ايرانيمين ديل سيز باشي آذربايجان

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
بله آقا پایه ام

هر چند روز یه جلسه
بین جلسات هم ملت سوالاتشون رو میپرسن

دست گلت درد نکنه
با سوال جواب شدیدا موافقم ولی فاصله بین تدریس بیشتر از دو روز نشه
فاصله زیاد باعث پراکندگی مطلب میشه
 

اياتاي

عضو جدید
بزرگان آذربايجان


نیمتاج لکستانی (نیم‌تاج خاکپور) (سده ۱۴ قمری) شاعر اجتماعی و وطن‌پرست دوران مشروطه در ایران بود. «کاوه» نام یکی از شعرهای مشهور اوست.
نیم‌تاج دختر مسعود دیوان لکستانی از نوادگان حاج وزیر لکستانی بود و در سده ۱۴ قمری در آذربايجان غربي، حومه سلماس در خانواده‌ای فرهنگ‌دوست زاده شد. او تا دوره متوسطه تحصیلاتش را ادامه داد که در آن زمان تحصیلات بالایی بود. نیم‌تاج بر چند زبان نیز مسلط بود. در کشتار لکستان در جنگ جهانی اول خانواده‌اش را از دست داد و خود از سلماس به رشت رفت . شعرهای نیم تاج لکستانی مضمون تند اجتماعی و انتقادی دارند و اغلب میهن‌پرستانه هستند.



ايرانيان كه فر كيان آرزو كنند / بايد نخست كاوه خود جستجو كنند

ايوان پي شكسته مرمت نمي شود / صد بار اگر به ظاهر وي رنگ و رو كنند

قانون خلقت است كه بايد شود ذليل / هر ملتي كه راحتي و عيش خو كنند



منبع: ويكي پديا
 

Sarp

مدیر بازنشسته
و هو الرحیم

در این تایپیک دستور زبان ترکی آزربایجان را با مثال های متعدد یاد خواهیم گرفت.سعی بر این خواهیم کرد که مثال ها از دیوان اشعار و نثرهای ادبی باشد.

1.با این که چند تاپیک برای این امر وجود دارد،اما برای بر هم نزدن نظم و روند آن تاپیکها و مغایر بودن روند این تاپیک تا 50 درصد با تاپیک های مشابه ،اقدام به راه اندازی آموزش جدید نمودم.

2.مجبوریم برای آموزش از زبان فارسی استفاده کنیم.تا قابل استفاده برای غیر ترک زبانان باشد.

3.در این تاپیک میتوانید سؤالات خود را در باب این زبان مطرح کنید،انشاءالله با کمک هم دیگر سعی بر برطرف کردن این مشکلات خواهیم کرد.
 

Sarp

مدیر بازنشسته
با این که سالهاست آموزش ترکی آزربایجان در ایران ممنوع است و هنوز مردم آزربایجان(غربی،شرقی، اردبیل ،زنجان،قزوین،همدان،قسمت هایی از شمال و شمال شرقی و...)از ابتدایی ترین حق خود محروم هستند،ولی با این حال این قصور بیشتر متوجه خودمان است، چون با اینکه آموزش ترکی در مدارس و دانشگاه های کشور ممنوع است ولی خود ما نیز ظاهراًهیچ تمایلی برای یادگیری زبان مادری از خود نشان نمی دهیم .بسیاری به علت عدم شناخت از زبان ترکی و درک نکردن جایگاه آن در بین زبان های دنیا سهواً به یک دید دیگر به این زبان بزرگ نگاه می کنند.


دو مسأله اساسی در بین متکلمان ترکی در ایران، بیش از سایر موارد به چشم میخورد:

1.فراموشی و به کار نبردن اصل کلمه و جایگزینی کلمات بیگانه به جای آن
2.تغییر آهنگ و صدا در حروفات واژه ها


به خاطر به کار نبردن اصل نوشتار ترکی باستان، در هنگام تکلم محاوره ای، مشکلاتی همانند شماره ی 2 به وجود آمده است.

این که همه ی زیر شاخه های و یا شاخه های یک زبان باید به یک لهجه صحبت کنند غیر منطقی ست ولی دانستن اصل کلمه ضروری به نظر می رسد.


شاخه های زبان ترکی(تؤرکی):
1.یاقوت ها
2.چوواش ها
3.قیرقیز ها
4.قازاق ها
5.اویغورها(ترکان ترکستان شرقی).
6.ازبکها(أوزبکها)(ترکی جاغاتای نیز جزء این دسته محسوب می شود)
7.ترکمنها(تؤرکمن ها)
8.ترکان غازان،باشقرد(تؤرکان غازان،باشقورد)
9.ترکان شمال قفقاز(قوموق،نوقای)
10.ترکان غرب: آنادولی(ترکیه)، آزربایجان ،عراق و سوریه
11.ترکان کریمه
12.قاقاووزها یا کوک اوغوزها(ترکان مسیحی رومانی)
14.ترکان آلتای
15.ترکان خاکاس – آباقان
16.ترکان سویون یاتووا
17....
از بین این شاخه ها،زبانهای یاقوت و چوواش با سایر زبانهای و لهجه ها ی مختلف ترکی تفاوت زیادی دارد.چوواش،زبان ترکان اطراف رود وولگا یا ایدیل(به معنی نهر)است.و بقایای بلغارهای قدیم و محتملاً ترکان خزر را تشکیل می دهند.

هون یکی از قدیمیترین قبیله های ترک است و اکثر شاخه های ترکی از آن جدا شده اند..هون به دو دسته ی هون غربی و هون شرقی متمایز است.(البته این تقسیم بندی استاتیک است)



شاخه ای که ترکی آزربایجان در آن قرار دارد:

هون غربی ← گروه اوغوز ← نیم گروه اوغوز - سلجوق ← زیرشاخه ی آس یا همان آز یا همان آس َ ربایجان یا آزربایجان

شاخه ای که ترکی ترکمن در آن قرار دارد:

هون غربی ← گروه اوغوز← نیم گروه اوغوز - ترکمن ← ترکمن

شاخه ای که ترکی جاغاتای در آن قرار دارد:

هون غربی ← گروه اوغوز ← نیم گروه اوغوز - بلغار ← زیر شاخه ی أوزبک ← جاغاتای

نزدیک بودن زبانهای ترکی آزربایجان،آنادولی،جاغاتای و ترکمن دلیل بر همگروه بودن این جهار دسته می باشد.
(تقسیم بندی آ.باسکاکوف)

بر طبق این تقسیم بندی ترکان ایران از شاخه ی ترکان غرب(آزربایجان) و شاخه ی ترکان ترکمن(ترکمن ها) هستند.

