ایران از 197 سال پیش تا کنون

vahid321

عضو جدید
کاربر ممتاز


جالب این است که نقشه ایران 197 سال پیش شبیه ایران امروز بوده است!
فراموش نکنیم گستره تمدنی واقعی ایران 2 یا 3 برابر این مقدار است. آیا این نام ها برای شما آشنا نیستند؟ ختن تاشکند سمرقند بخارا کاشغر کشمیر کابل بلخ خوارزم آمد (دیاربکر) زور(سلیمانیه) بغداد و ... و....همه اینها گستره فرهنگی ایران امروز است. نیاز و حسرت بازپس گیری اینها نیست! کافیست میراثی از فرهنگ که در پاره های جداگشته از مادر میهن گذاشتیم دوباره نیرومند سازیم. ویزاها و روادید های غرب ساخته را که خود دیگر ندارند برداریم و با برادری با برادرهای همسایه با یک فرهنگ با شادی و فرهنگ متعالی زندگی کنیم. فراموش نکنیم فرهنگ ما بسیار متعالی تر از آمریکا و اروپاست.
هندوستان نزدیک ترین کشور در جهان به ایران ار نظر فرهنگی است که جزو ایران نبوده ولی 400 سال زبان رسمی آن پارسی بوده و استعمار کثیف انگلیس دانست ریشه کجاست و جای تبر کجاست!
بیش از 70 درصد واژگان پاکستانی ایرانی و فارسی است!
شاهان عثمانی فارسی شعر می گفتند! صفرمراد رئیس جمهور سابق ترکمنستان شعر فارسی می گفت.
برگردان حروف الفبا در ترکیه و تاجیکستان بزرگترین لطمه به حوضه تمدنی ایران بوده است.
باید این کشورها را متقاعد کرد به الفبای ایرانی اسلامی برگردند!
ترکیه پرچمدار لشکر فرهنگی ایران در جبهه غرب است. نگاه به پان ترک بازی های آنها نکنید! از گوشت تا پوست ایرانی اند!
جایگاه ترکیه بسیار استراتژیک است. چراکه غرب تلاش دارد مردم ترکیه را از ریشه دور نگاه دارد.
وهابیسم و پان ترکیسم همه ابزاری از سوی قلدران ناشایست جهان برای سرکوب موج وحشتی است که از بیداری دوباره ایرانیان برخواسته است.
دشمنی 400 ساله انگلیس و غرب را در نابودی فرهنگ ایرانی در منطقه جدی بگیریم!
ایرانیان اگر می خواهند دوباره بر قله جهان بایستند گرامی داشتن میراث فرهنگ نیاکان بویژه جشن های ایرانی و بویژه نوروز کافیست. هرچند دانش اندوزی و دانش پژوهی که آمیخته با روح ایرانی است فراموش نشود!

&
 
آخرین ویرایش:

vahid321

عضو جدید
کاربر ممتاز
بیدار باشید و آماده باشید برای پرواز دوباره سیمرغ!

نگاهی به پیمانها نشان می دهد که قرار داد ارزوم که امیر کبیر بست پیمان خوبی بود باید هوشمندی امیر کبیر را ستود.
ولی قرارداد 1927 رضاشاه عجیب است و به نظر می آید در این قرار داد کوه مقدس آرارات به ترکیه داده شد.
و از عجایب این نقشه که عمان بخشی از خاک ایران را در هرمزگان و نزدیک مرز پاکستان در اختیار داشته است. امروز بودن تکه پاره ای از عمان در آن سوی تنگه هرمز که ساده شده نام اهورامزدا است خود جای شگفتی است تا چه رسد به اینکه درون خاک ایران هم از سوی استعمار نفوذ داده شده بودند.
از نکات جالب دیگر بخشهای مبادله شده در مرز با افغانستان است که دشت خاموشان داده شده و زابل و هامون مقدس باز پس گرفته شد. هر چند بزودی ان شاالله مرز ایران و افغانستان پاک خواهد شد.
دردناکی اینجاست شهر باستانی ایرانی مرو بهمراه بخش وسیعی از شمال شرقی ایران توسط روسها 78 سال بعد پس از جنگ قفقاز جدا شد. یعنی آخرین سالهای حکومت ناصرالدین شاه!
انگلستان پلید چند برابر بیش تر از روسیه از ایران خاک جدا کرده و حتی بیش تر از این نقشه کل افغانستان و بیشتر بلوچستان پاکستان
رود سند مرز تاریخی ایران و هند یوده و انگلیس پلید آن را از ایران جدا نموده به هندوستان افزود و دوباره از هندوستان جدا نموده و آن را مستقل کرد. پس هندوستان هیچ حق تاریخی نسبت به کل پاکستان ندارد.
به کلمات exchanged مبادله شده lost از دست داده و gained بدست آمده در نقشه توجه کنید.

