بیا تا دست بر آریم و دعایی بکنیم

.سیاوش.

عضو جدید

امشب خونه یکی از نزدیکام مجلس روضه خونی بود.به بهانه اینکه مجلس یادبودی برای پدرش گرفته...روضه خون اومده بود خونش تا روضه حضرت زهرا رو بخونه...
همه می دونستند به چه علتی دعوت شدند.هیچ کس هیچ چی نگفت...دلم شکست...دعا کنید که این عزیز من از بی بی حضرت زهرا شفا بگیره...عزیز من حتی روش نمیشه به کسی بگه که برای شفای اون واسه رهایی از سرطان دعا کنه...
خدایا تو این شبهای ماتم بی بی زهرا (س)تمام مریضا رو لباس عافیت بپوشان...
 

majidhosseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام دادا.بگو من الان کجا هستم؟
اومدم خونه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
دعای شما گرفت و من بعد از یک ماه و نیم اومدم دیدن خانواده.:cry:
افرین
به تو میگن بچه خوب
بابا درس همیشه هست
پدر مادر قدرشو بدون
که اگه یه ثانیه بودن باهاشو ازر دست بدی
یه عمر نابودیتو می طلبه
من که اینطورم!
لذت ببر از بودن باهاشون
خوش به حال بابا مامانت که الان خیلی خوشحالن:D;):heart::gol:
 

.سیاوش.

عضو جدید

خدایا...
ببین دستهام خالی و خالیه...ببین که من سراپا نیازم.دستهای پر نیازمو به سوی تو بلند می کنم...مثل همیشه دستهامو بگیر...
 

majidhosseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

امشب خونه یکی از نزدیکام مجلس روضه خونی بود.به بهانه اینکه مجلس یادبودی برای پدرش گرفته...روضه خون اومده بود خونش تا روضه حضرت زهرا رو بخونه...
همه می دونستند به چه علتی دعوت شدند.هیچ کس هیچ چی نگفت...دلم شکست...دعا کنید که این عزیز من از بی بی حضرت زهرا شفا بگیره...عزیز من حتی روش نمیشه به کسی بگه که برای شفای اون واسه رهایی از سرطان دعا کنه...
خدایا تو این شبهای ماتم بی بی زهرا (س)تمام مریضا رو لباس عافیت بپوشان...
ایشالا
من خیلیامو بابت این اشغال از دست دادم
نمی خوام کس دیگه ای زجرشو بکشه
ایشالا
فقط واسه منم دعا کن...که یه تلفن بی جای من داره همه چیزمو ازم میگیره
خواهش میکنم
دارم میمیرم
همه چیم..ارزوم..هرفم....زندگیم داره نابود میشه
 

.سیاوش.

عضو جدید
افرین
به تو میگن بچه خوب
بابا درس همیشه هست
پدر مادر قدرشو بدون
که اگه یه ثانیه بودن باهاشو ازر دست بدی
یه عمر نابودیتو می طلبه
من که اینطورم!
لذت ببر از بودن باهاشون
خوش به حال بابا مامانت که الان خیلی خوشحالن:D;):heart::gol:
سلام دادا.خوبی؟پدر و مادر بزرگترین نعمته.
اما دادا من هزاران کیلومتر از خونه دورم.هزاران هزار کیلومتر...و مجبورم که این فاصله رو تحمل کنم.وگرنه اگه راهم نزدیکشون بود نوکریشونو می کنم.:gol::gol:
 

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز

امشب خونه یکی از نزدیکام مجلس روضه خونی بود.به بهانه اینکه مجلس یادبودی برای پدرش گرفته...روضه خون اومده بود خونش تا روضه حضرت زهرا رو بخونه...
همه می دونستند به چه علتی دعوت شدند.هیچ کس هیچ چی نگفت...دلم شکست...دعا کنید که این عزیز من از بی بی حضرت زهرا شفا بگیره...عزیز من حتی روش نمیشه به کسی بگه که برای شفای اون واسه رهایی از سرطان دعا کنه...
خدایا تو این شبهای ماتم بی بی زهرا (س)تمام مریضا رو لباس عافیت بپوشان...
ایشالا خدا به حق یتیمای حضرت زهرا که این شبا دلخون بودن شفای عزیزتو بده داداش سیاوش...
ایشالا تا روز ولادت خانوم هممون یه عیدی ازش بگیریم
من که امیدمو به روز نگه داشتم...
 