پس اگر مواجه با تغییر تلفظ در تمامی مناطق آزربایجان میشویم. یک دلیل آن می تواند به فراموشی سپرده شدن اصل نوشتار زبان باشد.
زبان ترکی از لحاظ نسبی و نژادی جزو زبان های اوال- آلتائی،ویا به بیان صحیح تر،از گروه زبان های آلتائی است.زبان های اورال- آلتائیک به مجومه ی زبانهایی گفنه می شود که سخنگویان آنها از منطقه بین کوه های اورال و آلتای(در شمال ترکستان) ریشه گرفته و هر گروه در زمان های مختلف به نقاط مختلف مهاجرت کرده اند.این گروه زبانها شامل زبان های فنلاند،مجارستان،قبرس و...(اورالیک) و زبان های ترکی،مغولی،منچو،و تونقوز(زبان های آلتائیک)است. مؤسس این نظریه و مکتب یک افسر سوئدی به نام استرالنبرگ است.(برای کسب اطلاعات بیشتر به کتاب مطاله ی ساختار نحوی زبان ترکی از دیدگاه رده شناسی به نوشته ی حسین خوش باطن مراجعه کنید)
آنچه که ما بررسی خواهیم کرد زبان ترکی آذربایجان از گروه آلتائیک است که اکنون در کشور و خارج کشور 50 میلیون نفر به این زیر شاخه از زبان تکلم می کنند. این زبان دارای قدیمی ترین نسخه های خط ی است که تا به حال کشف شده من جمله خط اویغور،اینکه چرا الفبای زبان پرقدرت ترکی به همراه خود زبان تکامل نیافته است بحث خود را دارد،در واقع یکی از آخرین خط هایی که منحصر به خود ترکی بوده و مخترعان آن ترکان بوده اند همین خط اویغور بوده است،در پاسخ به این سؤال باید به چند مسأله دقت داشت،اول اینکه وجود خط قراردادی ست و مهم اصل زبان می باشد و خط تنها واسطه ای برای حفظ و توسعه ی زبان می باشد،دوم اینکه در طی دو هزاره ی اخیر هجوم های بیگانه گان از چهار سوی به سرزمین ها،از بین بردن آثار مکتوب ترکی،گاها تحمیل زبان(که چندان موفقیت آمیز نبوده و تنها صور قراردادی زبان یعنی خط به کار گرفته شده است)و بیشتر تداخل طبیعی زبان ها و در نتیجه قراردادهای نوشتاری به طور طبیعی که از همسایه بودن ممالک نشأت می گیرد و غیره.. دلیل بر توسعه نیافتن صور قراردادی نوشتاری ترکی شده است،هجوم اعراب و روی به آوردن اسلام سرزمین آزربایجان و باطبع استفاده از نوشتارعربی تا به امروز نیز از نتایج و عواقب موارد فوق می باشد،آنچه که مسلم است در تمامی این اشغال ها اصل زبان ترکی آزربایجان حفظ شده است و توسعه ی این زبان در خط های عربی،لاتین و سیریللیک صورت گرفته است،هم اکنون ایده آل ترین قرارداد برای ترکی لاتین می باشد و ما نیز به علت عدم پوشش زبان ترکی با خط عربی مجبوریم همزمان از نوشتار فعلی ترکی یعنی لاتین نیز استفاده کنیم.
 

Sarp

مدیر بازنشسته
در س اول: الفبای ترکی آزربایجان

زبان ترکی آزربایجان دارای 32 حرف(دقیق تر 33 علامت و33 صدا)،می باشد:

Türkcə فارسی

Aa آا
Bb ب
Cc ج

Çç چ

Dd د
Əə اَ َ



Ee اِ ِ
Ff ف
Gg معادل ندارد

Qq ق گ

Ğğ غ
Hh ه ح
Xx خ
معادل ندارد
İi ای
Jj ژ
Kk دو صدا دارد،اولی "ک" و دومی معادل ندارد
Ll ل
Mm م
Nn ن
Oo اُ ُ
Öö معادل ندارد



Pp پ
Rr ر
Ss س ث ص

Şş ش

Tt ت ط
Uu او
Üü معادل ندارد



Vv و
Yy ی
Zz ز ذ ظ ض

تبصره:
1.همزه در ترکی یک حرف مستقل محسوب نمی شود،برای نشان دادن آن از خط تیره یا گیومه استفاده می کنند.
2.ک در ترکی دارای دو صدا است.
3.در ترکی علامتی بنام تشدید وجود ندارد،حروفات به طور مکرر پشت سر هم نوشته می شوند.
4.از 32 حرف مذکور،9 حرف مصوت(حروف صدادار) می باشند.(حروفاتی که رنگی نشان داده شده اند)،مابقی صامت اند.
5.زبان ترکی آزربایجان دارای بیش از 14 رسم الخط مجزا است که به مرور زمان کنار گذاشته شده اند(بدلیل سخت بودن نوشتن)،از مهمترین آنها خط اویغور میباشد، اشاره به آنها در این بخش مقدور نمی باشد،درحال، رسم الخط لاتین بهترین خط برای ترکی آزربایجان محسوب می شود،هر چند که خط،تنها عامل قراردادی می باشد.رسم الخط عربی برای ترکی همواره مشکلاتی در تلفظ،رساندن معنی و... بوجود آورده است،به همین دلیل تا حد امکان با خط لاتین ادامه خواهیم داد.در زیر به یک نمونه اشکال در رسم الخط عربی ،اشاره می کنیم،