منبع
http://parsenews.com/?subaction=showfull&id=1268388465&archive=&start_from=&ucat=1
 

vahid321

عضو جدید
کاربر ممتاز
من شنیدم که چند وقت پیش مهلت 99 ساله واگذاری خاک ایران به شوروی تموم شده. همون قراردادهای ننگین رو میگم
99 سال واگذاری 17 شهر قفقاز به پایان رسیده است

طبق معاهده ترکمان چای، مناطقي مانند نخجوان، باکو و ... پس از99 سال متعلق به خاک ايران هستند و اکنون که اين مدت به پايان رسيده اين مناطق بايد به خاک ايران بازگردند

باکو , نخجوان , شیروان , گنجه , دربند , قره باغ و . . . پس از اتمام قرارداد تحمیلی 99 ساله گلستان



 

vahid321

عضو جدید
کاربر ممتاز
نگاهی به پیمانها نشان می دهد که قرار داد ارزوم که امیر کبیر بست پیمان خوبی بود باید هوشمندی امیر کبیر را ستود.
ولی قرارداد 1927 رضاشاه عجیب است و به نظر می آید در این قرار داد کوه مقدس آرارات به ترکیه داده شد.
 

armstrong

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
من شنیدم که چند وقت پیش مهلت 99 ساله واگذاری خاک ایران به شوروی تموم شده. همون قراردادهای ننگین رو میگم

99 سال واگذاری 17 شهر قفقاز به پایان رسیده است


طبق معاهده ترکمان چای، مناطقي مانند نخجوان، باکو و ... پس از99 سال متعلق به خاک ايران هستند و اکنون که اين مدت به پايان رسيده اين مناطق بايد به خاک ايران بازگردند



باکو , نخجوان , شیروان , گنجه , دربند , قره باغ و . . . پس از اتمام قرارداد تحمیلی 99 ساله گلستان​

همینا هم کار این اخوندا بوده.
هرچی این عباس میرزای بیچاره میگفت بابا جان ما توان مقابله نداریم همین آخوندا هی فرت و فرت فتوای جهاد میدادن.یه عده احمق هم پا میشدن برن مثلا بجنگن.
شکست میخوردن و نتیجه اش هم میشد قرارداد.
 

raha 001

عضو جدید
زیباترین قسمتهای ایران همونجا هاس..نخجوان ایروان و...

امیدوارم زودتر به ایران برگردونده بشن :(
 

vahid321

عضو جدید
کاربر ممتاز
پیامد های تغییر نام اران و شروان تاریخی

اران و شروان تاریخی که از سال جدایی از ایران(1813 میلادی) به مدت 105 سال با نام persidesky یا منطقه ایرانی نشین نامیده می شد به یکباره در سال 1918 میلادی به نام یکی از بزرگ ترین و مهم ترین ولایات ایران نام‌گذاری شد که از همان آغاز شایبه توطئه چشمداشت به سرزمین‌های ایرانی را برای اندیشمندان دور اندیش ایرانی به همراه داشت به گونه‌ای که بلافاصله با واکنش‌های تند همراه با نگرانی بزرگانی میهن‌دوست چون ملک‌الشعرای بهار و علامه دهخدا روبه‌رو شد.

این بزرگان ایران دوست، در حالی که دولتمردان آن روز ایران در خواب غفلت بودند، با هوشیاری و با آینده نگری صحیح در مقاله‌های متعددی در روزنامه‌های معروف آن عصر ایران همچون ((رعد»، «نوبهار» و «ایران» در فاصله سال‌های 1296 تا 1298 خورشیدی یاد آور می شدند که مصادره نام یکی از ولایات ایران{آذر بایجان} در آن سوی مرز و به منطقه ای که از نام دیگری در طول تاریخ بر خوردار بوده، در آینده تمامیت ارضی آذربایجان واقعی به مرکزیت تبریز را در معرض تهدید جدی قرار خواهد داد و تاریخ برای ما اثبات کرد که این گونه نیز شد.

