انقلاب اسلامی در نگاه میشل فوکو

amireza_2000

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
از نظر میشل فوکو انقلاب ایران یک جریان متفاوت محسوب می شود که تعریف های مدرن نمی تواند این تحولات را تبیین کند.
فوکو به درخواست‏ یک نشریه ایتالیایی، روزنامه مشهور «کوریر دلا سرا»طی دو مسافرت در سال 1357 از 25 شهریور تا 2 مهر و 17 تا 24 آبان به تهران آمده است.
او در مدت اقامت ‏خود در ایران، چند مقاله برای این روزنامه ارسال می‏دارد: "ارتش، زمانی که زمین می‏لرزد"، "شاه صد سال دیر آمده است"‏، "تهران دین بر ضد شاه"‏، "ایرانی ها چه رؤیایی در سر دارند؟"،" شورش با دست خالی"، "آزمون مخالفان"، "شورش ایران روی نوار ضبط صوت پخش می شود و "رهبر اسطوره ای شورش ایران"‏.
نوشته‌های فوکو درباره انقلاب ایران بر مشاهدات شخصی و دیدارهایش با رهبران انقلاب استوار است.
فوکو از جمله نظریه پردازان انقلاب است که خود مستقیما تحولات سیاسی اجتماعی قبل از انقلاب را از نزدیک مشاهده کرده است و با منظومه فکری انقلابیون آشناست.
در ارزیابی آرمان مردم ایران برای شکل دادن به نظام سیاسی دلخواه خود تحلیلی روشن ارائه می دهد و معتقد است: وقتی ایرانیان از حکومت اسلامی حرف می زنند، وقتی جلوی گلوله در خیابان ها آن را فریاد می زنند، به واقعیتی می اندیشند که به ایشان بسیار نزدیک است.
نخست به حرکتی می اندیشند که به نهادهای سنتی جامعه اسلامی در زندگی سیاسی نقشی دائمی خواهد داد. حکومت اسلامی چیزی است که فرصت می دهد این هزاران اجاق سیاسی که برای مقاومت در برابر رژیم شاه در مسجدها و مجامع مذهبی روشن شده همچنان گرم و روشن بماند.
علاقه فوکو به انقلاب اسلامی ایران به دلیل نظریه های خاصی است که او درباره مقوله های تاریخ، قدرت و مدرنیسم دارد.
وی در تاریخ نوعی عدم پیوستگی را مطرح می‌سازد و قدرت به مسائلی مانند آمادگیها، تدابیر، تاکتیکها و چگونگی انجام وظایف مربوط می‌داند و آنرا در اختیار انحصاری صاحبان آن نمی‌داند.
او انقلاب اسلامی را مورد مناسبی برای محک نظریه های خود می بیند.از نظر فوکو انقلاب ایران یک جریان متفاوت محسوب می شود که تعریف های مدرن نمی تواند این تحولات را تبیین کند.
فوکو برای درک انقلاب اسلامی مستقیماً به سراغ مردم انقلابی در خیابانها رفته است. به نظر وی از دید مردم حاضر در خیابانها و تظاهرات و درگیریها، حکومت اسلامی از یک طرف حرکتی برای ارائه نقش دائمی و تعریف شده به ساختارهای سنتی جامعه اسلامی و از جانب دیگر راهی برای وارد کردن ابعاد معنوی در زندگی سیاسی بود. مفهوم "معنویت گرایی سیاسی" قلب تحلیل فوکو از انقلاب ایران را تشکیل می‌دهد.
فوکو، معنویت گرایی سیاسی انقلاب اسلامی ایران را در زمره منطق بازگشت به ارزش های باستانی، دسته بندی نمی کند.
به اعتقاد او، این معنویت گرایی سیاسی، به عنوان محور و قطب اصلی انقلاب اسلامی ایران، بیش از آن چه ناظر بر گذشته و بازگشت به ارزش های کهن باشد، درصدد ارائه تعریف جدیدی از عقلانیت سیاسی است؛ عقلانیتی که در آن، معنویت، سهم و جایگاه عظیمی دارد و این، همان ویژگی اختصاصی انقلاب اسلامی ایران است.
به نظر او هدف اصلی ایرانیان ایجاد یک تحول بنیادین در وجود فردی و اجتماعی، حیات اجتماعی و سیاسی و در نحوة تفکر و شیوه نگرش بوده است. آنها راه اصلاح را در اسلام یافتند.
