با چه شعري عاشق شدي؟

nayyerr

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دیگه عاشق شدن ناز کشیدن فایده نداره

دیگه دنبال اهو دویدن فایده نداره

چرا این در و اون در میزنی ای دل غافل

دیگه دل بستن و دل بریدن فایده نداره

وقتی ای دل به گیسوی پریشون میرسی خودتا نگه دار

وقتی ای دل به چشمون غزل خون میرسی خودتا نگه دار

دیگه عاشق شدن ناز کشیدن فایده نداره

دیگه دنبال اهو دویدن فایده نداره

چرا این در و اون در میزنی ای دل غافل

دیگه دل بستن و دل بریدن فایده نداره

وقتی ای دل به گیسوی پریشون میرسی خودتا نگه دار

وقتی ایدل به چشمون غزل خون میرسی خودتا نگه دار

ای دل دیگه بال و پر نداری داری پیر میشی و خبر نداری

وقتی ای دل به گیسوی پریشون میرسی خودتا نگه دار

وقتی ای دل به چشمون غزل خون میرسی خودتا نگه دار

 

عشقولانه

کاربر بیش فعال
میازار موری که دانه کش است
که عمویش در آمریکا چاقو کش است!
.
.
.
.بخور تا توانی به بازوی خویش
که سعیت بود در ترازوی خویش

این دوتا منو یاد عشقم میندازه:(
 

BEKco

عضو جدید
این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست
این چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست
 

sevda66

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کی اشکاتو پاک میکنه شبا که غصه داری....
عاشق نه ولی ازون به بعد یکم عوض شدم:)
 

I.R.IRAN

عضو جدید
من ياد اين شعر هم افتادم
اينو خيلي سال پيش وقتي دبيرستاني بودم شنيدم و يه حس خيلي عجيب بهش پيدا كردم
نميدونستم قراره بشه زبان حال خودم

من به خال لبت اي دوست گرفتار شدم
چشم بيمـــار تو را ديدم و بيمــــار شدم
فارغ از خود شدم و كوس اناالحـق بزدم
همچــو منصــــور خريدار ســر دار شدم


اما الان دوست دارم بگم :

گفته بودم چو بيايي غم دل با تــــو بگويم
چه بگويم كه غم از دل برود چون تو بيايي
 

TOM-CAT

عضو جدید
کاربر ممتاز
من که هنوز عاشق نشدم ولی دوست دارم که با این یک بیت شعر عاشق بشم......

حافظ:




از صدای سخن عشق ندیدم خوش تر /یادگاری که در این گنبد دوار بماند
 

major7

عضو جدید
عشق که نه اما با این آهنگ به یک حال غریبی می رفتم
Gipsy Kings
– No Volvere Lyrics


Amor mio
عشق من
Amor mio por favor
عشق من خواهش می کنم
Tu no te vas
از من دور نشو
Yo cuentare a las horas
من ساعت ها را میشمارم
Que la ya veo
تا وقتی که او را ببینم
Amor mio
عشق من
Amor mio por favor
عشق من خواهش می کنم
Tu no te vas
از من دور نشو
Yo cuentare a las horas
من ساعت ها را میشمارم
Que la ya veo
تا وقتی که او را ببینم
Vuelve
برگرد
No volvere no volvere no volvere
من بر نمیگردم من بر نمی گردم
No quiere recordar no quiere recorder
نمیخواهم به یاد بیاورم نمیخواهم به یاد یاورم
Vuelve
برگرد
No volvere no volvere no volvere
من بر نمیگردم من بر نمی گردم
No quiere recordar no quiere recorder


 
آخرین ویرایش:

MEHRNOOSH.D

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شعر فروغ فرحزاد...یادش بخیر ی زمانی حرف دلم بود...

کاش ما ان دو پرستو بودیم...ک همه عمر سفر میکردیم...از بهاری ب بهاری دیگر......
 

صبا68

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم

چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم

به تو آری ، به تو یعنی به همان منظر دور

به همان سبز صمیمی ، به همبن باغ بلور

به همان سایه ، همان وهم ، همان تصویری



که سراغش ز غزلهای خودم می گیری

به همان زل زدن از فاصله دور به هم

یعنی آن شیوه فهماندن منظور به هم

به تبسم ، به تکلم ، به دلارایی تو

به خموشی ، به تماشا ، به شکیبایی تو



به نفس های تو در سایه سنگین سکوت

به سخنهای تو با لهجه شیرین سکوت

شبحی چند شب است آفت جانم شده است

اول اسم کسی ورد زبانم شده است

در من انگار کسی در پی انکار من است



یک نفر مثل خودم ، عاشق دیدار من است

یک نفر ساده ، چنان ساده که از سادگی اش

می شود یک شبه پی برد به دلدادگی اش

آه ای خواب گران سنگ سبکبار شده

بر سر روح من افتاده و آوار شده



در من انگار کسی در پی انکار من است

یک نفر مثل خودم ، تشنه دیدار من است

یک نفر سبز ، چنان سبز که از سرسبزیش

می توان پل زد از احساس خدا تا دل خویش

رعشه ای چند شب است آفت جانم شده است



اول اسم کسی ورد زبانم شده است

آی بی رنگ تر از آینه یک لحظه بایست

راستی این شبح هر شبه تصویر تو نیست؟

اگر این حادثه هر شبه تصویر تو نیست

پس چرا رنگ تو و آینه اینقدر یکیست؟



حتم دارم که تویی آن شبح آینه پوش

عاشقی جرم قشنگی ست به انکار مکوش

آری آن سایه که شب آفت جانم شده بود

آن الفبا که همه ورد زبانم شده بود

اینک از پشت دل آینه پیدا شده است



و تماشاگه این خیل تماشا شده است

آن الفبای دبستانی دلخواه تویی

عشق من آن شبح شاد شبانگاه تویی
 

m.sabri

عضو جدید
گاهی زیر بارون...
با تو و قدم هات چه خوبه
چه خیال خوبی حالا که غریبی غروبه...
با تو خوبه حتی حالا که تو رویا باهامی
چه حس عجیبی که همیشه تو لحظه هامی
عاشقونه شدم عاشق دلت
یکی بیاد و اشکی بگه بهت
بگه بهت شدی تو وجود من
از ته دل تو رو دوست دارمت
عاشقونه شدم عاشق نگات
زندگی ساز گرمی نفسات
اونقده خوبی که میدونه دلم
خیلی کمه اگه بمیره برات
گاهی که به یادت زیر بار بارون میخونم
حتی تو خیالم تو خیال چشمات اسیرم
حالا زیر بارون با تو و قدم هات
با خیال عشقت با تو و نفس هات
برسه به تنها... واسه اینه که..
عاشقونه شدم..........(مازیار فلاحی)
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
من هیچی..:D
حالا با چه شعری میشه عاشق بود یه اکتحانی کنم شاید جواب داد!
 

Similar threads

بالا