با تشکیل حزب فاشیستی پان‌ترکیست با نام «کمیته مساوات» در باکو، فعالیت‌های ضدایرانی دولت باکو با حمایت دولت عثمانی شکل جدیدی به خود گرفت. با این حال، سران این حزب که در آغاز فعالیت های خودبه دنبال یافتن جایگاهی منطقه‌ای بودند، با عوام‌فریبی کوشیدند نگرانی ایرانیان را برای اطلاق نام جمهوری آذربایجان به اران و شروان تاریخی بی‌مورد نشان دهند.

این‌گونه بود که محمدامین رسول‌زاده، از سران کمیته مساوات، در پاسخ به اعتراض ایرانیان در 90 سال پیش نوشته است:"... از ما چرا ظنین هستید؟ باید تصور کنیم چنین گمان کرده‌اند که از گرفتن نام آذربایجان که اسم یک ولایت ایران است، به مسمای آن [منظور آذربایجان واقعی در ایران] نیز ما چشم داریم ... دعوی مختاریت آذربایجان به هیچ وجه به جنوب ارس راجع نیست. باز بالفعل این را اثبات می‌کنیم ... "
(روزنامه ایران،شماره439ـتاریخ26ثور(اردیبهشت)1298خورشیدی)

رخدادهای بعدی اما این را نشان داد که رهبران ضدایرانی باکو از این تغییر نام، تنها و تنها هدف توسعه‌طلبانه و جدایی آذربایجان واقعی از ایران را با نام جعلی و ساختگی آذربایجان جنوبی در سر می‌پرورانده‌اند و درواقع به رغم ادعاهای رسول‌زاده، پیش بینی های امثال دهخدا و ملک الشعرای بهار درست از آب در آمدو تاریخ اثبات کرد که آن ها:
)بالفعل اثبات کردند)که با جعل نام آذربایجان به (مسمای آن){یعنی معنی و مفهوم تغییر نام آذر بایجان} نیز چشم داشته‌اند.

پس از جا انداختن نام جعلی جمهوری آذربایجان در آن سوی مرز های ایران درسال های پس از 1918 میلادی،در مرحله بعدی تبیین و تبلیغ تئوری تجاوز کارانه و توسعه طلبانه «آذربایجان واحد» از سوی دشمنان ایران زمین مورد توجه جدی و سرمایه گذاری قدرت های بیگانه قرار گرفت.

آن ها با اجرای این طرح‌ اهداف داخلی و خارجی متعددی را دنبال می‌کردند که بیشتر این اهداف هنوز هم دنبال می شوداز جمله:

1- جایگزین کردن احساسات ضد ایرانی به جای احساسات ضد روسی در بین مردم مناطق جدا شده از ایران و به ویژه مسلمانان قفقاز. کمونیست‌ها (روس ها و کارگزاران آن ها در جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی) به شیوه‌های مختلف از جمله جعل و تحریف گسترده تاریخ، این فکر ساختگی را تبلیغ می‌کردند که طی قراردادهای گلستان و ترکمان‌ چای «آذربایجان واحد!» بین تزارها و فارس‌ها تقسیم شد و برای بهره‌گیری و برخورداری مردم آذربایجان [واقعی در ایران] از مزایای زندگی کمونیستی و اشتراکی، باید آذربایجان ایران به آذربایجان شمالی (جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی) ملحق شود!

2- اجرای بخشی از استراتژی کلان روس ها جهت فراهم کردن زمینه نزدیک تر شدن قدم به قدم به آب های گرم خلیج فارس با تصرف و جدا سازی آذربایجان واقعی از خاک ایران.

3- ایجاد تغییرات فرهنگی در قفقاز و ایران شمالی به سود فرهنگ روس و بر ضد فرهنگ اسلامی و ایرانی . مانند مبارزه همه جانبه با زبان و واژگان فارسی ، نابودی مدارس دینی و پیشگیری شدید از ترویج معارف اسلامی و تربیت دین شناسان، تغییر الفبا و بیگانه کردن نسل جدید مسلمانان قفقاز از تاریخ و پیشینة فرهنگی و دینی ایرانی و اسلامی خود و هویت سازی دروغین برای آنان.

4- ایجاد گسست فرهنگی میان ایران و قفقاز و به خصوص میان ایران و مسلمانان آذری جدا شده از ایران که علی رغم جدایی جغرافیایی، از لحاظ مذهب، زبان، فرهنگ و پیشینه ادبی وتاریخی جزیی از ملت ایران محسوب می‌شدند و شاعران بزرگی مانند نظامی گنجوی و خاقانی شروانی در میان آن ها برخاسته است. نکته قابل تأسف این که در سایه تغییر الفبا و سیاست‌های جدایی فرهنگی اعمال شده از سوی روس ها، امروز مردم ایران شمالی حتی توانایی روخوانی اشعار این بزرگان را که به زبان فارسی است ندارند!