.سیاوش.

عضو جدید
ایشالا
من خیلیامو بابت این اشغال از دست دادم
نمی خوام کس دیگه ای زجرشو بکشه
ایشالا
فقط واسه منم دعا کن...که یه تلفن بی جای من داره همه چیزمو ازم میگیره
خواهش میکنم
دارم میمیرم
همه چیم..ارزوم..هرفم....زندگیم داره نابود میشه
زندگیت؟
خدا نکنه نابود بشه.چی شده دادا؟نگرانم کردی حسابی.انشالله که همه چیز ختم به خیر بشه.
 

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز
ایشالا
من خیلیامو بابت این اشغال از دست دادم
نمی خوام کس دیگه ای زجرشو بکشه
ایشالا
فقط واسه منم دعا کن...که یه تلفن بی جای من داره همه چیزمو ازم میگیره
خواهش میکنم
دارم میمیرم
همه چیم..ارزوم..هرفم....زندگیم داره نابود میشه
ایشالا درست میشه اقا مجید غصه نخور
خدا بزرگه
شرایطتو درک میکنم چون خودمم یه همچین مشکلایی دارم
ایشالا که هیچوقت سقف آرزوهات خراب نشه...
همه چیرو بسپر به خدا ، خودش به بهترین شکل حل میکنه...
 

.سیاوش.

عضو جدید
ایشالا خدا به حق یتیمای حضرت زهرا که این شبا دلخون بودن شفای عزیزتو بده داداش سیاوش...
ایشالا تا روز ولادت خانوم هممون یه عیدی ازش بگیریم
من که امیدمو به روز نگه داشتم...
سلام آبجی گلم.خوبی شما؟راستی مشکلتون حل شد؟اگه مشکلی نیست خیلی دلم می خواد بگید مشکلتون چی بود.
منم امیدم به خداست.اینقدر به خدا امید دارم که برام عجیب نیست بیمارمون که فقط حداکثر6ماه امید به زنده بودنش بود الان یک ساله داره بینمون زندگیشو می کنه.:gol:
 
آخرین ویرایش:

majidhosseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام دادا.خوبی؟پدر و مادر بزرگترین نعمته.
اما دادا من هزاران کیلومتر از خونه دورم.هزاران هزار کیلومتر...و مجبورم که این فاصله رو تحمل کنم.وگرنه اگه راهم نزدیکشون بود نوکریشونو می کنم.:gol::gol:
کار کن
پول در بیار
با هواپیما بیا
بابا آخه اهوازی مگه؟
اگه هستی بگو دوستامو رو سرت خراب کنم بفهمی زندگی دسته کیه:d
 

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام آبجی گلم.خوبی شما؟راستی مشکلتون حل شد؟اگه مشکلی نیست خیلی دلم می خواد بگید مشکلتون چی بود.
منم امیدم به خداست.اینقدر به خدا امید دارم که برام عجیب نیست بیمارمون که فقط حداکثرماه امید به زنده بودنش بود الان یک ساله داره پیش ما زندگیشو می کنه.:gol:
سلاداداش سیاوش
نه هنوز حل نشده
بدتر از قبل هم شده بخاطر اینکه چشم امید به بندش داشتم
ولی از این به بعد فقط میخوام به خودش التماس کنم
دعا کن حل بشه
همونجور که دفعه عای قبل خدا کمکم کرده بازم کمکم کنه
بیمار شما هم ایشالا هر چه زودتر سلامتی کامل پیدا کنن
مریض داشتن خیلی سخته خیلی...
پارسال مامانیه من مریض بود توی کما بود من خون گریه میکردم ...حالا هم حال شمارو درک میکنم ایشالا که به حق خانوم فاطمه زهرا خدا شفاشونو بده
 

majidhosseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زندگیت؟
خدا نکنه نابود بشه.چی شده دادا؟نگرانم کردی حسابی.انشالله که همه چیز ختم به خیر بشه.
یکی شده بود هم جون من
حالا باید با دست خودم اونو از خودم دور کنم...متوجه میشی روحتو از خودت جدا کنی چه زجری داره؟
همه اینکارا به خاطر یه تلفن بیجای من بود
که میتونستم نزنم
که اینطور نشه
ایشالا درست میشه اقا مجید غصه نخور
خدا بزرگه
شرایطتو درک میکنم چون خودمم یه همچین مشکلایی دارم
ایشالا که هیچوقت سقف آرزوهات خراب نشه...
همه چیرو بسپر به خدا ، خودش به بهترین شکل حل میکنه...
خدا؟....تا الان دلم به کی خوش بود؟
اما همه چیزو نابود کردم...دیگه حتی نمیتونم خدارو درک کنم
نمی دونم چرا
اما همه چیزم شده کلیشه دین
 

.سیاوش.

