بنظرتون چی کار کنم؟؟؟

[Takesh]

تازه یه مرکز پرورش اعتیادم زدم..

تو چه سبکی فعالیت کینید ؟ آمادگی ؟ یا فهرمانی

 

[MaRaL.arch]

ببین اونجا فقط میتونی ورزش کنی و درس بخونی به هنر بپردازی
من همه عمرم تهران بودم!!! اینجا دختر و پسر همه جوره از درس خون تا خلاف دوست دارم!!!
ولی خوب برم 1 شهر دیگه تنها میشم!!! باید برم سراغ همین فعالیت ها
تو هم که دختری و در ایران محدودیت واسه دخترا خیلی بیشتره

ممنونم
آره،مطمئنا
اما آدم بعضی وقتا دلش میخواد با یکی بحرفه،بره بیرون،ما دخترا شاید بیشتر...
اما حتما بهش عادت میکنم
سعی میکنم وقتمو با کتاب و درس پر کنم و البته زبان
تاجالا چن تا کتابی ک همیشه میخواستم بخونمو خوندم

 

[J.AVID]

پیشنهاد میکنم از ترم های دیگه بطور جدی به فکر انتقالی گرفتن یا مهمان شدن در شهر خودت باشی.
الان این وضعیتی که داری جالب نیست یه دختر بدون هیچ آشنایی دانشجوی شهر دیگه، بیرون از خوابگاه، توی یه کلاس با سه تا دختر n تا پسر. دیگه معلوم نیست آخرش این پسرا فکر سوء استفاده توی کله شون نیاد! یا حتی بعضی از دخترها هم خیلی قابل اعتماد نیستند (مثلا برای هم خونه شدن). کلا دور دوستی رو برای پر کردن اوقات فراغت خط بکش مگه اینکه واقعا از یه دختری شناخت پیدا کنی و بتونی تا حدی بهش اعتماد کنی. روی پیشنهاد اولم بطور جدی فکر کن. اگه هم واقعا واقعا هیچ راهی برای انتقالی گرفتن نیست، تا اونجایی که امکان داره مهمان بشو. واقعا برای پسر هم این شرایط خیلی سخته برای دختر دیگه واقعا فاجعه هست!

 

[MaRaL.arch]

پیشنهاد میکنم از ترم های دیگه بطور جدی به فکر انتقالی گرفتن یا مهمان شدن در شهر خودت باشی.
الان این وضعیتی که داری جالب نیست یه دختر بدون هیچ آشنایی دانشجوی شهر دیگه، بیرون از خوابگاه، توی یه کلاس با سه تا دختر n تا پسر. دیگه معلوم نیست آخرش این پسرا فکر سوء استفاده توی کله شون نیاد! یا حتی بعضی از دخترها هم خیلی قابل اعتماد نیستند (مثلا برای هم خونه شدن). کلا دور دوستی رو برای پر کردن اوقات فراغت خط بکش مگه اینکه واقعا از یه دختری شناخت پیدا کنی و بتونی تا حدی بهش اعتماد کنی. روی پیشنهاد اولم بطور جدی فکر کن. اگه هم واقعا واقعا هیچ راهی برای انتقالی گرفتن نیست، تا اونجایی که امکان داره مهمان بشو. واقعا برای پسر هم این شرایط خیلی سخته برای دختر دیگه واقعا فاجعه هست!

البته تو جامعه کنونی ما سخته
جق با توئه اما مشکل من فقط تنهاییه وگرنه از بقیه موارد هم خودم مطمئنم،هم خونوادم
صابخونمم خیلی حواسش ب منه
مث اینه ک خونه مامانبزرگمم واقعا!!

 

[لیمویی]

پیشنهاد میکنم از ترم های دیگه بطور جدی به فکر انتقالی گرفتن یا مهمان شدن در شهر خودت باشی.
الان این وضعیتی که داری جالب نیست یه دختر بدون هیچ آشنایی دانشجوی شهر دیگه، بیرون از خوابگاه، توی یه کلاس با سه تا دختر n تا پسر. دیگه معلوم نیست آخرش این پسرا فکر سوء استفاده توی کله شون نیاد! یا حتی بعضی از دخترها هم خیلی قابل اعتماد نیستند (مثلا برای هم خونه شدن). کلا دور دوستی رو برای پر کردن اوقات فراغت خط بکش مگه اینکه واقعا از یه دختری شناخت پیدا کنی و بتونی تا حدی بهش اعتماد کنی. روی پیشنهاد اولم بطور جدی فکر کن. اگه هم واقعا واقعا هیچ راهی برای انتقالی گرفتن نیست، تا اونجایی که امکان داره مهمان بشو. واقعا برای پسر هم این شرایط خیلی سخته برای دختر دیگه واقعا فاجعه هست!

کاملا موافقم......اگر هم نشد..هر جوری هست خوابگاه بگیر......توی تشکلهای فرهنگی دانشگاهتون میتونی عضو بشی و با بچه های اونجا هم اتاقی بشی که خیلی خوبه....

 

[MaRaL.arch]

کاملا موافقم......اگر هم نشد..هر جوری هست خوابگاه بگیر......توی تشکلهای فرهنگی دانشگاهتون میتونی عضو بشی و با بچه های اونجا هم اتاقی بشی که خیلی خوبه....

علمی کاربردی تشکل فرهنگیش کجا بود آخه؟؟؟

 

[J.AVID]

البته تو جامعه کنونی ما سخته
جق با توئه اما مشکل من فقط تنهاییه وگرنه از بقیه موارد هم خودم مطمئنم،هم خونوادم
صابخونمم خیلی حواسش ب منه
مث اینه ک خونه مامانبزرگمم واقعا!!

خب مساله همون تنهاییه، این تنهایی خیلی کارا با آدم میکنه! اینو چند ماه دیگه دقیقا متوجه میشی! الان هنوز تازه اومدی و شاید نتونی منظورمو خوب متوجه شی. برای دختر واقعا شرایطی که شما الان داری خطرناکه (شاید الان بگی که من دارم اغراق میکنم!).
ترم اول کارشناسی هستی؟ انتقالی نمی تونی بگیری؟ تو فکر مهمان شدن نیستی؟ اگه می تونی یه بار دیگه هم کنکور بده.

 

[MaRaL.arch]

واسه حرف زدن بیای نت بهتره
خطرش کمتره

آره، ظاهرا الان و تو این شرایط دوست مجازی خیلی خیلی بهتره از دوست واقعی...

 

[لیمویی]

علمی کاربردی تشکل فرهنگیش کجا بود آخه؟؟؟

خب من که علمی کاربردی نبودم نمیدونستم که.....اگر مجبوری بمونی...برو خوابگاه......به هر جهت تحقیق کن اتاق خوب پیدا میکنی.......اینجوری تنها نیستی ..بچه های خوبم درو برت هستن ..اما حتما خوب باشن....وگرنه تنهایی می ارزه!

 

[MaRaL.arch]

خب مساله همون تنهاییه، این تنهایی خیلی کارا با آدم میکنه! اینو چند ماه دیگه دقیقا متوجه میشی! الان هنوز تازه اومدی و شاید نتونی منظورمو خوب متوجه شی. برای دختر واقعا شرایطی که شما الان داری خطرناکه (شاید الان بگی که من دارم اغراق میکنم!).
ترم اول کارشناسی هستی؟ انتقالی نمی تونی بگیری؟ تو فکر مهمان شدن نیستی؟ اگه می تونی یه بار دیگه هم کنکور بده.