5- مشغول کردن مقامات و مسوولان ایرانی به رفع خطر تجزیه مجدد ایران و به انفعال کشاندن آنان در قبال سرنوشت مردم ایران شمالی و باز پس گیری سر زمین های جدا شده از ایران.

6- استفاده از اندیشه «آذربایجان واحد!» والبته تجزیه ایران به عنوان اهرم فشار برای اخذ امتیازهای اقتصادی و سیاسی از ایران به ویژه در دوران جنگ سرد و رژیم پهلوی که حکومت ایران متکی به آمریکا بود.

سند زیر، یکی از صدها سند تاریخی مربوط به فعالیت های انجام شده توسط ضد ایرانیان آن سوی ارس برای تشکیل به اصطلاح آذربایجان واحد است که در کتاب«اسناد روابط ایران و شوروی در دوره رضاشاه / 1304 ـ 1318 هـ. ش» توسط سازمان اسناد ملی ایران به سال 1374 چاپ شده است.

این سند گزارش کنسولگری ایران در ایروان به اداره دوم سیاسی وزارت امور خارجه ایران است که در تاریخ 14 آذر 1305 هجری خورشیدی نوشته شده و در صفحات 12 و 13- کتاب ، متن این سند بدین قرار است:
اداره دویم سیاسی، سواد راپرت قنسولگری ایروان، 14 آذر 1305{ خورشیدی}، نمرة 1810

"از قرار اطلاع خصوصی که به این قنسولگری رسیده، چندی است در آذربایجان قفقاز کمیته‌ای تشکیل شده که مرام آن ها یکی نمودن آذربایجان ایران با آذربایجان قفقاز است. به عبارت اخری کمیتة مزبور در تحت این عنوان که چون اهالی آذربایجان ایران و قفقاز هر دو از طایفة مغول [؟!] بوده، قومیت و ملیت آنها یکی است و به کلی از ملت فارس مجزا می‌باشند. لذا می‌بایستی این دو قسمت باهم متحد گشته، یک حکومت جمهوری شوروی تشکیل دهند و برای نیل به این مقصود هم کمیتة مزبور مشغول عملیات شده، در هر یک از حکومت‌های متحده قفقازیه مثل تفلیس، ارمنستان، نخجوان و غیره شعبه تشکیل داده، همه وقت مبلغین نیز با وجه به تبریز اعزام می‌دارند.

چندی قبل هم شخصی موسوم به "کریم کریم اف" را با یک نفر زن یهودیه و مقداری وجه برای تبلیغ به تبریز اعزام داشته بودند که مشارالیه چندین کرت به تبریز رفته و مراجعت کرده است. نظر به اهمیت موضوع حسب الوظیفه مراتب را به عرض رسانده..."
 

vahid321

عضو جدید
کاربر ممتاز

پیشینه تاریخی علائق بازگشت به مام میهن

با وجود تبلیغات فراوان و وارونه نمایی های تاریخ در آن سوی ارس گرایش مردمی به ویژه شیعیان آن سامان همواره رو به ایران بوده است و استنادات تاریخی زیادی در این علائق وجود داشته که چند نمونه آن در پی می آید:

1-پس از جنگ های ایران و روس ، شیعیان قفقاز همواره آرزو داشتنه اند به ایران بپیوندند و در جمع خانواده قدیم خویش زندگی کنند . به همین منظور در جریان نهضت مشروطیت در ایران شور و شعفی فوق العاده ابراز داشتند ؛ متفکران ،شاعران و نویسندگان قفقازی گرایشی فراوان نسبت به مشروطیت از خود نشان دادند و حتی گروهی از رزمندگان پای در میدان نبرد گذاردند و با مستبدان به پیکار برخاستند که متاسفانه با شکست نهضت مشروطیت آرزوی آنان در خصوص پیوستن مجدد به ایران بر آورده نشد.

2-در طی جنگ جهانی اول(1918-1914) ، مردم نخجوان با امضاء ده ها هزار نفری طوماری از ایران خواستند که نخجوان به ایران ملحق گردد که متاسفانه با کارشکنی انگلیس از طرح این موضوع توسط دولت وقت ایران در مجمع سران کشور های جهان جلو گیری شد. این مورد نشان دهنده تجربه تاریخ زندگی اهالی آن دیار در سایه حکومت ایران قبل از اشغال روسیه می باشد.

