويا
با بوي گلها
كه بوي گل ...ناله مرغ شب... تشنگي ها بر لب
پنجه ها در گيسو..عطرشب بو
بزن غلتي اطليسها را
برگ افرا در باغ روياها
بلبلي ميخواند ..سايه ايي ميماند مست و تنها

نگاه تو: شكوه آه تو
حرم دستان تو
گرمي جان تو
با نفسهام
به من گفتي تا كه دل دريا كن
بند گيسو وا كن
ابر باران زا
شب
بوي دريا
به ساحلها موج بي تابي را
در قدمهاي پا در وصال رويا
گردش ماهيها
بوسه ماه
بوسه ماه


خواننده: مهسا وحدت
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
همه شب نالم چون نی


كه غمی دارم


دل و جان بردی اما


نشدی يارم


با ما بودی ،بی ما رفتی


چون بوی گل به كجا رفتی؟


تنها ماندم، تنها رفتی




چون كاروان رود فغانم از زمين بر آسمان رود


دور از يارم ،خون می بارم




فتادم از پا به ناتوانی


اسير عشقم چنان كه دانی


رهائی از غم نمی توانم، تو چاره ای كن كه ميتوانی


گر ز دل برآرم آهی


آتش از دلم خيزد


چون ستاره از مژگانم


اشك آتشين ريزد




چون كاروان رود فغانم از زمين بر آسمان رود


دور از يارم خون می بارم


نه حريفی تا با او غم دل گويم


نه اميدی در خاطر كه تو را جوبم




ای شادی جان سرو روان


كز بر ما رفتی


از محفل ما چون دل ما


سوی كجا رفتي؟




تنها ماندم ، تنها رفتی


چو ن بوی گل به كجا رفتی؟


به كجائی غمگسار من


فغان زار من بشنوبازآ




ازصبا حكايتی ز روزگار من بشنو


بازآ بازآ سوی رهی


چون روشنی از ديده ما رفتی


با قافله باد صبا رفتی




تنها ماندم ، تنها


زنده ياد استاد بنان
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نام ترانه : انسان
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: هومن دپارس

خواننده: داریوش





در بندها بس بندیان, انسان به انسان دیده ام
از حُکمبر تا حکمران, حیوان به حیوان دیده ام

در مکر او در فکر این, در شُکر او در ذکر این
از حاجیان تا ناجیان, شیطان به شیطان دیده ام

دیدى اگر بى خانمان, از هر تبارى صد جوان
من پیرهاى ناتوان دربان به دربان دیده ام

اى روزگار دلشکن, هر دم مرا سنگى مزن
من سنگها در لقمه نان, دندان به دندان دیده ام

از خود رجز خوانى مکن, تصویر گردانى مکن
من گردن گردنکشان, رسمان به رسمان دیده ام

شرح ستم بس خوانده ام, آتش به آتش مانده ام
من اشک چشم کودکان, دامان به دامان دیده ام

از این کله تا آن کله فرقى ندارد شیخ و شه
من پاسدار و پاسبان ایران به ایران دیده ام

ماتم چه گویم زین وطن کز برگ برگ این چمن
من خون چشم شاعران دیوان به دیوان دیده ام

چکش به فرق من مزن اى صبر فولادین من
من ضربت پتک زمان, سندان به سندان دیده ام
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
بوی جوی مولیــان آید همی
یــــاد یــار مـــهربـــان آید همی

