تاپیک جامع آموزش زبان عربی

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
فعلهای امری که یک حرفی هستند


عبارتند از:

1. قِ: فعل أمر از وقى (از الوقاية)

2. عِ: فعل أمر از وعى (از الوعي)

3. إِ: فعل أمر از وأى (الوأي = الوعد)

4. نِ: فعل أمر از ونى (از التواني)

5. دِ: فعل أمر از ودى (از الدية)

6. شِ: فعل أمر از وشى (از الوشاية)

7. لِ: فعل أمر از وَلَى يَلِي (از الولاية أي: الإمارة)

برخی افعال مزبور را 20 فعل می دانند
اعراب تمام افعال مزبور چنین است: فعل أمر مبني بر حذف حرف عله
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
تفاوت «یذهبُ یذهبُ زیدٌ» با «یذهبُ زیدٌ ذهاباً»



جمله‌ی اوّل در جایی به کار می‌رود که متکّلم گمان می‌کند نکند مخاطب کلمه‌ی اوّل را نشنیده یا فعل دیگری به ذهنش آمده است، لذا با تکرار فعل ابهام را از بین می‌برد. امّا جمله‌ی «یذهبُ زیدٌ ذهاباً» وقتی گفته می‌شود که مخاطب گمان کرده شخص فعل را انجام نداده است، لذا با ذکر مصدر، بر اصل فعل صحّه می‌گذارد.



منبع
کانال نحو کاربردی
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
روش‌های کاربرد افعال مدح و ذمّ



1. فعل + فاعل + مخصوص
نعمَ العبدُ سلمانُ

2. مخصوص + فعل + فاعل
سلمانُ نِعمَ العبدُ

3. فعل+ فاعل به صورت ضمیر + تمییز + مخصوص
نعمَ رجلاً سلمانُ

4. مخصوص + فعل + فاعل مستتر درون فعل + تمییز
سلمانُ نعمَ رجلاً
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
وجه نامگذاری حروف شبیه به لیس


از آنجا که این حروف شباهت معنوی «نفی جمله» و «جمود» و عَملی «دخول بر جمله اسمیه» و «رفع به اسم و نصب به خبر» به «لیس» دارند، لذا به این کلمات، حروف شبیه به «لیس» می‌گویند.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
اسلوب زیدٌ أعقَلُ مِنْ أن یکذِبَ.
(زید عاقلتر از این است که دروغ بگوید)


معنای عباراتی همچون جمله‌ی بالا، تفضیل و برتری نیست، عبارت بالا نمی‌خواهد بگوید: «زید» در عقل نسبت به دروغ برتر است.

بلکه «أفعَل» تفضیل در عبارت مزبور درصدد افاده‌ی دو معنی است:
الف. افاده‌ی دوری زید از دروغ گفتن.
ب. بیان علّت دوری که از «أفعل» تفضیل فهمیده می‌شود.
بنابراین منظور عبارت بالا چنین است: زیدٌ أبعَدُ النّاس مِنَ الکذبِ بسبب عقلِهِ. (زید به خاطر عقلانیّتش، دورترین مردم نسبت به دروغ است)
زیدٌ أجلُّ مِنَ الریاءِ و أعظَمُ منَ الخیانةِ مراد چنین است:
زیدٌ أبعَدُ النّاسِ منِ الریاء بسببِ جلالِه و أبعَدُ منَ الخیانة بسببِ عظمتِهِ
بنابراین هدف از ذکر «أفعل» تفضیل، بیان دو چیز است:
الف. دوری زید از کذب و ریاء و خیانت.
ب. علّت دوری زید از صفات مزبور، عقل، جلالت و عظمت اوست.