3-در فاصله سقوط نظام امپراتوری روسیه و استقرار نظام جدید کمونیستی، و به ویژه با وعده لنین مبنی بر الغای قرار دادهای استعماری دوره تزاری (از جمله قرار دادهای گلستان و ترکمان چای) فرصت تاریخی برای بازگشت ایران شمالی به میهن عزیز ما فراهم آمد، ولی در غفلت سران بی‌کفایت قاجار برای بازپس‌گیری این منطقه، این میدان،‌ عرصه تاخت و تاز امپراتوری عثمانی قرار گرفت و گروهی از اندیشمندان و آزادی خواهان قفقازی، با حمایت و پشتیبانی قدرت‌های منطقه‌‌ای، حکومتی با نام جمهوری آذربایجان در منطقه اران و شروان تاریخی راه‌‌اندازی کردند.

4-در سال 1918 میلادی (1297هجری خورشیدی) هنگامی که عمر حکومت تزاری پایان یافت و حکومتی با نام جمهوری مستقل آذربایجان در ایالت آران وشروان تشکیل شد زمانی که گروهی از تهران برای پی ریزی روابط روانه باکو شدند بسیاری از دولتمردان و چهره های متنفذ جمهوری نو پا پیشنهاد کردند که این کشور به صورت کنفدراسیون در ترکیب جغرافیای سیاسی ایران قرار گیرد که متاسفانه در آن مقطع عملی نشد..

5-فرصت تاریخی دیگر بازپس‌گیری سرزمین‌های آن سوی ارس به مام میهن، در آستانه فروپاشی شوروی سابق در ژانویه 1991میلادی بود که متأسفانه این بار هم ایرانیان از این فرصت تاریخی استفاده نکردند؛ واقعه معروف 31 دسامبر 1990میلادی و سرازیر شدن مسلمانان آذری از آن سوی ارس به سوی مرزهای ایران ، تبلور آرزوی تاریخی مردم مظلوم ایران شمالی بود . ایرانی تبار های های آن سوی ارس گروه گروه در کنار مرزهای ایران وکرانه ارس تجمع کرده و با شعار های الله اکبر ، لا اله الا الله همبستگی خود را با ایرانی ها ابراز داشتند . صدها تن از عاشقان ایران بی واهمه خود را به امواج سرد ارس می زدند تا بوسه بر خاک ایران بزنند و با برادران دینی خود در این سوی ارس هم آغوش شوند فرصتی بسیار مهم که متاسفانه جدی گرفته نشد.....



آذری های ایرانی که از میان آنها مردان بزرگی مانند شیخ محمد خیابانی، ثقه الاسلام، ستارخان،باقر خان، شهید باکری و … برخاسته و تا پای جان از اسلام و تمامیت ارضی ایران و آزادی آن دفاع کرده اند، می توانند نزدیکی هرچه بیشترایرانی تباران آن سوی ارس را که تا 196 سال پیش شهروندان ایران بودند، با ایران قدرتمند موجب شوند.

با وجود تلاش روس ها در ادوار مختلف جهت حذف و تحریف آثار تاریخی تمدن ایرانی و به فراموشی سپردن هویت ایرانی آن سامان که این تلاش ها حتی بعد از استقلال از اتحاد جماهیرشوروی نیز ادامه یافته هنوز می توان آثاری از هویت و فرهنگ و حتی معماری ایرانی را در آن سامان مشاهده نمود. از همان زمان جدایی ، حرکت ایران گرایانه آن مردم در ادبیات و شعر شاعران آن سو و این سوی ارس انعکاس داشته است . این حرکت در ادبیات و آثار نخبگان آذری ایرانی نیز انعکاس داشته است . چنان که در اشعار مرحوم استاد شهریار نیز ابیات فراوانی در توصیف قفقاز و باکو ، پیوستن سرزمین های جدا شده به ایران ،و درباره دعوت از مردم غیور قفقاز برای قیام علیه کفر و استبداد وجود دارد . متاسفانه این حرکت فقط در ادبیات و کتاب های تحقیقی و تاریخی بازتاب و بروز داشته و به صورت یک حرکت عملی و اجتماعی فرصت ظهور نیافته است.با این حال پس از تبلیغات همسایه شمالی علیه ایران مردم ایران طرح ابطال قرارداد استعماری گلستان را مطرح کردند و آشکارابه هم میهنان آن سوی رود ارس این چنین پیام دادند :

