وقتی
زنی
سکوت میکنه همیشه نشانه پایان کسی نیست
بلکه
نشانه این هست
که منتظر ببینه
ایا تو مرد
ه
اینقدر
ادعا میکردی
دوستش داری
چقدر تو ادعات صادق هستی
وقت فراموش کردنت وقتی میرسه
که ببینه
دست تو دست دیگری
داری
میخندی
اونوقت تموم میشی
اگر زنی را دوست داری ، دستانش را بگیر و او را محکم در آغوشت نگه دار.
اگر زنی را دوست داری ، دل دل نکن ، بازی در نیاور، منتظرش مگذار ، با ایما و اشاره به او از خوش آمدنت حرف نزن زیرا او میفهمد به شیوه او – شیوه ای زنانه- عشق ورزیدن را یاد گرفته ای….یک زن به دنبال یک “مرد “است که بلد است قاطع و کله شق و قدرتمندانه زن را در بر بگیرد
اگر زنی را دوست داری ، دلش را محکم بدار و زیر پایش را
خالی مکن…
اگر زنی را دوست داری ، ساده باش ، هیچ چیز به اندازه زلالی و قاطعیت یک مرد ، زن را اسیر نمیکند
اگر زنی را دوست داری ، گاهی اوقات تلفنت را بردار و بهش بگو که زیباست…بدون الفاظ پرطمطراق هم میتوان هنوز به قلب اسرار آمیز این موجود راه یافت. فقط یادت باشد این ابراز عشق مثل نمک است که کمش دلنشین است و زیادش مردانه نیست
اگر زنی را دوست داری گاهی اوقات بهش بگو بنشیند و ازش عکس بگیر …لازم نیست اسنل آدامز باشی تا یک زن مقابل دوربینت ، آن لبخند حیات بخشش را بشکفد…کافیست هر بار کنجکاو باشی که از چه رازی ، عکس بر میداری
زنان را وقتی حامله اند ، بیشتر دریاب. گاهی اوقات شک میکنی که نکنه فرشته شده اند و به قامت انسان ظهور کرده اند ! انگاری در گفتگوهای زمزمه وارشان با جنین در بطنشان ، به زبانی آسمانی حرف میزنند که ما نمیفهمیم.
هر چه که هست ، در کنار او و فرزندش این شانس را داری که به مردمکان خدا زل بزنی
کمی به افق مینگرم
به اینده ای
که
نمیدانم
زن بودن
جرم هست
یا نه
اخر ما زنها اگر
عاشق
شویم
جرم نابخشودنی صورت دادیم
و اگر
هم بخواهیم به روی خودمان نیاوریم
بی احساس صدایمان میکنند
اخر
مردان
اگر
خودتان زن بودید
میفهمید
که مردانه سر حرف خود بایستید یعنی چه
میفهمیدید
چرا زنانی که بهشان میگویید دوستت دارم دلشان میخواهد زیاد این کلام را بشنود تا ارامش پیدا کنند
اگر زن بودید میفهمید چه دردی دارد که همه چیز در دست شماست و هیچ چیز در دست یک زن نیست
موهایی دارم سیاه که فقط تا زیر گردنم می آید
و نه شب را به یادت می آورد
نه ابریشم
نه سکوتِ شاعرانه
نه حتی خیال یک خوابِ آرام
پوستِ گندمی دارم
که نه به گندم میماند
نه کویر
و چشم هایی
که گاهی سیاه میزند
گاهی قهوه ای
و گاه که به یاد مادرم می افتم عسلی میشوند و کمی خیس
دست هایم .... دست هایم
دست هایم مهربانند
و هر از گاهی
برایِ تو
به یادِ تو
به عشقِ تو
شعر می نویسند
مرا همینطور ساده دوست داشته باش
با موهایی که نوازش میخواهند
و دست*های که نوازشت میکنند
و چشم هایی که
به شرقیِ صورتِ من می آیند.....
موهاي يک زن خلق نشده
براي پوشانده شدن
يا براي باز شدن در باد
يا جلب نظر يا براي به دنبال کشيدن نگاه
موهاي يک زن خلق شده
براي عشقش
که بنشيند شانه اش کند و ديوانه شود
عطر مو هاي يک زن فراموش شدني نيست
زن بودن سخت هست
اگر عاشق شوی
به جرم
چشم سفیدیت
تو را
ترد میکنند
ارام باش بانو
دیگر به این سرمای زندگیت عادت کن
بدان
دستان گرمی در کار نیست
تمامش سردی هست
پس رام بگیر بانو
در زمستان و پاییز نیز
باز تنها خواهی بود
مثل سال گذشته
تنها
به خودت افتخار کن
که
دلت کاروانسرایی نبوده
تا هر کسی
واردش شود
و همان یک نفر در دلت بود
حال تنها
بگذار خدا در دلت باشد
او مهربانترین و باوفاترین و ارامشبخشترین هست
دلت دزردمند را
به خدایت بسپار و شاد باش
که حداقل خدا دردهایت را دید
و تمام اشکهایت را پاک کرد
وقتی زن میگوید : دلم برایت تنگ شده ، یعنی دوستت دارد . . .
جمله ” دلم برات تنگ شده ” برای زن عمیق تر از تمام اقیانوس ها ست .
فهمیدن زن سخت نیست ، فقط باید صدای ضربان قلبش را شنید . . . !
که عاشقانه می تپد ، نه بی دلیل . . . !
من از نسل لیلی ام... من از جنس شیرینم...
در وجود مادری رشد کرده ام و روزی کودکی در وجودم رشد خواهد کرد...
من دخترم...
با تمام حساسیت های دخترانه ام...
با تلنگری بارانی میشوم...
با جمله ای رام میشوم...
با کلمه ای عاشق میشوم...
با فریادی میشکنم...
با پشت کردنی ویران میشوم...
ب راحتی وابسته میشوم...
با پیروزی به اوج میرسم...
هنوز هم با عروسکهایم حرف میزنم...
هنوزم هم برایشان لالایی میخوانم...
هنوزم هم با مدادرنگی خانه رویاهایم را به تصویر میکشم...
هنوزم هم برای شکلات جان میدهم...
هنوزم هم با وعده شکلات داروهایم را میخورم...
من دخترم...
پر از راز...
هرگز مرا نخواهی دانست...
هرگز سرچشمه اشکهایم را نمی یابی...
هرگز مرا نمیفهمی...
مگر از نسلم باشی...
مگر از جنسم باشی...
من دخترم...
از نسل لیلی...
از جنس شیرین...
نه زیبایم ، نه مهـربانم... !!!!
فراری از دختران آهن پرست و پسران مانکن پرست...فقط برای خودم هستم...
خوده خودم !مال خودم !
صبورم و عجول !!!
سنگین...
سرگردان...
مغرور...
قـانع...
با یک پیچیدگی ساده و مقداری بیحوصلگیه زیاد !!!
و برای تویی که چهره را می پرستی نه سیرت آدمی
هیچ ندارم راهت را بگیــر و بـــــــرو!!حوالی ما توقف ممنــــوع است...