ریگ آمو و درشــتی راه او
زیـر پـــایم پرنیـــان آید همی

آب جیـحون از نشاط روی دوست
خنــگ مـــا را در میـان آید همی

ای بخارا شـاد باش و دیر زی
میــر زی تو شـادمان آید همی

میر ماهست و بخارا آسمان
مـاه سوی آســــمان آید همی

میر سـروست و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی

آفریـن و مدح سـود آید همی
گـر به گنــج اندر زیـان آید همی



بانو مرضيه و زنده ياد استاد بنان
 

م.سنام

عضو جدید
بردی از یادم
بردی از یادم دادی بر بادم با یادت شادم
دل به تو دادم در دام افتادم از غم آزادم
دل به تو دادم، فتادم به بند ای گل بر اشکِ، خونینم مخند
سوزم از سوزِ، نگاهت هنوز چشم من باشد به راهت هنوز
چه شد آن همه پیمان که از آن لب خندان بشنیدم و هرگز، خبری نشد از آن
کی آیی به برم؟ ای شمع سحرم، در بزمم نفسی، بنشین تاج سرم تا از جان گذرم
پا به سرم نِه، جان به تنم دِه چون به سرآمد، عمر بی ثمرم
نشسته بر دل غبار غم زان که من، در دیار غم گشته ام غمگسار غم
امید اهل وفا تویی رفته راه خطا تویی آفتِ جان ما تویی
دل به تو دادم، فتادم به بند ای گل بر اشکِ، خونینم مخند
سوزم از سوزِ، نگاهت هنوز چشم من باشد به راهت هنوز
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
حاشا نکن عشق تو از چشم تو پیداست
چشمان تو لبریز از عشق و تمناست
این لحظه ها شاید دگر هرگز نیاید
عمر من دیوانه تا فردا نپاید
آئینه چشمان تو میگوید از عشق
روی لب شیرین تو اما و شاید

من تک درخت صحرای دورم
خورشید من محتاج نورم
تو میتوانی تا مثل باران بر من بباری
عشق من تا من بمانم

همچو پرستو تو ای مسافر
در سایه عشقم بمان من سایه بانم
تن خسته ای لبریز خواهش
در حسرت دست نوازش
یا زندگی بر من ببخشای
یا ریشه ام سوزم به آتش

من عاشقم عاشق ترینم
عاشق ترین مرد زمینم
در چشم خود من را ببین
حرفی بزن ای نازنین
ای اولین ای آخرینم

ترانه سرا: هما ميرافشار
آهنگ ساز: سورن
تنظيم : آرمن


خواننده: ستار
آلبوم : بي عشق
آهنگ : حاشا مكن
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
کوهو ميذارم رو دوشم
رخت هر جنگو می پوشم
موجو از دريا می گيرم
شيره ی سنگو می دوشم
ميارم ماهو تو خونه
می گيرم با دو نشونه
همه ی خاک زمينو
می شمارم دونه به دونه
اگه چشمات بگن آره هيچ کدوم کاری نداره
اگه چشمات بگن آره هيچ کدوم کاری نداره

دنيا رو کولم می گيرم
روزی صد دفعه مي ميرم
می کنم ستاره ها رو
جلوی چشات می گيرم
چشات حرمت زمينه
يه قشنگ نازنينه
تو اگه می خوای نذارم
هيچ کسی تو رو ببينه
اگه چشمات بگن آره هيچ کدوم کاری نداره
اگه چشمات بگن آره هيچ کدوم کاری نداره

چشم ماهو در ميارم
يه نبردبون ميارم
عکس چشمتو می گيرم
جای چشم اون ميزارم
آفتاب و ورش می دارم
واسه چشمات در ميذارم
از چشام آينه می سازم
با خودم برات ميارم
اگه چشمات بگن آره هيچ کدوم کاری نداره
اگه چشمات بگن آره هيچ کدوم کاری نداره

شاعر : ایرج جنتی عطایی ، آهنگساز و تنظیم : واروژان ، خواننده : داریوش
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
می نویسم می نویسم از تو
تا تن کاغذ من جا دارد
با تو از حادثه ها خواهم گفت
گریه این گریه اگر بگذارد
گریه این گریه,اگر بگذارد
با تو از روز ازل خواهم گفت
فتح معراج غزل کافی نیست
با تو از اوج غزل خواهم گفت

می نویسم همه ی هق هق تنهایی را
تا تو از هیچ به آرامش دریا برسی
تا تو در همهمه همراه سکوتم باشی
به حریم خلوت عشق تو تنها برسی

می نویسم می نویسم از تو
تا تن کاغذ من جا دارد
با تو از حادثه ها خواهم گفت
گریه این گریه اگر بگذارد

می نویسم همه ی با تو نبودن ها را
تا تو از خواب مرا به با تو بودن ببری
تا تو تکیه گاه امن خستگی هام باشی
تا مرا باز به دیدار خود من ببری
می نویسم می نویسم از تو
[ آهنگ های جدید ایرانی روی ایران ترانه ]
تا تن کاغذ من جا دارد
با تو از حادثه ها خواهم گفت
گریه این گریه اگر بگذارد
گریه این گریه اگر بگذارد...