در نتیجه «أفعل» تفضیل در اسلوب بالا، دوری فاضل بر مفضول است و «مِن»، حرف تفضیلی که جرّ دهنده‌ی مفضول باشد، نیست، بلکه «من» و مجرورش متعلّق به «أفعل» به معنای «متباعد» است. به عبارت دیگر «أبعَد» به معنای اسم فاعل «متباعد» است.
علّت این نکته‌ی دقیق این است که «من» مزبور حرف جرّی است که «بعُد» و سایر مشتقاتش با آن متعدّی می‌شود. لذا از آنجا که «أفعَل» در مثالهای مزبور، متضمّن معنای «أبعَد» است، «من» و مجرورش، تنها متعلّق به آن هستند و هیچ دلالتی بر تفضیل و برتری ندارند.
عبارت مزبور مثل چنین عبارتی است: أنا بعیدٌ مِنَ الظالمینَ.
بنابراین عباراتی از این دست تنها بر زیادی دوری و بعد دلالت دارند، بدون اینکه مفضَّل علیه و «مِن» تفضیل در کار باشد. 
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
تفاوت «جالِسْ زیداً أو أخاهُ» با «لا تُجالِسْ زیداً أو أخاهُ»



معنای «أو» در جمله‌ی امر با نهی تفاوت دارد، بر این اساس در معنای جمله‌ی اول دو احتمال است:


1. کنار یک یا هر دو بنشینی عیبی ندارد. (اگر أو معنای إباحه بدهد)


2. کنار یکی از آن دو بنشین (اگر أو معنای تخییر بدهد)
امّا چنانچه «لا»ی ناهیه بر «أو» وارد شود، انجام معطوف و معطوف علیه هر دو ممنوع می‌شود.لذا معنای جمله‌ی دوّم این است که با هیچ یک ننشین چه به تنهایی و چه با هم.کانال را با ذکر نشانی بیان کنید.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
کلماتی که همیشه منصوب‌اند به‌عنوان مفعول مطلق برای عامل محذوف


حَقّاً / قطعاً / سَمعاً
طاعه / عجباً / شُکراً
هَنِیئاً / یقیناً / بتّه
البتّه / سبحانَ / معاذ
تبّاً / بُعداً / سَقیاً / رَعیاً
حتماً / عُرفاً / جِدّاً / ایضاً
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
تفاوت «أو» و «إمّا» در «جاءَ زیدٌ أو بکرٌ» و «جاءَ إمّا زیدٌ و إمّا بکرٌ»


جمله¬ی «جاءَ إمّا زیدٌ و إمّا بکرٌ» در جایی به کار می¬رود که بنای متکلّم از ابتدا بر شکّ است.
امّا جمله¬ی «جاءَ زیدٌ أو بکرٌ» را متکلّم وقتی به کار می¬برد که یقین دارد «زید» آمده است، امّا وسط صحبت یک دفعه شک برش می¬دارد که نکند «بکر» آمده باشد، لذا با «أو» سریع حالت شکّ به خود می¬گیرد. به همین خاطر همان طور که مشاهده می¬کنید بر خلاف «إمّا»، «أو» تکرار نشده است.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
«لا» وجوه مختلفی دارد


برخی از وجوه مهمّ ذکر می‌‌شود:

الف) «لا»ی نفی جنس، مانند: «لا رجلَ فی الدارِ

ب) حرف جواب، مانند: «هل أنتَ قادمٌ لزیارتی؟ لا»

ج) زائده، مانند: «سافرتُ بلا زادٍ»

د) حرف جزم، مانند: «لا تکُن کصاحب الحوتِ»

ه) عاطفه، مانند: «أخی قائمٌ لا جالسٌ»

و) شبیه به «لیس»، مانند: «لا رجلٌ فی الدارِ»

ز) نافیه، مانند: «قُل لا اسئلُکم أجراً»

ح) عاطفه، مانند: «جاءَ زیدٌ لا بکرٌ»
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
تفاوت کاربردی قصر با «إنّما» با «ما» و «إلا»


قصر با «إنّما» معمولاً جایی به کار می‌رود که مخاطب در صدد انکار نیست و صحّت مطلب را ردّ نمی‌کند، مانند:

<إِنَّما نَحْنُ‏ مُصْلِحُونَ‏> (ما فقط اصلاح كننده‏ايم)


و یا در جایی که می‌خواهیم با اشاره و تعریض نکته‌ای را بیان کنیم، به کار می‌رود، مانند:

<إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْباب> (‏تنها صاحبان انديشه متذكّر مى‏شوند) امّا قصر با نفی و استثناء در جایی به کار می‌رود که مخاطب مطلبی را انکار می‌کند و یا در آن شکّ دارد، مثلا جمله‌ی «ما ضَربَهُ إلّا زیدٌ» تنها در صورتی به کار می‌رود که مخاطب منکر این است که زننده زید است.

لذا چنین جملاتی در حالت طبیعی که انکاری از طرف مخاطب نیست استفاده نمی‌شوند.

نمونه‌ای‌ دیگر: بر همین اساس به شخصی که با رفیقش مهربان است و به آداب رفاقت کاملاً آشنا است هیچ گاه گفته نمی‌شود: «ما زیدٌ إلّا أخوک» چرا که مخاطبِ کلام خودش به خوبی از آداب رفاقت و برادری آگاهی دارد و به چنین تأکید سنگینی نیازی ندارد.

نمونه‌ای دیگر: فرض کنید شخصی از دور می‌آید و می‌گویی «ما هو إلّا زیدٌ» این عبارت تنها در صورتی گفته می‌شود که همراهانت خیال می‌کنند شخصی که می‌آید جز زید است و اصرار دارند زید بودن وی را انکار کنند
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
تفاوت «ما أحسَنَ زیداً» و «حسُنَ زیدٌ»


در «فعُل» یک معنای تحوّل و دگرگونی خوابیده است، به عبارت دیگر «ما أحسَنَ زیداً» تعجّب همان لحظه را بیان می‌کند و به گذشته توجّهی ندارد امّا در «حسُنَ زیدٌ» شخص متعجّب به مراحل شکل گیری حسن زید توجّه دارد. یعنی از نقطه شروع حسن و نیکویی زید را در نظر می‌گیرد تا به جایی که حالت تعجّب به شخص دست می‌دهد.

مثال دیگر وقتی گفته شود «ما أکبرَ هذه الکلمة» بزرگ بودن کلمه در الان مورد نظر است امّا وقتی گفته شود: «کبُرَت کلمةً» معنایش این است که این کلمه گفته شد و گفته شد و آنقدر گفته شد تا به مرحله‌ی تعجّب رسید. ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَ لا لِآبائِهِمْ كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْواهِهِمْ (نه آنها (هرگز) به اين سخن يقين دارند، و نه پدرانشان! سخن بزرگى از دهانشان خارج مى‏شود!( یعنی این کلمه از زبانشان خارج شد و گسترش پیدا کرد و کم کم همه جا را فرا گرفت تا اینکه عده‌ی زیادی را گمراه کرد، لذا از کلمه تعجب می‌کند که چگونه این قدر رشد پیدا کرده و به این مرحله رسیده است.
بنابراین صیغه‌ی «ما أفعَلَ» حال را توصیف می‌کند، امّا صیغه‌ی «فعُلَ» تطوّر و مراحل شکل‌گیری و تبدیل را بیان می‌کند.


تفاوت دیگر این دو در این است که در «فعُل» معنای حدثی فعل همچنان لحاظ می‌شود و به تبعَ «تاء» تأنیث و فاعل می‌پذیرد، بر خلاف «ما أفعلَ» که معنای حدثیش از بین رفته است.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جمله جواب قسم محلی از اعراب دارد یا ندارد؟



در «علمتُ لَینصُرَنَّ زیدٌ»، «لام» حرف قسم است که بر جواب قسم قرار گرفته است و «علمت» را از عمل تعلیق کرده است.

یکی از جملاتی که محلّی از اعراب ندارد، جمله‌ی جواب قسم است. از طرف دیگر در اینجا «لینصرَنَّ» را جانشین دو مفعول «علمت» قرار داده و محلاً منصوب می‌کنیم.

در جواب می‌توان چنین گفت: جمله‌ی جواب قسم، تا وقتی محلّی از اعراب ندارد که در جمله عاملی نباشد که نیاز به معمول داشته باشد، امّا در صورتی‌که عاملی باشد که به معمول نیاز داشته باشد، معمول آن قرار می‌گیرد.

جواب دوم: «علمت» تنها در مضمون جمله‌ی جواب قسم، عمل کرده است و نگاهی به این نداشته است که جمله‌ی مزبور جواب قسم است یا نه، بنابراین جمله‌ی جواب به تنهایی ـ بدون قسم و جمله‌ی قسم ـ جانشین دو مفعول «علمت» شده است. این توجیه بهتر است، چرا که دیگر نیاز به تقدیر ادات قسم و جمله‌ی قسم نداریم.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
تفاوت «أکَلْنا مَعاً» و «أکَلنا جمیعاً»



تفاوت این دو جمله در این است که «معاً» مفید اجتماع در حالت و زمان فعل است. یعنی: «ما با هم در یک زمان غذا خوردیم» ولی «جمیعاً» به معنای «کلّنا» است، یعنی: «همگی غذا خوردیم» لذا تفاوتی ندارد در یک زمان خورده باشند یا در دو زمان متفاوت.
نقش هر دو حال است.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
تفاوت کاربردی اعراب نصب و تبعیّت در استثناء

«ما حضرَ الطلّابُ إلّا زیدٌ»
«ما حضَرَ الطلّابُ إلّا زیداً»


اعراب مستثنی چنانچه بر اساس تبعیّت و بدل از مستثنی منه باشد، نشان دهنده‌ی این است که مستثنی حتماً جزئی از مستثنی منه است، بر خلاف اعراب نصب. در اعراب نصب این احتمال وجود دارد که مستثنی جزئی از مستثنی منه باشد یا نباشد.

لذا وقتی گفته می‌شود: «ما حضرَ الطلّابُ إلّا زیداً» احتمال دارد زید یکی از طلاب باشد یا جزو طلاب نباشد مثلاً دربان و یا نگهبان مدرسه باشد، که در صورت نبودن استثناء ما منقطع است. به همین خاطر است که هر گاه مستثنی از مستثنی منه تبعیّت کند و بدل واقع شود، استثناء حتماً متّصل است، امّا در صورتی‌که اعراب نصب بپذیرد احتمال دارد متّصل باشد یا منقطع.



2. گاهی اعراب نصب نشان دهنده‌ی این است که مستثنی از نظر نوع و جنس از مستثنی منه دور است و یا اینکه دور نیست ما با اعراب نصب دادن درصدد دور کردن و کم اهمیّت جلوه دادن مستثنی هستیم. بر خلاف اعراب تبعیت که منظور چسباندن و یکی دانستن مستثنی و مستثنی منه است، بنابراین در عبارت «ما حضَرَ الناجحونَ إلّا زید» منصوب شدن «زید» نشان دهنده‌ی دور کردن یا دور نشان دادن زید از جمع انسان‌‌های موفّق است، امّا اعراب تبعی نشان دهنده‌ی این است که «زید» از دار و دسته‌ی افراد موفّق است. ولی هم اکنون جزء موفّق‌ها نیست.
به عبارت دیگر عرب‌ها چنانچه بخواهند مستثنی را به مستثنی منه نزدیک کنند اعراب تبعی می‌دهند و چنانچه بخواهند دور کنند مستثنی را منصوب می‌کنند.

