-چند وقت پيش دو تا سريال از صدا سيما پخش مي شد به اسم شيدايي و تا ثريا! كه با وجود اندوه بار بودنشون بهتر از بيكاري بود! يهو صدا سيما قاط زد گفت اين سريالا پر از غم و غصه و ناراحتيه و ديگه پخشش تموم شد! ما هم كلي خوشحال شديم كه حالا ديگه هر شب ديم دام دارام دام! تا اينكه چشممون به چشماي هميشه گريان اين خانم ستايش تو اين سريال ششمين نفر روشن شد بعدم يه سريال عجيب و غريب از شبكه يك كه ما هر چي زور زديم نفهميديم موضوش چيه! خلاصه عالمي داره اين صدا سيما
-يادش بخير! بچه كه بوديم هر وقت كار بدي مي كرديم پدر مادر براي تنبيه كردن ما اجازه نمي دادن چند روز تلويزيون ببينيم! اما حالا هر كي مي خواد بچش رو تنبيه كنه به زور مي شونش جلوي تلويزيون!
-از بس صدا و سيما تو ماه رمضون فيلمهاي روح و جن و مرگ و .... نشون مي ده ديروز صبح از خواب بيدار شدم رفتم بيرون كه برم سر كار! تو خيابون هر چي براي تاكسي ها و مسافربرها دست تكون دادم هيچ كدوم نه ايستاد و نه به من نگاه كرد! يه لحظه با خودم فكر كردم شايد ديشب تو خواب از دنيا رفتم و اين روحمه كه واستاده تو خيابون! براي همين هم يه لحظه تصميم گرفتم بپرم جلوي يه ماشين ببينم زنده ام يا نه!
-يادش بخير! بچه كه بوديم هر وقت كار بدي مي كرديم پدر مادر براي تنبيه كردن ما اجازه نمي دادن چند روز تلويزيون ببينيم! اما حالا هر كي مي خواد بچش رو تنبيه كنه به زور مي شونش جلوي تلويزيون!
-از بس صدا و سيما تو ماه رمضون فيلمهاي روح و جن و مرگ و .... نشون مي ده ديروز صبح از خواب بيدار شدم رفتم بيرون كه برم سر كار! تو خيابون هر چي براي تاكسي ها و مسافربرها دست تكون دادم هيچ كدوم نه ايستاد و نه به من نگاه كرد! يه لحظه با خودم فكر كردم شايد ديشب تو خواب از دنيا رفتم و اين روحمه كه واستاده تو خيابون! براي همين هم يه لحظه تصميم گرفتم بپرم جلوي يه ماشين ببينم زنده ام يا نه!
