تاریخچه ی پیدایش تقویم(راه حلی برای این که هر سال یک تقویم جدید نخریم)

بارون

کاربر فعال
نگاهي به تاريخچه پيدايش تقويم


انسانهاي اوليه براي محاسبه زمان و نشان دادن گذشت آن، روي درختها و ديوارها خط مي كشيدند، سنگ ريزه در جايي مي گذاشتند و يا به طريقي در جايي علامتهاي خاص را قرار مي دادند يا مي ساختند و وقايع مهم طبيعي، خانوادگي و قبيله اي را به اين طريق ثبت مي كردند.
در آغاز، بنا به روايت انسان شناسها، مدت زمان با روز حساب مي شد كه از غروب آفتاب تا غروب آفتاب روز بعد و يا از طلوع آفتاب تا طلوع آفتاب روز بعد حساب مي شد. در آن زمان به دليل اينكه بشر تغييرات فيزيكي قابل مشاهده در ماه را مي ديد، احساس مي كرد كه چيز خوبي براي محاسبه و نگه داشتن گذشت زمان پيدا نموده است. سپس به تدريج دوره هاي فصلي ايجاد گرديد. (باران، گرما، خشكي، سرما) و بكار بردن اعداد ضروري گرديد. بشر كشف كرد كه بعضي اعداد مانند 12 به سادگي قابل تقسيم به قسمتهاي كوچك تر مي باشد و بعضي ها مثل 13 به هيچ وجه قابل تقسيم نمي باشند. لذا عدد 12 يك عدد مناسب براي تقسيم زمان به واحدهاي كوچك تر گرديد كه با اين محاسبه، 12 ماه را يك سال ناميدند. با گذشت زمان و پيشرفت علم و اختراع وسايل جديد، تقويم نيز پيشرفت كرده و دقيق تر گرديد. طلوع و غروب خورشيد، حركات ماه و ستارگان زمين بيشتر مورد مطالعه قرار مي گرفت و اهميت فصلها بيشتر نمايان مي شد. مصري ها كه بنيان گذار تقويم در تاريخ بشر هستند، تقويم فصلي را پذيرفتند و به خصوص براي ايام شكرگزاري و كشاورزي در موقع زياد شدن آب رود نيل، زمان خاصي را تعيين كردند و تقويم خود را براساس گردش خورشيد بنا نهادند. سال را نيز به 12 ماه تقسيم نموده و هر ما ه را به 30 روز كه 5 روز باقي مانده را در آخر سال به جشن و شكرگزاري مي گذراندند. و از اين زمان به بعد ، تقويم خورشيدي ايجاد گرديد. اين تقويم از چهار هزار سال پيش از ميلاد مسيح ايجاد گرديد كه شروع سال از اول پاييز بود و همين تقويم بود كه به شرق و غرب برده شد و به نامهاي مختلف مشهورگرديد.
روميان كه در اوائل از تقويم قمري استفاده مي كردند و سال را به 5 ماه قمري سپس به 10 ماه قمري تقسيم نموده بودند چون شمارش اعداد 5 يا 10 از روي انگشتان دست براي آنان آسان بود در سال 714 پيش از ميلاد نوماپوپيليوس (Numa Pompilius) وظيفه هماهنگ كردن حركات خورشيد و ماه بر اساس تقويم 10 ماهه دو ماه جديد ژانويه (January) و فوريه (February) را معرفي نمود. چون سال از ماه مارس شروع مي شد، لذا ماههاي ژانويه و فوريه ماههاي 11 و 12 معرفي گرديدند و به همين دليل است كه مي بينيم دسامبر به معني 10، نوامبر به معني 9، اكتبر به معني 8 و سپتامبر به معني 7 مي باشد.
هر تقويمي مي بايست نقطه شروعي داشته باشد. حكم رانان از خود راضي و مغرور و جاه طلب گذشته، شروع سال را از روي تولد خود و يا روز به قدرت رسيدن خود تعيين مي كردند. درحالي كه ستاره شناسان اظهار مي دارند كه شروع سال بايد آغاز يك فصل باشد ولي كليسا ادعا داشت كه شروع سال بايستي عيد پاك باشد. پاپليوس (Pompilius) روز 25 مارس را كه آغاز فصل بهار بود، بعنوان شروع سال تقويم رومي معرفي كرد.