پس «ما جائنی الطلّابُ إلّا زیدٌ» وقتی گفته می‌شود که بخواهی زید را جزئی از طلاب بدانی و «زیداً» زمانی گفته می‌شود که بخواهی «زید» را از طلاب خارج کنی. به عبارت دیگر در حالت نصب ممکن است «زید» حقیقتاً اسم و رسم طلّاب را داشته باشد ولی عملکردش مناسب با شأن طلّاب نیست، لذا با منصوب کردن به صورت مجازی او را از طالب بودن خارج می‌کنید. گویا وی با عملکرد ضعیف و خارج از شأن و شئون صنف طلاب هر چند اسمش طالب است ولی حقیقتاً نیست.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
تفاوت «کیفَ أنتَ و زیدٌ» با «کیفَ أنتَ و زیداً»


در جمله‌ی اوّل درباره‌ی دو نفر سؤال شده است یعنی «کیفَ أنتَ؟» و «کیفَ زیدٌ؟» (تو چطوری؟ زید چطور است؟) به همین دلیل هم «زید» به «أنت» عطف شده است، امّا در جمله‌ی دوّم، سؤال از نحوه‌ی ارتباط مخاطب با «زید» است، یعنی «رابطه‌ات با زید چگونه است؟!»

در «کیف انت و زید»، «زید» عطف به «انت» است و در «کیف انت و زیدا» زید مفعول مع است.

لذا هر دو جمله صحیح است و با توجه به اراده ای که متکلم برای رساندن معنی دارد، معنای «واو» تغییر می کند.

منبع
کانال نحو کاربردی
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
تفاوت مصاحبت و الصاق


در الصاق معنای اتّصال وجود دارد، مثلاً در «مررتُ بزیدٍ»، «مرور» به مکان نزدیک «زید» متّصل شده است.


امّا در مصاحبت، معنای اتّصال وجود ندارد، مثلاً در «إشتریتُ الفرسَ بِسَرجِهِ» معنای این است که اسب را با زینش خریدم، امّا این معنی فهمیده نمی‌شود که «زین» به اسب چسبیده و متّصل باشد. تنها بر این دلالت دارد که هر دو را خریدم.


رابطه‌ی الصاق و مصاحبت عموم و خصوص مطلق است، یعنی هر الصاقی، مصاحبت را می‌رساند امّا هر مصاحبتی، معنای الصاق نمی‌دهد.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
🌷تفاوت «قَدِمَ منَ القریةِ رجلٌ» و «قَدِمَ رجلٌ مِنَ القریةِ»


✅تفاوت این دو بر می‌گردد به اینکه متعلّق را چه چیزی حساب کنیم.


در جمله‌ی اوّل «مِن القریة» متعلّق به «قدِم» است و بدین معناست که «قدوم» از «قریه» صورت گرفته است یعنی قریه ابتدای آمدن است. «مردی از روستا آمد».


امّا در جمله‌ی دوّم علاوه بر معنای اول، احتمال دیگری نیز هست و آن این که «من القریة» متعلّق به محذوف بوده و صفت «رجل» باشد: «قدم رجل کائن من القریة» که در این صورت، ابتدای قدوم می‌تواند از روستا نباشد. «مردی که از روستا بود، آمد» از کجا آمد مشخّص نیست.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
تفاوت دو جمله «أنا قاتِلُ أبیکَ»

و «أنا قاتلٌ أباکَ»



اگر دو نفر پیش قاضی بیایند و هر یک، یکی از این جمله‌ها را بگوید و از طرفی قاضی علم داشته باشد که تنها یکی از این دو نفر کشنده‌ی پدرش است، کدام را باید اعدام کند؟

جمله‌ی اول اقرار به قتل است و از کسی صادر شده که قتل را انجام داده است، زیرا زمان اسم فاعل، ماضی است، به همین جهت هم در مفعول عمل نکرده بلکه اضافه شده است. امّا کلام دوّم، اقرار به قتل نیست و از ناحیه‌ی کسی است که قتل را انجام نداده ولی قصدش را دارد، زیرا زمان اسم فاعل آینده یا حال و به همین جهت هم در مفعولش عمل کرده و منصوب کرده است.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
🌷عمل اسم فاعل فاقد شروط در مفعول دوم و سوم🌷


