armagedon_chem
عضو جدید
دو هزار و پانصد سال پیش، حدود 450 قبل از میلاد یک دانش پژوه یا حکیم یونانی درباره تبدیل اجسام قطعات کوچکتر به تفکر پرداخت. نام او «لوسیوپس» بود. از نظر او اینکه هر چیز را مرتبا به قطعات کوچکتر و کوچکتر تقسیم میتوان کرد، مفهومی نداشت و این عمل میبایست در جایی به انتها میرسید و زمانی به قطعهی چنان کوچکی رسید که نتوان کوچکتر از آن را به دست آورد.... لوسیوپس شاگردی به نام «دموکرتیوس داشت که او هم همینطور فکر میکرد. وقتی دموکریتوس در سال 380 قبل از میلاد درگذشت، 72 کتاب دربارهی فرضیات خود راجع به کائنات نوشته بود. یکی از آن فرضیات این بود که همه چیز در جهان از ذرات بسیار کوچکی ساخته شده و این ذرات کوچکتر از آنند که بتوان بازهم به ذرات کوچکتر تقسیم شان کرد. او این ذرات کوچک را «آتوموس» نامید که یک لغت یونانی است و معنای «خرد نشدنی» میدهد. این لغت در انگلیسی به صورت «اتم» درآمد.
دموکریتوس، معتقد بود که همهی جهان از انواع مختلف اتم ساخته شده است و در میان اتمها هیچ چیز وجود ندارد. اتمهای مجزا کوچکتر از آن هستند که به چشم دیده شوند ولی زمانی که تعداد زیادی از آنها در ترکیبات مختلف به یکدیگر ملحق شوند تشکیل اجسام گوناگونی را میدهند که ما در اطراف خود مشاهده میکنیم. وی عقیده داشت که گرچه اتمها میتوانند آرایش خود را تغییر دهند، لکن نه میتوان آنها را ساخت و نه از بین برد. دموکریتوس نمیتوانست عقاید خود را ثابت کند و حکمای یونان هم معتقد به وجود اتم نبودند و سخنان او برایشان مفهوم عقلی نداشت بنابراین نظریهی «اتمیسم» وی معروفیتی نیافت. از کتابهای دموکریتوس نسخ زیادی تهیه نشد و همان نسخهها نیز بتدریج از بین رفت و فقط بعلت آنکه در دیگر کتب قدیمی به فرضیهی اتمی دموکریتوس اشاره شده نامی از وی به میان آمده ما امروز از فرضیات او آگاه هستیم. حکیم یونانی دیگری به نام «اپیکور» کتابهای دموکریتوس را قبل از نابودی مطالعه کرد و نظریهی اتمی وی را دنبال کرد. در سال 306 قبل از میلاد در آتن، مدرسهای بنا کرد. او معتقد بود همه چیز از اتم ساخته شده و حداقل 300 کتاب در موضوعات مختلف نوشت. وی شاگردان زیادی (از جمله زنان) تربیت کرد ولی به مرور زمان او و آثارش به فراموشی سپرده شدند. اما فرض وجود اتم از بین نرفت. دو قرن پس از اپیکور، در زمانیکه آثارش هنوز موجود بود، یک عالم رومی به نام «کولرتیوس» نظریهی اتمی را دنبال کرد. وی در حدود 56 سال قبل از میلاد شعر طویلی به زبان انگلیسی «دربارهی ماهیت اجسام» میباشد. در این شعر او به طور مشروح و استادانه به بیان و توضیح نظرات دموکریتوس و اپیکور پرداخت. اما از لوکریتوس هم نسخ زیادی تهیه نشد. همزمان با اضمحلال تمدن یونان و روم، نسخههای قدیمی هم نابود میشدند. با آغاز قرون وسطی در اروپا نوشتههای دموکریتوس، اپیکور و لوکریتوس همگی از میان رفته و مردم اتم را به فراموشی سپردند. تا اینکه در سال 1417، زمانی که اروپائیان به نسخ قدیمی علاقمند شده بودند شخصی موفق به کشف یک نسخهی قدیمی آسیب دیده از شعر لوکریتوس شد. در سال 1454 یاهان گوتنبرگ دستگاه چاپ را اختراع کرد و کتابها را از خطر نابودی نجات داد. شعر لوکریتوس منتشر شده و خیلی از و خیلی از دانش پژوهان تحت تاثیر نظریهی اتمی قرار گرفتند. «پیر گاسندی» که در نیمهی اول دهه سالهای 1600 کتب موثر و متعددی نوشته) است نظریهی اتمی پذیرفت و بسیاری از دانش پژوهان اروپایی را از نظرات خود دربارهی اتم مطلع ساخت. اتمیسم به دوران جدید راه یافت. اما صرف ایده و تصور بودن اتم، ایدهای که فقط به نظر بعضی افراد منطقی میرسید، سبب میشد تا جدی تلقی نشود. یک شیمی دان انگلیسی به نام «رابرت بویلی» از جمله کسانی بود که از نظرات گاندی مطلع بود. او اولین دانشمندی بود که به آزمایشاتی دست زد که نشان دهنده احتمال وجود اتم بود. موضوع مورد علاقهی بویلی هوا بود. هوا جامد نبود که موقع لمس کردن سخت باشد و فرم خود را حفظ کند و مایع هم نبود، که جریان داشته و قابل رویت باشد. هوا مادهای است که به طور رقیق پراکنده میشود و به چنین مادهای «گاز» میگویند. در سال 1662، بویلی کمی جیوه در یک لولهی شیشهای بلند به طول 5 متر و به شکل حرف J ریخت. قسمت کوتاهتر تحتانی لوله بسته بود در حالی که سر لوله بلندتر باز بود. جیوه بخش تحتانی لوله را پر کرد و هوا در قسمت بسته و کوتاه لوله محبوس شد. سپس بویلی جیوهی بیشتری در لوله ریخت. فشار وزن جیوه اضافی مقداری از جیوه را در داخل قسمت کوتاه لوله به بالا راند. هم چنان که جیوه به بالای قسمت کوتاه فشار میآورد، هوای محبوس در فضای کوچکتر متراکم میشد و این هوای فشرده بود. هر چه بویلی جیوه بیشتری میریخت، هوای محبوس در فضای کوچکتر و بازهم کوچکتر متراکم میشد. بویلی با این آزمایش نشان داد که چگونه فضای پر شده از هوا با افزایش وزن جیوه کمتر میشود. این را «قانون بویلی» میگویند. آزمایش بویلی هوا چگونه متراکم میشود؟ یک اسفنج را میتوان در فضای کوچکتری متراکم کرد. این به آن دلیل است که اسفنج دارای منافذ کوچکی است که وقتی آن را فشار میدهید هوای درون آن منافذ بیرون و ذرات سخت و جامد اسفنج به هم نزدیکتر میشوند. وقتی هوا را فشرده میکنیم، منافذ آن را بسته و مادهی هوا را به هم نزدیکتر میکنیم. بویلی فکر کرد باید اتمهای بسیاری ریزی در هوا باشد. بین اتمها فضایی وجود دارد که در آن هیچ چیزی نیست. وقتی هوا متراکم میشد اتمها ناچار به یکدیگر نزدیک میشدند. به عقیده او این در مورد گازها صادق بود. اگر آب مایع را بجوشانید تبدیل به بخار میشود که نوعی گاز است. بخار بیش از هزار برابر آب فضا را اشغال میکند. آسانترین توضیح این است که فرض کنیم در آب اتم چنان به هم نزدیکند که یکدیگر را لمس میکنند حال آنکه در بخار و گاز آنها از یکدیگر دورند. بدین ترتیب در سال 1662، بواسطه بویلی، اتم برای اولین بار از مرحله یک ایده و تصور گام فراتر نهاد. شواهد وجود اتم آیا اتم انواع مختلف دارد؟ دموکریتوس معتقد بود که این امکان وجود دارد. یونانیان باستان عقیده داشتند جهان از چهار عنصر خاک، آب، هوا، آتش ساخته شده است. به نظر دموکریتوس هر یک از این عناصر احتمالا نوع متفاوتی از اتم را دارا بودند. اتمهای خاک ممکن است سخت و ناهموار باشند، اتمهای آب احتمالا نرم و گرد هستند و اتمهای آتش ممکن است نوک تیز و کنگره دار باشند و اتمهای هوا بسیار سبک هستند. اما یونانیان باستان هیچگونه مدرکی برای اثبات اینکه جهان واقعی از این چهار عنصر ساخته شده نداشتند. بویلی در کتابی که در 1661 نوشت، اظهار داشت که عناصر باید از طریق آزمایش کشف شوند. شیمی دانها باید سعی کنند هر چیز را به سادهترین مواد ممکن تجزیه کنند، زمانیکه دیگر ماده قابل تجزیه نبود، آن یک عنصر است. پس از انتشار کتاب بویلی تا اواخر سالهای دههی 1700، حدود 30 عنصر مختلف کشف شد. آیا هر عنصر دارای نوع مختلفی از اتم است؟ یعنی نیکل، نقره، اکسیژن و سولفور هریک دارای اتمهای نوع خود هستند؟ طی سالهای دههی 1700، اگر بویلی و چندتن دیگر طرفداران فرضیهی اتم بودند، ولی اکثر شیمی دانها مطالعه در اجسام ریزی را که دیده نمیشدند، عمل بی فایدهای میدانستند. شیمی دانی فرانسوی به نام «آنتوان لوران لاووازیه» در سال 1782 ثابت کرد که وقتی مادهای به ماده دیگر تغییر شکل میدهد، تغییری در وزن کلی آن حاصل نمیشود و به طور کلی جرم فراوردهها برابر واکنشدهنده هاست. این قانون «بقای ماده» خوانده میشود. کشف لاووازیه با فرضیه اتم جور در میآید. فرض کنیم گفتهی دموکریتوس که اتمها قابل ساختن یا از بین بردن نیستند درست باشد و تنها تغییر آرایش آنها ممکن باشد. چوب و هوا هریک دارای اتمهایی با آرایش یکسان هستند. وقتی چوب میسوزد، اتمها با تغییر آرایش به صورت خاکستر و دود در میآیند. با این حال تعداد اتمها همان خواهد بود و وزن کلی آنها تغییر نخواهد کرد. اگر چنین باشد میتوان به جای وزن کلی وزن هر عنصر را جداگانه حساب کنیم و ببینیم وقتی تغییرات روی میدهد چه اتفاقی میافتد. «ژوزف لوئی پروست» شیمی دان فرانسوی، این مورد آزمایش کرد، در سال 1789 به علت انقلاب بی رحمانه در فرانسه به اسپانیا رفت (لاووازیه در فرانسه ماند و در 1794 سر از بدنش جدا شد).
دموکریتوس، معتقد بود که همهی جهان از انواع مختلف اتم ساخته شده است و در میان اتمها هیچ چیز وجود ندارد. اتمهای مجزا کوچکتر از آن هستند که به چشم دیده شوند ولی زمانی که تعداد زیادی از آنها در ترکیبات مختلف به یکدیگر ملحق شوند تشکیل اجسام گوناگونی را میدهند که ما در اطراف خود مشاهده میکنیم. وی عقیده داشت که گرچه اتمها میتوانند آرایش خود را تغییر دهند، لکن نه میتوان آنها را ساخت و نه از بین برد. دموکریتوس نمیتوانست عقاید خود را ثابت کند و حکمای یونان هم معتقد به وجود اتم نبودند و سخنان او برایشان مفهوم عقلی نداشت بنابراین نظریهی «اتمیسم» وی معروفیتی نیافت. از کتابهای دموکریتوس نسخ زیادی تهیه نشد و همان نسخهها نیز بتدریج از بین رفت و فقط بعلت آنکه در دیگر کتب قدیمی به فرضیهی اتمی دموکریتوس اشاره شده نامی از وی به میان آمده ما امروز از فرضیات او آگاه هستیم. حکیم یونانی دیگری به نام «اپیکور» کتابهای دموکریتوس را قبل از نابودی مطالعه کرد و نظریهی اتمی وی را دنبال کرد. در سال 306 