چیزی برای گفتن ندارم ، چون متنفرم از خداحافظی اونم برای همیشه !!! شاید باورتون نشه ولی من تا الان تو چتم واسه کسی بای ننوشتم همیشه مینیویسم فعلا" ...
امیدوارم فردا صبح اومدم ببینم که نوشتی میخواستم باهاتون شوخی کنم و ببینم چقدر دوسم دارید ، این شعر هم تقدیم به تو ... ولی نرو اگه شده سالی یه بارم بیای اینجا بازم خوبه ...
بعد رفتنت عزیزم ، بس که تنهایی کشیدم
قامتم خمیده از بس ، عشقتو به دوش کشیدم
تو غم بی همزبونی ، هی می کشتم لحظه هامو
روی برگ های شعرم ، خالی کردم عقده هامو
خاطرت جمع هر جا باشی ، توی غربت یه کسی هست
خاطراتت زندگیشه ، اون غریبه خاطرت هست
اون که تو هفت آسمونش ، یه ستاره هم نداره
اون منم که دلخوشی شه ، گل من کسی رو داره
مثل دیگرون نبودم ، سر راهتو نبستم
می دونستم نمیای و چشم به جاده ها نشستم
خاطرت جمع تو دل من ، تو حسابت پاکه پاکه
این خطای دل من بود ، اون که افتاده به خاکت
تو روزهایی که نبودی ، نمی دونی چی کشیدم
صبح تا شب زخم زبون از هر غریبه ای شنیدم
گل من سرت سلامت ، تو که خوش باشی غمم نیست
این همیشه آرزومه ، پس دلیل ما طمع نیست
دیگه از گریه گذشته ، به جنون کشیده کارم
تو که خوشبختی عزیزم ، دیگه غصه ای ندارم