دوز =Düz در معنای درستکار،راست
دوز=Döz در معنی صبر بکن

دوز=Duz به معنی نمک

مثال:
Ata=بابا
Ana= مامان
Bacı=خواهر

Qardaş=داداش،برادر

Tehran=تِهران
Təbriz=تبریز
Xama=خامه



Gecə=شب
Gündüz=روز
Axşam=عصر
Çəmən=چَمَن
Həsən=حسن
Ehsan=اِحسان

İsfəhan=اصفهان

Ildırım=رعد و برق
Uç=پرواز کن
Üç=(عدد)سه
Oldum= متولّد شدم
Öldüm = مُردم،ازدنیا رفتم




تبصره:
ممکن است برخی کلمات زبان مبدأ، بعد از ورود به زبان مقصد، - بعلت نقص زبان مقصد ویا قاعده دستور زبان مقصد- دچار تغییر و تحول گردند،

1.نقص زبان:ممکن است زبانی برخی حروف را نداشته باشد،در آنصورت کلمه ی بیگانه ای که حروفات مد نظر در آن کلمه باشد،وارد زبان شود،به جای حروفات مذکور حروفات معادل(حروفاتی که تقریبا صدای نزدیک بهم دارند)جایگزین می شود.
2.قاعده و دستور زبان:ممکن است زبانی قاعده ی فرمولیک وپیچیده ای داشته باشد،در آن صورت زبان مقصد اتوماتیک وار برای هماهنگ کردن کلمات بیگانه با کلمات خودی،تغییراتی بر روی آن(کلمات زبان مبدأ) انجام می دهد.
3.نبودن کلمات هم دسته ازنوع کلمه ی ورودی در زبانهای قدرتمند و فرمولیک: که برای دسته بندی کردن کلمه ی ورودی تغییراتی روی آن انجا گرفته و سپس وارد زبان می شود.
4.سایر دلیل ها:من جمله لهجه متکلمان زبان مبدأو...
نوع تغییرات در زبان ترکی(به عنوان زبان مقصد)غالباً از نوع شماره ی 2 ویا 3 می باشد که دلیل و لزوم این تغییرات در درسهای آتی از نظر گذرانده خواهد شد.

مثال:
İsfəhan=اصفهان
که به نظر می رسید باید به شکل
Esfehan
نوشته شود.

مثال های بیشتر بعداً در حین درس آورده خواهد شد



همان طور که میدانید عربی دارای 28 حرف است

فارسی نیز با اینکه گ،چ،پ،و ژ را بیشتر از عربی دارد ولی نمی توان گفت که فارسی 32 (28+4)حرف دارد زیرا ض،ظ ، ذ به صورت نمادین در فارسی کاربرد دارد . و بیشتر جنبه ی ظاهری دارد تا اینکه درست تلفظ شوند.(در عربی برای این 4 حرف(ض،ظ ، ذ ،ز)تلفظ های گوناگون وجود دارد همانند تمایز دو صدا Ö و O در ترکی آزربایجان.)همین طور حکایت دو حرف ص و ث.پس برای فارسی باید 27 حرف در نظر گیریم نه 32 حرف.

پس با علم بر اینکه ترکی از نظر تعداد حروف غنی تر از فارسی و عربی و انگلیسی ست.از هم اکنون جایگاه آن در بین تمامی زبانهای دنیا معین است.مخصوصاً این که 3 حرف از این حروفات از حروف صدادار هستند که باعث گستردگی کلمه ای این زبان قدرتمند شده است.

این ها مقدمه ای بودند تا جایگاه زبان خود را در بین تمامی زبانهای دنیا بدانیم.و اهمیت تمرین و یادگیری مجدد آن را بیشتر از پیش درک کنیم.
 

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
و هو الرحیم

در این تایپیک دستور زبان ترکی آزربایجان را با مثال های متعدد یاد خواهیم گرفت.سعی بر این خواهیم کرد که مثال ها از دیوان اشعار و نثرهای ادبی باشد.

1.با این که چند تاپیک برای این امر وجود دارد،اما برای بر هم نزدن نظم و روند آن تاپیکها و مغایر بودن روند این تاپیک تا 50 درصد با تاپیک های مشابه ،اقدام به راه اندازی آموزش جدید نمودم.

2.مجبوریم برای آموزش از زبان فارسی استفاده کنیم.تا قابل استفاده برای غیر ترک زبانان باشد.

3.در این تاپیک میتوانید سؤالات خود را در باب این زبان مطرح کنید،انشاءالله با کمک هم دیگر سعی بر برطرف کردن این مشکلات خواهیم کرد.

سلام بابک
من خیلی بهت اعتقاد دارم
خوشحالم که تو مسئول تدریس شدی
آیتمهاتم جالبن
تا جاییکه بتونیم کمکت میکنیم
دست گلت درد نکنه
 

mobilemasoud

عضو جدید
محسن شادی پیامبر شادی برای مردم ایران از دیار آذربایجان

محسن شادی پیامبر شادی برای مردم ایران از دیار آذربایجان

محسن شادي قهرمان قايق سبك وزن جفت پارو جهان امروز در مرحله نهايي رقابت‌هاي روئينگ قهرماني زير 23 سال جهان با پيشي گرفتن از حريفان خود به عنوان قهرماني دست يافت. این ورزشکار شایسته متولد شهرستان نقده(سلدوز) از توابع استان آذربایجان غربی است.
لازم به ذکر است وي با زمان 7 دقيقه و 17 ثانيه و 93 صدم ثانيه اول شد، قايقران بريتانيا با زمان 7 دقيقه و 19 ثانيه و 59 صدم ثانيه دوم و پاروزن برزيل با زمان 7 دقيقه و 23 ثانيه و 38 صدم ثانيه سوم شد.