عضو جدید
کار کن
پول در بیار
با هواپیما بیا
بابا آخه اهوازی مگه؟
اگه هستی بگو دوستامو رو سرت خراب کنم بفهمی زندگی دسته کیه:d
دادا بحث پول نیست.پدرم بنده خدا خیلی به ما میرسه.همین الانش خونه داده به ما.کافیه لب تر کنیم پدرمون هستیشو به پامون بریزه.بحث اینجاست که واقعا سرم شلوغه.فرصت ندارم که بیام خونه.
 

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی شده بود هم جون من
حالا باید با دست خودم اونو از خودم دور کنم...متوجه میشی روحتو از خودت جدا کنی چه زجری داره؟
همه اینکارا به خاطر یه تلفن بیجای من بود
که میتونستم نزنم
که اینطور نشه

خدا؟....تا الان دلم به کی خوش بود؟
اما همه چیزو نابود کردم...دیگه حتی نمیتونم خدارو درک کنم
نمی دونم چرا
اما همه چیزم شده کلیشه دین

از خدا بخواه ناراحتی رو از دلش بیرون کنه
گذر زمان همه چیزو درست میکنه
مطمئن باش همه چی مثل قبل میشه
مشکل ما نداشتن صبره وگرنه همه چیز درست میشه
خدا خیلی مهربونه
اینارو به خودمم میگم
ایشالا خدا همه چیزو بهتر از قبل بکنه
حتما یه مصلحتی توی اون تلفن بوده که شما ازش بیخبری
شاید میخواد محبتتون بیشتر از قبل بشه
صبر و توکل داشته باشه
 

.سیاوش.

عضو جدید
یکی شده بود هم جون من
حالا باید با دست خودم اونو از خودم دور کنم...متوجه میشی روحتو از خودت جدا کنی چه زجری داره؟
همه اینکارا به خاطر یه تلفن بیجای من بود
که میتونستم نزنم
که اینطور نشه

خدا؟....تا الان دلم به کی خوش بود؟
اما همه چیزو نابود کردم...دیگه حتی نمیتونم خدارو درک کنم
نمی دونم چرا
اما همه چیزم شده کلیشه دین
دادا...فقط اینو بگم:درد عشقی کشیده ام که مپرس...
امیدوارم که ماجرات ختم به خیر بشه و تهش مثل من مجبور نشی که یه عمر افسوس کسی رو بخوری که جونت بود و از خودت روندی...
من خودم...
 

majidhosseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دادا بحث پول نیست.پدرم بنده خدا خیلی به ما میرسه.همین الانش خونه داده به ما.کافیه لب تر کنیم پدرمون هستیشو به پامون بریزه.بحث اینجاست که واقعا سرم شلوغه.فرصت ندارم که بیام خونه.
میدونم
سعی کن برنامه ریزی کنی
چون سخته...ولی ممکنه
این شعار شده الگوی من
تو هم استفاده کن
خوبه
از خدا بخواه ناراحتی رو از دلش بیرون کنه
گذر زمان همه چیزو درست میکنه
مطمئن باش همه چی مثل قبل میشه
مشکل ما نداشتن صبره وگرنه همه چیز درست میشه
خدا خیلی مهربونه
اینارو به خودمم میگم
ایشالا خدا همه چیزو بهتر از قبل بکنه
حتما یه مصلحتی توی اون تلفن بوده که شما ازش بیخبری
شاید میخواد محبتتون بیشتر از قبل بشه
صبر و توکل داشته باشه
یه مدت خواستم مقاله بدم رو این حکمت
بابا خدا قرانش رو طوری داده کسی نفهمه...حکمت میزاره کسی نفهمه....نفهم بار اومدیم
میشه دعا کنین درست پیش بره؟
برحسب چیزی که دوست دارم..اعتقاد دارم
تا تهشم عین روز اولش شیرین باشه
تا اینکه خدا هم راضی باشه
خسته شدم......بابا این خدا هم مارو گیر اورده....نه میفهمیم راضیه..نه میفهمیم کارمون درسته
کلا نفهمیم
 

