بانک من ...بانک تو ....بانک فردا....

spow

اخراجی موقت
سلام دوستان عزیز:gol::gol:
مدرنیزه شدن این مشکلات رو هم داره دیگه
خب این همه بانکهای اسلامیمون!!! وام بدون ربا میدن:surprised: چطوری از خجالت مردم خوبشون:(دربیان اخه

1. قبض تلفن همراهم را برايم پيامک کرده اند. خدا را شکر. مجبور نيستم براي قبضي که پست 2 دوره درميان به در خانه مي رساند حرص بخورم. يعني اين امکان وجود دارد که موبايلم يکطرفه نشود و براي پرداخت قبض و رساندن فيش مربوطه به دست مسئولان دو سه بار بين بانک و دفتر خدماتي بالا و پايين نشوم. اين بار حتي پيامک شرکت ارتباط سيار به موقع آمده؛ مثل دفعه قبل نيست که بعد از اينکه موبايلم بدون هيچ اخطار قبلي يکطرفه شد، بعد از آنکه قبض را پرداختم و درست 2 ساعت بعد از اينکه به من اجازه داده شده بود از تلفن همراهم مثل يک مشترک عادي استفاده کنم تازه پيامکي رسيد که مشترک گرامي اگر نسبت به پرداخت بدهي خود اقدام نکني...
اين بار همه چيز عادي است جز خدمات الکترونيکي بانکي که من عابر کارتش را دارم و پرداخت الکترونيکي در آن جايي ندارد!

2. کنسرت استاد بزرگ موسيقي ايران برگزار مي شود. خريد بليت اينترنتي است. خدا را شکر. مجبور نيستم براي تهيه بليت بين فلان شهر کتاب اين سوي شهر و بهمان مرکز موسيقي آن سوي شهر سرگردان شوم. مي توانم اميدوار باشم که اگر در ساعت مقرر پايگاه اينترنتي مربوطه هنگ نکند، برقمان قطع نشود، سرعت اينترنت مناسب باشد، حال شبکه شتاب خوب باشد و... مي توانم مثل يک شهروند متمدن پشت رايانه ام بنشينم و بليتم را بخرم.
به نظر مي رسد همه چيز عادي است جز احوال بانک من که نامش در ميان فهرست بانک هايي که ملت با استفاده از کارتشان مي توانند خريد اينترنتي بليت داشته باشند، جايي ندارد. البته شکر خدا کارت هديه وجود دارد و من و امثال من مي توانيم از اين خدمات نوين بانکي استفاده کنيم؛ به شرطي که مبلغ کارت خريداري شده مان از مبلغ بليت بيشتر باشد؛ چون در شيوه خريد اينترنتي موجود، ما نمي توانيم بخشي از پرداختمان را با يک کارت انجام دهيم و بخشي را با کارت ديگر. بعضي از کارت هاي هديه و خريد را هم نمي توانيم به صورت کامل مصرف کنيم چون بايد مقداري پول به عنوان کارمزد يا امکان شارژ مجدد ته کارت بماند. پس بايد کلي دقت کنيم، مبلغ مجموع بليت هايي را که مي خواهيم ، حساب کنيم و کارتي بخريم که با احتساب مبلغ کارمزد مشکلي برايمان پيش نيايد ولي بعضي از اين کارت ها مدت اعتبار دارند و اگر تا زمان اعتبارشان ديگر خريد اينترنتي نداشته باشيم بقيه پولمان دود مي شود چون به جز يک بانک، بقيه حتي اين امکان را به ما نمي دهند که بقيه پولمان را از طريق دستگاه هاي خود پرداز بگيريم!

3. بايد مقداري پول در يک شماره حساب از بانکي بريزم.موجودي عابر بانکم کافي نيست و لازم است مقداري پول از حسابي در بانکي ديگر به اين حساب منتقل کنم. همه چيز مي توانست عادي باشد اگر خدمات الکترونيکي بانک من عادي بود و امکان انتقال وجه داشت، اما چون اين امکان وجود ندارد من دو بار در صف 2 بانک مختلف مي ايستم. از بانک اول پولم را مي گيرم و به سراغ بانک دوم مي روم تا موجودي حسابم را بگيرم و کارم را انجام دهم.
متصدي باجه با لبخندي مي گويد سامانه قطع است و نمي توانم موجودي کارتم را بردارم!

4 - به رئيس شعبه مراجعه مي کنم. خيلي خونسرد مي گويد که بيش از يک هفته است که چنين مشکلي وجود دارد. خيلي خونسرد تر مي گويد که اصلا نمي داند چه زماني مشکل رفع مي شود. خيلي عادي مي گويد که روز گذشته به دليل قطعي سامانه، چک بعضي از مشتريانشان که موجودي کافي در حسابشان داشته اند برگشت خورده است!

