الو؟؟... خونه خدا؟؟ خدايا نذار بزرگ شم

[bmd]

الهي چه جمله اي نوشتينا...الان اشك تو چشمام حلقه زدو...

خدا نكنه خواهر هر كس زباني واسه بيان حرفاي دلش داره به قول يه نفر منم اينجوري
.. من بلدنيستم شايد

حتما" همین طوره....منم واسه همین ازش خواستم با خدا حرف بزنه تا لذت ببرم...
اشتباه ازمن بود...

خواهر خودت رو ناراحت نكن... من اون شب تو بعد مبهمي بودم..خيلي مبهم..

 

[مهسیما]

سلام چه تاپیک قشنگی
من تا حالا نیومده بودم
ولی فک کنم دیگه از اینجا نرم

 

["hasta"]

خواهر خودت رو ناراحت نكن... من اون شب تو بعد مبهمي بودم..خيلي مبهم..

عمو تو عوض شدی...دیگه دوست ندارم

 

["hasta"]

سلام چه تاپیک قشنگی
من تا حالا نیومده بودم
ولی فک کنم دیگه از اینجا نرم

آخ جون دوست پیدا کردم... خوب شد اومدی بابا مردم از تنهایی

 

[مهسیما]

آخ جون دوست پیدا کردم... خوب شد اومدی بابا مردم از تنهایی

سلااام دوست جون
خوفی
این bmdافسرده شده

 

[bmd]

عمو تو عوض شدی...دیگه دوست ندارم

اي بابا بيا و درستش كن..
عمو جون!!.. من ... من خسته بودم..من زخم داشتم ريش ريش شده بودم از دست بعضي ها..كلي نا اميد بودم..از همه بريده بودم عمو

 

["hasta"]

سلااام دوست جون
خوفی
این bmdافسرده شده

سلاااااااااااااااااااااام!
دوست دارم!
جه می دونم....اصلا" به من چه... من باهاش قهرم...

 

[spow]

آخ جون دوست پیدا کردم... خوب شد اومدی بابا مردم از تنهایی

حالا دیگه ما اینجا بادمجون تشریف داریم دیگه نه؟؟؟

 

["hasta"]

حالا دیگه ما اینجا بادمجون تشریف داریم دیگه نه؟؟؟

نه عمو شما سرورید!

 

[مهسیما]

حالا دیگه ما اینجا بادمجون تشریف داریم دیگه نه؟؟؟

حسوووود
دوست جونم بریم بازی

 

[spow]

نه عمو شما سرورید!

قربون عمویی برم
عموی مارو اذیت نکنین گله گل
الان که دیگه قهر نیستی که؟

 

[spow]

حسوووود
دوست جونم بریم بازی

 

["hasta"]

قربون عمویی برم
عموی مارو اذیت نکنین گله گل
الان که دیگه قهر نیستی که؟

با شما که نه....با اون یکی عمو....خودش می دونه!

 

[مهسیما]

اي بابا بيا و درستش كن..
عمو جون!!.. من ... من خسته بودم..من زخم داشتم ريش ريش شده بودم از دست بعضي ها..كلي نا اميد بودم..از همه بريده بودم عمو

وامصیبتا
زدست بعضی ها

 

["hasta"]

حسوووود
دوست جونم بریم بازی

 

["hasta"]

وامصیبتا
زدست بعضی ها

دوستم ازش بپرس کیا یعنی؟

 

[مهسیما]

عمو spow چراگذاشتی عمو bmd غصه بخوره

 

[spow]

حالا من موندم این وسط من خودم چیکار کنم؟
خب عمو اونروز مشکلی داشت که بایستی افسرده میشد ولی الان درسته احوالاتش
ارمغان بیا با عمو اشتی کن تا منم برم لالا کنم

 

["hasta"]

حالا من موندم این وسط من خودم چیکار کنم؟
خب عمو اونروز مشکلی داشت که بایستی افسرده میشد ولی الان درسته احوالاتش
ارمغان بیا با عمو اشتی کن تا منم برم لالا کنم

عمویی تو دیدی از من عذر خواهی کنه؟؟

 

[مهسیما]

دوستم کجایی؟؟؟

 

[مهسیما]

عمویی تو دیدی از من عذر خواهی کنه؟؟

نه
خب بچه گناه داره
دلش میشکنه خب

 

["hasta"]

دوستم کجایی؟؟؟

در همین نزدیکی...

 

[spow]

عمویی تو دیدی از من عذر خواهی کنه؟؟

عمویی تو هم یه خورده تند رفتی
با کلنگ افتادی به جون دل عمو
حالا برو نازش کن

دوستم کجایی؟؟؟

من اینجام من اونجام من همه جام

 

[مهسیما]

ازشدت بی خوابی

 

["hasta"]

عمویی تو هم یه خورده تند رفتی
با کلنگ افتادی به جون دل عمو
حالا برو نازش کن

منوکلنگ عمویی؟ ارمغان و کلنگ؟

 

[spow]

نه
خب بچه گناه داره
دلش میشکنه خب

 

[spow]

منوکلنگ عمویی؟ ارمغان و کلنگ؟

خب عمویی تشبیه هس دیگه
خودت بایس یه کاری بکنی

 

[مهسیما]

اخ جووون دوستان هستند
این bmd رو بیار تا مشکلشون حل شه

 

[مهسیما]

از زبون ژسرخاله کلاه قرمزی بود

به حمایت از هستا

 

[spow]

اخ جووون دوستان هستند
این bmd رو بیار تا مشکلشون حل شه

نه دیگه بریم لالا کنیم
من فردا باید برم سر کار اخه