الو؟؟... خونه خدا؟؟ خدايا نذار بزرگ شم

وضعیت
موضوع بسته شده است.

bmd

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
الهي چه جمله اي نوشتينا...الان اشك تو چشمام حلقه زدو...:cry:
خدا نكنه خواهر هر كس زباني واسه بيان حرفاي دلش داره به قول يه نفر منم اينجوري
.. من بلدنيستم شايد

حتما" همین طوره....منم واسه همین ازش خواستم با خدا حرف بزنه تا لذت ببرم...
اشتباه ازمن بود... :(
خواهر خودت رو ناراحت نكن... من اون شب تو بعد مبهمي بودم..خيلي مبهم..
 

مهسیما

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام چه تاپیک قشنگی:gol::gol:
من تا حالا نیومده بودم
ولی فک کنم دیگه از اینجا نرم;):gol:
 

bmd

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عمو تو عوض شدی...دیگه دوست ندارم:(
اي بابا بيا و درستش كن..
عمو جون!!.. من ... من خسته بودم..من زخم داشتم ريش ريش شده بودم از دست بعضي ها..كلي نا اميد بودم..از همه بريده بودم عمو
 

spow

اخراجی موقت
حالا من موندم این وسط من خودم چیکار کنم؟
خب عمو اونروز مشکلی داشت که بایستی افسرده میشد ولی الان درسته احوالاتش
ارمغان بیا با عمو اشتی کن تا منم برم لالا کنم
 

"hasta"

عضو جدید
حالا من موندم این وسط من خودم چیکار کنم؟
خب عمو اونروز مشکلی داشت که بایستی افسرده میشد ولی الان درسته احوالاتش
ارمغان بیا با عمو اشتی کن تا منم برم لالا کنم
عمویی تو دیدی از من عذر خواهی کنه؟؟:w19:
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا