AmiR_112
عضو جدید
نقدي بر سخنان ديويد كامرون، نخستوزير انگلستان در كنفرانس امنيتي مونيخ
ديويد كامرون، نخستوزير محافظهكار انگليس پنجم فوريه 2011 در كنفرانس امنيتي مونيخ يك سخنران منحصر به فرد بود. وي كه قرار بود در اين كنفرانس در مورد مسائلي كه امنيت جهان و ثبات بينالمللي را تهديد ميكنند سخن بگويد، احتمالا تحت تاثير حوادثي كه در جهان عرب رخ ميدهد، به هويت و فرهنگ اسلامي تاخت. از اين نظر به اعتقاد نگارنده وي موضوعات مهمي را مورد اشاره قرار داده است كه در جاي خود در خور تعمق بيشتر ميباشد.
اهميت سخنان وي بيش از هر چيز ناشي از آن است كه وي اساس ناامني را در اروپا به جاي مسائل مطروحه در كنفرانس همانند گسترش هستهاي، ناامني سايبري، بحران مالي و... به موضوع هويت اسلامي ارتباط داده و برخي از مشكلات امنيتي كشورش را ناشي از اين موضوع دانست.
اولين پرسش در همين جا مطرح ميگردد كه به اعتقاد وي «افراطگرايان اسلامي چه كساني هستند؟» پر واضح است كه مقصود وي از افراطگرايان تنها اعضاي گروه القاعده يا طالبان نيستند. اگر بخواهيم سخنان بعدي وي را ملاك سنجش اين موضوع قرار دهيم و وي نيز به روشني آن را بيان نمود، بايد اذعان نمود هر آن كه نتواند در جامعه اروپايي هضم شده و تمامي ارزشهاي آنان را به جاي ارزشهايي كه با آن رشد يافته و در شمار اعتقادات عميق وي درآمده، پذيرا گردد و به طور خلاصه نتواند هويتي به غير از هويت ديني اسلامي براي خود برگزيند، در شمار افراطگرايان اسلامي است.
وي در بخش ديگري از سخنان خود كاملا شمشير را از رو كشيد و اعلام كرد: «اولا به جاي ناديده انگاشتن ايدئولوژي افراطگرايي، بايد با آن در همه اشكالش مقابله كنيم و ثانيا به جاي تشويق مردم به زندگي كردن با هويتهايي جدا، بايد به حس هويت مشترك ملي كه براي همه باشد، دست يازيد.» به اعتقاد كامرون حكومت در عمل ميتواند و بايد كارهاي زيرا را براي مقابله با حس هويتيابي و هويتخواهي اسلامي انجام دهد: «اول، ممانعت از آمد و شد واعظاني كه به اعتقاد وي نفرت را ترويج ميكنند به كشورهاي اروپايي؛ دوم، بستن موسساتي كه تروريسم را در داخل و خارج كشور ترويج ميكنند و سوم، حكومت بايد در برخورد با چنين افرادي قاطع باشد. اين نهادها و سازمانها بايد تكليف خود را با يك سري مسائل روشن كنند. آيا به حقوق جهان شمول بشر معتقدند؟ آيا به تساوي همه معتقدند؟ آيا به دموكراسي معتقدند؟ آيا طرفدار ادغامند يا جدايي؟...» كامرون در بيانيه! خود رسما اعلام كرد: «بايد فرآيندي ايجاد شود كه طي آن از اين كه مهاجران به زبان خانه جديدشان حرف ميزنند (انگليسي) و از اين كه عناصر يك فرهنگ مشترك (مسيحي ـ اروپايي) را ميآموزند، اطمينان حاصل شود.» و نهايتا نخست وزير بريتانيا پايان زمان كنار آمدن با چند فرهنگي را در انگلستان (موضوعي كه از مباني اساسي دموكراسي غربي و در شمار همان حقوق جهان شمول بشري است كه وي از آن دم ميزند) اعلام كرد و گفت كه تجربه انگلستان در اين مورد با شكست مواجه شده و ديگر كشورهاي اروپايي نيز بايد از اين كشور درس بياموزند!