قبل از میلاد در آتن، مدرسهای بنا کرد. او معتقد بود همه چیز از اتم ساخته شده و حداقل 300 کتاب در موضوعات مختلف نوشت. وی شاگردان زیادی (از جمله زنان) تربیت کرد ولی به مرور زمان او و آثارش به فراموشی سپرده شدند. اما فرض وجود اتم از بین نرفت. دو قرن پس از اپیکور، در زمانیکه آثارش هنوز موجود بود، یک عالم رومی به نام «کولرتیوس» نظریهی اتمی را دنبال کرد. وی در حدود 56 سال قبل از میلاد شعر طویلی به زبان انگلیسی «دربارهی ماهیت اجسام» میباشد. در این شعر او به طور مشروح و استادانه به بیان و توضیح نظرات دموکریتوس و اپیکور پرداخت. اما از لوکریتوس هم نسخ زیادی تهیه نشد. همزمان با اضمحلال تمدن یونان و روم، نسخههای قدیمی هم نابود میشدند. با آغاز قرون وسطی در اروپا نوشتههای دموکریتوس، اپیکور و لوکریتوس همگی از میان رفته و مردم اتم را به فراموشی سپردند. تا اینکه در سال 1417، زمانی که اروپائیان به نسخ قدیمی علاقمند شده بودند شخصی موفق به کشف یک نسخهی قدیمی آسیب دیده از شعر لوکریتوس شد. در سال 1454 یاهان گوتنبرگ دستگاه چاپ را اختراع کرد و کتابها را از خطر نابودی نجات داد. شعر لوکریتوس منتشر شده و خیلی از و خیلی از دانش پژوهان تحت تاثیر نظریهی اتمی قرار گرفتند. «پیر گاسندی» که در نیمهی اول دهه سالهای 1600 کتب موثر و متعددی نوشته) است نظریهی اتمی پذیرفت و بسیاری از دانش پژوهان اروپایی را از نظرات خود دربارهی اتم مطلع ساخت. اتمیسم به دوران جدید راه یافت. اما صرف ایده و تصور بودن اتم، ایدهای که فقط به نظر بعضی افراد منطقی میرسید، سبب میشد تا جدی تلقی نشود. یک شیمی دان انگلیسی به نام «رابرت بویلی» از جمله کسانی بود که از نظرات گاندی مطلع بود. او اولین دانشمندی بود که به آزمایشاتی دست زد که نشان دهنده احتمال وجود اتم بود. موضوع مورد علاقهی بویلی هوا بود. هوا جامد نبود که موقع لمس کردن سخت باشد و فرم خود را حفظ کند و مایع هم نبود، که جریان داشته و قابل رویت باشد. هوا مادهای است که به طور رقیق پراکنده میشود و به چنین مادهای «گاز» میگویند. در سال 1662، بویلی کمی جیوه در یک لولهی شیشهای بلند به طول 5 متر و به شکل حرف J ریخت. قسمت کوتاهتر تحتانی لوله بسته بود در حالی که سر لوله بلندتر باز بود. جیوه بخش تحتانی لوله را پر کرد و هوا در قسمت بسته و کوتاه لوله محبوس شد. سپس بویلی جیوهی بیشتری در لوله ریخت. فشار وزن جیوه اضافی مقداری از جیوه را در داخل قسمت کوتاه لوله به بالا راند. هم چنان که جیوه به بالای قسمت کوتاه فشار میآورد، هوای محبوس در فضای کوچکتر متراکم میشد و این هوای فشرده بود. هر چه بویلی جیوه بیشتری میریخت، هوای محبوس در فضای کوچکتر و بازهم کوچکتر متراکم میشد. بویلی با این آزمایش نشان داد که چگونه فضای پر شده از هوا با افزایش وزن جیوه کمتر میشود. این را «قانون بویلی» میگویند. آزمایش بویلی هوا چگونه متراکم میشود؟ یک اسفنج را میتوان در فضای کوچکتری متراکم کرد. این به آن دلیل است که اسفنج دارای منافذ کوچکی است که وقتی آن را فشار میدهید هوای درون آن منافذ بیرون و ذرات سخت و جامد اسفنج به هم نزدیکتر میشوند. وقتی هوا را فشرده میکنیم، منافذ آن را بسته و مادهی هوا را به هم نزدیکتر میکنیم. بویلی فکر کرد باید اتمهای بسیاری ریزی در هوا باشد. بین اتمها فضایی وجود دارد که در آن هیچ چیزی نیست. وقتی هوا متراکم میشد اتمها ناچار به یکدیگر نزدیک میشدند. به عقیده او این در مورد گازها صادق بود. اگر آب مایع را بجوشانید تبدیل به بخار میشود که نوعی گاز است. بخار بیش از هزار برابر آب فضا را اشغال میکند. آسانترین توضیح این است که فرض کنیم در آب اتم چنان به هم نزدیکند که یکدیگر را لمس میکنند حال آنکه در بخار و گاز آنها از یکدیگر دورند. بدین ترتیب در سال 1662، بواسطه بویلی، اتم برای اولین بار از مرحله یک ایده و تصور گام فراتر نهاد. شواهد وجود اتم آیا اتم انواع مختلف دارد؟ دموکریتوس معتقد بود که این امکان وجود دارد. یونانیان باستان عقیده داشتند جهان از چهار عنصر خاک، آب، هوا، آتش ساخته شده است. به نظر دموکریتوس هر یک از این عناصر احتمالا نوع متفاوتی از اتم را دارا بودند. اتمهای خاک ممکن است سخت و ناهموار باشند، اتمهای آب احتمالا نرم و گرد هستند و اتمهای آتش ممکن است نوک تیز و کنگره دار باشند و اتمهای هوا بسیار سبک هستند. اما یونانیان باستان هیچگونه مدرکی برای اثبات اینکه جهان واقعی از این چهار عنصر ساخته شده نداشتند. بویلی در کتابی که در 1661 نوشت، اظهار داشت که عناصر باید از طریق آزمایش کشف شوند. شیمی دانها باید سعی کنند هر چیز را به سادهترین مواد ممکن تجزیه کنند، زمانیکه دیگر ماده قابل تجزیه نبود، آن یک عنصر است. پس از انتشار کتاب بویلی تا اواخر سالهای دههی 1700، حدود 30 عنصر مختلف کشف شد. آیا هر عنصر دارای نوع مختلفی از اتم است؟ یعنی نیکل، نقره، اکسیژن و سولفور هریک دارای اتمهای نوع خود هستند؟ طی سالهای دههی 1700، اگر بویلی و چندتن دیگر طرفداران فرضیهی اتم بودند، ولی اکثر شیمی دانها مطالعه در اجسام ریزی را که دیده نمیشدند، عمل بی فایدهای میدانستند. شیمی دانی فرانسوی به نام «آنتوان لوران لاووازیه» در سال 1782 ثابت کرد که وقتی مادهای به ماده دیگر تغییر شکل میدهد، تغییری در وزن کلی آن حاصل نمیشود و به طور کلی جرم فراوردهها برابر واکنشدهنده هاست. این قانون «بقای ماده» خوانده میشود. کشف لاووازیه با فرضیه اتم جور در میآید. فرض کنیم گفتهی دموکریتوس که اتمها قابل ساختن یا از بین بردن نیستند درست باشد و تنها تغییر آرایش آنها ممکن باشد. چوب و هوا هریک دارای اتمهایی با آرایش یکسان هستند. وقتی چوب میسوزد، اتمها با تغییر آرایش به صورت خاکستر و دود در میآیند. با این حال تعداد اتمها همان خواهد بود و وزن کلی آنها تغییر نخواهد کرد. اگر چنین باشد میتوان به جای وزن کلی وزن هر عنصر را جداگانه حساب کنیم و ببینیم وقتی تغییرات روی میدهد چه اتفاقی میافتد. «ژوزف لوئی پروست» شیمی دان فرانسوی، این مورد آزمایش کرد، در سال 1789 به علت انقلاب بی رحمانه در فرانسه به اسپانیا رفت (لاووازیه در فرانسه ماند و در 1794 سر از بدنش جدا شد).