اين روش تا سال 153 قبل از ميلاد رواج داشت و هنوز هم در بيشتر ممالك از جمله ايران، مورد استفاده است. 180 سال قبل، انگلستان و آمريكا شروع سال را از 25 مارس به اول ژانويه تغيير دادند. تقويم فعلي را ژوليوس سزار (JuliusCaesar) پس از فتح مصر و آوردن ستاره شناس مشهور (Sosigens) به روم در سال 46 پيش از ميلاد تغيير داد. تقويم جديد رومي داراي يك سيستم منظم علمي مبتني بر حركات خورشيد بود. طول سال در اين تقويم 4/1/365 روز تعيين گرديد كه بر 12 ماه تقسيم مي شد. ماه هاي فرد داراي 31 روز و ماههاي زوج داراي 30 روز و ماه فوريه در مواقع كبيسه 29 روز بود.
از آنجا كه در تقويم هاي قبلي سال از 25 مارس شروع مي شده و ماه فوريه آخرين ماه بود، در تقويم جديد نيز ماه فوريه بعنوان ماه تغيير، تعيين گرديد. ضمناً فوريه به معني خالص كردن نيز مي باشد. همچنين مقرر گرديد كه هر چهار سال يك روز به تقويم اضافه شود، يعني سه سال داراي 365 روز و سال چهارم 366 روز باشد.
مجلس سناي روم بخاطر كارهاي جوليوس سزار در امر بنيانگذاري تقويم جديد رومي، ماه هفتم سال را با اقتباس از جوليوس، جولاي نامگذاري نمودند. سپس ماه ششم هم به اقتباس از نام آگوستس (Augustus) كه برادرزاده ژوليوس بود، بنام آگوست نامگذاري كردند. بعد از ملكه آگوستس تقويم آن زمان تا سيصد سال بدون تغيير باقي ماند. اگرچه در طي اين مدت كريسمس نيز بعنوان عاملي در تقويم مطرح گرديد، عامل جديد ديگر، هفته بود كه براي روميان ناشناخته بود و توسط تمدن و فرهنگ يهود عرضه گرديد.
در سال 321، كنستانتين كبير، تقسيم بندي تقويم رومي را بهم زد و هفته را براساس هفت روز، در تقويم رسمي وارد نمود و يكشنبه را بعنوان تعطيل و استراحت عمومي تعيين كرد. با اضافه شدن هفته، نظم تقويم ابداعي ژوليوس سزار بهم خورد و مردم مجبور شدند كه جداولي براي تعيين روزهاي هفته تهيه نمايند. از اين زمان به بعد بي نظمي روزهاي هفته در تقويم ظاهر شد و در همين زمان بود كه تعيين دقيق عيد پاك مورد بحث قرار گرفت. تقويم جوليوس كه بر مبناي 365 روز و 6 ساعت است كمي طولاني تر از سال خورشيدي واقعي است. اين اختلاف حدود 11 دقيقه و 14 ثانيه به مرور زمان باعث گرديد كه اول بهار به ماه آخر زمستان نقل مكان نمايند. در زمان پاپ گريگوري سيزدهم در سال 1582 بعد از ده سال مطالعه با محاسبه رياضي و نجومي تقويم از 21 مارس به 11 مارس عقب برده شد و فصلها بجاي اصلي خود برگشته شدند.
اين اصلاحات انجام شده توسط گريگوري مورد قبول كشورهاي كاتوليك رومي واقع گرديد ولي كشورهاي پروتستان تا مدتها از پذيرفتن اين تغيير خودداري مي كردند. كشور انگلستان و مستعمراتش نيز بعد از مدتها خودداري، بالاخره در سال 1752 تقويم گرگوري را پذيرفتند.
پيشنهاد اصلاح تقويم گرگوري (جوليوس سزار)
اصلاحات انجام شده توسط گرگوري، نتوانست بعضي از مهمترين نواقص تقويم را اصلاح نمايد. به همين دليل، اصلاح و تغييراتي در تقويم كه شر جهت ثبت وقايع گذشته، حال و آينده بكار مي برد، يك سيستم غيرمنظم و غيرمعمولي است. تقويم فعلي اشكالات و ايرادات زيادي دارد. ماهها غير منظم و فصلها نامساوي هستند و هيچ سالي در هيچ زماني، در همان روز از هفته كه سال گذشته آغاز گرديده، واقع نمي شود.
روزهاي هفته در يكسال از نظر تاريخ با روزهاي هفته با سالهاي قبل فرق مي كند و در يك تاريخ نيستند.
تعطيلات رسمي متغير هستند. در بعضي از سالها روزهاي تعطيل در وسط هفته هستند و يا با روزهاي تعطيل آخر هفته برخورد مي كنند. اين ناهماهنگي ها در كارآئي زندگي ما موثر است و به همين دليل مقايسه هاي هفتگي، ماهيانه، ساليانه پيچيده و اغلب غيرممكن هستند. بعنوان مثال اول پائيز (ليله القدر) گاهي در 22 و گاهي در 23 سپتامبر قرار مي گيرد. اينك كه متوجه شديم تقويم زمان پيامبر اسلام تقويمي بر مبناي تقويم رومي يا ميلادي فعلي است، بجاست كه پيش از قبول نمودن آن اصلاحاتي در اين تقويم صورت بگيرد تا با اين عمل، بتوانيم ايام الهي خود را براحتي مشخص نمائيم.