آره ترم اولم
داری منو میترسونیا........
قراره تنهایی چه بلایی سرم بیاره آخه؟!
من نمیذارم!
تو 3تا استان خراسان فقط اینجا رشته منو داره
کنکور؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

[MaRaL.arch]

نترس
اتفاقی نمیوفته
فقط زیاد به مردم اعتماد نکن

باشه حواسم هس
عاقا نترسونیدم تروخداااااااااااااا:|



یخچالم 2هفته پیش موتورش سوخت،از لحظه ای ک تعمیرکار اومد تو خونه تا وقتی ک یخچالمو تعمیر کرد و رفت تمام مدت صابخونمون مث مرد کنارم وایساده بود
بله
همجین صابخونه ای دارم من
واسه همین از بابت چیزایی ک شمارو نگران کرده،نگران نیستم
وافعن مث اینه ک خونه مامانبزرگمم
واسم ترشی هم میاره تازه... خخخخخخخخخخ
از نگهبان خابگاه بدتر...یعنی بهتره!!!

 

[J.AVID]

آره ترم اولم
داری منو میترسونیا........
قراره تنهایی چه بلایی سرم بیاره آخه؟!
من نمیذارم!
تو 3تا استان خراسان فقط اینجا رشته منو داره
کنکور؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ببین تنهایی به خودی خود بلایی سرت نمیاره! . شاید دقیق نتونم توضیح بدم یا اینکه بعضی از حرفای منو قبول نکنی ولی به عنوان کسی که حداقل 7، 8 سال ازت بزرگتره و تجربه خیلی از شرایط رو داره بهت میگم. اولا تنهایی رو به مدت طولانی نمی تونی تحمل کنی و مثلا فقط برای صحبت بیای نت! پس بالاخره مجبوری با یکی دوست شی حالا اون دوست کی باشه دختر باشه پسر باشه هدفش چی باشه دیگه معلوم نیست. آشنایی هم نداشته باشی که ازت بخواد پشتیابانی کنه که دیگه واقعا خوب نیست. سن ت هم کمه و هنوز تجربه در مورد خیلی از شرایط و خیلی از افراد رو نداری. حداقل اگه یکی دو ترم خوابگاه بودی با چندنفر کم کم آشنا میشدی می تونستی یکی دو تا دوست نسبتا خوب پیدا کنی.

 

[صبا68]

دوست اصلا به درد نمیخوره
ضررش بیشتر از منفعتشه
فقط در حد همکلاس باش تو دانشگاه .همکلاسی های پسر قابل اعتماد ترن ولی فقط باهاشون درحد همکلاس باش نه بیشتر

 

[Takesh]

باشه حواسم هس
عاقا نترسونیدم تروخداااااااااااااا:|



یخچالم 2هفته پیش موتورش سوخت،از لحظه ای ک تعمیرکار اومد تو خونه تا وقتی ک یخچالمو تعمیر کرد و رفت تمام مدت صابخونمون مث مرد کنارم وایساده بود
بله
همجین صابخونه ای دارم من
واسه همین از بابت چیزایی ک شمارو نگران کرده،نگران نیستم
وافعن مث اینه ک خونه مامانبزرگمم
واسم ترشی هم میاره تازه... خخخخخخخخخخ
از نگهبان خابگاه بدتر...یعنی بهتره!!!

حالا اگه زنه نبود چی .........

دوست اصلا به درد نمیخوره
ظررش بیشتر از منفعتشه
فقط در حد همکلاس باش تو دانشگاه .همکلاسی های پسر قابل اعتماد ترن ولی فقط باهاشون درحد همکلاس باش نه بیشتر

اتفاقا واسه دخدرا پسرا براشون دلسوز ترن تا جنس موافق ! اینو جدی میگم ....... خعلی از دخدرا از همجنساشو بزرگترین ضربه ها رو خوردن !

 

[J.AVID]

پسرا که معلومه دخترا رو برای چی میخوان! خیلی دلشون براشون سوخته!!

 

[صبا68]

اتفاقا واسه دخدرا پسرا براشون دلسوز ترن تا جنس موافق ! اینو جدی میگم ....... خعلی از دخدرا از همجنساشو بزرگترین ضربه ها رو خوردن !

خو منم دقیقا همینو گفتم
چون خودمم تو دانشگاه همکلاسیهای پسرم خیلی با معرفت تر و فهمیده تر بودن .البته باید شناخت بعد اعتماد کرد

 

[Takesh]

قبلن هم بهتون گفته بودم بازم میگم :
دوست عزیز لطفا تفکرات و رفتار و کردار خودتون رو به همه بسط ندید !!!!

 

[MaRaL.arch]

ببین تنهایی به خودی خود بلایی سرت نمیاره! . شاید دقیق نتونم توضیح بدم یا اینکه بعضی از حرفای منو قبول نکنی ولی به عنوان کسی که حداقل 7، 8 سال ازت بزرگتره و تجربه خیلی از شرایط رو داره بهت میگم. اولا تنهایی رو به مدت طولانی نمی تونی تحمل کنی و مثلا فقط برای صحبت بیای نت! پس بالاخره مجبوری با یکی دوست شی حالا اون دوست کی باشه دختر باشه پسر باشه هدفش چی باشه دیگه معلوم نیست. آشنایی هم نداشته باشی که ازت بخواد پشتیابانی کنه که دیگه واقعا خوب نیست. سن ت هم کمه و هنوز تجربه در مورد خیلی از شرایط و خیلی از افراد رو نداری. حداقل اگه یکی دو ترم خوابگاه بودی با چندنفر کم کم آشنا میشدی می تونستی یکی دو تا دوست نسبتا خوب پیدا کنی.

متوجه منظور و نگرانیت هستم،خب کاملا حق باتوئه اما در شرایط کلی
ب نظر من ب فرد هم خیلی بستگی داره
من ایمان دارم ک ازون لحاظ هیچ مشکلی واسم پیش نمیاد
درسته تا الان تجربه این زندگی رو نداشتم،اما وقتی مشهد دانشجو بودم خیلی از دوستام درگیر مشکلاتی ک منظورته بودن،منم همیشه با بزرگتر از خودم راحتتر کنار میام،واسه همین تو اون دوره خیلی چیزا یاد گرفتم،خیلی وقتا هم خونه اونا بودم
خب اونجا ی چیزایی دیدم ک تصمیم گرفتم با هرکسی همخونه نشم
تنهایی بهرحال سخت و آزاردهندس،اما اونقد صعیف نیستم ک بخاطر فرار از تنهایی تو ی چاه بزرگتر بیفتم
جواسمو بیشترتر جم میکنم ک ب نصیحت داداش بزرگم گوش کنم
اگه همخونه خوب پدا کنم یا بتونم انتقالی یا مهمان بگیرم جوری ک ب درسم لطمه نخوره و عقب نیفتم،حتما این کارو میکنم

 

[J.AVID]

کلی گفتم نمی خواد فشار خونت بره بالا. می خوان ببرنشون یه دوری با ماشینشون بزنن دلشون باز شه!

 

[MaRaL.arch]

جنس آدما ربطی ب جنسیتشون نداره
منم ب همه فقط ب چشم همکلاسی نگاه میکنم
با جاوید عزیز موافقم چون شرایط من الان جوریه ک شاید پسرا ب دلایل دیگه دلسوزم بشن(البته بازم میگم شاید!)
اما در کل ممن اول ب جنس آدما نگا میکنم،اگه پسندیدم بعدش ب جنسیتشون نگا میکنم تا رفتارا و حریم دوستیمونو تعیین کنم
چقد حرفیدمااااا

 

[MaRaL.arch]

بفرمائید لبو داغ خخخخخخخخ

 

[J.AVID]