از نظر فوکو ریشه یابی انقلاب اسلامی ایران نمی تواند با انگیزه های اقتصادی و مادی صورت گرفته باشد، وی علت را در مذهب تشیع جستجو کرد.
فوکو از فرهنگ اسلامی و شیعی به عنوان یک پتانسیل قوی سخن به میان می‌آورد و معتقد است مردم ایران با مذهب شیعی و اسلامی خود قدرت و نیرویی تولید می‌کنند که به واسطه این نیرو رژیم تا دندان‌مسلح پهلوی وادار به تسلیم می‌شود.
فوکو در جاهای مختلف و در مقالات متعددی به نقش تاریخی امام حسین (ع) و قیام ایشان در برابر فساد و ظلم و نیز ایام و مراسمات مذهبی چون محرم، عاشورا و... اشاره می‌کند و معتقد است این مفاهیم به مثابه قدرت نرم‌افزاری هستند که توان مقابله با قدرت‌های عریان و خشن را دارا می‌باشد.
فوکو معتقد است که اعتقاد به امام زمان(عج) موتور محرکه ی هیجانات اجتماعی تشیع را همواره روشن نگه داشته و مردم را در حالت امادگی دائم قرار می دهد. چرا که وقتی انتظار فرج بر هر مسلمان شیعه واجب شد، آن ها را در یک حالت آمادگی کامل فرار می دهد.
تقریبا در تمام مقالاتی که فوکو قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران منتشر کرده، دو چیز کاملا مشهود است: یک نفرت آشکار از رژیم استبدادی شاه و موضع گیری تند علیه این رژیم که در مقالاتی همچون "شاه صد سال عقب است " مشاهده می شود.
دوم علاقه و همدردی قابل توجه نسبت به مردم انقلابی ایران و رهبر انقلاب اسلامی این کشور یعنی حضرت امام خمینی(س) که در مقالاتی نظیر "رهبر افسانه ای قیام ایران " به چشم می خورد.
در مقالات "تهران: ایمان و اعتقاد در مقابل شاه "، "قیامی با دستهای خالی " و "انبار باروتی به نام اسلام " فوکو "نو بودن " و "یکه بودن " انقلاب ایران را به تصویر می کشد.
وی می‌گوید: آنچه در ایران مرا شگفت‌زده کرده است این است که مبارزه‌ای میان عناصر متفاوت وجود ندارد. آنچه به همه اینها زیبایی و در عین حال اهمیت می‌بخشد این است که فقط یک رویارویی وجود دارد: رویارویی میان تمام مردم و قدرتی که با سلاح‌ها و پلیسش مردم را تهدید می‌کند.
لازم نیست خیلی دور برویم، این نکته را می‌توان بی‌درنگ یافت؛ در یکسو کل اراده مردم و در سوی دیگر مسلسل‌ها.( فوکو، ایران: روح یک جوان بی‌روح، ترجمه‌ نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، نشر نی، تهران: 1379، ص56 ـ 58.)
او درباره رهبری افسانه ای حضرت امام(ره) جمله جالبی دارد. او می نویسد: نقش شخصیت آیت الله خمینی پهلو به افسانه می زند.
امروز هیچ رئیس دولتی و هیچ رهبر سیاسی، حتی به پشتیبانی همه رسانه های کشورش نمی تواند ادعا کند که مردم با او پیوندی چنین شخصی و چنین نیرومند دارند.
به طور خلاصه انقلاب اسلامی از دیدگاه فوکو را می توان در علل زیر دسته بندی کرد:
اعتقاد به امام زمان(عج) و نقش او در زندگی مردم شیعه- وجود روحانیت مبارز و نقش آنها در حفظ دین و نحوه ارتباط آنها با مردم- نمایش اراده کاملا جمعی ملت در برابر قدرت حاکمه، نقش فعال دین و اراده و تصمیم مردم به تغییر ریشه ای زندگی خود-وجود رهبر منحصر به فرد و افسانه ای امام خمینی(ره)- ارتباط بین آئین های مذهبی و اراده جمعی همانند مراسم عزاداری امام حسین (علیه السلام)، و وارد کردن معنویت در سیاست.
 
بالا