عاقلانه ترين روش عبارت است از حفظ نكات مثبت تقويم فعلي و انجام كمترين و ساده ترين تغييرات در جهت مطلوب و ضمناً اجتناب از تغييرات بنيادي براي برطرف نمودن معايبي كه بيان شد، يكي ايجاد تساوي در نيم سال و ربع سالهاست و ديگر تصحيح گردش روزها و جمعه ها و درنتيجه ثابت و دائمي ساختن ايام الهي است. براي اين منظور، روزهاي سي و يكم ماههاي March (ربيع الاول) و May (جمادي الآخر) را حذف و دو روز را به February (صفر) افزوده و سپس روز سي و يكم March را به April منتقل مي نمائيم.
در نتيجه:
ربع اول، ژانويه (محرم) 31 روز، فوريه (صفر) و مارس (ربيع الاول) 30 روز=91 روز
ربع دوم، آوريل (ربيع الآخر) 31 روز، مِي (جمادي الاول) و ژوئن (جمادي الآخر) 30 روز= 91 روز
ربع سوم، جولاي (رجب) 31 روز، اوت (شعبان) و سپتامبر (رمضان) 30 روز= 91 روز
ربع چهارم، اكتبر (شوال) 31 روز، نوامبر (ذوالقعده) و دسامبر (ذوالحجه) 30 روز = 91 روز
و روزي سي و يك دسامبر كه برابر است با عيد قربان و عيد ژانويه را به نام روز (الهي) نام گذاشته كه به هيچيك از روزهاي هفته بستگي ندارد و هميشه 10 روز پس از رويت اهله خورشيد مي باشد. با اين عمل، ديگر روزهاي هفته اول سال و تعطيلات رسمي از جاي خود حركت نمي كنند.
براي مثال: روز جمعه 27 ژوئن هميشه بر همين روز ناميده مي شود و اگر خوب دقت كنيم، خواهيم ديد كه هرچيز در طبيعت (الهي) با قابليت تغيير منظمي عمل مي كند. ما اين موضوع را در تفاوت هاي بنيادي ظهور فصل هاي سال در جهت غائي قطب نما در رابطه با چهارجهت اصلي، در قوانين طبيعي حاكم بر چهار باد نجومي مشاهده مي كنيم. قوانين طبيعت از يك نظم قابل انعطاف برخوردار است و اين ويژگي غيرقابل اغماض تنوع در نظام قوانين نجومي حاكم بر منظومه شمسي، سياره ها، ستاره ها و اشكال گوناگون سحابها را به خوبي مي توان ديد. توضيح ديگري كه ضروري است كبيسه هاي يك روزه كه هرچهار سال مي باشد كه آن را مي توان به صورت يك جمعه مكرر در تابستان قرار داد و با اين عمل همه از كبيسه دار آگاهي خواهند داشت.
در اين تقويم سالگردها در يك تاريخ معين تثبيت مي شوند، براي بچه ها تعطيلات، مرخصي ها و وقايع مهم مشخص مي شود و ديگر احتياجي نخواهد بود كه هرسال يك تقويم جديد بخريم. زيرا تقويم هرچيزي خواهد بود مانند جدول ضرب و همه پس از مدتي آن را به راحتي به خاطر مي سپارند. در نظام آموزشي دانشكده ها و كالج ها، ديگر گرفتار مشكلات فعلي براي تنظيم برنامه كلاس جديد سالانه و نحوه توالي تعطيلات و مرخصي ها نخواهد بود و پيش بيني و برنامه ريزي براي آينده با سادگي و دقت بيشتري امكان پذير است. از نظر علمي، دقت و نظم اين تقويم كمك ارزشمندي در امر مطالعه و تحقيق مي باشد زيرا با قوانين نجومي و طبيعي بيشتر منطبق است. از نظر كشاورزان فصول با وضوح بيشتري تعريف شده و تشخيص آنها را از يكديگر سهل تر مي گردد.
و در نتيجه:
روزهاي الهي هميشه برهمان مبنا و بدون تغيير باقي خواهند بود. لذا اين تقويم مي تواند به صورت يك تقويم جهاني (اسلامي) مورداستفاده قرار گيرد و به اين بي نظمي براي محاسبه و ثبت ماه و سال براي هميشه خاتمه دهد.
در اينجا مي بينم كه اگر آيات قرآن كريم در هر موضوعي درست و به جا تفسير شود چگونه مي تواند خود بعنوان يك سيستم كامل و منظم مطرح و جايگزين سيستم هاي نامنظم جهاني گردد.
 

Similar threads

بالا