دوستان عزیز سلام.
حتما در این روزها از شبکه های تلوزیون تصویر محاکمه و دادگاه شهید خسرو گلسرخی رو دیده اید.
همان مبارزی که وقتی قاضی دادگاه به او گفت شما 1 دقیقه وقت داری از خودت دفاع کنی گفت :
******************************************************
نمی دانم بعد از شعر سیمین و صدای داریوش و فرهاد و عمو یادگار، امسال چه ککی به تنبان آقایان افتاده که دست به دامن خسرو گلسرخی شده اند!
امشب (یا بهتره بگم دیشب!) با صدای پدر كه مرا دعوت به تماشای برنامه ای می كرد، از اتاق بیرون آمدم (چون خودم معمولا طرف تلویزیون هم نمیروم) ناگهان از دیدن صحنه ای كه مشاهده كردم، شوك زده ایستادم! آنچه را می دیدم باور نداشتم.... شبكه ی 3 جمهوری اسلامی در حال پخش تصاویر دادگاه خسرو گلسرخی (بهمن 52) بود !!!
نمی دانستم ازدیدن چهره ی پرصلابت و سخنان شورانگیزش شاد باشم یا از بهره برداریهای نابه جای آقایان ، خشمگین!
اگر تو هم با شعرها و عکسهای خسرو توی کمد پدرت بزرگ شده باشی ، دیدن آن نگاه مردانه كه گویا با تو می گوید من برای جانم چانه نمی زنم کافیست تا اشك به چشمانت بیاید و دلت به درد که چرا خسرو ی تو را در این جعبه ی عنکبوتی مسخره شان آورده اند ...
امروز که ترانه ی بوی عیدی فرهاد را در فروشگاه رفاه گذاشته بودند ، همانطور كه سبد خرید را هل می دادم و زمزمه می کردم با اینا زمستونو سر می کنم هیچ فکر نمی کردم شبم با خسرو یی به پایان برسه که با بزرگی و شجاعت تمام بر سر جایش می نشیند و می گوید :
من برای خودم چیزی ندارم بگویم ، من از خلقم دفاع می کنم ..
*****************************************
حتما در این روزها از شبکه های تلوزیون تصویر محاکمه و دادگاه شهید خسرو گلسرخی رو دیده اید.
همان مبارزی که وقتی قاضی دادگاه به او گفت شما 1 دقیقه وقت داری از خودت دفاع کنی گفت :
من چیزی از خودم ندارم که دفاع کنم . من از مردم و خلق ستمدیده ی ایران دفاع میکنم.
البته همونطور که همه ی شمت میدونید این دادگاه هم بگونه ای " س ا ن س و ر " شده ولی بهتره همه ی ما با این شهید راه وطن اشنا بشیم:
******************************************************
نمی دانم بعد از شعر سیمین و صدای داریوش و فرهاد و عمو یادگار، امسال چه ککی به تنبان آقایان افتاده که دست به دامن خسرو گلسرخی شده اند!
امشب (یا بهتره بگم دیشب!) با صدای پدر كه مرا دعوت به تماشای برنامه ای می كرد، از اتاق بیرون آمدم (چون خودم معمولا طرف تلویزیون هم نمیروم) ناگهان از دیدن صحنه ای كه مشاهده كردم، شوك زده ایستادم! آنچه را می دیدم باور نداشتم.... شبكه ی 3 جمهوری اسلامی در حال پخش تصاویر دادگاه خسرو گلسرخی (بهمن 52) بود !!!
نمی دانستم ازدیدن چهره ی پرصلابت و سخنان شورانگیزش شاد باشم یا از بهره برداریهای نابه جای آقایان ، خشمگین!
اگر تو هم با شعرها و عکسهای خسرو توی کمد پدرت بزرگ شده باشی ، دیدن آن نگاه مردانه كه گویا با تو می گوید من برای جانم چانه نمی زنم کافیست تا اشك به چشمانت بیاید و دلت به درد که چرا خسرو ی تو را در این جعبه ی عنکبوتی مسخره شان آورده اند ...
امروز که ترانه ی بوی عیدی فرهاد را در فروشگاه رفاه گذاشته بودند ، همانطور كه سبد خرید را هل می دادم و زمزمه می کردم با اینا زمستونو سر می کنم هیچ فکر نمی کردم شبم با خسرو یی به پایان برسه که با بزرگی و شجاعت تمام بر سر جایش می نشیند و می گوید :
من برای خودم چیزی ندارم بگویم ، من از خلقم دفاع می کنم ..
*****************************************
...در سرزمینی كه عشق آهنی ست
انتظار معجزه را بعید می دانم
باغبان مفلوك چه هدیه ای دارد ؟
باغبان مفلوك چه هدیه ای دارد ؟
پرندگان
از شاخه های خشك پرواز می كنند
آن مرد زردپوش
كه تنها و بی وقفه گام می زند
با كوچه های ورود ممنوع
با خانه های به اجاره داده می شود
چه خواهد كرد
سرزمینی را كه دوستش می داریم ؟
پرندگان همه خیس اند
و گفتگویی از پریدن نیست
در سرزمین ما
پرندگان همه خیس اند
در سرزمینی كه عشق كاغذی است
انتظار معجزه را بعید می دانم..
از شاخه های خشك پرواز می كنند
آن مرد زردپوش
كه تنها و بی وقفه گام می زند
با كوچه های ورود ممنوع
با خانه های به اجاره داده می شود
چه خواهد كرد
سرزمینی را كه دوستش می داریم ؟
پرندگان همه خیس اند
و گفتگویی از پریدن نیست
در سرزمین ما
پرندگان همه خیس اند
در سرزمینی كه عشق كاغذی است
انتظار معجزه را بعید می دانم..
(شهید خسرو گلسرخی)



آخرین ویرایش: