يه روز پسر جووني پيش پدرش رفت و گفت: ميخوام ازدواج كنم
پدر خيلي خوشحال شد و گفت: دختر مورد نظرت كيه؟
پسر گفت: نيكي دختر همسايمون
پدر با چهره اي غمناك گفت: پسرم خيلي متاسفم كه اينو ميگم ولي دختري كه قصد داري باهاش ازدواج كني خواهرته ولي لطفا اينو به مامانت نگو
پسر جوان دوباره اسامي 3 دختر ديگه رو عنوان كرد ولي پدر بدبختانه بازم همون جواب رو داد
بنابراين پسر غمگينانه پيش مادرش رفت و گفت" من ميخوام ازدواج كنم ولي همه دخترايي كه من دوسشون دارم پدر ميگه اونها خواهر من هستن نبايد در اين مورد چيزي به تو بگم"
مادرش لبخندي زد و گفت
نگران نباش پسرم تو ميتوني با هركدوم از اونا كه ميخواي ازدواج كني چون تو پسر بابات نيستي![W15 :w15: :w15:](/styles/default/xenforo/smilies/vb5/funny/w15.gif)
پدر خيلي خوشحال شد و گفت: دختر مورد نظرت كيه؟
پسر گفت: نيكي دختر همسايمون
پدر با چهره اي غمناك گفت: پسرم خيلي متاسفم كه اينو ميگم ولي دختري كه قصد داري باهاش ازدواج كني خواهرته ولي لطفا اينو به مامانت نگو
پسر جوان دوباره اسامي 3 دختر ديگه رو عنوان كرد ولي پدر بدبختانه بازم همون جواب رو داد
بنابراين پسر غمگينانه پيش مادرش رفت و گفت" من ميخوام ازدواج كنم ولي همه دخترايي كه من دوسشون دارم پدر ميگه اونها خواهر من هستن نبايد در اين مورد چيزي به تو بگم"
مادرش لبخندي زد و گفت
نگران نباش پسرم تو ميتوني با هركدوم از اونا كه ميخواي ازدواج كني چون تو پسر بابات نيستي
![W15 :w15: :w15:](/styles/default/xenforo/smilies/vb5/funny/w15.gif)