وضوي دائم و قرائت قرآن
يك دسته از رزمندگان نذر كرده بودند هميشه با وضو باشند. قصدشان هم اين بود كه وقتي هماي سعادت بر سرشان مي نشيند و راهي ديار دوست و محبوب خود مي شوند، در ظاهر وباطن پاكيزه باشند.
مقيد كردن خود به خواندن چند آيه با يك جزء ازقرآن كريم درساعت معيني از روز وشب، به صورت فردي يا جمعي، از جمله نذرهاي بچه ها بود در جبهه؛ همچنين خواندن دعايي خاص درساعتي مقرر.
خواندن عبارت آيةالكرسي، صبح ها دسته جمعي يا موقع جابه جايي ودرابتداي مسيرها ونيز آية شريفه ي " فاللـه خير حافظا و هو ارحم الراحمين" كه معمولاً آن را براي دوري جستن از بلاها و سلامتي خويش و دوستان مي خواندند نيز از جمله نذرهاي بچه ها بود.
صحنه پردازي
بچه ها در جنوب براي اين كه نيروهاي شناسايي و گشتي دشمن را بفريبند صحنه پردازي گمراه كننده اي مي كردند. مثلاً براي اين كه سنگر و چادر فرماندهان شناسايي نشود، اطراف آن شيشه آب ليمو و قوطي كنسرو و بسته هاي پنير و حلب و ... مي گذاشتند يا كنار سنگر خالي كه كسي در آن حضور نداشت به گونه اي عمل مي كردندكه آن جا انبار مهمات تلقي شود! جعبه هاي خال مهمات، پوكه هاي خالي و مصرف شدۀ توپ و تانك و اسلحه هاي سبك را درآن جا قرار مي دادند كه اگر دسمن خيلات منفجر كردن آن را هم داشته باشد تصور كند كه زاغۀ مهماتي را كشف و منهدم كرده است
نذر افطاري دادن براي خط شكني
يقين كه حاصل مي شد گرداني خط شكن است وضع عوض مي شد؛ خواب از چشم همه مي رفت؛ ياد شهدا و به خصوص فرماندهان رشيد گردان و پايمردي مخلصانه و بي بديل و داغشان تازه مي شد؛ وسايلشان را بچه ها با هم عوض مي كردند؛ انگشتر و سجاده و قرآن عوض شده را مي بوسيدند، مي بوييدند ودرعزاداري، سيدالشهدا(ع) را چنان صدا مي زدند كه نوجوان جان به كف وتشنه ي شهادتي در ظهر عاشورا، غرق در غبار در غريبي و مظلومي آقا بغضش مي تركيد و در چكاچك شمشيرها دراوج بي باكي وشجاعتي كه در دم آخر ازخود نشان مي داد او را بلند مي خواند كه :"يا حسين!" بعد مي رفت و عالم و آدمي را نفرين مي كرد كه بعد از فرزند زهرا(س) زنده مي مانند؛ فرماندهان براي جرم مرتكب نشده حلاليت و خشنودي مي طلبيدند. بعضي در اين دم آخر نذر مي كردند كه بتوانند خط را چنان كه مي خواهند بشكنند و به شكرانه ي آن درعقبه و شهرخود در ماه مبارك به همه ي رزمندگان گردان افطاري بدهند.
ادامه دار.......
يك دسته از رزمندگان نذر كرده بودند هميشه با وضو باشند. قصدشان هم اين بود كه وقتي هماي سعادت بر سرشان مي نشيند و راهي ديار دوست و محبوب خود مي شوند، در ظاهر وباطن پاكيزه باشند.
مقيد كردن خود به خواندن چند آيه با يك جزء ازقرآن كريم درساعت معيني از روز وشب، به صورت فردي يا جمعي، از جمله نذرهاي بچه ها بود در جبهه؛ همچنين خواندن دعايي خاص درساعتي مقرر.
خواندن عبارت آيةالكرسي، صبح ها دسته جمعي يا موقع جابه جايي ودرابتداي مسيرها ونيز آية شريفه ي " فاللـه خير حافظا و هو ارحم الراحمين" كه معمولاً آن را براي دوري جستن از بلاها و سلامتي خويش و دوستان مي خواندند نيز از جمله نذرهاي بچه ها بود.
صحنه پردازي
بچه ها در جنوب براي اين كه نيروهاي شناسايي و گشتي دشمن را بفريبند صحنه پردازي گمراه كننده اي مي كردند. مثلاً براي اين كه سنگر و چادر فرماندهان شناسايي نشود، اطراف آن شيشه آب ليمو و قوطي كنسرو و بسته هاي پنير و حلب و ... مي گذاشتند يا كنار سنگر خالي كه كسي در آن حضور نداشت به گونه اي عمل مي كردندكه آن جا انبار مهمات تلقي شود! جعبه هاي خال مهمات، پوكه هاي خالي و مصرف شدۀ توپ و تانك و اسلحه هاي سبك را درآن جا قرار مي دادند كه اگر دسمن خيلات منفجر كردن آن را هم داشته باشد تصور كند كه زاغۀ مهماتي را كشف و منهدم كرده است
نذر افطاري دادن براي خط شكني
يقين كه حاصل مي شد گرداني خط شكن است وضع عوض مي شد؛ خواب از چشم همه مي رفت؛ ياد شهدا و به خصوص فرماندهان رشيد گردان و پايمردي مخلصانه و بي بديل و داغشان تازه مي شد؛ وسايلشان را بچه ها با هم عوض مي كردند؛ انگشتر و سجاده و قرآن عوض شده را مي بوسيدند، مي بوييدند ودرعزاداري، سيدالشهدا(ع) را چنان صدا مي زدند كه نوجوان جان به كف وتشنه ي شهادتي در ظهر عاشورا، غرق در غبار در غريبي و مظلومي آقا بغضش مي تركيد و در چكاچك شمشيرها دراوج بي باكي وشجاعتي كه در دم آخر ازخود نشان مي داد او را بلند مي خواند كه :"يا حسين!" بعد مي رفت و عالم و آدمي را نفرين مي كرد كه بعد از فرزند زهرا(س) زنده مي مانند؛ فرماندهان براي جرم مرتكب نشده حلاليت و خشنودي مي طلبيدند. بعضي در اين دم آخر نذر مي كردند كه بتوانند خط را چنان كه مي خواهند بشكنند و به شكرانه ي آن درعقبه و شهرخود در ماه مبارك به همه ي رزمندگان گردان افطاري بدهند.
ادامه دار.......