یاشاسین آذربایجانین تورک اوغلو:w23::w23:
 

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
محسن شادي قهرمان قايق سبك وزن جفت پارو جهان امروز در مرحله نهايي رقابت‌هاي روئينگ قهرماني زير 23 سال جهان با پيشي گرفتن از حريفان خود به عنوان قهرماني دست يافت. این ورزشکار شایسته متولد شهرستان نقده(سلدوز) از توابع استان آذربایجان غربی است.
لازم به ذکر است وي با زمان 7 دقيقه و 17 ثانيه و 93 صدم ثانيه اول شد، قايقران بريتانيا با زمان 7 دقيقه و 19 ثانيه و 59 صدم ثانيه دوم و پاروزن برزيل با زمان 7 دقيقه و 23 ثانيه و 38 صدم ثانيه سوم شد.

یاشاسین آذربایجانین تورک اوغلو:w23::w23:

:thumbsup::thumbsup::w17::w17::w17::w27::w27::w27:
 

جنگلی

عضو جدید
محسن شادي قهرمان قايق سبك وزن جفت پارو جهان امروز در مرحله نهايي رقابت‌هاي روئينگ قهرماني زير 23 سال جهان با پيشي گرفتن از حريفان خود به عنوان قهرماني دست يافت. این ورزشکار شایسته متولد شهرستان نقده(سلدوز) از توابع استان آذربایجان غربی است.
لازم به ذکر است وي با زمان 7 دقيقه و 17 ثانيه و 93 صدم ثانيه اول شد، قايقران بريتانيا با زمان 7 دقيقه و 19 ثانيه و 59 صدم ثانيه دوم و پاروزن برزيل با زمان 7 دقيقه و 23 ثانيه و 38 صدم ثانيه سوم شد.
یاشاسین آذربایجانین تورک اوغلو:w23::w23:


محسن شادی همشهری منه...

عضو تیم ملی شدنش خیلی جالبه...
یه روز تیم ملی تو سد حسنلوی سوادوز اردو زده بود و محسن اونورا داشت واسه خودش شنا میکرد.
مربی تیم از هیکلش خوشش میاد و میگه بیا پارو بزن.
تو مسابقه از همه بچه های ملی میبره و میره تیم ملی و چن ماه بعد المپیک:surprised:
 

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
محسن شادی همشهری منه...

عضو تیم ملی شدنش خیلی جالبه...
یه روز تیم ملی تو سد حسنلوی سوادوز اردو زده بود و محسن اونورا داشت واسه خودش شنا میکرد.
مربی تیم از هیکلش خوشش میاد و میگه بیا پارو بزن.
تو مسابقه از همه بچه های ملی میبره و میره تیم ملی و چن ماه بعد المپیک:surprised:

چه زود خودشو تحویل میگیره:razz:
همشهری منه!!!

جالب بود;)
از این خبرا انشا... زیاد بشنویم
 

Sarp

مدیر بازنشسته
میر حسین سوال پرسیده بود که :

تفاوت

و
İi
باهم چیه

جواب :

ترکی 9 حرف صدادار داره دوتاش هم همینه
حروف صدادار از دو منظر به دو قسمت تقسیم میشن

دیدگاه اول طول مصوت هست،یعنی کوتاه یا بلند
دوم،آهنگ صدا هست یعنی پایین(زیر) یا بالا(بم)

تقسیم بندی اولی بیشتر تو شعر کاربرد داره،تو این تقسیم بندی İi بلند یا کشیده محسوی میشه،ولی Iı کوتاه

در تقسیم بندی از دیدگاه دوم،İi صدایی یا آهنگ بالا یا همان زیر دارد،در حالی که Iı صدایی با آهنگ پایین یا همان صدای بم دارد.

تنها در زبانهای ترکی(چوواش،جاغاتای،آنادولی ،باشقورد،اویغور،آزربایجان ،ترکمن،...)صدای Iı قابل تلفظ است.در حالی که صدای İiدر زبان های عربی و فارسی و آمریکا و... نیز هست.

صدای İi در ترکی همان صدای Ii در بریتیش هست که نماد گذاریهاش فرق می کنه،

اما دیگر صدای Iı ترکی در هیچ زبان دیگری نیست،این مسؤله رو تنها یک ترک زبان قادر به تشخیص هست،یک فارس زبان که تا به حال صدای Iı نشنیده قادر به تمایز آن و تلفظ آن نخواهد بود.

وقتی یک فارس زبان می خواهد یک کلمه ی ترکی(چون در کلمات سایر زبانها صدای Iı ای وجود ندارد) که در آن Iı بکار رفته است تلفظ کند ،نمی تواند بنابراین از صدای معادل استفاده می کند و آن صدای İi است.معادل بودن به معنی این نیست که مجاز هستیم که به جای İi از صدای Iı استفاده کنیم یا برعکس،بلکه چاره ای برای یک غیر ترک زبان باقی نمی ماند.به هر حال تفاوت صدای İi با Iı اززمین تا اسمان است.(وقتی که İi می نویسیم به ترتیب از سمت چپ منظور نماد حروف بزرگ است که بیشتر در ابتدای کلمات در اول جمله می آید و دومی صور حرف کوچک می باشد)

برای نشان دادن تفاوت یک مثال برای منظر اول ویک مثال برای دیدگاه دوم می آوریم:
برای مثال اگر در شعر لیریک(عروضی) به جای İi از Iı استفاده کنیم و برعکس،در آنصورت به اصطلاح می گویند شعر شکسته شده و چنین شعری فاقد ارزش فنی می باشد.(در شعر هجا و نو فرقی نمی کند)

اما در دیدگاه دوم،اگر در تلفظ کلمات جای این دو حرف صدادار به اشتباه عوض شود مسأله خنده دار و گاها،گریه آور می شود،خنده دار به این معنی که شما غلط تلفظ می کنید ولی مخاطب منظور شما را متوجه می شود ولی از آنجائی که اشتباها تلفظ می کنید صداها ناهنجار و خنده دار به نظر می رسد،گریه اور از این جهت که ممکن است با جابه جایی یک مصوت،معنی کلمه به قدری عوض شود که شما منظورتان واژه سفید است ولی به هنگام تلفظ واژه ی سیاه را بیان می کنید!

