میخوای من بیام چندتا چیز بگم تاپیکت در ایکی ثانیه به سیصد صفحه برسه ؟؟؟؟
![]()
بزن بریم برادر!
میخوای من بیام چندتا چیز بگم تاپیکت در ایکی ثانیه به سیصد صفحه برسه ؟؟؟؟
![]()
دقت کردی با من بود؟؟!!داش سهیل چیزی خواستی بگوا
مال منو تو نداره که
ساعت 6 تا 7 مال تو![]()
مانا جان با خودت حرف می زنی؟یواش یواش داشت غیبتت می شد
مورد بحث امضاته
همکاری مضاعف لذت مضاعفداش سهیل چیزی خواستی بگوا
مال منو تو نداره که
ساعت 6 تا 7 مال تو![]()
گفتم شاید ساعت 6 سرت شلوغ باشه
همکاری مضاعف لذت مضاعف![]()
مانا جان با خودت حرف می زنی؟
عضو فعال
http://www.www.www.iran-eng.ir/images/ranks/rating_5.gif
http://www.www.www.iran-eng.ir/customavatars/avatar211476_1.gif
http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon1.gif
نقل قول:
نوشته اصلي بوسيله *mana http://www.www.www.iran-eng.ir/images/buttons/viewpost.gif
حالا اگه بحث سیاسی بود اینجا جای سوزن انداختنم نبود
میخوای من بیام چندتا چیز بگم تاپیکت در ایکی ثانیه به سیصد صفحه برسه ؟؟؟؟
رجوع شود به امضای وافن چند خط مونده به آخر![]()
استفاده بکن. مشکلی نیست.منم یه جورایی می خواستم همون جمله رو بزارم ولی بعدا پشیمون شدم که امضای کسی رو بزارم
ممنون که زدی به هدف
با کمک هزار تا مترجم و ... تازه معنیش رو مطمئن باش نمیفهمن.تاحالا خوندی اون جمله رو؟![]()
خوده خودشه زدی وسط اونجاThe word God is nothing more than the product of human weakness
منتظرت بودم خوش اومدی
چاکرتم. توام که هستی دیگه این بیچاره مانا باید با دو نفر سر و کله بزنه. گناه داره.بزن بریم برادر!
آره دیدم. اشکال نداره که. به عنوان مرجع ازم استفاده شده بودیواش یواش داشت غیبتت می شد
مورد بحث امضاته
خوب دیگه. رسیدیم به اصل مطلب.چرا خدا رو قبول نداری؟؟؟؟؟
خوب بگو ما گوش میدیمچاکرتم. توام که هستی دیگه این بیچاره مانا باید با دو نفر سر و کله بزنه. گناه داره.
آره دیدم. اشکال نداره که. به عنوان مرجع ازم استفاده شده بود
(خیلی زا خودم راضیم ها)
خوب دیگه. رسیدیم به اصل مطلب.
اینجا یکم سنگین میشه.
نمی دونم میتونی با این مسائل کنار بیای یا نه ؟؟؟ آخه یکم سخته ها ؟؟؟
در مورد فلسفه و علم باید یکم بدونی ها.
خوب بگو ما گوش میدیم
بابا شما بزرگتری بفرماخوب اینطوری که نمشه من بشینم برات داستان حسین کرد تعریف کنم.
یه چیزی بپرس. برای مثال یه تئوری یا فلسفه رو بیان کن.
وای چه حرفای قشنگی زدی .عزیزم اعتقاد به خدا به زبون نیست.خدا تو دل آدمهاست.ممکنه بعضی ها بگن به خدا اعتقادی ندارن ولی دارن.مگه خدا چیه؟خدا یعنی عمل.کسی که با دیگران مهربونه,به مردم احترام میذاره,به خلق خدا خدمت میکنه ,دروغ نمیگه ,غیبت نمیکنه,خودشو برتر از بقیه نمیدونه,به بقیه ظن بد نداره,خوشبینه,خوشرو و.... یعنی خدا رو قبول داره.خدا یعنی نهایت رحمت...چه فرقی میکنه زبون آدم چی میگه.مهم اینه که دلش با خدا باشه
بی دلی در همه احوال خدا با او بود
او نمیدیدش و از دور خدایا میکرد
مثلا همین وافن به نظرم بیشتر از من به خدا اعتقاد داره.چون خدا دوستش داره الان اعتقاد به وجود خدا واسش شده یه دغدغه که تو هر تاپیکی که یه جورایی به این مسئله ربط داره میگه من به خدا اعتقاد ندارم.وگرنه منطقیش اینه که آدم وقتی به چیزی اصلا اعتقاد نداره ازش حرف نمیزنه.مثلا وقتی این تاپیکو میدید تو دلش میخندید و میگفت یه سری آدم احمق به یه چیزی که وجود نداره اعتقاد دارن و اصلا نمیومد بگه من به خدا اعتقاد ندارم.در واقع ضمیر ناخداگاهش اینو میگه که یه جوابی بشنوه که شاید قبولش کنه.
خوش به حالت وافن که به شک قبل از یقین رسیدی.خوش به حالت که خدا اینقدر دوست داره که این شک انداخته تو دلت که بهش نزذیکتر بشی.
من رشته ی محبت تو را پاره میکنم
شاید گره خورد به تو نزدیکتر شوم![]()
یه بار یه داستانی شنیدم که بد نیست بدونی.وای چه حرفای قشنگی زدی .جدی میگم. خیلی عالی بود.
خوب اون کارایی رو که گفتی من همه رو سعی میکنم انجام بدم و اگر خدا همین باشه پس من خیلی خدا پرستم. ولی اون خدایی که جهان رو خلق کرد و بهشت و جهنم رو و گفت روزی اینقد بار دولا راست بشید و ... خلاصه همه ی چیزایی رو که مشخصات خدای ابراهیم هستند رو من قبول ندارم. من اینکارهایی رو کهگفتی سعی میکنم انجام بدم برای اینکه به نظرم اینها ارزش های انسانی هستند. برای اینکه من میگم ما توی این دنیا تنها هستیم و باید خودمون با انجام خوب راهمون رو پیدا کنیم و به تکامل برسیم. من به اینا میگم "اصول انسانیت". من خودم فقط به دو چیز معتقدم : انسانیت و زندگی در سایه ی شعور. و نیازی به خدا برای داشتن اینها نیست. چیزی هست که هر کس باهاش به دنیا میاد.
در مورد بخش دوم گفتت هم باهات موافقم. من میگم اگر هر زمان کسی تونست خدا رو به من اثبات کنه من باز هم خدا پرست میشم. اما به نظر میاد که چنین چیزی ممکن نیست چون پایه ی فلسفی خدای بهشت و جهنم برای من غیر قابل قبول هست. و من سعیم این هست که اجازه ندم خرافات به دیگران هم منتقل بشه و یکی از دلایل حضورم در بعضی از این تاپیک ها هم این هست. برای مثال میخوام اگر یکی میاد میگه خدا هست وگرنه چرا زمین دور خورشبد میگرده من میام میگم این حرف هیچ ربطی به خدا نداره و با علم میشه توضیحش داد.
و در آخر. مرسی. خیلی شیرین نوشته بودی و به من خیلی لطف داری. من نمیدونم اگر خدایی هست دوستم داره یا نه. ولی به هر حال می دونم که شما خیلی از من ارزشمند تری.
![]()
خوب اینایی که گفتم نهایت اعتقاد به خدا نیست باید با عبادت هم آمیخته بشه ولی ریشه های اعتقاد به خدا همین هاست که متاسفانه امروزه خیلی کم رعایت میشه.عبادت شاخ و برگ اعتقاد به خداست ولی شاخ و برگ بدون ریشه مگه زنده میمونه.تو قرآن هم بیشتر توصیه هایی که شده راجع به اخلاق اجتماعیه تا روزه و نماز البته تو روزه و نماز هم معنای اجتماعی نهفته شده.تا حالا شنیدی کسی با دیدن نماز خوندن پیامبر مسلمون شده باشه ؟بلکه با دیدن رفتار خوبشون بوده.وای چه حرفای قشنگی زدی .جدی میگم. خیلی عالی بود.
