به نام زن... ♡

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
من زنم لطیف و دوست داشتنی
مهربانم و قلبی دارم پر از عشق
اما گاهی خسته میشوم از مردهایی
که مرا بخاطر جسمم میخواهند
نه روح بزرگی که خدا به من ارزانی کرده
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زنها اسطورههای ناشناس اند
نامشان را نمیاورند اما در تمام اتفاقات مهم دنیا زنی پشت مردیست
 

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی فهمیدی قرار نیست باهر زنی یا دختری که

دوست شدی"به رختخواب بری"هر وقت یاد گرفتی بدون توقع دوستی کنی...

هر وقت فهمیدی هر کس که دوستت شد"دوست دخترت نیست

وبرای جواب سلامش باید به یک علیک محترمانه فکر کنی نه به پیدا کردن

یک مکان خالی"انوقت می تونی روی همراهی وهم دلی دختر به عنوان جنس مخالف حساب کنی.
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
............

............

زنها واقعا عجیبند
اگر عاشق شوند فراموش نمیکند که مرد محبوبشون هر لحظه چی میگوید و چه میکند
پس مردها حواستان باشد اگر زنی عاشقتان شد
هر کار و هر حرفی را نزنید
دل زن خیلی حساس با یه بی توجهی میشکنه
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زن بودن کار سختی شده وقتی همه ازت توقع دارن مثل یه مرد محکم و استوار باشی
وقتی اتفاقی باعث بشه بخوای اشک بریزی باید بغضت فرو بدی وگرنه مسخره میکنند و محکوم به ضعیف بودن هستی
اما میدانی همین اشک من زن انقدر ضعیف نیست بلکه باعث محکم شدنم میشود
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زنها را وقتی میشناسی که از تو دور میشوند
اما مردها را وقتی حتی دور میشوند نمیشود شناخت
اعتقاد دارم مردها معادله های چند مجهولیند که نمیشود حلشان کرد
تنها باید فرار کرد از انها تا کمتر صدمه ببینی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
............

............

زن ماندن در روزگاری من انقدر سخت شده
که گاهی دلم میخواهد مرد متولد میشدم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زن بودن یعنی مهربانی
یعنی گذشت
یعنی خواستنی که هرگز بیانش نمیکنی
یعنی عشقی که درونت را گرم میکند
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
حوا انگاه که سیب را به ادم داد نمیدانست
در اینده هر حوایی به هر ادمی سیبی میدهد
حتی نمیدانست حواها دیگر وفادار نیستند
اما خوب میدانست بعضی از حواها هم باوفایند و هم مهربان
پس ادم سیبت را با عشق به حوا گاز بزن
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زن بودن کار سختیست
اخر گاهی از هر مردی
مردتر باشی
تا بتوانی زندگی کنی
همیشه میگویند مردها جنگجوهای قابلی هستند
اما من میگویم فرقی ندارد
هر دو در کنار هم و با هم جنگجویانی قابلتر هم میشوند
تنها کافیست مرد زندگیت را بیابی و ان مرد تو را جنگجویی قابل میکند
 

honey2009

کاربر بیش فعال
از نظر مردها وقتی:
به مردی احترام میزاری یعنی:بهش علاقه داری
احترام نمیزاری یعنی بی شخصیت هستی و تربیت خانوادگی نداری !!!
... ... ...
به سوال مردی پاسخ میدی یعنی داری پا میدی/ جوابش رو نمیدی یعنی امل و ندید بدید و دهاتی هستی !!!

لبخند میزنی یعنی جلفی/ نمیخندی یعنی بد اخلاقی و بیچاره اونی که قراره تو رو تحمل کنه !!!

وقتی حرف میزنی و معاشرت میکنی و از خودت دفاع میکنی یعنی هفت خطی / وقتی سکوت میکنی یعنی منزوی هستی و روابط عمومی خوبی نداری و شاید مشکل روانی داری !!!

وقتی گریه میکنی یعنی سست و ضعیفی یا داری اشک تمساح میریزی / گریه نمیکنی یعنی بی احساسی و زنانگی نداری و رفتارت مردونه هست !!!

وقتی دوست پسر داری یعنی خرابی هرچند این رو به روت نمیارن/ وقتی دوست پسر نداری دروغ میگی و داری جانماز آب میکشی !!!