1 ـ مشكل مهاجران و مباحث مربوط به هويت آنها در 2 دهه اخير، به شكل حادي در كشورهاي اروپايي رخ نشان داده است. اين كه اروپا نتوانسته است مهاجران مخصوصا نوع مسلمان آن را در فرهنگ و هويت خود هضم نمايند، اين كه يك مسلمان بيشتر از آن كه خود را لندني، برليني، رومي و... بداند هويت خود را با اسلام تعريف ميكند، در كنار برخوردهايي كه بين اين گروه با گروههاي نژادپرست مذهبي يا نژادي اروپايي به وجود ميآيد از مشكلات حل نشده كشورهاي اروپايي است. نكته مهمي كه ديويد كامرون و امثال وي از آن چشم ميپوشند اين است كه از قضا در كشورهاي اروپايي تلاش سازمان يافته و زيادي براي هضم شدن مسلمين در فرهنگ نئوليبرال اروپايي انجام شده و ميشود.
برخوردهاي شديد و فشارهاي زيادي نيز در برخي از مواقع از سوي گروههاي نژادپرست كه برخلاف ادعاي نخستوزير از آزادي عمل زيادي برخوردارند، متحمل ميشوند، اما باز هم آن اتفاقي كه امثال كامرون توقع آن را دارند، نميافتد. يك بحث برميگردد به اين كه اجتماعات كوچك در داخل اين كشورها دقيقا به دليل همين فشارها در پي حفظ هويت خود هستند و در واقع در پي رشته محكمي كه بتوانند به آن چنگ زنند. ثانيا برميگردد به ماهيت اسلام و نوع تربيت و فرهنگ اسلامي كه يك مسلمان حتي از نوع ليبرال آن، باز هم خود را بيش از هر چيز يك مسلمان تعريف ميكند و بس. بنابراين تلاش براي حذف هويت يك مسلمان بيشتر به معناي حذف آن مسلمان تلقي خواهد شد. عدم توفيق در اين كار عليرغم ميلياردها دلار هزينه در كشورهاي مسلمان و غيرمسلمان، توليد صدها هزار فيلم و سريال كه در آنها نهتنها ارزشهاي ديني كه ارزشهاي انساني به سخره گرفته ميشوند. توليد و نشر ميليونها جلد كتاب و مجله كه در آنها به عاليترين نمادهاي مقدس مسلمانان اهانت ميشود و بعد پناه دادن، حمايت كردن، تبليغ كردن از پديدآورندگان آنها و نهايتا جنجال كردن بر سر اعتراضي كه از يك جمعيت يا كشور اسلامي عليه چنين روندي نابخردانه اعلام شده، صورت ميگيرد و باز هم مستحكمتر شدن صفوف مسلمانان و تمسك بيشتر آنها به شعارهاي مذهبيشان بايد اين درس را به امثال آقاي كامرون داده باشد كه اتخاذ چنين سياستهايي از قبل محكوم به شكست است و البته او سياستمدار بيتجربهاي نيست.
2 ـ نكته ديگر آن است كه او با ظرافت تمام از تعريف دقيق كساني كه آنها را مسلمانان افراطگرا ميخواند سرباز ميزند. در آغاز سخن با صراحت اعلام ميكند كه ميان اسلام و چنين مسلماناني تفاوت قائل است، اما در ادامه سخن گويا فراموش ميكند و آنجا كه بحث از هويت اسلامي را به پيش ميكشد، به روشني وارد حوزهاي ميگردد كه نتايج آن تمام مسلمانان را در بر ميگيرد. بگذريم از تعريفي كه خود جامعه مسلمانان از افراطگرايان دارند و اعمال آنها را نتيجه مستقيم سرمايهگذاري، حمايت و يا نتيجه برخوردهاي كشورهاي غربي ميدانند. كامرون نشان ميدهد كه مشكل وي نه با تندروهاي اسلامي بلكه اساسا با چيزي به نام هويت اسلامي است. وي به روشني خواهان آن است كه در كشورش، انگلستان، اساسا چيزي به نام هويت اسلامي وجود نداشته باشد و رسما اعلام ميكند كه ديگر دوران چند فرهنگي به سر آمده و مسلمانان بايد قبل از هر چيز اروپايي باشند با تمام خصوصيات آن.
3 ـ موضوع خيزش در سرزمينهاي عربي نيز به احتمال قوي از مسائلي است كه موجب شده تا كامرون اين موضع را در قبال گروههاي اسلامي اتخاذ كند.
هماكنون در مصر و در بيخ گوش رژيم غاصب صهيونيستي مهمترين ديكتاتور منطقه ساقط شد و كنار گذاشتن وي از قدرت آن هم در شب يازدهم فوريه (22 بهمن) ميتواند به عنوان رمزي تلقي گردد كه تمامي ديكتاتورهاي منطقه سرانجام در اثر بازگشت مردم به هويت اصيل اسلامي و ديني و تمسك آنها به وحدت اسلامي سقوط خواهند كرد.
آرماني كه امام خميني(ره) با برداشتي درست از اوضاع منطقه و با دريافتي درستتر از ظرفيتهاي موجود در اسلام در پيش پاي مردم منطقه نهاد. گرچه زماني كه كامرون چنين سخناني را بيان كرد هنوز اين اتفاق نيفتاده بود، اما از همان ابتدا معلوم بود كه راهي براي نجات مبارك وجود ندارد و خشم مردم از فقر، سرخوردگي از حمايت مصر از اسرائيل در مقاومت 22 روزه غزه و ... سرانجام او را از اريكه قدرت به زيرخواهد كشيد. بازگشت مردم به هويت اسلامي و ديني موضوعي نيست كه در زماني اندك حاصل شده باشد. اين كه امروزه در قلب اروپا مسلمانان با تمام وجود و با احساسي كه بيترديد نشات گرفته از اعتقادي عميق و قلبي به اسلام است، به برگزاري مناسك ديني خود ميپردازند، اين كه توجه و تمسك به اهل بيت پيامبر و شعائر آنها هر سال توجه بيشتري را به خود در اين كشورها جلب ميكند و... موضوعاتي نيستند كه بتوان با اتخاذ چنين سياستهايي با آن مقابله نمود.
4 ـ كامرون يك اعلان جنگ به گروههاي اسلامي داخل كشورش نيز ميدهد. وي معتقد است كه اين گروها، بايد قبل از هر چيزي در مورد پايبندي به ارزشهاي غربي مورد آزمايش قرار گيرند. وي رسما خواهان اعمال محدوديت براي واعظان ديني، ارتباطات اينترنتي و فعاليت گروههاي اسلامي شد. اين موضع وي سبب واكنش شديد گروههاي اسلامي انگلستان شد. آنها اين موضع وي را نااميدكننده و خلاف باورهايي ميدانند كه خود اين كشورها مبلغ آن هستند. مدير اجرايي يك بنياد اسلامي موسوم به بنياد رمضان اظهار داشت: «ارتباط دادن تروريسم به همبستگي امري كاملا غيرمسوولانه است و سخنان امروز او يك كودتاي تبليغاتي به نفع اتحاديه دفاع انگليس است.» دبيركل شوراي مسلمانان انگليس نيز در واكنش به سخنان ديويد كامرون اظهار داشت: «اين سخنان بسيار نااميدكننده است، آن هم در زماني كه ما بايد در كنار يكديگر عليه خشونت و افراطگرايي مبارزه كنيم، كامرون با اين سخنان خود موجب گسترش تعصب و نفرت عليه مسلمانان انگليس ميشود.» نهايتا به نظر ميآيد موضوع هويت و فرهنگ اكنون بيش از هر چيز در اروپا از يك موضوع به عنوان يك مساله درميآيد و از آنجا كه كشورهاي اتحاديه در حل آن با مشكل جدي مواجه شدهاند بايد طي دهه آينده شاهد برخوردهاي بيشتري بين گروههاي نژادي و مذهبي در اين كشورها و برخورد هويتها بود و اگر سياستمداران اين كشورها خود به نوعي به چنين مسائلي دامن بزنند در واقع به جدايي و پارهپاره شدن جمعيتهاي قومي و مذهبي تاثيرگذار در كشور خود كمك كردهاند؛ مسالهاي كه قطعا در درازمدت به نفع اين كشورها نيست.
ديويد كامرون، نخستوزير محافظهكار انگليس پنجم فوريه 2011 در كنفرانس امنيتي مونيخ يك سخنران منحصر به فرد بود. وي كه قرار بود در اين كنفرانس در مورد مسائلي كه امنيت جهان و ثبات بينالمللي را تهديد ميكنند سخن بگويد، احتمالا تحت تاثير حوادثي كه در جهان عرب رخ ميدهد، به هويت و فرهنگ اسلامي تاخت. از اين نظر به اعتقاد نگارنده وي موضوعات مهمي را مورد اشاره قرار داده است كه در جاي خود در خور تعمق بيشتر ميباشد.
اهميت سخنان وي بيش از هر چيز ناشي از آن است كه وي اساس ناامني را در اروپا به جاي مسائل مطروحه در كنفرانس همانند گسترش هستهاي، ناامني سايبري، بحران مالي و... به موضوع هويت اسلامي ارتباط داده و برخي از مشكلات امنيتي كشورش را ناشي از اين موضوع دانست.
نكات اساسي سخنان كامرون
كامرون در ابتداي سخن خويش بزرگترين تهديد را تروريسم دانست. وي تلاش نمود تا بگويد كه ميان اسلام يا هر مذهب ديگر با اعمال تروريستي تفاوت قائل است. وي گفت: «تروريسم به هيچ مذهب، گروه يا قومي متصل نيست. اين خطرات بيشتر از ناحيه جواناني است كه تلقي برعكسي از اسلام دارند. ما نميتوانيم فقط با جنگيدن با تروريسم در خارج از مرزهايمان آن را شكست دهيم. بايد به ريشه مشكل پرداخت كه ايدئولوژي اسلامگرايي افراطي است و از طرف اقليتها حمايت ميشود.» در واقع وي تلاش نمود تا بين اسلام به عنوان مذهب و اسلام به عنوان يك ايدئولوژي سياسي فرق بگذارد. به اعتقاد كامرون مشكل كساني كه به اعتقاد وي تروريستهاي مسلمان هستند بيشتر به مساله هويت برميگردد و اين كه آنها اسما شهروند كشور انگلستان هستند، ولي عملا در جوامع اروپايي حل نميشوند و در اجتماعات جداگانهاي زندگي ميكنند (مساجد، چترومها و موسساتي كه در آنها به اعتقاد وي نفرت ترويج ميشود). كامرون اين اعتقاد را كه در بيشتر كشورها فقدان آزادي و مردمسالاري است كه جوانان مسلمان را به سوي خشونت ميكشاند، رد كرد و گفت: «مشكل فقط نبود دموكراسي نيست، چراكه افراطگرايان زيادي در جوامع آزاد و باز وجود دارند.» اولين پرسش در همين جا مطرح ميگردد كه به اعتقاد وي «افراطگرايان اسلامي چه كساني هستند؟» پر واضح است كه مقصود وي از افراطگرايان تنها اعضاي گروه القاعده يا طالبان نيستند. اگر بخواهيم سخنان بعدي وي را ملاك سنجش اين موضوع قرار دهيم و وي نيز به روشني آن را بيان نمود، بايد اذعان نمود هر آن كه نتواند در جامعه اروپايي هضم شده و تمامي ارزشهاي آنان را به جاي ارزشهايي كه با آن رشد يافته و در شمار اعتقادات عميق وي درآمده، پذيرا گردد و به طور خلاصه نتواند هويتي به غير از هويت ديني اسلامي براي خود برگزيند، در شمار افراطگرايان اسلامي است.