خوب اون کارایی رو که گفتی من همه رو سعی میکنم انجام بدم و اگر خدا همین باشه پس من خیلی خدا پرستم. ولی اون خدایی که جهان رو خلق کرد و بهشت و جهنم رو و گفت روزی اینقد بار دولا راست بشید و ... خلاصه همه ی چیزایی رو که مشخصات خدای ابراهیم هستند رو من قبول ندارم. من اینکارهایی رو کهگفتی سعی میکنم انجام بدم برای اینکه به نظرم اینها ارزش های انسانی هستند. برای اینکه من میگم ما توی این دنیا تنها هستیم و باید خودمون با انجام خوب راهمون رو پیدا کنیم و به تکامل برسیم. من به اینا میگم "اصول انسانیت". من خودم فقط به دو چیز معتقدم : انسانیت و زندگی در سایه ی شعور. و نیازی به خدا برای داشتن اینها نیست. چیزی هست که هر کس باهاش به دنیا میاد.
در مورد بخش دوم گفتت هم باهات موافقم. من میگم اگر هر زمان کسی تونست خدا رو به من اثبات کنه من باز هم خدا پرست میشم. اما به نظر میاد که چنین چیزی ممکن نیست چون پایه ی فلسفی خدای بهشت و جهنم برای من غیر قابل قبول هست. و من سعیم این هست که اجازه ندم خرافات به دیگران هم منتقل بشه و یکی از دلایل حضورم در بعضی از این تاپیک ها هم این هست. برای مثال میخوام اگر یکی میاد میگه خدا هست وگرنه چرا زمین دور خورشبد میگرده من میام میگم این حرف هیچ ربطی به خدا نداره و با علم میشه توضیحش داد.
و در آخر. مرسی. خیلی شیرین نوشته بودی و به من خیلی لطف داری. من نمیدونم اگر خدایی هست دوستم داره یا نه. ولی به هر حال می دونم که شما خیلی از من ارزشمند تری.
![]()
وافن به نظر من سعی نکن جواب سوالاتتو تو باشگاه پیدا کنی.احتمالا استدلالهای تو خیلی قویتر از جوابهای بچه های باشگاهه.برو تو دانشگاهتون با یه استاد با سواد فلسفه یا رشه های مرتبط که البته به خدا اعتقاد داشته باشه بحث کن.یا برو دانشگاه تهران از اساتید اونجا کمک بگیر.ولی سوالتو بدون جواب نذار . در ضمن سعی کن به این مسئله به عنوان یه تحقیق نگاه کنی که میخوای به جواب برسی نه یه مبارزه که فقط بخوای طرف مقابلتو شکست بدی.موفق باشی عزیزم![]()
بله. استفن هاوکینگ به این داستان و چند داستان دیگه هم اشاره کرد. این داستان ها دقیقا همون تفکر ابلهانه ی creationism هست که به اسم انیشتن گفته میشه. بدونید که انیشتن یکی از مخالفان این ایدئولوژِ بوده. مسئله اینه که من کسی هستم که خیلی از این چیزها خوندم و شنیدم و به این راحتی با این کارهای دین داران (منظورم شما نیست البته) متقاعد نمیشم. این دقیقا همون حرفی هست که به من چند بار گفتن و یک فلسفه ی بی سر ته و از بنیان خراب هست : اگر خدا نیست پس چرا خورشید اونجاست و زمین به دور اون میچرخه ؟؟؟؟یه بار یه داستانی شنیدم که بد نیست بدونی.
انیشتین یه دوستی داشت که به خدا اعتقادی نداشت.یه بار انیشتین یه مدلی از کهکشان درست میکنه که با استفاده از قوانین فیزیک و میدان های مغناطیسی سیاره ها معلق به دور مدارشون میچرخیدن.دوستش اومد دید و متحیر شد.با هیجان از انیشتین پرسید: واااای اینو خودت درست کردی؟!!!! انیشتین گفت نه خودش خیلی اتفاقی به وجود اومد.دوستش گفت:منو مسخره کردی؟مگه میشه چیزی با این عظمت همینجوری الکی خودش به وجود بیاد؟!!!!!!! انیشتین گفت تو چطور نمیتونی باور کنی این مدل به این کوچیکی خود به خود به وجود اومده باشه ولی اعتقاد داری این جهان با این همه عظمت خود به خود به وجود اومده؟؟
خوب دیگه. همین من مشکلم همون خدایی هست که عبادت میخواد.خوب اینایی که گفتم نهایت اعتقاد به خدا نیست باید با عبادت هم آمیخته بشه ولی ریشه های اعتقاد به خدا همین هاست که متاسفانه امروزه خیلی کم رعایت میشه.عبادت شاخ و برگ اعتقاد به خداست ولی شاخ و برگ بدون ریشه مگه زنده میمونه.تو قرآن هم بیشتر توصیه هایی که شده راجع به اخلاق اجتماعیه تا روزه و نماز البته تو روزه و نماز هم معنای اجتماعی نهفته شده.تا حالا شنیدی کسی با دیدن نماز خوندن پیامبر مسلمون شده باشه ؟بلکه با دیدن رفتار خوبشون بوده.
منم با لیلا موافقممرسی عزیز.
من یه سوالاتی داشتم که بدون جواب موند. از هرکی پرسیدم یه چیز بی ربط بهم جواب داد. یا گفت اینا از حد فهم انسان بالاتره. خوب این به نظر من منطقی نیست. به نظر من این یه فرار از منطق هست. حالا کاری نداریم .
بره اینکه جواب این حرف ها رو بگیرم رفتم سراق کتاب خوندن. اگه کتاب ها رو بگم شاید بیست تا بشه. از فلسفی گرفته تا علمی.
یه با راز یه نفر که دکرای علوم دینی داشت پرسیدم : چرا در فلسفه ی مارکسیسم گفته میشه "دین مخدر توده هاست و دین خون جاری در رگ مردم ستم دیده است ؟" اونم گفت : دین اسلام اینطوری نیست ...اینم شد جواب ؟؟؟ تازه این یه نفر بود که دکترای علوم دینی داشت. حالا مسئله این هست که حتی اگر پیش یه استاد دانشگاه شریف در علوم دینی مراجعه کنم هم بازم میدونم که اون هم نمیتونه جواب برخی چیزها رو بده. بره اینکه اینها نمی خوان دین رو زیر سوال ببرند و میخوان بدون دست کاری در ساختار اصلی دین همه چیز رو توجیح کنند و لی خدا ابراهیمی اینقدر مشکل دار هست که همیشه در جایی گرفتار مشه.
لابد برنامه های قمیشی رو دیدید. اون دیگه فیلسوف فیلسوفان هست در ایران هفته ای صد بار برنامه ش رو پخش میکنه. خوب من چیزهایی از این فرد فیلسوف در سخنرانی هاش دیدم که باورت نمیشه. یعنی همه چیز رو قشنگ توضیح میده. به صد تا زبان حرف میزنه بعد که میرسه به چیزی مربوط به خدا شروع میکنه به دری وری گفتن و حرف های بی ربط زدن. البته با این حال من هنوز هم به برنامه هاش نگاه میکنم.
ممکنه استدلال من قویتر از بیشتر قطره ها باشه ولی فکر میکنم کسانی هستند مثل لرد که حتی از من هم بیشتر میدونند در این مورد. من منظورم پز دادن نیست. منظور این هست که ما اینقدر دنبال جواب برای این مسئله گشتیم که دیگه استاد این حرف ها شدیم و هر استدلالی رو که هر کس در این مسئله بیان میکنه و هر فلسفه ای رو که توضیح میده ما صد بار خوندیم و صد جواب برای ردش داریم.
به هر حال در نهایت باید بگم احتمال داره من هیچ وقت به خدای ابراهیم ایمان نیارم. و برای من هم مهم نیست زیرا من خودم رو بدون خدا بهتر میدونم. چون انسانی آزاده با تفکری مستقل هستم.
باهات موافقم و در ادامه ی حرفت میگم که یکی از پارادوکس های مذهبی بسیار بزرگی که در دین وجود داره و همه ازش میترسند و دلشون نمیخواد نزدیکش برند قضیه ی تصویر خدا هست.با اجازه دوستان.