وقتی قصد ازدواج داری یعنی میخوای یکی پیدا بشه آویزونش بشی و خودت رو بهش بندازی / وقتی قصد ازدواج نداری یعنی داری کلاس میزاری و از خداته که یکی بیاد تو رو بگیره !!!

وقتی مردی خیانت کنه همه براش دلسوزی میکنند و میگن: طرف براش کم گذاشت و رفت سراغ یکی بهتر و اون طرف حتی اگه همسرش هم باشه باید مردش رو ببخشه و خودش رو اصلاح کنه! اصلا مرد اگه تنوع طلب نباشه که مرد نیست! / وقتی زنی خیانت میکنه میگن: ای فاسد بی چشم و رو! و گذشتی در کار نیست و اگه همسرش نباشه اسید پاشی و اگه همسرش باشه سنگسار!!!
.
و......و.....و......!!!

و با تمام اینها من یک زنم ! میگم و میخندم و اشک میریزم و میجنگم و عشق میورزم !

و تو مرد باش! مردی که با تمام مردانگی ات حتی یک روز نمیتونی زیر بار این فشارها و قضاوتهای بی ربط به جای یک زن زندگی کنی..

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
میدانی حال میفهم
وقتی میگویند زنها حسود هستند یعنی چه
انها اگر بخواهند چیزی را بدست اوردند برایشان هیچ کس مهم نیست
حتی بهترین دوستشان
اما من زنی هستم که بخاطر تمام زنهای دیگر پا روی تمام عواطف و غرورم گذاشتم شما میتوانید
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
"ﺯﻥ"ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺍﮔﺮ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﭘﺎﯼ ﻋﺸـــــــــــــــﻘﻢ ﻧﺎﯾﺴﺘﻢ!

ﻣﻦ ﺍﺯ ﻗﺒﯿﻠﻪ ﯼ"ﺯﻟــــــــــــــــــــﯿ� ��ﺎ"ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ...

ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻋﺸــــــــــﻘﺖ ﺭﺍ ﺟﺎﺭ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ ﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﮐَﻒ ﺑﺰﻧﺪ!

ﻓﺮﻗﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ﻓﺮﺷـــــــــــــــــﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎﺁﺩﻡ

ﯾﻮﺳــــــــــــﻑ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎ ﺳﻠــــــــــــــــﯿﻤﺎﻥ !

ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﯼ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺳﻢ ﺭﻣـــــــــﺰ ِ ﻧﺎﻡ ِ" ﺗﻮ"ﭘـــــــﺮﻭﺍﺯ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ...

ﺯﻧـــــــــــــﺍﻧﻪ ﭘﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﻋﺸــــــــــــﻖﻣﯽﺍﯾﺴ� �ﻢ
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زن ها همیشه معروف به وفاداری پای عشقشان هستند
و مردها معروف به بی وفا به عشق زنها
نمیدانم زنها را چه فرض کنم
اخر خودم خسته ام از وفادری به کسی که لیاقت وفاداریم را نداشت
حال تنها میخندم به خودم
که چه کور بودم چه کر بودم
وقتی زنان دیگر میگفتند به سراغ عشقی جدید برو
لبخند میزند اما نمیرفتم سراغ عشقی جدید
نمیدانم شاید نفری که جایم را گرفت مهربانتر باوفاتر
دوست داشتنی تر بود
اما دیگر کافیست وفاداری به کسی که لیاقت وفاداریم را نداشت
میخواهم به تمام مردها بگویم
اگر وقتی با زنی بودید اما نمیخواستید کنارش باشید حداقل به او بگوید برود نه انکه تنها پیام دهید
زاپاس عشقی کسی نشو........غرور تنهایت باارزش هست
اری غرور تنهایم باارزشتر از دوست داشتنت بود
توی که معنای دوست داشتن را هرگز نخواهی فهمید
توی که معنای وفاداری و مهربانی را نخواهی فهمید
شاید روزی بیایی و ببینی دیگر نامی از من نیست
نترس با عشقت کاری ندارم نمیخواهم عشقت را نداشته باشی
ولی از تمام مردها میخواهم
مردانه پای عواطف و اعتماد زنی که کنارت هست بایستید نه اینکه خیلی
راحت به هوای یک زن زیباتر تنهایش بگذارید و بروید
من زنی هستم از قبیله زنان
اما نمیخواهم دیگر کسی مرا دوست داشتنی خطاب کند
نمیخواهم کسی مرا مهربان و بااحساس و فرشته خطاب کند
 

t4t

عضو جدید
خداییش اشتباهه؟

نمی گم اشتباهه

خانومم باید بعضی چیزها رو در دنیا پذیرفت مثل اساس طینت مرد و زن

زن هرچه تلاش کنه مرد بر اون تسلط داره شاید به دلیل خصایل جسمانیش

پس بهتره از من به تو نصحیت به جای عوض کردن چیزی که عوض نمیشه

به زن ها یاد بدهیم چطور میشه با یک مرد رفتار کرد تا هم از وجود مرد لذت ببری هم کمترین صدمه رو ببینی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زن بودن عجیب سخت هست
گاهی کسی برایت عزیز میشود
بی انکه بدانی بودنت برایش مفید هست یا نه
اما گاهی انقدر معادلات زندگیت عجیب میشود که نمیدانی چه کنی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
به نام تمام زنان دیارم
زنانی که عاشقانه دوست میدارند مرد زندگیشان را
زنانی که عاشقانه کودکانشان را در اغوش میگیرند
زنانی که مهربان اند
تمام زنانی که مادر هستند
میخواهم قسم بخورم به حرمت مادر بودن
اگر میخواهید زندگی زنی را خراب کنید بدانید روزی شما نیز مادر میشوید
اگر روزی هزار بار دست مردانی هوس باز را در دست بگیرید خیلی زود وفتی دست مرد خود را در دست گرفتید شاید ان مردها را به یاد بیاورید
قسم به حرمت دختر بودن
پاکدامنی دختر باارزشتر از ان هست که بخواهید به هر بی سروپایی تقدیم کنیدش
 

AndanaEnd

عضو جدید
مراقب مروارید وجودتون باشید که در صدف زندگیتون آرام می درخشد ، صیادان زیادی با ابزار احساس در انتظار مروارید شما هستند ، اگر مروارید زیبای درونتون رو از دست بدید ، یه صدف تو خالی جا می ونه که خریدارش صیادان لذت اند و ارزش این صدف برای آنها لحظه ای خواهد بود ..............
آنقدر محکم باشید که هر وقت به دام صیادی گرفتار شدید ،تنواند به مروراید دست پیدا کند و خسته شود و دوباره شما رو در اقیانوس زندگی رها کند .
داشتن مروارید پاکدامنی بزرگترین و با ارزش ترین داشته های یک زن است ............
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


اگر پـارسا باشد و رایـــــزن
یکی گــنج باشد پُـرآکنده زن

بویژه که باشد به بالا بلـند
فروهشته تا پای مشکین کمند

خردمند و با دانش و ناز و شرم
سخن گفتن ِ نیــک و آوای نرم

فردوسی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من...
از خانه بیرون می زنم

و "خودم" را پشت در جا می گذارم

"خودم" که مدام فکر می کند

"خودم" که مدام کلافه است

"خودم" که خودش را میان کتابها پیدا نمی کند

که میان شعرها نیست

در قصه ها جایی ندارد

"خودم" که مدام دنبال خودش می گردد



"خودم" را پشت در می گذارم

و از خانه بیرون می زنم



مثل زنان دیگر

پشت ویترین مغازه ها می ایستم

و ساعت ها

به لباس ها و عطرها و جواهرات زل می زنم

مدام پولهایم را می شمارم

و فکر می کنم برای دیوار خالی اتاق نشیمن

کدام تابلو خوب است؟

فکر می کنم

باید کتاب آشپزی بخرم

و برای نهار برنامه غذایی بریزم

فردا شب باید به خاله ام سری بزنم

و باید مادرم را برای شام دعوت کنم

باید

باید

کتاب جدیدی بخرم

شاید "خودم"را

میان برگهایش پیدا کردم

باید

باید به خانه برگردم

"خودم" در خانه تنهاست...



فائزه شاکری
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عادت کرده ایم
من به چای تلخ اول صبح
تو به بوسه تلخ آخر شب
من
به اینکه تو هربار
حرف هایت را مثل یک مرد بزنی
تو
به اینکه من هربار مثل یک زن گریه کنم. . .

عادت کرده ایم
آنقدر که یادمان رفته است شب
مثل سیاهی موهایمان ناگهان می پرد
و یک روز آنقدر صبح می شود
که برای بیدار شدن دیر است



لیلا کرد بچه
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هواي خوب
مثل
زن خوب است
هميشه نيست
زماني كه هم است
ديرپا نيست.

مرد اما
پايدار تر است.
اگر بد باشد
مي تواند مدت ها بد بماند
و اگر خوب باشد
به اين زودي بد نمي شود.

اما زن عوض مي شود
با
بچه
سن
رژيم
***
حرف
ماه
بود و نبود آفتاب
وقت خوش.

زن را بايد پرستاري كرد
با عشق.
حال آن كه مرد
مي تواند نيرومند تر شود
اگر به او نفرت بورزند.




چارلز بوکوفسکی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیر است ، گالیا!
در گوش من فسانهٔ دلدادگی مخوان!
دیگر ز من ترانهٔ شوریدگی مخواه!
دیر است گالیا! به ره افتاد کاروان

عشق من و تو ؟ ...آه
این هم حکایتی ست
اما در این زمانه که درمانده هر کسی
از بهر نان شب
دیگر برای عشق و حکایت مجال نیست
شاد و شکفته در شب جشن تولدت
تو بیست شمع خواهی افروخت تابناک
امشب هزار دختر همسال تو ولی
خوابیده اند گرسنه و لخت روی خاک
زیباست رقص و ناز سرانگشت‌های تو
بر پرده‌های ساز
اما هزار دختر بافنده این زمان
با چرک و خون زخم سرانگشت هایشان
جان می کنند در قفس تنگ کارگاه
از بهر دستمزد حقیری که بیش از آن
پرتاب می کنی تو به دامان یک گدا
وین فرش هفت رنگ که پامال رقص توست
از خون و زندگانی انسان گرفته رنگ
در تار و پود هر خط و خالش، هزار رنج
در آب و رنگ هر گل و برگش، هزار ننگ
اینجا به خاک خفته هزار آرزوی پاک
اینجا به باد رفته هزار آتش جوان
دست هزار کودک شیرین بی گناه
چشم هزار دختر بیمار ناتوان ...

دیر است گالیا!
هنگام بوسه و غزل عاشقانه نیست
هر چیز رنگ آتش و خون دارد این زمان
هنگامهٔ رهایی لبها و دست هاست
عصیان زندگی است
در روی من مخند!
شیرینی نگاه تو بر من حرام باد!
بر من حرام باد از این پس شراب و عشق!
بر من حرام باد تپشهای قلب شاد!
یاران من به بند،
در دخمه‌ های تیره و نمناک باغشاه
در عزلت تب آور تبعیدگاه خارک
در هر کنار و گوشهٔ این دوزخ سیاه

زود است گاليا
در گوش من فسانهٔ دلدادگي مخوان
اکنون ز من ترانهٔ شوریدگی مخواه!
زود است گالیا! نرسیدست کاروان...
روزی که بازوان بلورین صبحدم
برداشت تیغ و پردهٔ تاریک شب شکافت،
روزی که آفتاب
از هر دریچه تافت،
روزی که گونه و لب یاران همنبرد
رنگ نشاط و خندهٔ گمگشته بازیافت،
من نیز باز خواهم گردید آن زمان
سوی ترانه‌ها و غزلها و بوسه ها
سوی بهارهای دل انگیز گل فشان
سوی تو،
عشق من




هوشنگ ابتهاج
*گالیا ، دختری ارمنی و عشق دوران جوانی ابتهاج بود
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زنان ازدگی میخواهند
اما ازادگی این نیست
که هر روز دست در دست مردی باشند
نه
بلکه زنان میخواهند با ارامش و خیال اسوده
وقتی با مرد سخن میگویند
کسی نگوید فاحشه یا هرزه یا اینکه میخواهد ان مرد را عاشق خود کند
کمی باید باور کرد دوست داشتن ادمها را
تا فهمید احساس زیباست نه به هر قیمتی نباید ارزانی کرد بلکه گزاف قیمتی دارد
اگر احساس را نتوانی گزاف کنی در اصل خودت ارزان هستی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زن را وقتی معنا میکنی بهتر هست بگذاری خودش جای خودش باشه
بگذاری ازاد باشد بی قید وبند ایمان تو مرد
بگذار با صدای بلند بخندند اما نگاهش نکنید
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من یک زنم .. مثل خواهرم
مثل همسایه ام... مثل تو

گاه مثل یک عروسکم دست خودش
گیسوانم را رها می کند
چشما نم را سرمه می کشد
لپم را گلی می کند
گاه سوزن و نخم برای وصله جوراب دخترم
گاه کف صابونم برای پیراهن پسرم
من همان هزار دستانم
که هزار دست کم دارم !
گاه بس که خسته ام تی تن مرا می کشد
اجاق لطف می کند و دل مرا
مارمالاد سرخ برای صبحانه فردا می سازد
من شعرهایم را در خواب می گویم
و با طلوع صبح بلند می گویم
صبح بخیر عزیزم نگران نباش
من شاعر نیستم !
بهترین جایگاه من کنار ظرفشویی است
شعرهایم را بی اعتراض همه
برای ظرفها دکلمه می کنم
ظرفها کف می زنند
فردای آن روز موج اف ام شعر مرا می خواند
من شادیم را یک دور والس با جارو
کف آشپزخانه می رقصم
و به جای نماز چادر نماز مادرم را
تند به تعداد رکعتها می بویم و می بوسم
آه خدا کند
مردی که به اندازه ظرفهای
آشپزخانه مرا درک نکرد
یک شب فقط یک شب
شعرهایم را فالگوش می نشست ! ؟

نسرین بهجتی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
به نام زنهای مهربان
که دلهایشان زیبا و قلبی طلایی دارند
کاش میتوانستم بگویم زنی از تبار من
هرگز به دنبال عاشق کردن تو مرد نیست
اخر میدانی تو مرد نمیفهمی حرفهایم را
نمیدانی نگاهم همیشه به دنبال تکیه کردن به تو نیست
گاهی میخواهم بگذاری پرواز کنم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زنها را تنها در اغوش مردان معنا نکنید
انگاه که کودکشان را در اغوش میگیرند
و در برابر مردان می ایستند
تا حریم خود حفاظت کنند
انگاه میفهمید زنان را نمیشود
به سادگی در اغوش خود نگه دارید
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ببخشيد اگر
شاعري غمگين شعرهاي شادش را به باد داده است
و بلد نيست
وقتي سرمردی كلاه مي گذارند
خورشيدي كه غيب مي شود را ببيند
ببخشيد اگر
با شاعري دربه در
كه معشوقش را
دوربين ها گرفتند و حبس كرده اند
سرگردان شده ايد
- ترس از سر اين شاعر گذشته است -
ديگر با كدام پنجره
از هواي اين شهر سرفه ام نگيرد
ديگر چگونه از روزهايي بنويسم كه روز نيستند
يكي بگويد
براي اين زن
هر زردي كه خورشيد نمي شود
تو نيستي و
جاي خالي ات حفره ي بزرگي ست
كه با هیچ ابری پر نمی شود
- ديگر دلم از نامه اي باز نمي شود -
خوانندگان عزيز
توجه فرمائيد
از خبري كه هم اكنون دست به دست به قلمم رسيد
اين شاعر به معشوقش نمي رسد
اين شعر به خانه اش
لطفا
بي سروصدا
پراكنده شويد

- دارم خفه مي شوم
و اين از هواي سرزميني ست
كه تو ديگر پشت ميله هايش هم نفس نمي كشي

منیره حسینی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی به زنان نگاه میکنی تو مرد
اما تنها به هوس جسمش هست
کاش وقتی میخواهی نزدیکم شوی
نگاه و قلبت را پاک کنی
تا مجبور نباشم به اندازه
ایمان تو خودم را بپوشانم و ازادیم را از دست بدهم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani 🔺️هوای تو... ♡ ادبیات 789
سرمد حیدری ♡... مـــادر... ♡ ادبیات 153

Similar threads

بالا