ببینم از گفتن کلمهvalentineخجالت نمی کشید؟؟؟؟

saeed_goli144

عضو جدید
نمیدونم چرا همه چی بر عکس شده ، اونایی که از اولین عقاید کوروش هیچی نمیدونن دم از کوروش میزنن، اونایی که از اسلام هیچی نمی دونن یا..... از علی(ع) و مالک اشتر حرف میزنن، میدونستین پاکی ایرانو قاجارا با زاد و ولد از بین بردن غیرت ایرانم این دیکتاتورا و فرهنگمون هم به کمک خودمون توسط غرب از بین رفته:cry::cry::cry: مثلا:

هنگامی به آغاز و چگونگی وقوعش می‌اندیشم، به نظرم همه چیز گیج و پیچیده می‌آید! اما ظاهراً این گیجی چندان هم شگفت و دور از انتظار نیست، چون عبارت ”ضربۀ فرهنگی“ را چنین تعریف كرده‌اند: «تغییراتی در فرهنگ كه موجب به وجود آمدن گیجی، سردرگمی و هیجان میشود.»



این ضربه چنان نرم و آهسته بر پیكر ملت ما فرود آمد كه جز گیجی و بی‌هویتی پی‌آمد آن چیزی نفهمیدیم.
شاید افراد زیادی را ببینید كه كلمات Hi و Hello را با لهجۀ غلیظ Americanاش تلفظ میكنند. اما تعداد افرادی كه از واژۀ ”درود“ استفاده میكنند، بسیار نادر است! همینطور كلمۀ Thanks بیش از سپاسگزارم و Goodbye بسیار آسانتر از ”بدرود“ در دهانها میچرخد. ما حتی به این هم بسنده نكرده‌ایم!
این روزها مردم برگزاری جشنها و مناسبتهای خارجی را نشانۀ تجدد، تمدن و تفاخر میدانند. سفرۀ هفت‌سین نمی‌چینند، اما در آراستن درخت كریستمس اهتمام میورزند! جشن شب یلدا كه به بهانۀ بلند شدن روز، برای شكرگزاری از بركات و نعمات خداوندی برگزار میشده است را نمیشناسند، اما همراه و همزمان با بیگانگان روز شكرگزاری برپا میكنند! همه چیز را در مورد Valentine و فلسفۀ نامگذاریش میدانند، اما حتی اسم ”سپندار مذگان“ به گوششان نخورده است.
چند سالی ست حوالی ۲٦ بهمن ماه (١٤ فوریه) كه میشود هیاهو و هیجان را در خیابانها می‌بینیم. مغازه‌های اجناس كادوئی لوكس و فانتزی غلغله میشود. همه جا اسم Valentine به گوش میخورد. از هر بچه مدرسه‌ای كه در مورد والنتاین سؤال كنی میداند كه «در قرن سوم میلادی كه مطابق میشود با اوائل امپراطوری ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروائی بوده است بنام كلودیوس دوم. كلودیوس عقاید عجیبی داشته است از جمله اینكه سربازی خوب خواهد جنگید كه مجرد باشد. از این رو ازدواج را برای سربازان امپراطوری روم قدغن میكند. كلودیوس به قدری بی‌رحم و فرمانش به اندازه‌ای قاطع بود كه هیچكس جرأت كمك به ازدواج سربازان را نداشت. اما كشیشی به نام والنتیوس (والنتاین)، مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری میكرد. كلودیوس دوم از این جریان خبردار میشود و دستور میدهد كه والنتاین را به زندان بیندازند. والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان میشود. سرانجام كشیش به جرم جاری كردن عقد عشاق، با قلبی عاشق اعدام میشود… بنابراین او را به عنوان فدائی و شهید راه عشق میدانند و از آن زمان نهاد و سمبلی میشود برای عشق!»
اما كمتر كسی است كه بداند در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، كه از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق بوده است!