متوجه منظور و نگرانیت هستم،خب کاملا حق باتوئه اما در شرایط کلی
ب نظر من ب فرد هم خیلی بستگی داره
من ایمان دارم ک ازون لحاظ هیچ مشکلی واسم پیش نمیاد
درسته تا الان تجربه این زندگی رو نداشتم،اما وقتی مشهد دانشجو بودم خیلی از دوستام درگیر مشکلاتی ک منظورته بودن،منم همیشه با بزرگتر از خودم راحتتر کنار میام،واسه همین تو اون دوره خیلی چیزا یاد گرفتم،خیلی وقتا هم خونه اونا بودم
خب اونجا ی چیزایی دیدم ک تصمیم گرفتم با هرکسی همخونه نشم
تنهایی بهرحال سخت و آزاردهندس،اما اونقد صعیف نیستم ک بخاطر فرار از تنهایی تو ی چاه بزرگتر بیفتم
جواسمو بیشترتر جم میکنم ک ب نصیحت داداش بزرگم گوش کنم
اگه همخونه خوب پدا کنم یا بتونم انتقالی یا مهمان بگیرم جوری ک ب درسم لطمه نخوره و عقب نیفتم،حتما این کارو میکنم

آفرین آبجی. با اینکه نمیشناسمت جداً یخورده نگرانت شدم. امیدوارم بتونی این دوران رو به سلامت بگذرونی. آره واقعا باید نباید برای فرار از تنهایی به یه چیز دیگه پناه برد. یه مسئله دیگه هم بگم اینکه در مورد شرایطت و اینکه مثلا تنها زندگی میکنی یا آشنایی توی اون شهر نداری به کسی نگو (حتی به دختر ها اگه میتونی). کارشناسی ناپیوسته هست؟

 

[صبا68]

بفرمائید لبو داغ خخخخخخخخ

ما دانشجو بودیم هیچی نمیخوردیم این چه از خودش پذیرایی میکنه .......
دوست عزیز به عنوان کسی که 7سال پیش راهی که شما توش قدم گذاشتی و رفته بهت توصیه میکنم اول از همه از لحظاتت لذت ببر که بعدا حسرت این روزا رو میخوری دوم درستو جدی بخون مخصوصا واحدهای عملی رو سوم از الان دنبال کار پاره وقت یا دانشجویی باش که وقتی فارغ تحصیل شدی حداقل یه تجربه ای داشته باشی چهارم مواظب خودت و خوبیهات باش ......موفق باشی

 

[MaRaL.arch]

آفرین آبجی. با اینکه نمیشناسمت جداً یخورده نگرانت شدم. امیدوارم بتونی این دوران رو به سلامت بگذرونی. آره واقعا باید نباید برای فرار از تنهایی به یه چیز دیگه پناه برد. یه مسئله دیگه هم بگم اینکه در مورد شرایطت و اینکه مثلا تنها زندگی میکنی یا آشنایی توی اون شهر نداری به کسی نگو (حتی به دختر ها اگه میتونی). کارشناسی ناپیوسته هست؟

آره ناپیوسته. معماری داخلی
دانشگاه کوچیک
شهر کوچیک
اما شاید همین کوچیکیش ی حسن باشه،آخه همه پسرا بومی اینجان و حواسشون ب رفتاراشون هست
مردمان خوبی هستن!
اما خب پیشنهاد دوستی بین همه دختر پسرا هس
امروز با این تاپیک خیلی هارو نگران کردم...
اما خیلی حس خوبی دارم وقتی میبینم جوونای کشورم اینقد راجب همدیگه احساس مسئولیت دارن
و پسرا نسبت ن دخترای هموطنشون متعصبن
خدایا شکر...
از همتون ممنونم

 

[صبا68]

ار الان دنبال 1 شوهر پولدار باش
بهتره 1 جوری خودت منتقل کنی تهران
شوهر پولدار بزرگترین نعمت خدا رو زمین
مخصوصا اگر از این بچه مامانیا باشه!!! همچین مثل چی تو دستته
1 دختره بود همکار من!!! دقیقا همکار میز بغلی!!!
کلا صبح تا شب فقط با تلفن صجبت میکرد!!! اما کسی جرات نداشت بهش بگه بالا چشمت ابرو!!!
جز من که رفیق جیک تو حیکش بودم