5 - با مرکز خدمات انفورماتيک بانک مربوطه تماس مي گيرم و همان جواب ها را مي شنوم. مي خواهم از در بانک بيرون بيايم که مجذوب صداقت موجود در شعار بانک مي شوم:
بانک... بانک فردا.
راست مي گويند؛ خدمات اين بانک به درد امروز من که نخورد؛ شايد فردا به کار مشتري ديگري آمد!
 

spow

اخراجی موقت
نیمه شرافتمندانه زندگی

ویلان پتی اف، کارمند دبیرخانه‌ ی اداره بود. از مال دنیا، جز حقوق اندک کارمندی هیچ عایدی دیگری نداشت. ویلان، اول ماه که حقوق می‌گرفت و جیبش پر می‌شد، شروع می‌کرد به حرف زدن...
روز اول ماه و هنگامی که از بانک به اداره برمی‌گشت، به ‌راحتی می‌شد برآمدگی جیب سمت چپش را تشخیص داد که تمام حقوقش را در آن چپانده بود.
ویلان از روزی که حقوق می‌گرفت تا روز پانزدهم ماه که پولش ته می‌کشید، نیمی از ماه سیگار برگ می‌کشید، نیمـی از مـاه مست بود و سرخوش...
من یازده سال با ویلان هم‌کار بودم. بعدها شنیدم، او سی سال آزگار به همین نحو گذران روزگار کرده است. روز آخر کـه من از اداره منتقل می‌شدم، ویلان روی سکوی جلوی دبیرخانه نشسته بود و سیگار برگ می‌کشید. به سراغش رفتم تا از او خداحافظی کنم.
کنارش نشستم و بعد از کلی حرف مفت زدن، عاقبت پرسیدم که چرا سعی نمی کند زندگی‌اش را سر و سامان بدهد تا از این وضع نجات پیدا کند؟
هیچ وقت یادم نمی‌رود. همین که سوال را پرسیدم، به سمت من برگشت و با چهره‌ای متعجب، آن هم تعجبی طبیعی و اصیل پرسید: کدام وضع؟
بهت زده شدم. همین‌طور که به او زل زده بودم، بدون این‌ که حرکتی کنم، ادامه دادم:
همین زندگی نصف اشرافی، نصف گدایی!!!
ویلان با شنیدن این جمله، همان‌طور که زل زده بود به من، ادامه داد:
تا حالا سیگار برگ اصل کشیدی؟
گفتم: نه !
گفت: تا حالا تاکسی دربست گرفتی؟
گفتم: نه !
گفت: تا حالا به یک کنسرت عالی رفتی؟
گفتم: نه !
گفت: تا حالا غذای فرانسوی خوردی؟
گفتم: نه !
گفت: تا حالا یه هفته مسکو موندی خوش بگذرونی؟
گفتم: نه !
گفت: خاک بر سرت، تا حالا زندگی کردی؟
با درماندگی گفتم: آره، .... نه، ... نمی دونم!!!
ویلان همین‌طور نگاهم می‌کرد. نگاهی تحقیرآمیز و سنگین ...
حالا که خوب نگاهش می‌کردم، مردی جذاب بود و سالم. به خودم که آمدم، ویلان جلویم ایستاده بود و تاکسی رسیده بود. ویلان سیگار برگی تعارفم کرد و بعد جمله‌ای را گفت. جمله‌ای را گفت که مسیر زندگی‌ام را به کلی عوض کرد.
ویلان پرسید: می‌دونی تا کی زنده‌ای؟
جواب دادم: نه !
ویلان گفت: پس سعی کن دست کم نصف ماه رو زندگی کنی.
 

tornado*

عضو جدید
کاربر ممتاز

خیلی خوب بودن هردو....
 

عطر بارون

عضو جدید
کاربر ممتاز
چقد قشنگ بودن مرسی:gol:
اولی بامزه بود و خیلی قشنگ نقد کردین
دومی خیلی زیبا بود
 

mehrshad53

اخراجی موقت
دوران جهان بی می و ساقی هیچ است
بی زمزمه ساز عراقی هیچ است
هرچند در احوال جهان مینگرم
حاصل همه عشرت است و باقی هیچ است
 

tornado*

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوران جهان بی می و ساقی هیچ است
بی زمزمه ساز عراقی هیچ است
هرچند در احوال جهان مینگرم
حاصل همه عشرت است و باقی هیچ است

:surprised::surprised::surprised:


دنیا همه هیچ و کاره دنیا همه هیچ، ای هیچ ،برایه هیچ ،بر هیچ مپیچ :surprised::surprised:
/اسپاو جان ایندفه رو رحم کن :surprised:،ببخشید با تالار ادبیات اشتباه گرفتم:surprised::surprised:/
 

sara@fshar

عضو جدید
کاربر ممتاز
این داستان دومی درس شبیه زندگی عموی خدا بیامرز منه........... با حقوق بخور نمیر بازنشستگی آنچنان زندگی اشرافی داشت که نگو..... خدا رحمتش کنه.....الان که رفته می فهم بعضی از حرفاش چی معنی میده.....
مرسی داداشی دومی خیلی عالی و برام تاثیر گذار بود........:gol::gol:

 

Similar threads

بالا