خواننده :شکیلا
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ای امان از فراقت، آمان
مردم از اشتیاقت، آمان

از كه گیرم سراغت؟ آمان
آمان ، آمان ، آمان ، آمان

چشم لیلی چو بر مجنون شد
دل ز دیدار او پر خون شد
خون شد از راه دل بیرون شد
آمان ، آمان ، آمان ، آمان

عارف و عامی از می مستند
عهد و پیمان به ساغر بستند
پای خم توبه را بشكستند
آمان ، آمان ، آمان ، آمان


شاعر و آهنگساز: عارف قزوینی | تنظیم‌کننده: فرامرز پایور | خواننده: شهرام ناظری
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا ؟؟
آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا؟؟
بي وفا بي وفا حالا كه من افتاده ام از پاچرا؟
نوشدارويي - نوشدارويي - نوشدارويي و
بعد از مرگ سهراب آمدي
سنگدل - سنگدل - سنگدل اين
زودتر ميخواستي - حالا چرا؟
عمر مارا مهلت امروز و فرداي تو نيست
من كه يك امروز مهمان توام فردا چرا؟
نازنينا- نازنينا- نازنينا ما به ناز تو
جواني داده ايم
ديگر اكنون با جوانان
ناز كن با ما چرا
وه كه با اين عمر هاي كوته بي اعتبار
اينهمه غافل شدن از چون مني شيدا چرا؟
آسمان چون جمع مشتاقان پريشان مي كند
در شگفتم من - در شگفتم من
نمي پاشد ز هم دنيا چرا؟
شهريارا بي حبيب خود نمي كردي سفر
راه عشق است اين يكي بي مونس و تنها چرا؟
بي مونس وتنها چرا؟؟

زنده ياد استاد بنان
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
كي اشكاتو پاك ميكنه
شبها كه غصه داري
دست رو موهات كي ميكشه
وقتي منو نداري؟
شونه كي مرهم هق هقت ميشه دوباره
از كي بهونه ميگيري شباي بي ستاره
برگ ريزوناي پاييز كي چشم به رات نشسته؟
از جلو پات جمع ميكنه برگهاي زرد و خسته؟
كي منتظر ميمونه حتي شباي يلدا
تا خنده رو لبات بياد
شب برسه به فردا
كي از سرود بارون
قصه برات ميسازه
از عاشقي ميخونه
وقتي كه راه درازه
كي از ستاره بارون
چشماشو هم ميذاره
نكنه ستاره يي بياد
ياد تو رو نياره


ابي


 

armstrong

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تصنیف عشق نهان

تصنیف عشق نهان

دل بردي از من به يغما ، اي ترك غارتگر من
ديدي چه آوردي اي دوست ، از دست دل بر سر من
عشق تو در دل نهان شد ، دل زار و تن ناتوان شد
رفتي چو تير و كمان شد ، از بار غم پيكر من
بار غم عشق او را ، گردون نيارد تحمل
چون مي تواند كشيدن ، اين پيكر لاغر من؟
مي سوزم از اشتياقت ، در آتشم از فراقت
كانون من ، سينه من ، سوداي ، من آذر من
اول دلم را صفا داد ، آئينه ام را جلا داد
آخر به باد فنا داد ، عشق تو خاكستر من

----------------
شعر:صفای اصفهانی
بشنوید در : پیام نسیم
با صدای استاد شجریان
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
k.m.r.c شعر ها و ترانه های محلی اشعار و صنايع شعری 44

Similar threads

بالا