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز
دادا...فقط اینو بگم:درد عشقی کشیده ام که مپرس...
امیدوارم که ماجرات ختم به خیر بشه و تهش مثل من مجبور نشی که یه عمر افسوس کسی رو بخوری که جونت بود و از خودت روندی...
من خودم...
سیاوش چرا این کارو کردی؟
از رو عصبانیت یا خودخواهی یا لجبازی؟
چی شد که پشیمون شدی؟
 

majidhosseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حالا بزار بگم دلم نمونه
خنده بود سوتیه من
خوب مامان ها معمولا همه چیزارو میدونن اما باباها.........
زنگ زدم باباش ورداشته
گفتم اوه
اشتباه گرفتم قربان
حالا نگو شماره من به اسم save شده بود تو گوشیش:D
 

.سیاوش.

عضو جدید

از غافلان حساب دلم را جدا کنید
حرف و حدیث کهنه خود را رها کنید
شبهای فاطمیه به هیئت که می روید
قدری دل شکسته ما را دعا کنید
 

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز
میدونم
سعی کن برنامه ریزی کنی
چون سخته...ولی ممکنه
این شعار شده الگوی من
تو هم استفاده کن
خوبه

یه مدت خواستم مقاله بدم رو این حکمت
بابا خدا قرانش رو طوری داده کسی نفهمه...حکمت میزاره کسی نفهمه....نفهم بار اومدیم
میشه دعا کنین درست پیش بره؟
برحسب چیزی که دوست دارم..اعتقاد دارم
تا تهشم عین روز اولش شیرین باشه
تا اینکه خدا هم راضی باشه
خسته شدم......بابا این خدا هم مارو گیر اورده....نه میفهمیم راضیه..نه میفهمیم کارمون درسته
کلا نفهمیم
اولا که با خدا اینجورحرف نزن
بعدم چقدر شبیه همیم!
باشه دعا میکنم اون روزای خوب و شیرینت دوباره برگرده و اون چیزی که ته دلته بشه ، حتی اگه به صلاحتم نیست به صلاحت بشه...
تو هم برای من دعا کن
دعا شادی برگرده به زندگیم و دوباره لبخند بزنم
اون چیزی که ته دلمه بشه
 

.سیاوش.

عضو جدید
سیاوش چرا این کارو کردی؟
از رو عصبانیت یا خودخواهی یا لجبازی؟
چی شد که پشیمون شدی؟
نه عصبانی بودیم و نه لجبازی.
همو خیلی دوست داشتیم.مشکل اینجا بود که هر کدوممون از یه فرهنگ خاص بودیم.تفاوت فرهنگیمون و تفاوت سطح خانوادگیمون مشکل ساز بود.اون نخواست برام مشکل ایجاد کنه.من خانواده ام رو خیلی دوست دارم و برام مهمه که اونا همسرمو تایید کنند خودمم می دونستم از نظر عقلانی به مشکل بر می خوریم.در عین حال که همو دوست داشتیم از هم دل کندیم مثلا...هر کدوممون الان یه گوشه دنیا داریم واسه خوشبخت شدن اون یکی دعا می کنیم و تنهایی هامونو داریم با تنهایی پر می کنیم...
 

majidhosseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اولا که با خدا اینجورحرف نزن
بعدم چقدر شبیه همیم!
باشه دعا میکنم اون روزای خوب و شیرینت دوباره برگرده و اون چیزی که ته دلته بشه ، حتی اگه به صلاحتم نیست به صلاحت بشه...
تو هم برای من دعا کن
دعا شادی برگرده به زندگیم و دوباره لبخند بزنم
اون چیزی که ته دلمه بشه
من با خداشم اینطور میگم
چون هنوز نفهمیدم چرا هاشو
پس چرا اخه؟
نمی تونم بگم خدا نیست...چون حسش کردم
میخوام بگم هست...اصلا قاطی کردم
حالا گفتم هست...اما..........
ولش کن این بحث رو
ایشالا
ولی صلاحم تغیریر نکنه:d
ایشالا شادی به خونه همه مردم برگرده.....همه با هم ...کنار هم...شاد..موفق....و لذت ببرن از زندگی
به خصوص شما نسیم خانم
 

.سیاوش.