وي در بخش ديگري از سخنان خود كاملا شمشير را از رو كشيد و اعلام كرد: «اولا به جاي ناديده انگاشتن ايدئولوژي افراطگرايي، بايد با آن در همه اشكالش مقابله كنيم و ثانيا به جاي تشويق مردم به زندگي كردن با هويتهايي جدا، بايد به حس هويت مشترك ملي كه براي همه باشد، دست يازيد.» به اعتقاد كامرون حكومت در عمل ميتواند و بايد كارهاي زيرا را براي مقابله با حس هويتيابي و هويتخواهي اسلامي انجام دهد: «اول، ممانعت از آمد و شد واعظاني كه به اعتقاد وي نفرت را ترويج ميكنند به كشورهاي اروپايي؛ دوم، بستن موسساتي كه تروريسم را در داخل و خارج كشور ترويج ميكنند و سوم، حكومت بايد در برخورد با چنين افرادي قاطع باشد. اين نهادها و سازمانها بايد تكليف خود را با يك سري مسائل روشن كنند. آيا به حقوق جهان شمول بشر معتقدند؟ آيا به تساوي همه معتقدند؟ آيا به دموكراسي معتقدند؟ آيا طرفدار ادغامند يا جدايي؟...» كامرون در بيانيه! خود رسما اعلام كرد: «بايد فرآيندي ايجاد شود كه طي آن از اين كه مهاجران به زبان خانه جديدشان حرف ميزنند (انگليسي) و از اين كه عناصر يك فرهنگ مشترك (مسيحي ـ اروپايي) را ميآموزند، اطمينان حاصل شود.» و نهايتا نخست وزير بريتانيا پايان زمان كنار آمدن با چند فرهنگي را در انگلستان (موضوعي كه از مباني اساسي دموكراسي غربي و در شمار همان حقوق جهان شمول بشري است كه وي از آن دم ميزند) اعلام كرد و گفت كه تجربه انگلستان در اين مورد با شكست مواجه شده و ديگر كشورهاي اروپايي نيز بايد از اين كشور درس بياموزند!
چرا نخستوزير انگلستان و چرا اكنون؟
اين كه چرا اكنون و به اين گونه نخست وزير محافظهكار انگليس به يك گروه اجتماعي در جامعه خويش ميتازد، جاي بحثي جداگانه است و بايد در فضاي مشكلات اتحاديه اروپا با مهاجران مسلمان و به طور عميقتر در تاثيرات فرهنگي اسلام و مسلمانان در اين جوامع جستجو نمود و جاي بحث مفصل آن در اين مقال نيست، اما از توجه و دقت در چند نكته نبايد غافل بود: 1 ـ مشكل مهاجران و مباحث مربوط به هويت آنها در 2 دهه اخير، به شكل حادي در كشورهاي اروپايي رخ نشان داده است. اين كه اروپا نتوانسته است مهاجران مخصوصا نوع مسلمان آن را در فرهنگ و هويت خود هضم نمايند، اين كه يك مسلمان بيشتر از آن كه خود را لندني، برليني، رومي و... بداند هويت خود را با اسلام تعريف ميكند، در كنار برخوردهايي كه بين اين گروه با گروههاي نژادپرست مذهبي يا نژادي اروپايي به وجود ميآيد از مشكلات حل نشده كشورهاي اروپايي است. نكته مهمي كه ديويد كامرون و امثال وي از آن چشم ميپوشند اين است كه از قضا در كشورهاي اروپايي تلاش سازمان يافته و زيادي براي هضم شدن مسلمين در فرهنگ نئوليبرال اروپايي انجام شده و ميشود.