"آذری هم وطن نرمیز باکی دا , نخجواندا , شیرواندا , گنجه , دربند , قره باغ یا شیانتار بیر زمان قرارداد گلستان 99 یاشی بیز تحمیل اولمشدی , کوتاردی وبیر قرن گچیب , الان اوزمان گلیب که گیند قدیم زمان نار کمین باهم اوز وطنیمیز ایراندا بیربیر یمیزین یانوندا اولاخ و قدیم حد و حدود استعماری مرزلر گوتراخ بیزیم گجا سرزمین گوزلری یولدا و منتظردی بیزیم اوشاقلار هر دیلینن هر فرهنگ و هر دینین بیر بیرن یتیش سین . عزیز وطنمیز گوزلری یولدا . "

( هم میهنان آذری زبان ساکن باکو , نخجوان , شیروان , گنجه , دربند , قره باغ و . . . پس از اتمام قرارداد تحمیلی 99 ساله گلستان و دوری این یک قرن گذشته اکنون زمان آن فرا رسیده است که باردیگر همچون گذشته در میهن خود یعنی ایران در کنار یکدیگر باشیم و مرزهای استعماری گذشته را برداریم . سرزمین کهن ما در انتظار پیوند دگرباره فرزندان هم کیش و هم فرهنگ خود است. وطن ما چشم به راه شماست . )​
 

mehdix622

عضو جدید
کاربر ممتاز
من شنیدم که چند وقت پیش مهلت 99 ساله واگذاری خاک ایران به شوروی تموم شده. همون قراردادهای ننگین رو میگم
99 سال واگذاری 17 شهر قفقاز به پایان رسیده است

طبق معاهده ترکمان چای، مناطقي مانند نخجوان، باکو و ... پس از99 سال متعلق به خاک ايران هستند و اکنون که اين مدت به پايان رسيده اين مناطق بايد به خاک ايران بازگردند

باکو , نخجوان , شیروان , گنجه , دربند , قره باغ و . . . پس از اتمام قرارداد تحمیلی 99 ساله گلستان




بزک نمیر بهار میاد

ولی اگه به ماحمید بگیم شاید یه کاری بکنه ها؟؟
 

sohrab sepehri

عضو جدید
سلام خدمت تمامی میهن پرستان عزیز.
دوستان درد دلم را تازه کردید.ایران هم اکنون نیازمند یاری سبزتان است.
ایران ما به تاراج میرود.
پس چرا همه مردم شهر مرده اند.
 

ar ebrahimzadeh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
وحید خان سلام

1- تا جائی که من مطالبت را خواندم ، منظور تو از اتحاد و همدلی با همسایگان آمدن همسایگان زیر سایه پارسها و تمدن پارسی بود تا همدلی و زندگی زیر سایه فرهنگهای مختلف.
2- شما نوشته اید 400 سال پارسی زبان رسمی هندوستان بوده و انگلیسیها با لغو این زبان رسمی تیشه به ریشه آنها زدند.لطفاً این قسمت را خود دوباره بخوانید و ترجمه کنید. من که نفهمیدم لغو رسمیت زبان فارسی در هند چه کمکی به استعمار می کند.(البته تغییر زبان هندیان به انگلیسی را می شود کمک به استعمار نامید)
3- شما صحبت از اتحاد می زنید و دوباره این اراجیف در مورد اران و اینجور چیزها می آورید و در عین حال نمی فرمائید چرا در این نوشته هم خود به برادری مردمان این سو و آنسوی ارس اشاره می کنید. احتمالاً وقتی دوستان شما اسم اران را به آذربایجان تبدیل می کردند آمپول زبان ترکی آذربایجانی را هم به تک تک مردمان آن دیار تزریق کرده اند که ما اکنون با آنها هم زبان شده ایم.
4- دوست من همیشه شجاعت ابراز نظر صریح را داشته باش و وقتی میخواهی بنویسی تمدن پارسی بهترین است و من میخواهم همه ملل زیر سایه ما باشند و ..... دیگر این را به حساب اتحاد فرهنگی و همزیستی با همسایه ها ننویس.

امیدوارم اگر حق با تو باشد که از نظر من مسلماً اصلاً نیست همه جای دنیا رنگ شما را بگیرند.
 

Similar threads

بالا