عضو جدید
حالا بزار بگم دلم نمونه
خنده بود سوتیه من
خوب مامان ها معمولا همه چیزارو میدونن اما باباها.........
زنگ زدم باباش ورداشته
گفتم اوه
اشتباه گرفتم قربان
حالا نگو شماره من به اسم save شده بود تو گوشیش:D
خوب بعد؟!:confused:
پدرش حتما پدر دخترشو در آورد؟:eek:
 

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه عصبانی بودیم و نه لجبازی.
همو خیلی دوست داشتیم.مشکل اینجا بود که هر کدوممون از یه فرهنگ خاص بودیم.تفاوت فرهنگیمون و تفاوت سطح خانوادگیمون مشکل ساز بود.اون نخواست برام مشکل ایجاد کنه.من خانواده ام رو خیلی دوست دارم و برام مهمه که اونا همسرمو تایید کنند خودمم می دونستم از نظر عقلانی به مشکل بر می خوریم.در عین حال که همو دوست داشتیم از هم دل کندیم مثلا...هر کدوممون الان یه گوشه دنیا داریم واسه خوشبخت شدن اون یکی دعا می کنیم و تنهایی هامونو داریم با تنهایی پر می کنیم...
خب چرا از اولش با اینکه میدونستین به درد هم نمیخورین شروع کردین که بعدش دل بکنین؟
واقعا چجوری تحمل کردین؟ خیلی سخته خیلی....
حالا شاید خانوادتون قبول میکرد
 

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز
من با خداشم اینطور میگم
چون هنوز نفهمیدم چرا هاشو
پس چرا اخه؟
نمی تونم بگم خدا نیست...چون حسش کردم
میخوام بگم هست...اصلا قاطی کردم
حالا گفتم هست...اما..........
ولش کن این بحث رو
ایشالا
ولی صلاحم تغیریر نکنه:d
ایشالا شادی به خونه همه مردم برگرده.....همه با هم ...کنار هم...شاد..موفق....و لذت ببرن از زندگی
به خصوص شما نسیم خانم
ممنون ایشالا شما هم هر چی میخوای برسی
 

.سیاوش.

عضو جدید
خب چرا از اولش با اینکه میدونستین به درد هم نمیخورین شروع کردین که بعدش دل بکنین؟
واقعا چجوری تحمل کردین؟ خیلی سخته خیلی....
حالا شاید خانوادتون قبول میکرد
اون که عمرا و ابدا خانواده من قبول نمیکردند...
من تو فاز دوست داشتن نبودم.اون دل بست.من موقعی متوجه شدم که اون در حد مرگ دوستم داشت.ما با هم نبودیم.شاید دو بار رودر رو حرف زدیم.اونم من با اینکه می دونستم که چقدر مهربون و با اخلاق و ایمانه متقاعدش کردم که بذاره جور دیگه همو دوست داشته باشیم...اینکه خوشبختی همو بخوایم و...
برام خیلی خیلی سخته...حتی الان هم می دونم که با آدمی به خوبی اون شاید دیگه حتی برخورد نکنم.توکل کردیم به خدا...
 

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز
اون که عمرا و ابدا خانواده من قبول نمیکردند...
من تو فاز دوست داشتن نبودم.اون دل بست.من موقعی متوجه شدم که اون در حد مرگ دوستم داشت.ما با هم نبودیم.شاید دو بار رودر رو حرف زدیم.اونم من با اینکه می دونستم که چقدر مهربون و با اخلاق و ایمانه متقاعدش کردم که بذاره جور دیگه همو دوست داشته باشیم...اینکه خوشبختی همو بخوایم و...
برام خیلی خیلی سخته...حتی الان هم می دونم که با آدمی به خوبی اون شاید دیگه حتی برخورد نکنم.توکل کردیم به خدا...
درسته احترام به خانواده خیلی خوبه اما وقتی الان در عذابید، چرا؟؟؟
نمیترسی از اینکه دلش بشکنه؟
وای که این دنیا چقدر نامرده ....
بدم میاد از همه چی ...
 

majidhosseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خوب بعد؟!:confused:
پدرش حتما پدر دخترشو در آورد؟:eek:

درسته احترام به خانواده خیلی خوبه اما وقتی الان در عذابید، چرا؟؟؟
نمیترسی از اینکه دلش بشکنه؟
وای که این دنیا چقدر نامرده ....
بدم میاد از همه چی ...
به نظر من کار سیاوش جان درسته
چون زندگی بحث یه عمره نه اینکه دوست داشتن..دوست داشتن ماله چند شبه اوله
 
بالا