اگه تنهایی بخون......................

reza_1364

مدیر بازنشسته
زانوهامو بغل كرده بودمو نشته بودم كنار ديوار
ديدم يه سايه افتاد روم
سرم رو آوردم بالا
نگاه كرد تو چشمام، از خجالت آب شدم
تمام صورتم عرق شرمندگي پر كرد
گفت:تنهايي
گفتم:آره
گفت:دوستات كوشن؟
گفتم: همشون گذاشتن رفتن
گفتي: تو كه مي گفتي بهترين هستن!
گفتم:اشتباه كردم
گفتي: منو واسه اونا تنها گذاشتي
گفتم:نه
گفتي:اگه نه،پس چرا ياد من نبودي؟
گفتم:بودم

گفتي:اگه بودي،پس چرا اسمم رو نبردي ؟
گفتم:بردم، همين الان بردم
گفتي:آره،الان كه تنهايي،وقت سختي
گفتم:…..(گر گرفتم از شرم-حرفي واسه جواب نداشتم)
-سرمو اينداختم پايين-گفتم:آره
گفتم:تو رفاقتت كم آوردم،منو بخش
گفتي:ببخشم؟
گفتم:اينقدر ناراحتي كه نمي بخشي منو؟ حق داري
گفتي:نه! ازت ناراحت نبودم! چيو بايد مي بخشيدم؟
تو عزيز تريني واسم،تو تنهام گذاشتي اما تنهات نذاشته بودمو نمي ذارم
گفتم:فقط شرمندتم
گفتي:حالا چرا تنها نشستي؟
گفتم:آخه تنهام
گفتي:پس من چي رفيق؟
من كه گفتم فقط كافيه صدا بزني منو تا بيام پيشت
من كه گفتم داري منو به خاطر كسايي تنها مي ذاري كه تنهات مي ذارن
اما هر موقع تنها شدي غصه نخور،فقط كافيه صدا بزني منو
من هميشه دوست دارم،حتي اگه منو تنها بزاري،
هميشه مواظبت بودم،تو با اونا خوش بودي،منو فراموش كردي تو اين خوشي
اما من مواظبت بودم،آخه رفيقتم،دوست دارم
ديگه طاقت نياوردم،بغض كردمو خودمو اينداختم بغلت،زار زدم،گفتم غلط كردم
گفتم شرمنده ام،گفتم دوست دارم،گفتم دستمو رها نكن كه تو خودم گم بشم
گفتم دوست دارم…
گفتم: داد مي زنم تو بهترين رفيقيييييييييييييييي
بغلت كردم گفتم:تو بن بست رفيقي
يك كلام،خدا تو بهتريني
 

salahshur

عضو جدید
کاربر ممتاز
file:///C:/DOCUME%7E1/Ehsan/LOCALS%7E1/Temp/moz-screenshot-1.jpgfile:///C:/DOCUME%7E1/Ehsan/LOCALS%7E1/Temp/moz-screenshot-2.jpg
 

raha88

عضو جدید
ممنون
وقتی داشتم میخوندم واقعا تنها بودم
وقتی خوندم اشک تو چشمام حلقه زد
متن زیبایی بود
مرسی
حلقه قشنگی از اشک تو چشمای منم امد
چه احساسات زیبا و لطیفی ما خانمها داریم همین احساسات باعث زیبایی دنیا میشه
قشنگ بود ممنون:gol:
 

shahryar14

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمی دونم چی بگم...
به لطف حضرت دوست همیشه (البته، نمی دونم این همیشه درسته یا نه چون خودم هم خیلی وقتا به یادش نبودم، اما اون وقتایی که بودم...) یه جورایی سعیم این بوده که به اطرافیام یادآوری کنم لطف و محبت بی کران پروردگار رو، تا تذکره ای باشه، اول واسه خودم، بعد واسه دور و بریام؛ تو شرایط سخت و آسون، تو خوشحالی و غم،تو ... ، خدا یه لطفی بهم کرده که منو با یاد خودش همنشین قرار داده، اگه لیاقت حفظش رو داشته باشم.
نمی دونم گفتن این حرفا درست بود یا نه، اما نوشتم دیگه....
کم یادم میاد متذکر شدن یاد خدا اینجوری تحت تاثیرم قرار داده باشه.
خدا خیرت بده عزیز، عاقبت بخیر بشی انشالله.:gol::gol::gol:
 

Similar threads

بالا