
همش رو نمی تونم بگم که 






توجهتوجه
قابل توجه اون دسته از آدمایی که می گن :
یا نباید جهنم بری ،
یا اگه می ری ، مردونه برو
اینم از در جهنم توو کشور ازبکستان
http://www.persianupload.com/9149424

این لینک قابل توجه کسائیه که به پرنسهای قجری علاقه مندند
دیوونتم قجری
اینو شوخی کردم ها
http://www.persianupload.com/9900742
اصلا اعتراض قابل قبول نیستا![]()


چوب کاری نفرمائید حاجییییییییدمت گرم رفیق
کارت درسته![]()
این لینک قابل توجه کسائیه که به پرنسهای قجری علاقه مندند
دیوونتم قجری
اینو شوخی کردم ها
http://www.persianupload.com/9900742
اصلا اعتراض قابل قبول نیستا![]()
چوب کاری نفرمائید حاجیییییییی
این گلها هم بابت زحمات شماستناقابل والا
![]()
دیدم زدید تو کار داستان،گفتم منم اینو بذارم:
داستان مکزیکی و آمریکایی
به به سلام خیلی ممنون
دستت درد نکنه تکراری بودنش اصلا مهم نیست برا من حضورت مهمه عزیز
فقط مواظب باش بهت بابت این کار اخطار ندن![]()

سلام دوستان عزیز
اینم یه کتاب
کتاب سخنان انیشتین
دانشمند قر وقاطی ونابغه بشریت
موفق باشید![]()
مرسي عمو جان مزين كردي...
ميدونستي البرت قبل از مرگش چه حرف قشنگي زده؟
بايدم ندوني..چون در لحظه آخر زندگيش يك پرستاز كه آلماني بلد نبود... بالاي سرش قرار داشت.
اين پستت چسبيد. بدجوري به موقع بود
بخدا ميگم آقاي مهندس اون پرستاره هيچي از آلماني نفهميده بود.حاجی این به اون در
حالا چی گفته بود؟؟؟؟![]()

(لطفا مرا به خاطر این کارم ببخش اصلا عمدی نبود.))
(انسان هر چه بر سنش افزوده می شود حافظه اش کوتاه تر و رشته ی خاطراتش دراز تر می شود و همه ی این مسائل را در هنگام مرگ به یاد دارد که مانند یک فیلم کوتاه داستانی از مقابل دیدگان او میگذرد.))
(من به مردم توهین کردم اثار من به ان درجه از عظمت نرسیدند که من در طلبش بودم.))
(احساس کسی را دارم که در حال مرگ است.))
(من عاشق حقیقتم.))بعضی از اطرافیان او نیز می گویند او قبل از اخرین دم گفت
(مرگ را درک نمیکنم.))
(چه بازیگر بزرگی در درون من می میرد.))
(تنها یک نفر بود که در طول زندگی مرا درک می کرد.)) و بعد از یک مکث کوتاه ادامه داد
(در حقیقت حتی او هم مرا نفهمید.))
(ارزو دارم که تا اخرین رمق وجود من ثمربخش باشد و هنگامی بمیرم که دیگر از من هیچ خدمتی ساخته نباشد.))او هم چنین می گوید
(یکی از عجایب زندگی این است که مرگ درست وقتی ما را در می یابد که اماده شده ایم تا از یک زندگی شیرین برخوردار شویم.))
(وقتی انسان نمی تواند کلمات مناسب را برای احوالش بیابد چه شکنجه ای را تحمل میکند.بخدا ميگم آقاي مهندس اون پرستاره هيچي از آلماني نفهميده بود.
پرستاز؟
نميخوام پستاي زيبات رو به عقب برونم ولي بيا اينم بقيه اش...
فئودور داستایوفسکیروز ۲۸ ژانویه سال ۱۸۸۱ از خواب بیدار شد و ناگهان دریافت که ان روز اخرین روز زندگی اوست.او هم چنان روی تخت دراز کشید و صبر کرد تا همسرش انا از خواب برخیزد.انا ابتدا حرف او را باور نکرد ولی او اصرار داشت که همسرش کشیش را خبر کند.وقتی کشیش بالای سر وی دعا خواند او از دنیا رفت.
..

سلام دوستان عزیز
حوادث با زندگی عجینند
ولی.......
هیجان انگیزترین حوادثی که میتونین ببینین
این فایلو از دست ندین
معرکست من تعریف نمیکنم
خودتون باید ببینینش
موفق باشید![]()
خیلی باحال بود حاجی، دلم کباب خواست ییهو!!
اینم یه داستان کوتاه اما واقعا واقعی
روزي روزگاري در روستايي در هند؛ مردي به روستاييها اعلام کرد که براي خريد هر ميمون 20 دلار به آنها پول خواهد داد. روستاييها هم که ديدند اطرافشان پر است از ميمون؛ به جنگل رفتند و شروع به گرفتنشان کردند و مرد هم هزاران ميمون به قيمت 20 دلار از آنها خريد ولي با کم شدن تعداد ميمونها روستاييها دست از تلاش کشيدند. به همين خاطر مرد اينبار پيشنهاد داد براي هر ميمون به آنها 40 دلار خواهد پرداخت. با اين شرايط روستاييها فعاليت خود را از سر گرفتند. پس از مدتي موجودي باز هم کمتر و کمتر شد تا روستاييان دست از کار کشيدند و براي کشاورزي سراغ کشتزارهايشان رفتند.
اين بار پيشنهاد به 45 دلار رسيد و در نتيجه تعداد ميمونها آنقدر کم شد که به سختي ميشد ميموني براي گرفتن پيدا کرد. اينبار نيز مرد تاجر ادعا کرد که براي خريد هر ميمون60 دلار خواهد داد ولي چون براي کاري بايد به شهر ميرفت کارها را به شاگردش محول کرد تا از طرف او ميمونها را بخرد.
در غياب تاجر، شاگرد به روستاييها گفت: «اين همه ميمون در قفس را ببينيد! من آنها را به 50 دلار به شما خواهم فروخت تا شما پس از بازگشت مرد آنها را به60 دلار به او بفروشيد.» روستاييها که [احتمالا مثل شما] وسوسه شده بودند پولهايشان را روي هم گذاشتند و تمام ميمونها را خريدند... البته از آن به بعد ديگر کسي مرد تاجر و شاگردش را نديد و تنها روستاييها ماندند و يک دنيا ميمون.


حاجی نکته اینجاست که از کی تاحالا تو هند دلار مطرح شده؟؟![]()


| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
|
از لذت های کوچیک زندگیت بگو | گفتگوی آزاد | 85 | |
|
|
چگونه از شغلی که دوست ندارید، لذت ببرید? | گفتگوی آزاد | 0 | |
|
|
بیاید از زندگی لذت ببریم!!! | گفتگوی آزاد | 0 | |
|
|
لذت هاي حلال | گفتگوی آزاد | 20 | |
| A | برای لذت از زندگی | گفتگوی آزاد | 2 |