✅چنانچه اسم فاعل دو یا سه مفعولی باشد و شروط عمل کردن را هم نداشته باشد، در این صورت به مفعول اوّل اضافه شده و مفعول دوم و سوّم منصوب باقی می‌مانند. سوالی که مطرح است اینکه علّت نصب مفعول دوم و سوّم چیست؟
به عبارت دیگر اسم فاعل که فاقد شروط است پس چرا مفعول دوّم و سوّم را نصب داده است؟


زیدٌ مُعطِی مُحتاجٍ أمسِ درهماً
(زید دیروز به فقیر یک درهم داد)

حسَنٌ مُعلِمُ زیدٍ أمسِ بکراً قائداً
(حسن دیروز به زید اطلاع داد که بکر ایستاده است)


در جواب دو نظر است:

الف. علّت نصب مفعول دوم و سوم، فعل محذوفی است که به جای اسم فاعل فاقد شرط عمل کرده است.

ب. ناصب دو مفعول همان اسم فاعل مزبور است. اسم فاعل مذکور با اضافه به مفعولش شبیه اسم فاعلی شده که مقرون به «ال» موصول است.

لذا همانطور که اسم فاعل مقرون به «ال» بدون شرط عمل نمی‌کند، اسم فاعل دو یا سه مفعولی فاقد شرط هم بدون شرط عمل می‌کند
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
💥عوامل_در_نحو


مشهور نحویون قائل هستند به اینکه عامل رفع در مبتدا تعری(خالی بودن)آن است از عوامل لفظیه و عامل رفع مضارع خالی بودن آن است از عوامل نصب و جزم.

اشکال:خالی بودن از عوامل یک امر عدمی است حال یک امر عدمی چگونه می تواند عامل باشد؟

جواب:عوامل لفظیه (در علم نحو)تأثیر حقیقی در الفاظ ندارند،بلکه علامات و اماراتی هستند که نشان می دهند جایگاه کلمه را ،و عامل اعراب خود متکلم است،علامت و نشانه هم می تواند امر وجودی باشد وامر عدمی.

مثلا: اگر همراه شخصی دو لباس باشد که یکی از ان دو،برای شخص دیگری است،اگر یکی را علامت بزند(لباس شخص دیگر را) عدم علامت، نشانه ان است که لباس معدوم العلامه برای خودش است.

پس اگر عدم می تواند علامت باشد،عدم عوامل هم می تواند عامل باشد(در صورتی که عامل اعتباری و همان علامت باشد نه عامل حقیقی.)


اسرار العربیه،ص۷۳

شرح رضی بر کافیه،ج۱،ص۲۴


منبع
کانال نحو کاربردی
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
#بلاغت_تفسیر


💢یکی از مواضعی که واجب است فعل مضارع مجزوم شود، موضعی است که فعل مضارع در جواب فعل امر واقع شده است و جزاء بودن فعل مضارع از فعل امر نیز قصد شده و فاء هم بر سر آن نیامده؛مثل:

🔆اصبر تظفرْ

🔅که در اصل: اصبر،ان تصبر تظفر. بوده است.

✅روشن است که بین صبر و پیروزی ملازمه وجود دارد.

♨️مسئلة

🔆در آیه شریفه:

🔅قل للمؤمنین یغضوا ابصارکم

⁉️چرا یغضوا مجزوم شده است؟
با انکه سببیت اینجا معنا ندارد!

♻️یعنی حقیقتا نمی شود گفت:

⛔️ان تقلْ یغضوا

✅زیرا غض بصر که مسبب گفتن پیامبر ص نیست!زیرا پر واضح است پیامبر ص امر هم کردند و خیلی از مومنین غض بصری هم نداشته و ندارند!


