
پسري كه از احساسات يك دختر جوان سواستفاده كرد و براي اين كه به خواستهاش برسد و بتواند با او ازدواج كند از در تهديد وارد شد. ماجرا را از زبان مهشيد ـ دختر فريبخورده ـ بخوانيد: حدود يك سال قبل به طور اتفاقي با مجتبي آشنا شدم و مدتي با هم دوست بوديم تا اين كه تصميم گرفتيم با هم ازدواج كنيم.
مجتبي طبق قولي كه داده بود مادرش را به خانهمان فرستاد مادرم با شنيدن حرفهاي او و فهميدن اين كه
من نيز به مجتبي علاقهمند هستم برخورد خوبي كرد و فقط فرصت خواست تا موضوع را با پدرم در ميان بگذارد. پدربزرگم وصيت كرده بود من با پسرعمويم ازدواج كنم به همين دليل راضي كردن پدرم كار سختي بود به هر حال من و مجتبي از آن به بعد هر از گاهي يكديگر را ملاقات ميكرديم تا اين كه او يك روز مرا به خانهاش دعوت كرد چون قرار بود با هم ازدواج كنيم فكر نميكردم مشكلي پيش بيايد ما با هم رابطه برقرار كرديم مدتي بعد من فهميدم مجتبي معتاد است براي همين از ازدواج با او منصرف شدم بعد از آن بود كه مجتبي گفت مخفيانه از من فيلمبرداري كرده است و اگر بخواهم از بله گفتن به او منصرف شوم بلوتوث را در سطح شهر پخش ميكند مجتبي واقعا از احساسات و اعتماد من سواستفاده كرده است.
مهشيد كه ساكن مشهد است عليه خواستگارش شكايت كرده و پروندهاي در اين خصوص تشكيل شده است پيش از اين نيز شاهد پروندههاي مشابه بوده اما به خاطر حساسيت اين موضوع بار ديگر خواستگار شيطانصفت را به عنوان شخصيت منفي انتخاب كرده ايم تا شايد ديگر دختران دمبخت در روابط و برخوردهاي خود هوشياري بيشتري به خرج بدهند.