نكته: كامرون نشان ميدهد كه مشكل وي نه با تندروهاي اسلامي بلكه اساسا با چيزي به نام هويت اسلامي است. وي به روشني، خواهان آن است كه در كشورش انگلستان اساسا چيزي به نام هويت اسلامي وجود نداشته باشد
برخوردهاي شديد و فشارهاي زيادي نيز در برخي از مواقع از سوي گروههاي نژادپرست كه برخلاف ادعاي نخستوزير از آزادي عمل زيادي برخوردارند، متحمل ميشوند، اما باز هم آن اتفاقي كه امثال كامرون توقع آن را دارند، نميافتد. يك بحث برميگردد به اين كه اجتماعات كوچك در داخل اين كشورها دقيقا به دليل همين فشارها در پي حفظ هويت خود هستند و در واقع در پي رشته محكمي كه بتوانند به آن چنگ زنند. ثانيا برميگردد به ماهيت اسلام و نوع تربيت و فرهنگ اسلامي كه يك مسلمان حتي از نوع ليبرال آن، باز هم خود را بيش از هر چيز يك مسلمان تعريف ميكند و بس. بنابراين تلاش براي حذف هويت يك مسلمان بيشتر به معناي حذف آن مسلمان تلقي خواهد شد. عدم توفيق در اين كار عليرغم ميلياردها دلار هزينه در كشورهاي مسلمان و غيرمسلمان، توليد صدها هزار فيلم و سريال كه در آنها نهتنها ارزشهاي ديني كه ارزشهاي انساني به سخره گرفته ميشوند. توليد و نشر ميليونها جلد كتاب و مجله كه در آنها به عاليترين نمادهاي مقدس مسلمانان اهانت ميشود و بعد پناه دادن، حمايت كردن، تبليغ كردن از پديدآورندگان آنها و نهايتا جنجال كردن بر سر اعتراضي كه از يك جمعيت يا كشور اسلامي عليه چنين روندي نابخردانه اعلام شده، صورت ميگيرد و باز هم مستحكمتر شدن صفوف مسلمانان و تمسك بيشتر آنها به شعارهاي مذهبيشان بايد اين درس را به امثال آقاي كامرون داده باشد كه اتخاذ چنين سياستهايي از قبل محكوم به شكست است و البته او سياستمدار بيتجربهاي نيست.
2 ـ نكته ديگر آن است كه او با ظرافت تمام از تعريف دقيق كساني كه آنها را مسلمانان افراطگرا ميخواند سرباز ميزند. در آغاز سخن با صراحت اعلام ميكند كه ميان اسلام و چنين مسلماناني تفاوت قائل است، اما در ادامه سخن گويا فراموش ميكند و آنجا كه بحث از هويت اسلامي را به پيش ميكشد، به روشني وارد حوزهاي ميگردد كه نتايج آن تمام مسلمانان را در بر ميگيرد. بگذريم از تعريفي كه خود جامعه مسلمانان از افراطگرايان دارند و اعمال آنها را نتيجه مستقيم سرمايهگذاري، حمايت و يا نتيجه برخوردهاي كشورهاي غربي ميدانند. كامرون نشان ميدهد كه مشكل وي نه با تندروهاي اسلامي بلكه اساسا با چيزي به نام هويت اسلامي است. وي به روشني خواهان آن است كه در كشورش، انگلستان، اساسا چيزي به نام هويت اسلامي وجود نداشته باشد و رسما اعلام ميكند كه ديگر دوران چند فرهنگي به سر آمده و مسلمانان بايد قبل از هر چيز اروپايي باشند با تمام خصوصيات آن.
3 ـ موضوع خيزش در سرزمينهاي عربي نيز به احتمال قوي از مسائلي است كه موجب شده تا كامرون اين موضع را در قبال گروههاي اسلامي اتخاذ كند.
هماكنون در مصر و در بيخ گوش رژيم غاصب صهيونيستي مهمترين ديكتاتور منطقه ساقط شد و كنار گذاشتن وي از قدرت آن هم در شب يازدهم فوريه (22 بهمن) ميتواند به عنوان رمزي تلقي گردد كه تمامي ديكتاتورهاي منطقه سرانجام در اثر بازگشت مردم به هويت اصيل اسلامي و ديني و تمسك آنها به وحدت اسلامي سقوط خواهند كرد.