جالب است بدانید كه این روز در تقویم جدید ایرانی دقیقاً مصادف است با ۲۹ بهمن، یعنی تنها ٣ روز پس از والنتاین فرنگی! این روز ”سپندار مذگان“ یا ”اسفندار مذگان“ نام داشته است. فلسفۀ بزرگداشتن این روز به عنوان ”روز عشق“ به این صورت بوده است كه در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب میكردند و علاوه بر اینكه ماه‌ها نام داشتند، هریك از روزهای ماه نیز یك نام داشت. به عنوان نمونه روز نخست ”روز اهورا مزدا“، روز دوم، روز بهمن (تندرستی، اندیشه) كه نخستین صفت خداوند است، روز سوم اردیبهشت یعنی ”بهترین راستی و پاكی“ كه باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهریور یعنی ”شاهی و فرمانروائی آرمانی“ كه خاص خداوند است و روز پنجم ”سپندار مذ“ بوده است. سپندار مذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق میورزد. زشت و زیبا را به یك چشم مینگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان میدهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را بعنوان نماد عشق می‌پنداشتند. در هر ماه، یك بار، نام روز و ماه یكی میشده است كه در همان روز كه نامش با نام ماه مقارن میشد، جشنی ترتیب میدادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلا شانزدهمین روز هر ماه مهر نام داشت و كه در ماه مهر، ”مهرگان“ لقب میگرفت. همین طور روز پنجم هر ماه سپندار مذ یا اسفندار مذ نام داشت كه در ماه دوازدهم سال كه آن هم اسفندار مذ نام داشت، جشنی با همین عنوان میگرفتند. سپندار مذگان جشن زمین و گرامی داشت عشق است كه هر دو در كنار هم معنا پیدا میكردند. در این روز زنان به شوهران خود با مهر هدیه میدادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت میكردند.
ملت ایران از جمله ملتهائی است كه زندگی‌اش با جشن و شادمانی پیوند فراوانی داشته است، به مناسبتهای گوناگون جشن میگرفتند و با سرور و شادمانی روزگار میگذرانده‌اند. این جشنها نشان دهندۀ فرهنگ، نحوۀ زندگی، خلق و خوی، فلسفۀ حیات و كلا جهان‌بینی ایرانیان باستان است. از آنجائی كه ما با فرهنگ باستانی خود ناآشنائیم شكوه و زیبائی این فرهنگ با ما بیگانه شده است. نقطۀ مقابل ملت ما آمریكائیها هستند كه به خود جهان‌بینی دچار میباشند. آنها دنیا را تنها از دیدگاه و زاویۀ خاص خود نگاه میكنند. مردمانی كه چنین دیدگاهی دارند، متوجه نمیشوند كه ملتهای دیگر شیوه‌های زندگی و فرهنگهای متفاوتی دارند. آمریكائیها به شدت قوم‌پرستند و خود را محور جهان میدانند. آنها بر این باورند كه عادات، رسوم و ارزشهای فرهنگی‌شان برتر از سایرین است. این موضوع در بررسی عملكرد آنان به خوبی مشهود است. به عنوان مثال در حالی كه این روزها مردم كشورهای مختلف جهان معمولا به سه، چهار زبان مسلط میباشند، آمریكائیها تقریبا تنها به یك زبان حرف میزنند. همچنین مصرانه در پی اشاعه دادن جشنها و سنتهای خاص فرهنگ خود هستند.
”اطلاع داشتن از فرهنگهای سایر ملل“ و ”مرعوب شدن در برابر آن فرهنگها“ دو مقولۀ كاملا جداست. با مرعوب شدن در برابر فرهنگ و آداب و رسوم دیگران، بی اینكه ریشه در خاك، در فرهنگ و تاریخ ما داشته باشد، اگر هم به جائی برسیم، جائی ست كه دیگران پیش از ما رسیده‌اند و جا خوش كرده‌اند!
برای اینكه ملتی در تفكر عقیم شود، باید هویت فرهنگی تاریخی را از او گرفت. فرهنگ مهمترین عامل در حیات، رشد، بالندگی یا نابودی ملتها است. هویت هر ملتی در تاریخ آن ملت نهاده شده است. اقوامی كه در تاریخ از جایگاه شامخی برخوردارند، كسانی هستند كه توانسته‌اند به شیوۀ مؤثرتری خود، فرهنگ و اسطوره‌های باستانی خود را معرفی كنند و حیات خود را تا ارتفاع یك افسانه بالا برند. آنچه برای معاصرین و آیندگان حائز اهمیت است، عدد افراد یك ملت و تعداد سربازانی كه در جنگ كشته شده‌اند نیست، بلكه ارزشی است كه آن ملت در زرادخانۀ فرهنگی بشریت دارد.
شاید هنوز دیر نشده باشد كه روز عشق را از ۲٦ بهمن (Valentine) به ٢۹ بهمن (سپندار مذگان ایرانیان باستان) منتقل كنیم.
 
آخرین ویرایش:

SHRP

همکار مدیر تالار مهندسی کامپیوتر متخصص برنامه نوی
کاربر ممتاز
با یک روز تاخیر
سپندار مذگان شاد باد
 

Similar threads

بالا