اشعار و نوشته هاي عاشقانه
- شروع کننده موضوع PATRIOT
- تاریخ شروع
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]روزهای بارونی رو خیلی دوست دارم ...[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]
آخه معلوم نیست که منتظرِ تاکسی هستی یا آواره ی خیابون ها !
بخارِ هوا مال سرماست یا دود سیگار !!
روی گونه هات اشکه یا دونه های بارون !!![/FONT]
[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]
آخه معلوم نیست که منتظرِ تاکسی هستی یا آواره ی خیابون ها !
بخارِ هوا مال سرماست یا دود سیگار !!
روی گونه هات اشکه یا دونه های بارون !!![/FONT]
شهاب شهابی
کاربر فعال
آدم های تنهــا
از غــم خــداحــافظــی بیـــزارنــد !
فقــط یک شـب بی ســر و صــدا چمــدان هایشــان را می بنــدنــد و
میـــرونــد تا ...
تنهــاتــر شــونــد !!!
از غــم خــداحــافظــی بیـــزارنــد !
فقــط یک شـب بی ســر و صــدا چمــدان هایشــان را می بنــدنــد و
میـــرونــد تا ...
تنهــاتــر شــونــد !!!
تنهايي را دوست دارم زيرا دروغي در آن نيست . . . [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
تنهايي را دوست دارم زيرا خداوند هم تنهاست . . .
تنهايي را دوست دارم زيرا بي وفا نيست . . .
تنهايي را دوست دارم زيرا عشق دروغي در آن نيست . . .
تنهايي را دوست دارم زيرا تجربه کردم . . .
تنهايي را دوست دارم زيرا دلهاي شکسته هميشه تنهايند. .[/FONT]
[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]دلــم گرفــتـه از آدمــايــي كــه ميــگن :[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]دوست دارم امــا مــعــنـيشـو نـمـيدونـن[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]از آدمـايــي كــه مـيـخـوايـن مــال اونـا بـاشـي امــا خـودشـون مــال تـو نـيستـن[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]از اونـايي كـه زيـر بـارون برات ميميرن و وقـتـي آفـتـاب مـيشـه[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]همــه چـيز از يـادشــون مـيره [/FONT]
شهاب شهابی
کاربر فعال
به یادت فال گرفتم
حقیقتِ شیرینی ست
همین روزها به یادت
میمیرم . . .
حقیقتِ شیرینی ست
همین روزها به یادت
میمیرم . . .
شهاب شهابی
کاربر فعال
راههایی هست که باید نرفت ، حرفهایی هست که باید نگفت ، چیزهایی هست که باید ندید ... وای از روزی که بروی ، بگویی و ... ببینی !!!
شهاب شهابی
کاربر فعال
من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی كه می بینم بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم
ببینیم آسمان هر كجا آیا همین رنگ است ؟
و هر سازی كه می بینم بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم
ببینیم آسمان هر كجا آیا همین رنگ است ؟
شهاب شهابی
کاربر فعال
کیــــــــــــــا برای روز ولنتاین " تنها " هستند؟؟؟
.
.
.
.
.
.من
.
.
.
.
.
.من
شهاب شهابی
کاربر فعال
کوچه ها را من ساختم
باران را خدا
بوسه اختراع جالبی بود / بانوی آبی پوش
تا یک روز بارانی / آخر کوچه ی اقاقیا
لبانت مرا شکار کند
.
.
.
باران را خدا
بوسه اختراع جالبی بود / بانوی آبی پوش
تا یک روز بارانی / آخر کوچه ی اقاقیا
لبانت مرا شکار کند
.
.
.
شهاب شهابی
کاربر فعال
برای من
دوست داشتن
آخرین دلیل دانایی است
اما هوا همیشه آفتابی نیست
عشق همیشه علامت رستگاری نیست
و من گاهی اوقات مجبورم
به آرامش عمیق سنگ حسادت کنم
چقدر خیالش آسوده است
چقدر تحمل سکوتش طولانی ست
چقدر ..
دوست داشتن
آخرین دلیل دانایی است
اما هوا همیشه آفتابی نیست
عشق همیشه علامت رستگاری نیست
و من گاهی اوقات مجبورم
به آرامش عمیق سنگ حسادت کنم
چقدر خیالش آسوده است
چقدر تحمل سکوتش طولانی ست
چقدر ..
شهاب شهابی
کاربر فعال
یادمان باشد که قصه ى کودکانمان را با “یکى بود یکى نبود” آغاز نکنیم،
ازابتدا به آنها بیاموزیم که اگر یکى نباشد دیگرى هم نیست…
ازابتدا به آنها بیاموزیم که اگر یکى نباشد دیگرى هم نیست…
شهاب شهابی
کاربر فعال
صدای قلب نیست
صدای پای توست
که شب ها در سینه ام می دوی
کافی ست کمی خسته شوی
کافی ست بایستی
صدای پای توست
که شب ها در سینه ام می دوی
کافی ست کمی خسته شوی
کافی ست بایستی
شهاب شهابی
کاربر فعال
برای آزمونِ عشق آماده نیستم!
می شود تا سحرگاهان
اصلاً پلک نزنی؟
من فقط در شبِ چشمانِ تو
خوابم نمی برد!