با اینکه در فارسی صدای Iı وجود ندارد ولی بالاجبار برای نوشتن ترکی با الفبای عربی(فارسی)باید تغیریاتی در نمادگذاری ها داده شود که تمایز دو مصوت مشخص شود.
برای همین معمولاً ای برای İi و ائ برای کاربرد دارد(هرچند که از بیخ این مسأله ایراد دارد)

ایندی(الان،هم اکنون)
یارئماز(به درد نمی خورد ، بی فایده است)

ائلدئرئم(رعد و برق)
ایسته ک(خواسته،آرزو)

در ترکی علاوه بر این جفت دو جفت دیگر نیز وجود دارد که شرایط همانندی دارند.

اول(صورت کلاسیک ضمیر سوم شخص مفرد،او؛به دنیا بیا(فعل امر))
ئؤل(بمیر،از دنیا برو(فعل امر))
 

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
میر حسین سوال پرسیده بود که :



جواب :

ترکی 9 حرف صدادار داره دوتاش هم همینه
حروف صدادار از دو منظر به دو قسمت تقسیم میشن

دیدگاه اول طول مصوت هست،یعنی کوتاه یا بلند
دوم،آهنگ صدا هست یعنی پایین(زیر) یا بالا(بم)

تقسیم بندی اولی بیشتر تو شعر کاربرد داره،تو این تقسیم بندی İi بلند یا کشیده محسوی میشه،ولی Iı کوتاه

در تقسیم بندی از دیدگاه دوم،İi صدایی یا آهنگ بالا یا همان زیر دارد،در حالی که Iı صدایی با آهنگ پایین یا همان صدای بم دارد.

تنها در زبانهای ترکی(چوواش،جاغاتای،آنادولی ،باشقورد،اویغور،آزربایجان ،ترکمن،...)صدای Iı قابل تلفظ است.در حالی که صدای İiدر زبان های عربی و فارسی و آمریکا و... نیز هست.

صدای İi در ترکی همان صدای Ii در بریتیش هست که نماد گذاریهاش فرق می کنه،

اما دیگر صدای Iı ترکی در هیچ زبان دیگری نیست،این مسؤله رو تنها یک ترک زبان قادر به تشخیص هست،یک فارس زبان که تا به حال صدای Iı نشنیده قادر به تمایز آن و تلفظ آن نخواهد بود.

وقتی یک فارس زبان می خواهد یک کلمه ی ترکی(چون در کلمات سایر زبانها صدای Iı ای وجود ندارد) که در آن Iı بکار رفته است تلفظ کند ،نمی تواند بنابراین از صدای معادل استفاده می کند و آن صدای İi است.معادل بودن به معنی این نیست که مجاز هستیم که به جای İi از صدای Iı استفاده کنیم یا برعکس،بلکه چاره ای برای یک غیر ترک زبان باقی نمی ماند.به هر حال تفاوت صدای İi با Iı اززمین تا اسمان است.(وقتی که İi می نویسیم به ترتیب از سمت چپ منظور نماد حروف بزرگ است که بیشتر در ابتدای کلمات در اول جمله می آید و دومی صور حرف کوچک می باشد)

برای نشان دادن تفاوت یک مثال برای منظر اول ویک مثال برای دیدگاه دوم می آوریم:
برای مثال اگر در شعر لیریک(عروضی) به جای İi از Iı استفاده کنیم و برعکس،در آنصورت به اصطلاح می گویند شعر شکسته شده و چنین شعری فاقد ارزش فنی می باشد.(در شعر هجا و نو فرقی نمی کند)

اما در دیدگاه دوم،اگر در تلفظ کلمات جای این دو حرف صدادار به اشتباه عوض شود مسأله خنده دار و گاها،گریه آور می شود،خنده دار به این معنی که شما غلط تلفظ می کنید ولی مخاطب منظور شما را متوجه می شود ولی از آنجائی که اشتباها تلفظ می کنید صداها ناهنجار و خنده دار به نظر می رسد،گریه اور از این جهت که ممکن است با جابه جایی یک مصوت،معنی کلمه به قدری عوض شود که شما منظورتان واژه سفید است ولی به هنگام تلفظ واژه ی سیاه را بیان می کنید!

با اینکه در فارسی صدای Iı وجود ندارد ولی بالاجبار برای نوشتن ترکی با الفبای عربی(فارسی)باید تغیریاتی در نمادگذاری ها داده شود که تمایز دو مصوت مشخص شود.
برای همین معمولاً ای برای İi و ائ برای کاربرد دارد(هرچند که از بیخ این مسأله ایراد دارد)

ایندی(الان،هم اکنون)
یارئماز(به درد نمی خورد ، بی فایده است)

ائلدئرئم(رعد و برق)
ایسته ک(خواسته،آرزو)

در ترکی علاوه بر این جفت دو جفت دیگر نیز وجود دارد که شرایط همانندی دارند.

اول(صورت کلاسیک ضمیر سوم شخص مفرد،او؛به دنیا بیا(فعل امر))
ئؤل(بمیر،از دنیا برو(فعل امر))

عزیزم دست گلت درد نکنه
عالی بود
ممنون میشم اگه نحوه تلفظشونم بگی
از کجای حلق و زبون و ... واسه تلفظشون استفاده میشه
شاید بعضیا بخوان تلفظشم بکنن
مرسی
 

Sarp

مدیر بازنشسته
البته تو پست قبلی یادم رفت بگم که :

ممکن است یک فارس زبان بگوید پس من که نمی توانم

Gg
Kk

Öö
Üü

رو تلفظ کنم!از طرفی سه جرف از این پنج حرف مصوت می باشد،و کمتر کلمه ای باشد که یکی از این پنج حرف نباشد،پس من چگونه این 5 حرف را تلفظ کنم و تمایز دهم تفاوت آنها را با صداهایی نظیر :

Qq
Kk
İi
Oo
Öö

منظور از ک دوم ک رقیق است در حالی که ک اول ک غلیظ(مختص ترکی) است.

و همچنین منظور از Gg اول یک حرف ترکی ست و با گ فارسی بسیار متفاوت است.گ،ق فارسی در ترکی همان Qq است.

پاسخ اینست،اصولا در کشور ما زبانهای انگلیسی و عربی و فرانسه و ایتالیایی و غیره آموزش داده می شود.و اصول و بنیه های این زبان ها با زبان فارسی سازگار است.