من تا حدود زیادی با وافن عزیز موافقم. خدا اصلا اون چیزی نیست که به ما یاد دادن. خدایی که باید ازش ترسید. مگه خدا ترس داره؟ بهشت و جهنم. واقعا بی معنیه. بهشت و جهنم و به راحتی میشه زیر سوال برد و میشه از اون استفاده کرد که نشون بدی خدا تبعیض میشه بین بندگانش. چون برای بعضی ها شرایط جهنمی بودن بیشتری فراهم میکنه و برای بعضی شرایط بهشتی بودن. درسته که خود آدم هم نقش داره ولی شرایط هم بی تاثیر نیست. از نظرمن هم عبادت های دینی و بهشت و جهنم و ... کاملا بی معنیه.
خدا در وجود من قرار داره. من باید با اعمالم خودم و تکمیل کنم. اعمالی که به اسم انسانیت وافن ازش یاد کرد. با این اعمال وجود من تکمیل میشه و رشد می کنه. بو قول معروف به بلوغ می رسه. من معتقد به زندگی مجدد هستم. انسان ها اینقدر به این دنیا میان تا کامل بشن. تا بلوغ پیدا کنن و به مرتبه خدایی برسن.
چرا خدا باید یه عده ادم و به وجود بیاره بعد منتظر باشه و ببینه کار خوب می کنن یا کار بد یا بشینه به امید اینکه عبادتش کن؟ بعدش هم یه عده رو برداره بندازه جهنم و یه عده رو هم بندازه بهشت. تا زمانیکه امام زمان ظهور کنه!!! بعدش چی میشه؟؟ از اون به بعد خدا بیکار میشه؟؟
این خدا، این ادیان و این اعتقادات مورد پذیرش من نیستن. من به وجود خدا ایمان دارم. ولی نه این خدا. همون خدایی که توضیح دادم.باهات موافقم و در ادامه ی حرفت میگم که یکی از پارادوکس های مذهبی بسیار بزرگی که در دین وجود داره و همه ازش میترسند و دلشون نمیخواد نزدیکش برند قضیه ی تصویر خدا هست.
و یکی دیگه هم اینکه خودت گفتی و باید گفت که اگر خدا بی نهایت هست پس باید بی نهایت دقیقت باشه و کوچکترین تبعیضی در هر کارش نشون میده که بینهایت وجود نداره و خود خدا هم یک چیز فوق العاده پیچیده هست و دارای بعدی فیزیکی باشه تا بتونه اشتباه کنه یا بی عدالتی به وجود بیاره. این حرف من نیست بحث فلسفی هست.
خلاصه که این خدا خیلی مشکل داره .
منم با لیلا موافقم
تو مسلما از خیلی ها فعال تر بو.دی که کلمه ی چرا برات به وجود اومده
ولی چراهاتو از هر کسی نباید بپرسی
به قول خودت از کسانی که پرسیدی حتی جوابشو نمیدونستن به آخوند ،استاد دانشگاه و ........ اکتفا نکن خیلی ها هستن که نه تو تلویزیون نشون داده میشن نه استادند و نه ............ ولی تو مباحث فلسفی واردن
این خدا، این ادیان و این اعتقادات مورد پذیرش من نیستن. من به وجود خدا ایمان دارم. ولی نه این خدا. همون خدایی که توضیح دادم.
خوب اگه خیلی از چیزها رو از خدا بگیری منم قبولش دارم. ولی اون خدای من با این خدا خیلی خیلی فرق داره. 180 درجه تفاوت داره. خدای من این خودکاریه که رو میزه. اون الکترون دور اون اتمه.
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
به خدا اعتقاد داری ؟ | گفتگوی آزاد | 20 | |
![]() |
آيا شما به چشم زخم اعتقاد داريد؟ | گفتگوی آزاد | 39 | |
![]() |
چقدر به فال قهوه اعتقاد داري؟؟؟؟ | گفتگوی آزاد | 17 | |
A | به جادوی کلمات اعتقاد دارید؟ | گفتگوی آزاد | 3 | |
![]() |
افرادی با قدرت های ذهنی بالا ----> اعتقاد دارید بهشون؟ | گفتگوی آزاد | 10 |