می شود تا سحرگاهان
اصلاً پلک نزنی؟
من فقط در شبِ چشمانِ تو
خوابم نمی برد!
شهاب شهابی
کاربر فعال
ی تو، مهتاب‌شبی، باز از آن كوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه كه بودم.
در نهانخانۀ جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید:
یادم آمد كه شبی باهم از آن كوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دل‌خواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.
تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت.
من همه، محو تماشای نگاهت.
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشۀ ماه فروریخته در آب
شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
یادم آید، تو به من گفتی:
ـ «از این عشق حذر كن!
لحظه‌ای چند بر این آب نظر كن،
آب، آیینۀ عشق گذران است،
تو كه امروز نگاهت به نگاهی نگران است،
باش فردا، كه دلت با دگران است!
تا فراموش كنی، چندی از این شهر سفر كن!»
با تو گفتم: «حذر از عشق!؟ - ندانم
سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم،
نتوانم!
روز اول، كه دل من به تمنای تو پر زد،
چون كبوتر، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم . . .»
باز گفتم كه : «تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم، نتوانم!»
اشكی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب، نالۀ تلخی زد و بگریخت . . .
اشک در چشم تو لرزید،
ماه بر عشق تو خندید!
یادم آید كه: دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه كشیدم.
نگسستم، نرمیدم.
رفت در ظلمت غم، آن شب و شب‌های دگر هم،
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم،
نه کُنی دیگر از آن كوچه گذر هم . . .
بی تو، اما، به چه حالی من از آن كوچه گذشتم!
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه كه بودم.
در نهانخانۀ جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید:
یادم آمد كه شبی باهم از آن كوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دل‌خواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.
تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت.
من همه، محو تماشای نگاهت.
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشۀ ماه فروریخته در آب
شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
یادم آید، تو به من گفتی:
ـ «از این عشق حذر كن!
لحظه‌ای چند بر این آب نظر كن،
آب، آیینۀ عشق گذران است،
تو كه امروز نگاهت به نگاهی نگران است،
باش فردا، كه دلت با دگران است!
تا فراموش كنی، چندی از این شهر سفر كن!»
با تو گفتم: «حذر از عشق!؟ - ندانم
سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم،
نتوانم!
روز اول، كه دل من به تمنای تو پر زد،
چون كبوتر، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم . . .»
باز گفتم كه : «تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم، نتوانم!»
اشكی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب، نالۀ تلخی زد و بگریخت . . .
اشک در چشم تو لرزید،
ماه بر عشق تو خندید!
یادم آید كه: دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه كشیدم.
نگسستم، نرمیدم.
رفت در ظلمت غم، آن شب و شب‌های دگر هم،
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم،
نه کُنی دیگر از آن كوچه گذر هم . . .
بی تو، اما، به چه حالی من از آن كوچه گذشتم!
شهاب شهابی
کاربر فعال
من واسه امروز کم آوردم شعرهام تموم شدن
شهاب شهابی
کاربر فعال
کیــــــــــــــا برای روز ولنتاین " تنها " هستند؟؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
من
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
من
shatel5000
عضو جدید
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]شبانه با من عاشق نخوان شعر
جدایی را[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]جدایی را[/FONT]
به یاد آور فقط یک بار تو روز
آشنایی را
همان روزی که گشتم عاشق چشمان پاک
تو
نمی دانستم اکنون می نوازی بی وفایی
را
مگو با من دگر از رفتن و از بازی
تقدیر
که من باور ندارم طعم تلخ بی نوایی
را
نخوان از وا ژه های تلخ پرواز و
صعود و اوج
که من طاقت ندارم درد سخت بی صدایی
را
حضور سبز تو در خاطراتم تا ابد با
قیست
shatel5000
عضو جدید
هر جا چراغی روشنه
از ترس تنها بودنه
ای ترس تنهایی من
اینجا چراغی روشنه
در خیالم می نشینی
به نرمی هوای مه آلوده
در دلم اماّ
رودخانه می ریزی
لحن بارانت
پاهای مرا شاعر می کند
در تو می چرخم
آن سان که آسمان هم
نمی داند
رقصنده یا رقص کدامند !
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بهشت [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]،[/FONT] [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]نه مکانی بعد ِ مرگـــ ![/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]زمانی ست به وسعت ِ زندگی...[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]که تنم محصور ِ [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]با[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]زوان ِ توست ![/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]زمانی ست به وسعت ِ زندگی...[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]که تنم محصور ِ [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]با[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]زوان ِ توست ![/FONT]
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
جشن نامه (اشعار و نوشته هاي سرور و شادماني جهت عروسي ) | اشعار و صنايع شعری | 3 | |
|
اشعار سعید پلیمر | اشعار و صنايع شعری | 4 | |
|
دفتر تالار اشعار و صنایع شعری | اشعار و صنايع شعری | 49 | |
|
مناظره(گفتگو با اشعار) | اشعار و صنايع شعری | 639 | |
|
اشعار دفاع مقدس | اشعار و صنايع شعری | 27 |
Similar threads
-
جشن نامه (اشعار و نوشته هاي سرور و شادماني جهت عروسي )
- شروع شده توسط arashlolos
- پاسخ ها: 3
-
-
-
-