مثلا مصوت های انگلیسی شبیه یا همانند فارسی است.در عربی نیز اگر چه چنین صامت صدای متفاوتی دارد و در فارسی نیز تنها به صورت نمادین کاربرد دارد اما به هرحال مصوت های عربی با فارسی به عینه هست.یعنی عین هم.

پس همسایه بود و یا هموطن بودن یک ترک با فارس به این معنی نیست که این دو زبان نزدیک بهم باشند و یادگیری متکلم یکی توسط دیگری ساده باشد.

به عبارتی یک غیر ترک اگر چه با تمرین بسیار بتواند تمایز دهد این پنج حرف را ،اما اینکه ایا روزی بتواند همانند یک ترک چنین حرف هایی را تلفظ کند کمی غیر ممکن به نظر می رسد.چرا که این مسأله مربوط به ساختار های تارهای صوتی و غیره مربوط می شود که با تمرین میسر نمی شود.
 

mobilemasoud

عضو جدید
:gol:ساغ اُلسون آذربایجانین گَهرَمان اوشاخلاری:gol:

:gol:یاشاسین سولدوز جوانلاری:gol:

:w27::w27::w27::w27::w27:



مصطفی جان شما هم بهتره خودتو بیشت معرفی کنی و بگی اگر اهل آذربایجانی از کدوم شهری به خاطر نظر لطفی که به بچه های سلدوز داری یاشاسین

بهتره زیاد حرف نزنم الان میر حسین میگه اسپم ممنوع:whistle:
 

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
[/RIGHT]


مصطفی جان شما هم بهتره خودتو بیشت معرفی کنی و بگی اگر اهل آذربایجانی از کدوم شهری به خاطر نظر لطفی که به بچه های سلدوز داری یاشاسین

بهتره زیاد حرف نزنم الان میر حسین میگه اسپم ممنوع:whistle:

مسعود جان هروقت میبینم که تو پست دادی مشتاقانه میام ببینم چی گفتی;)
ارادت دارم
اختیار داری
حرفات اسپم نیست
خیلی هم به جاست
 

mobilemasoud

عضو جدید
مسعود جان هروقت میبینم که تو پست دادی مشتاقانه میام ببینم چی گفتی;)
ارادت دارم
اختیار داری
حرفات اسپم نیست
خیلی هم به جاست

:sweatdrop:خیلی شرمندم می کنی ! بیشتر وقتا می یام و مطالب بچه ها رو می خونم و می رم و از مطالبشون استفاده می کنم خیلی وقتا لازم نیست چیزی بگم و به یه تشکر بسنده می کنم و از این که می بینم همه مطالب رو می خونی خیلی ازت خوشم می یاد اگر حضورم کمرنگه به خاطر مشغله کاری زیادی که دارم منو ببخشید ولی من همیشه هستم :w36:
 

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
:sweatdrop:خیلی شرمندم می کنی ! بیشتر وقتا می یام و مطالب بچه ها رو می خونم و می رم و از مطالبشون استفاده می کنم خیلی وقتا لازم نیست چیزی بگم و به یه تشکر بسنده می کنم و از این که می بینم همه مطالب رو می خونی خیلی ازت خوشم می یاد اگر حضورم کمرنگه به خاطر مشغله کاری زیادی که دارم منو ببخشید ولی من همیشه هستم :w36:

میفهمم چی میگی
شرایط دوستان متفاوته
منم شاغلم ولی به نت زیاد دسترسی دارم
تو همیشه هستی چون ما همیشه به یادتیم
اگه تو کارتون موفق باشید واسه ما بیشتر مایه خرسندیه :gol:;)
 

سالار قلي خان

عضو جدید
بزرگان آذربايجان


نیمتاج لکستانی (نیم‌تاج خاکپور) (سده ۱۴ قمری) شاعر اجتماعی و وطن‌پرست دوران مشروطه در ایران بود. «کاوه» نام یکی از شعرهای مشهور اوست.
نیم‌تاج دختر مسعود دیوان لکستانی از نوادگان حاج وزیر لکستانی بود و در سده ۱۴ قمری در آذربايجان غربي، حومه سلماس در خانواده‌ای فرهنگ‌دوست زاده شد. او تا دوره متوسطه تحصیلاتش را ادامه داد که در آن زمان تحصیلات بالایی بود. نیم‌تاج بر چند زبان نیز مسلط بود. در کشتار لکستان در جنگ جهانی اول خانواده‌اش را از دست داد و خود از سلماس به رشت رفت . شعرهای نیم تاج لکستانی مضمون تند اجتماعی و انتقادی دارند و اغلب میهن‌پرستانه هستند.



ايرانيان كه فر كيان آرزو كنند / بايد نخست كاوه خود جستجو كنند

ايوان پي شكسته مرمت نمي شود / صد بار اگر به ظاهر وي رنگ و رو كنند

قانون خلقت است كه بايد شود ذليل / هر ملتي كه راحتي و عيش خو كنند



منبع: ويكي پديا

سپاس آياتاي:gol:

شعري انتقادآميز از بانو نيمتاج هست (نامه به شهر تهران) من نتونستم از اينترنت پيدا كنم اگر شما از وجود اين شعر باخبريد لطفا اطلاع مي دهيد؟
 

mobilemasoud

عضو جدید
دکتر رضا براهنی یکی دیگر از افتخارات آذربایجان را بشناسیم.

دکتر رضا براهنی یکی دیگر از افتخارات آذربایجان را بشناسیم.