♨️جواب:


✅اینجا به خاطر کمال عنایت خداوند متعال به این مطلب که مومنین باید، مطیع محض اوامر پیامبر ص باشند، به گونه ای که اوامر ایشان مثل سبب باشد، برای اراده و افعال مومنین،یعنی به محض شنیدن، اطلاعت کنند، همچون پیدا شدن مسبب از سبب!لذا خداوند متعال شاید برای ملتفت شدن سامعین از این هنجار شکنی کلامی استفاده کرده و یک نازل منزله لطیف و دقیق به کار برده اند.

📙حاشیه شریف جرجانی بر مطول
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
♨️جمع بین مفسِّر و مفسَّر


💢مقام تفسیر شیء،جایی است که ابهامی باشد و مفسِّر برای ابهام زدایی آورده شود.


♨️ابهام دو نوع است:

۱.ابهامی که به خاطر حذف شیء رخ می دهد؛مثل:

🔆اِن احدٌ من المشرکین استجارك.

♻️فعل شرط بعد از اِن،حذف شد(به خاطر غرض خاص!) لذا کلام مبهم شد، پس برای تفسیر اینکه فعل محذوف چه بوده است،فعل مفسِّر آورده شد.

♨️ در این مقام جمع بین مفسِّر و مفسَّر جایز نیست زیرا با وجود فعل مفسَّر ابهامی نیست!لذا جمع بین این دو موجب لغویت است.


۲. ابهامی که در خود لفظ وجود دارد؛مثل:

🔅رأیت عسجدا أی عصفورا

♨️عسجد در نظر متکلم برای مخاطب مبهم است،لذا مفسِّر آورده است.

♨️در این مقام جمع بین مفسِّر و مفسَّر جایز است زیرا ابهام در معنای مفسَّر است نه در حذف آن.


📘شریف جرجانی در حاشیه بر وافیه،منقول از جونگی ص۳۶
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
تفاوت «إنَّ زیداً قائمٌ»

با «زیدٌ نفسُهُ قائمٌ»

با «زیدٌ قائمٌ قیاماً»


مضمون هر سه عبارت دارای تأکید است ولی تأکید هر یک با دیگری تفاوت دارد. عرب زبان هر جا نیاز به تأکید ببیند از تأکید استفاده می‌کند گاهی کلّ حکم را مانند جمله‌ی اوّل که کلّ حکم تأکید شده است، گاهی یک کلمه را تأکید می‌کند،مانند جمله‌ی دوّم که «زید» توسّط «نفس»، تأکید شده است، و گاهی در صدد تأکید حدث است، مانند جمله‌ی سوّم که تأکیدِ حدَث یعنی «قیام» است.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
در لغت عرب کلماتی هستند که دائماً نقش مفعول مطلق می‏پذیرند و فعل آنها هم واجب الحذف است.


«حَمداً»، «حقّاً»، «قَطعاً»، «سَمعاً»، «طَاعةً»، «شُکراً»، «هَنیئاً»، «یَقیناً»، «بَتَةً»، «ألبتَةً»، «سُبحَان»، «مَعاذ»، «تبّاً»، «بُعداً»، «سَقیاً»، «رَعیاً»، «حَتماً»، «جِدّاً»، «عُرفاً»، «أیضاً»، «مَعاذَ اللهِ»، «لَبَّیکَ»، «سَعدَیکَ»، «عَجَباً»، «آهاً»، «عَفواً»، «صِراحةً»، «مَهْلاً»، «حجّاً مبروراً»، «سعیاً مشکوراً»، «سفراً میموناً»، «حنانَیکَ»، «دَوالَیکَ»، «حتماً».
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
تفاوت «فَعلتُ هذا سبعةَ أیّامٍ» و «فعلتُ هذا فی سبعةِ أیّامٍ»