متوجه این حرفا نشدم ؟ چه ربطی به موضوع داشتن و چرا اینارو به من میگی؟

 

[MaRaL.arch]

ار الان دنبال 1 شوهر پولدار باش
بهتره 1 جوری خودت منتقل کنی تهران
شوهر پولدار بزرگترین نعمت خدا رو زمین
مخصوصا اگر از این بچه مامانیا باشه!!! همچین مثل چی تو دستته
1 دختره بود همکار من!!! دقیقا همکار میز بغلی!!!
کلا صبح تا شب فقط با تلفن صجبت میکرد!!! اما کسی جرات نداشت بهش بگه بالا چشمت ابرو!!!
جز من که رفیق جیک تو حیکش بودم

من یا صبا؟!!

ما دانشجو بودیم هیچی نمیخوردیم این چه از خودش پذیرایی میکنه .......
دوست عزیز به عنوان کسی که 7سال پیش راهی که شما توش قدم گذاشتی و رفته بهت توصیه میکنم اول از همه از لحظاتت لذت ببر که بعدا حسرت این روزا رو میخوری دوم درستو جدی بخون مخصوصا واحدهای عملی رو سوم از الان دنبال کار پاره وقت یا دانشجویی باش که وقتی فارغ تحصیل شدی حداقل یه تجربه ای داشته باشی چهارم مواظب خودت و خوبیهات باش ......موفق باشی

اتفاقا یکی از اساتیدم دفتر مهندسی داره،حتما میرم پیشش کارآموزی،جتی اگه حقوقم نده میارزه ب وقتی ک اونجا میذارم
اما باید حداقل 2ترم بگذره ی چی از معماری بفهمم
آخه رشته قبلیم معماری نبوده
ممنون از راهنمایی هات آجی جونم

 

[صبا68]

اتفاقا یکی از اساتیدم دفتر مهندسی داره،حتما میرم پیشش کارآموزی،جتی اگه حقوقم نده میارزه ب وقتی ک اونجا میذارم
اما باید حداقل 2ترم بگذره ی چی از معماری بفهمم
آخه رشته قبلیم معماری نبوده
ممنون از راهنمایی هات آجی جونم

مهم نیست همونجا یاد میگیری اینجوری زیادم تو خونه نیستی و تنهایی کم تر حس میکنی.....خواهش میکنم

 

[شهریاری 2]

بابا دوستی چیه؟!!!!!!!!!
ای بابا!
یعنی هیچ کدوم از پسرارو به عنوان دوستی مناسب ندیدم؟ یعنی اگر میدیدی، باهاش دوست میشدی؟! عجبا!
خب توی کلاستون دختر کم هست،توی دانشگاهتون چی؟! این همه دختر. خب برو بایکی دیگه دوست بشو. چرا همش فکر پسرایی؟؟!
اصلا برو یه باشگاه ورزشی بعد اونجا با یکی دوست بشو که مناسب باشه.

من که همه دوستام شهرهای دیگه هستن. دارن درس میخونن. تنهای تنهام.دیگه نمیرم با یه دختر دوست بشم که .

 

[MaRaL.arch]

بابا دوستی چیه؟!!!!!!!!!
ای بابا!
یعنی هیچ کدوم از پسرارو به عنوان دوستی مناسب ندیدم؟ یعنی اگر میدیدی، باهاش دوست میشدی؟! عجلا!
/QUOTE]
حتما باهاش دوس میشدم
اگه خوب بود...

 

[صبا68]

افرین
خوشمان امد!!!
شهریاری از این حرفای صدر اسلام نزن
همچین میگی عجبا انگار طرف میخواد چیکار کنه
1 دوست خوب!!! 1 دوست خوبه همین

شما اول تکلیف اون حرفی که زدی مشخص کن