جملش ابهام داشت !!!!!
نمیدونم داشت یا نه
جملش ابهام داشت !!!!!
به نظرمن آدما هميشه تنها هستن حتي اگه تن هاي زيادي كنارش باشن
اين روزها انسان ها تنهاييت را پر نمي کنند
فقط خلوتت را مي شکنند...!
بدون اينكه متوجه بشن
آروم از پله ها پایین میام
خانوم سادات داد میزنه موهاتو بپوشون اینجا مواد آش نذری رو گذاشتم آخه
سرخ میشم زیر چشمی ایوان رو نگاه میکنم و آرزو میکنم مامان اون دوروبرا نباشه
دوباره برمیگردم اتاق موهامو جمع میکنم با هزار بدبختی و یه روسری میزارم
وقتی از کنار دیگهای بزرگ میگذرم مثل هر سال میرم کنار دیگ گندمای پخته آش
یه ملاقه بر میدارم و یه مشت واسه خودم میریزم
کسی نیست دو باره غر بزنه خنده ام میگیره هر کاری کنن من کار خودمو میکنم
شب که میرسه سفره های افطار پهن میشه خاله پروین سبزی هارو توپیش دستی ها میریزه
مهیارو مژگان و سارا کیهان بچه ها میخونن
خاله فاطی با دایی علی سر متراژ زمین بحث میکنن
خونه شلوغه
مامان همه اش نگرانه که چیزی کم نباشه
ساعت از 12 گذشته کنار دیگ آشم منتظر تابنده هستم قرار گذاشتیم تا صبح بیدار بشینین
بلاخره اومد دستش یه کتابه
فروغ فرخ زاد
میشینیم و نوبتی میخونیم
خدایا خدایا خدایا
آروم از پله ها پایین میام دارم برای یا کریما آب و دون میبرم
نا خوداگاه یاد اون گوشه حیاط و قابلمه آش و کتاب فروغ فرخزاد می افتم
سالها پیش و حالا بعضی هاشون نیستن
عمرشون کوتاه بود اشک چشامو میپوشونه
سارا صدام میزنه زود اشکامو پاک میکنم
لبخند میزنم بله جانا اومدم
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
دل بی رخ یار خوش نباشد❤❤❤بی باده بهار خوش نباشد.... | زنگ تفريح | 1 | |
![]() |
پاتوق (عاشقان و دل شکستهای)"تنها" | زنگ تفريح | 401 | |
Д | انتخاب دل نازک ترین کاربر (سری دوم) | زنگ تفريح | 241 | |
![]() |
انشای شاگردای بابام(ابتدایی هستن) با موضوع درد و دل یک دانش اموز | زنگ تفريح | 1 | |
![]() |
هرچی دل تنگت میخواهد با من بگو | زنگ تفريح | 12 |