معنای جمله‌ی اوّل این است که من این کار را هفت روز تکرار کردم. ولی معنای جمله‌ی دوّم این است که کار من، هفت روز را فرا گرفته، یعنی تمام هفت روز را.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
مخصوص


در نحو دو بار از مخصوص نام برده میشود:


۱. مخصوص باب اخصاص که همیشه منصوب است و نقش مفعول به دارد.
نحنُ الطلابَ مشغولٌ بالمطالعةِ.
(ما طلبه ها مشغول مطالعه هستیم)


۲. مخصوص افعال مدح و ذمّ که همیشه مرفوع هستند. یا بنابر مبتدای موخر و یا بنابر خبر برای مبتدای محذوف.

نعمَ الرجلُ زیدٌ.
(چه خوب مردی است زید)
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
اقسام لا


«لا» وجوه مختلفی دارد، برخی از وجوه مهمّ ذکر می‌‌شود:

الف) «لا»ی نفی جنس، مانند: «لا رجلَ فی الدارِ

ب) حرف جواب، مانند: «هل أنتَ قادمٌ لزیارتی؟ لا»

ج) زائده، مانند: «سافرتُ بلا زادٍ»

د) حرف جزم، مانند: «لا تکُن کصاحب الحوتِ»

ه) عاطفه، مانند: «جاءَ زیدٌ لا بکرٌ»

و) شبیه به «لیس»، مانند: «لا رجلٌ فی الدارِ»

ز) نافیه، مانند: «قُل لا اسئلُکم أجراً».
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
اقسام إذ


«إذْ» دو قسم است:
اسم زمان گذشته و حرف فجائیه.


الف. اسم زمان گذشته

«إذ» ظرفیه از ظروف مبنی است که همواره به جمله ـ اسمیه و فعلیه ـ اضافه شده و بر زمان گذشته دلالت دارد.


چنانچه «إذ» اسم زمان باشد، چهار کاربرد دارد:


✅ظرف زمان ماضی ـ مفعول فیه ـ قرار گیرد.

<لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ>
(خداوند از مؤمنان - هنگامى كه با تو بيعت كردند - راضى و خشنود شد)


✅مفعول به قرار گیرد.

در خیلی از موارد «إذ» مفعول به «أذکُر» است.
<وَ اذْكُرُوا إِذْ كُنْتُمْ قَليلاً فَكَثَّرَكُم> ‏
(به خاطر بياوريد زمانى را كه اندك بوديد، و او شما را فزونى داد)


✅بدل قرار گیرد.

<َ وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَكاناً شَرْقِيًّا>

در آیه‌ی مزبور می‌فرماید: «و در اين كتاب (آسمانى)، مريم را ياد كن، آن هنگام كه از خانواده‏اش جدا شد، و در ناحيه شرقى (بيت المقدس) قرار گرفت‏» در اینجا «إذ» بدل از «مریم» است، چرا که هدف یاد کردن مریم نیست، بلکه یاد کردن حالت و ساعت خاصی از مریم است.


✅مضاف الیهِ اسم زمان قرار گیرد.

<رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا>
در اینجا «إذ» مضاف الیه «بعد» است.



ب. «إذ» فجائیه

«إذ» فجائیه حرفی است که پس از «بینا» و «بینما»ی ظرفیه، قرار می‌گیرد.
إنّ أهلَ الدنيا كَرَكْبٍ بَيْنا هُم حَلُّوا إذ صاحَ سائقُهُم فارتَحَلُوا
(اهل دنيا مانند كاروانى هستند كه در منزلى فرود آمده باشند و ناگاه قافله‏سالار بانگ رحيل زند و آنان كوچ كنند)
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
من همیشه از درس عربی بیزار بودم😏
من عاشق زبان هستم
همه ی زبان هارو دوست دارم
همیشه سعی میکنم یه زبون جدید یاد بگیرم دوست دارم این کارو

زمان ما معلم های بدی که داشتیم باعث میشد از درس زده بشیم
 

Similar threads

بالا