بازی با لغات زبان تخصصی برق

[torpheh]

Transient Overvoltage
اضافه ولتاژ گذرا، معمولا بعد از سوییچینگ در سیستم بوجود می آد( یک نمونه بود فقط ) که مدتش هم خیلی خیلی کمه، ولای بدلیل دامنه بسیار زیادی که داره، خیلی خطرناکه و باید در نظر گرفته بشه

electrotherapy
برق درمانی

 

[boycroft]

power

 

[deremel400]

ribbon cable=کابل نوری

 

[aznajm]

electric ballast =بالاست یا چک یا ترانس الکترونیکی

 

[aznajm]

electric ballast =بالاست یا چک یا ترانس الکترونیکی

خودم ادامه میدم
tray=سینی کابل
با y?
y network=شبکه ستاره
باk?

 

[deremel400]

kernel=هسته

 

[سمندون]

خودم ادامه میدم
tray=سینی کابل
با y?
y network=شبکه ستاره
باk?

Kilobyte=1024 bytes, unit of measure for memory and disk capacity (Computers
کيلوبايت

 

[سمندون]

kernel=هسته

light bulb=چراغ برق ،لامپ برق

 

[torpheh]

light bulb=چراغ برق ،لامپ برق

bare to
لخت کردن(سیم!)

 

[سمندون]

bare to
لخت کردن(سیم!)

output=کارکرد،برون ده ،برون گذاشت ،برونگذار،بازداده ،توليد،بازده ،خروجى ،برونداد،محصول

 

[torpheh]

output=کارکرد،برون ده ،برون گذاشت ،برونگذار،بازداده ،توليد،بازده ،خروجى ،برونداد،محصول

televisor
گیرنده تلوزیونی

 

[deremel400]

ring tone=تن زنگ

 

[torpheh]

ring tone=تن زنگ

excess current
جریان اضافی

 

[aznajm]

output=کارکرد،برون ده ،برون گذاشت ،برونگذار،بازداده ،توليد،بازده ،خروجى ،برونداد،محصول

tourch=چراغ قوه
ادامه
holder=نگهدارنده قطعات در نصب
باr?

 

[deremel400]

HDTV=تلویزیون با وضوح بالا

 

[سمندون]

HDTV=تلویزیون با وضوح بالا

volume compressor=محدودکننده ديناميکى

 

[deremel400]

volume compressor=محدودکننده ديناميکى

rectifier=یکسوساز

 

[kittleboy_87]

tourch=چراغ قوه
ادامه
holder=نگهدارنده قطعات در نصب
باr?

Torch = مشعل بیشتر معنی میده تا چراغ قوه
Tourch = اسم یک محله در منطقه ای از کشور فرانسه

 

[kittleboy_87]

rectifier=یکسوساز

Resistance = خاصیت اهمی
( Resistor = خود مقاومت، جسم فیزیکی )

 

[farzan001]

Resistance = خاصیت اهمی
( Resistor = خود مقاومت، جسم فیزیکی )

emitter =یکی از پایه های ترانزیستور-انشار دهنده

 

[torpheh]

emitter =یکی از پایه های ترانزیستور-انشار دهنده

roof antenna
آنتن سقفی

 

[deremel400]

accelerometer=شتاب سنج

 

[kittleboy_87]

Reactive Power = توان راکتیو
( امیدوارم تکراری نبوده باشه )

Resonance = تشدید
مثلا وقتی یک سلف و یک خازن در یک مسیری در یک مدار سری باشند و تشدید رخ دهد، این مسیر اتصال کوتاه می شود که برای تشدید رخ دادن باید این دو عنصر مقادیر خاصی داشته باشند، طبق یک فرمول خاص

( البته دوستان من فقط سعی می کنم لغاتی که در برق کاربرد داره رو بگم، واسه همین ممکنه معنی دیگه ایم داشته باشه اون لغت )

 

[kittleboy_87]

Equidistant phase control = EPC
یکی از طرح های آتش کردن ولو ( valve ) ها در ایستگاه های کنترل در سیستمهای که از انتقال HVDC استفاده می کنن هست و به سه نوع تقسیم بندی میشه که حالا ..... .
( روش دیگرش IPC = Individual Phase COntrol هست که یه خرده قدیمی تره )

L بده

 

[sh85]

Equidistant phase control = EPC
یکی از طرح های آتش کردن ولو ( valve ) ها در ایستگاه های کنترل در سیستمهای که از انتقال HVDC استفاده می کنن هست و به سه نوع تقسیم بندی میشه که حالا ..... .
( روش دیگرش IPC = Individual Phase COntrol هست که یه خرده قدیمی تره )

L بده

lossy

تلف کنندگی
ویژگی مواد دی الکتریکی خاصی که سبب تلفات در مدار می شوند و می توان از آنها به طور دلخواه نیز استفاده کرد

 

[deremel400]

lossy

تلف کنندگی
ویژگی مواد دی الکتریکی خاصی که سبب تلفات در مدار می شوند و می توان از آنها به طور دلخواه نیز استفاده کرد

yoke=سیم پیچ

 

[sh85]

yoke=سیم پیچ

echo chamber = اتاقک پژواک

 

[hosseinassar]

echo chamber = اتاقک پژواک

resonator
تشدید کننده

 

[deremel400]

radio wave=موج رادیویی

 

[nazliii]

radio wave=موج رادیویی

electroscope=برق سنج