آرماني كه امام خميني(ره) با برداشتي درست از اوضاع منطقه و با دريافتي درستتر از ظرفيتهاي موجود در اسلام در پيش پاي مردم منطقه نهاد. گرچه زماني كه كامرون چنين سخناني را بيان كرد هنوز اين اتفاق نيفتاده بود، اما از همان ابتدا معلوم بود كه راهي براي نجات مبارك وجود ندارد و خشم مردم از فقر، سرخوردگي از حمايت مصر از اسرائيل در مقاومت 22 روزه غزه و ... سرانجام او را از اريكه قدرت به زيرخواهد كشيد. بازگشت مردم به هويت اسلامي و ديني موضوعي نيست كه در زماني اندك حاصل شده باشد. اين كه امروزه در قلب اروپا مسلمانان با تمام وجود و با احساسي كه بيترديد نشات گرفته از اعتقادي عميق و قلبي به اسلام است، به برگزاري مناسك ديني خود ميپردازند، اين كه توجه و تمسك به اهل بيت پيامبر و شعائر آنها هر سال توجه بيشتري را به خود در اين كشورها جلب ميكند و... موضوعاتي نيستند كه بتوان با اتخاذ چنين سياستهايي با آن مقابله نمود.
بازگشت به هويت اسلامي
براي چند قرن است كه پشت مردم منطقه و از قضا همين مصر زير بار استعمار نو و كهنه، تحقيرها و اهانتهاي دولتهاي اروپايي و از جمله و بيش از همه همين كشور متبوع جناب نخستوزير خم شده است. ذهن اين مردم انباشته از خاطرات بسيار تلخي است كه شنيدن نام انگلستان آن را در كمترين زمان تداعي ميكند و به نفع بريتانيا است كه مبارزه با هويت اسلامي در شكل كنوني آن بار ديگر تداعيگر تاريخ تلخ اسلامستيزي اين كشور در گذشتهاي نه چندان دور نگردد.4 ـ كامرون يك اعلان جنگ به گروههاي اسلامي داخل كشورش نيز ميدهد. وي معتقد است كه اين گروها، بايد قبل از هر چيزي در مورد پايبندي به ارزشهاي غربي مورد آزمايش قرار گيرند. وي رسما خواهان اعمال محدوديت براي واعظان ديني، ارتباطات اينترنتي و فعاليت گروههاي اسلامي شد. اين موضع وي سبب واكنش شديد گروههاي اسلامي انگلستان شد. آنها اين موضع وي را نااميدكننده و خلاف باورهايي ميدانند كه خود اين كشورها مبلغ آن هستند. مدير اجرايي يك بنياد اسلامي موسوم به بنياد رمضان اظهار داشت: «ارتباط دادن تروريسم به همبستگي امري كاملا غيرمسوولانه است و سخنان امروز او يك كودتاي تبليغاتي به نفع اتحاديه دفاع انگليس است.» دبيركل شوراي مسلمانان انگليس نيز در واكنش به سخنان ديويد كامرون اظهار داشت: «اين سخنان بسيار نااميدكننده است، آن هم در زماني كه ما بايد در كنار يكديگر عليه خشونت و افراطگرايي مبارزه كنيم، كامرون با اين سخنان خود موجب گسترش تعصب و نفرت عليه مسلمانان انگليس ميشود.» نهايتا به نظر ميآيد موضوع هويت و فرهنگ اكنون بيش از هر چيز در اروپا از يك موضوع به عنوان يك مساله درميآيد و از آنجا كه كشورهاي اتحاديه در حل آن با مشكل جدي مواجه شدهاند بايد طي دهه آينده شاهد برخوردهاي بيشتري بين گروههاي نژادي و مذهبي در اين كشورها و برخورد هويتها بود و اگر سياستمداران اين كشورها خود به نوعي به چنين مسائلي دامن بزنند در واقع به جدايي و پارهپاره شدن جمعيتهاي قومي و مذهبي تاثيرگذار در كشور خود كمك كردهاند؛ مسالهاي كه قطعا در درازمدت به نفع اين كشورها نيست.
دكتر حبيبالله ملكوتيفر / جامجم