امروز که پاشدم صبحونه بخورم دیدم نون بربریا رو پیچیدن لای یه دونه روزنامه کاهی،اولش فکر کردم مال خودمونه،آخه روزنامه ی 40 سال قبل رو هم تو خونه مون دیده بودم،بعدش دیدم نه مال نونواست خلاصه اولین نوشته ای که به چشم خورد! بازگشت واسیلی قوجا بود! منم کلی حال کردم فکر کردم واقعاً دوباره بر میگرده(البته الکی چون از رونامه معلوم بود خیلی قدیمیه!)
وقتی این عکس و نوشته های قدیمی رو می بینم هم حال می کنم و هم دلم میگیره،حالا بستگی به شخصیتتون شما هم می تونید حداقل یکی رو تجربه کنید.
خلاصه اسم موتوژن و ایدم کافی بود تا چشم هر فوتبال دوست قدیمی که باغشمال می رفت برق بزنه!
عجله نکنید! اعتراض هم نکنید! بحثمون زیادم فوتبالی نیست.
نوع نوشتار روزنامه و کلی مسائل دیگه توجه م رو به خودش جلب کرد، مثلاً تو یه روزنامه ی ملی علناً به همه ی باشگاه های فوتبالی پرداخته شده، نه غرضی و نه عمدی،واقعاً یه صمیمیتی توش احساس میشه،حالا عکساش رو میزارم شما برید با روزنامه های الان که صفحات اولش رو تو سایت ورزش 3 زدن مقایسه کنید!
آدم حالش بهم می خوره! حرفای زرق و برقی و مغرضانه!، محل اطلاع رسانی یکی دو تا تیم! و و و
اول فکر می کردم بچه که بودم چون حالیم نبود به همه چیز خوش بین بودم،ولی الان می بینم نه بابا اون موقع اونجوری بود...
مثل اینکه مردم اون زمان دروغ گفتن بلد نبودن،چه قیافه های ساده ای!
از علی دایی الان خوشم نمیاد ولی وقتی اون عکس قدیمیش رو دیدم واقعاً دلم براش تنگ شد!
می خواستم یه نثر ادبی توپ براش بنویسم ولی حالش نبود،
خلاصه ی کلام دلم برا قدیما تنگ شده...
وقتی این عکس و نوشته های قدیمی رو می بینم هم حال می کنم و هم دلم میگیره،حالا بستگی به شخصیتتون شما هم می تونید حداقل یکی رو تجربه کنید.
خلاصه اسم موتوژن و ایدم کافی بود تا چشم هر فوتبال دوست قدیمی که باغشمال می رفت برق بزنه!
عجله نکنید! اعتراض هم نکنید! بحثمون زیادم فوتبالی نیست.
نوع نوشتار روزنامه و کلی مسائل دیگه توجه م رو به خودش جلب کرد، مثلاً تو یه روزنامه ی ملی علناً به همه ی باشگاه های فوتبالی پرداخته شده، نه غرضی و نه عمدی،واقعاً یه صمیمیتی توش احساس میشه،حالا عکساش رو میزارم شما برید با روزنامه های الان که صفحات اولش رو تو سایت ورزش 3 زدن مقایسه کنید!
آدم حالش بهم می خوره! حرفای زرق و برقی و مغرضانه!، محل اطلاع رسانی یکی دو تا تیم! و و و
اول فکر می کردم بچه که بودم چون حالیم نبود به همه چیز خوش بین بودم،ولی الان می بینم نه بابا اون موقع اونجوری بود...
مثل اینکه مردم اون زمان دروغ گفتن بلد نبودن،چه قیافه های ساده ای!
از علی دایی الان خوشم نمیاد ولی وقتی اون عکس قدیمیش رو دیدم واقعاً دلم براش تنگ شد!
می خواستم یه نثر ادبی توپ براش بنویسم ولی حالش نبود،
خلاصه ی کلام دلم برا قدیما تنگ شده...