رضابراهنی درسال ۱۳۰۴ درتبريز به دنياامده است دکتری ادبيات انگليسی دارد دردانشگاه تهران ودانشگاه های امريکا ادبيات معاصر تدريس کرده است دارای بيش از چهل کتاب چاپ شده است ازجمله هفت رمان پانزده مجموعه شعر و بيش از ده جلد کتاب نقدو نظريه ادبی می باشد . هم اکنون دکتر براهنی استاد دانشگاه تورونتو کانادا ورئیس انتخابی کانون نویسندگان کاناداست .اثار براهنی به زبان های انگلیسی المانی فرانسه عربی ترکی اسپانیولی ترجمه شده است
براهنی درتاریخ معاصر درقدوقواره بسیاربلندی ظاهر شده است دانش بسیار وسیعش نقدهای فراوان وعمیقش رمان های بزرگ ومشهورش شعر ها وتئوری های ادبیش اورا به چهره ای شاخص تبدیل کرده است علاوه براین براهنی یک فعال اجتماعی سیاسی درداخل وخارج کشوربوده است اودر سال ۱۳۴۷ ازاولین موسسان کانون نویسندگان ایران بود درسال۱۳۵۳به خاطر حمایت ازمخالفان درزمان شاه دستگیر و زندانی وشکنجه شد بعداز يکسال ازادشدوبه امريکا رفت ورئيس کميته برای ازادی هنر وانديشه درايران شد همزمان با انقلاب به ايران برگشت وفعالیت های خود را ادامه داد او درتشکيل مجدد کانون نقش بسزايی داشت
برگردم به پرسش اول چرا اثار دکتررضابراهنی باسکوت جمهور روشنفکران و ادبای محترم روبرو ميشود به نظر من چندعامل وجوددارد اول اينکه براهنی چپ بود ولی باتوده ای ها بد بود
و وقتی به نقد شاعران حزبی مثل سياوش کسرايی می پرداخت دستگاه ژدانفی حزبی برعليه او فعالیت میکرد دوم اینکه رضابراهنی فارس نبود بلکه ترک بود واین برای بسیاری گران می امد که در زبان فارسی به چنان پایه ای از دانش برسد سوم اينکه او ترک بود ولی فارسی
می نوشت واين برای بسياری ازناسيوناليست های ترک قابل قبول نبود به همين خاطر درتمام نشرياتی که توسط اين گروه چاپ ميشود بندرت اسمی ازاو برده ميشود
رمان ها ---------------------------------------------
ازبراهنی هفت رمان چاپ شده است که مشهورترين انها اواز کشتگان رازهای سرزمين من
وازاده خانم ونويسنده اش
اواز کشتگان محمودشریفی قهرمان رمان اواز کشتگان ، استاددانشگاه ونویسنده مبارز است که باجمع اوری وارسال مدارک به خارج علیه رژیم شاه فعالیت می کند اکبرصداقت به عنوان نماینده دانشجویان وایشیق که ازعلیرضا نابدل گرته برداری شده است وچهره زیبا وخوش پرداخت اسماعیل ازسایر شخصیت های این رمان می باشد
رازهای سرزمین من این رمان پرفروشترین رمان براهنی است وچندبار تجدید چاپ شده است
قهرمان داستان حسین تنظیفی است که شاهد تروریک افسر امریایی بود وتا پیروزی انقلا ب
درزندان بود بعداز انقال دنبال یلفتن تهمینه خواهرزن تیمسار شادان است این تیمسار
از شخصیت سرتیپ مهرداد که رزمانی رئیس ساواک تبریز بود ودرشیراز دریک ماجرای جنسی کشته شد گرته برداری شده است . براهنی دراین رمان درارائه دوشخصیت حاجی جبار ودخترش شکوخه به موفقیتی چشمگیر دست می یابد دوتیپی که باانقلاب به سیاست روی می اورند یکی به قدرت می رسد ودیگری در خیابان ها به خاک می افتد .براهنی درپرداخت شخصیت شکوه تیپ وادمی رابه رمان فارسی معرفی می کند که نو زنده جاندار بوده و نشانه قدرت نویسنده می باشد. رازهای سرزمین من یکی از پرجمعیت ترین رمان های فارسی است
این رمان راوی واحدی نداشته وراویان متعدد در زمان ها ومکان های مختلف داستان را پیش می برند
ازاده خانم ونویسنده اش

نقد های ادبی ---------------------------------------------------
براهنی ازسال ۱۳۴۰ شروع به نقدنویسی درباره شعر درمطبوعات ان زمان کرد ابتدا به نیما
شاملو فروغ اخوان رابه عنوان شاعران پیشرو مطرح کرد درعوض نقدهای شدیدی برعلیه
کسرایی سایه مشیری وتوللی شروع کرد او این چهارتن را به عنوان مربع مرگ نامگذاری کرد
این نقدها که ازسال ۴۰ تاکنون ادامه دارد درسه جلد کتاب طلا درمس دربیش از دوهزار صفحه
چاپ شده است ازاین نظر براهنی پرکارترین منتقد ادبی ایران می باشد
برخی از تئوری های شعری وادبی ----------------------------
او بايک مقاله راه تازه ای در شعر معاصر گشود درمقاله به نام چرامن ديگر شاعر نيمايی نيستم
وخطاب به پروانه هااين موضوع راتئوريزه می کند
براهنی می گويد درشعر زبان موضوعيت پيدا می کند وبه عنوان موضوع اول واولويت اول با خود زبان است درشعر زبان نقش اصلی را بازی می کند وبه همين دليل ارجاعات خارجی رابه حداقل می رساند
دراین سال ها براهنی به زبانیت شعر وادبیت ادبیات می پردازد
چهار-پنچ سطراول شعر <دونه >است يعنی به ادم اهداشده است ازان به بعداستکه کشف ميشود
هربينشی ازامور درصورتيکه شگفت انگيز نباشد ،کاذب است . هنر بايد مايه شگفتی ادم باشد يابازيايی اش ياباغرابتش ياباناگهانی بودنش چيزی که به ادم ناگهان اهدا شده ،غريب شگفتی
انگيز وزيباست
وظیف ادبیات متجلی کردن ساخت های درونی ادم ها ست ادبیات قدرت خاصی دارد کسی که قلم راروی کاغذ می گذارد ومطلب می نویسد ،خود همین نوشتن مطلب ،کششی دارد که نویسنده را هم موقع نوشتن ،می سازد .درواقع این نویسنده است که به وسیله نوشته ،نوشته
می شود ،نه نوشته که به وسیله نویسنده .ایمن خیلی مهم است ،یعنی درواقع مفعول عمل نوشتن عملا جای فاعل را می گیرد ؛به جای اینکه نویسنده نوشته رابنویسد ،نوشته بلند میشود ونویسنده را می نویسد یعنی شکل می دهد به ذهن نویسنده . نوشتن یک عمل دیالکتیکی است سنتزی که از نویسنده ونوشته <تز وانتی تز > بوجود می اید از نویسنده وخواننده جلو می افتد وهردو ادم نویسنده وخواننده تغییر می کنند یعنی هردو به وسیله عمل نوشتن ونوشته در مقطع خلاقیت قرار می گیرند
شعر ها --------------------------------------------------
شکستن در چهارده قطعه نوبرای رويا وعروسی ومرگ
===============================
۱
باچشم سرخ فيل که ازروی برگ می گذرد
باکودک اتش گرفته رود قدسی
درايستگاه مرگ که اندام های مراتنهاتابهار اينده می خواهد
امروز درکمال شجاعت سپيده دم باريد
باچشم سرخ فيل که ازروی برگ می گذرد
باجنگلی به شکل سازهای بادی اتش که می وزد
بادست های کاهگلی که ازهند ،هند خجسته برمی خيزد فرياد می زتد
که من اگرچه همين نيزبا
وخواب ايستاده که توفان گنج نهفته رابرساند به سطح اب
ودر به روی پنچره من خسته
ساحل اززیرپای زنان می کشد عقب همه دردریا وچادرهابرروی موج ها
هم خانه گاهی باکوسه ها دراصطبل های نهان دراب ها
ونه همان که شایدرا می بینندویکی از انها که می جهد ازروی من
می گیرمش ببوسمش می خندد وغرق می شود
و چشم سرخ فیل که ازروی برگ می گذرد
نه بی با بی بانه بابی نه بانه با با
لا
===
حال که به نخجیر ایی ازکشمیر
شالی از دریا ایی با
حالی که به ان گودی بی ما ایی
وسیاه ایی خوابایی ازمخفیدر
حالی که ندانی کهنمی دانی نه ،دانی می دانی
باان لب بالابرگشته بالا
لالا لالا توغزاله لا
حالی که توبازوهاراخالی کردی ازخیل سودا
برگشتی به زبان پیش از بودن خود لا
باسینه مغروری مفرد سرشاری ازخود بی شیرازه لا لالا لا
: گریم تااونکشاند خودرا
مارابکشد خودرا نکشاند:
این را یک زنکودک عاشق پیش از خود مرگیدن او می گفت

با تشکر از دوست بسیار عزیزم آقای علی رمضانی که برای تهیه این مطلب زحمت زیادی کشیده اند امیدوارم با شناساندن فرزندان ترک ایران زمین که در قید حیات هستند بیشتر به خود باوری برسیم
یاشاسین اذربایجان ملتی:w17:
 

اياتاي

عضو جدید
سپاس آياتاي:gol:

شعري انتقادآميز از بانو نيمتاج هست (نامه به شهر تهران) من نتونستم از اينترنت پيدا كنم اگر شما از وجود اين شعر باخبريد لطفا اطلاع مي دهيد؟

خواهش ميكنم:gol:
بله اين شعر در فرهنگنامه زنان پارسي گوي، قيد شده به همراه زندگي نامه بانو نيمتاج.
متن شعر رو براي شما ميفرستم.
 

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
او گوزكي توكرياش اورگي داش اولا بيلمز
اوداشدي كي سيللرده گوره ياش اولابيلمز
قارداش نه قدر مهربان اولدوخجا ديبلر
قارداش گنه ده قارداشا يولداش اولابيلمز
هريولداشا قارداش يرينه سرريوي آچما
دارليخ گوني يولداش سنه قارداش اولابيلمز
تولانماكي مين رنگينه انساني بويوبلار
هركيمسه بوياخلي گله نقاش اولابيلمز
گر ورميه نقاش ازل قاشه ملاحت
مشاطه ده ال قاتسا قلمقاش اولابيلمز
هرگوزده باخيشلار قويولوب اي دلي بولبول
هرقوش قجه اوشماخداكي خفاش اولابيلمز
سربازوطن لشكرينه قاپلار آچيلسا
هر ساري باشي گيرسه قيزيل باش اولابيلمز
هركيمسه اونون اولميا بير قيل قاتيغندا
لاب دار ديبينه دوشسه ايشي ياش اولابيلمز
فارسين ديليي اشدي اودا شله قلمكار
توركوندي كي بير مرجيميي ماش اولابيلمز
هركله سي بوش مجلسه عرفانه سوخولسا
دنقالسادا لاب اوسه گنه باش اولابيلمز
من بي هنره شهرياريسم يازمادا داستاد
بونان يوخاري ديبايا پاداش اولابيلمز
بيل ذاتي قريخ جوهريني الدن اتانماز
جان ورسه سنيخ داش اوزويه قاش اولابيلمز
عشقين قماري اورتادا جان اوسته قورولسا
مجنون كيمي اودوره ده ليلاش اولابيلمز
 

Turk-oglu

مدیر بازنشسته
من آذربایجانین چایپارا شهریننم
تانیسان؟
تانیرانم
فاس دیلین ده غربی(بو کلمنین تورکوسون منه حاطیرلاندیر:w27: ) آذربایجانین شهرلرین ننده که ماکِی نان خوی طرفینن ده
من اورمو اوشاغیام و چوخ سوینی رم که بیر اولکدن نیخ و بیر بیره یوخونیخ
اوبیسی User نن بیر بحثیمیز واریمیش یادین دا وار ؟
 

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
تانیرانم
فاس دیلین ده غربی(بو کلمنین تورکوسون منه حاطیرلاندیر:w27: ) آذربایجانین شهرلرین ننده که ماکِی نان خوی طرفینن ده
من اورمو اوشاغیام و چوخ سوینی رم که بیر اولکدن نیخ و بیر بیره یوخونیخ
اوبیسی User نن بیر بحثیمیز واریمیش یادین دا وار ؟

منده چخ گونیرمکی سنین کیمین دوستوم وار
اورمودا 4 ایل قالمیشام

وا... یادیمدا ده :(
 
بالا