اثبات عشق

سروش7

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اثبات عشق
پس از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردم... ما همدیگرو به حد مرگ دوست داشتیم. سالای اول زندگیمون خیلی خوب بود... اما چند سال که گذشت کمبود بچه رو به وضوح حس می کردیم.

می دونستیم بچه دار نمی شیم. ولی نمی دونستیم که مشکل از کدوم یکی از ماست. اولاش نمی خواستیم بدونیم. با خودمون می گفتیم، عشقمون واسه یه زندگی رویایی کافیه. بچه می خوایم چی کار؟ اما در واقع خودمونو گول می زدیم. هم من هم اون، چون هر دومون عاشق بچه بودیم.​


تا اینکه یه روز؛ علی نشست رو به رومو گفت: اگه مشکل از من باشه، تو چی کار می کنی؟

فکر نکردم تا شک کنه که دوسش ندارم. خیلی سریع بهش گفتم : من حاضرم به خاطر تو روی همه چی خط سیاه بکشم.

علی که انگار خیالش راحت شده بود یه نفس راحت کشید و از سر میز بلند شد و راه افتاد.

گفتم: تو چی؟ گفت: من؟

گفتم: آره... اگه مشکل از من باشه... تو چی کار می کنی؟

برگشت و زل زد به چشامو گفت: تو به عشق من شک داری؟ فرصت جواب ندادو گفت: من وجود تو رو با هیچی عوض نمی کنم.

با لبخندی که رو صورتم نمایان شد خیالش راحت شد که من مطمئن شدم اون هنوزم منو دوس داره.

گفتم: پس فردا می ریم آزمایشگاه.

گفت: موافقم، فردا می ریم.

و رفتیم ... نمی دونم چرا اما دلم مثل سیر و سرکه می جوشید. اگه واقعا عیب از من بود چی؟!

سر خودمو با کار گرم کردم تا دیگه فرصت فکر کردن به این حرفارو به خودم ندم...

طبق قرارمون صبح رفتیم آزمایشگاه. هم من هم اون. هر دو آزمایش دادیم تا اینکه بهمون گفتن جواب تا یک هفته دیگه حاضره...

یه هفته واسمون قد صد سال طول کشید... اضطرابو می شد خیلیآسون تو چهره هردومون دید.

با این حال به همدیگه اطمینان می دادیم که جواب ازمایش واسه هیچ کدوممون مهم نیس.

بالاخره اون روز رسید. علی مثل همیشه رفت سر کار و من خودم باید جواب آزمایشو می گرفتم... دستام مثل بید می لرزید. داخل آزمایشگاه شدم...

علی که اومد خسته بود. اما کنجکاو ... ازم پرسید جوابو گرفتی؟

که منم زدم زیر گریه. فهمید که مشکل از منه. اما نمی دونم که تغییر چهره اش از ناراحتی بود یا از خوشحالی ...

روزا می گذشتن و علی روز به روز نسبت به من سردتر و سردتر می شد.

تا اینکه یه روز که دیگه صبرم از این رفتاراش طاق شده بود، بهش گفتم: علی، تو چته؟ چرا این جوری می کنی؟

اونم عقده شو خالی کرد و گفت: من بچه دوس دارم. مگه گناهم چیه؟! من نمی تونم یه عمر بی بچه تو یه خونه سر کنم.

دهنم خشک شده بود و چشام پراشک. گفتم اما تو خودت گفتی همه جوره منو دوس داری...

گفتی حاضری بخاطرم قید بچه رو بزنی. پس چی شد؟

گفت: آره گفتم. اما اشتباه کردم. الان می بینم نمی تونم. نمی کشم...

نخواستم بحثو ادامه بدم... دنبال یه جای خلوت می گشتم تا یه دل سیر گریه کنم و اتاقو انتخاب کردم...

من و علی دیگه با هم حرفی نزدیم تا اینکه علی احضاریه آورد برام و گفت می خوام طلاقت بدم یا زن بگیرم!

نمی تونم خرج دو نفرو با هم بدم، بنابراین از فردا تو واسه خودت؛ منم واسه خودم ...

دلم شکست. نمی تونستم باور کنم کسی که یه عمر به حرفای قشنگش دل خوش کرده بودم، حالا به همه چی پا زده.

دیگه طاقت نیاوردم لباسامو پوشیدمو ساکمم بستم. برگه جواب آزمایش هنوز توی جیب مانتوام بود. درش آوردم یه نامه نوشتم و گذاشتم روش و هر دو رو کنار گلدون گذاشتم.

احضاریه رو برداشتم و از خونه زدم بیرون...

توی نامه نوشته بودم:

علی جان، سلام

امیدوارم پای حرفت واساده باشی و منو طلاق بدی. چون اگه این کارو نکنی خودم ازت جدا می شم.

می دونی که می تونم. دادگاه این حقو به من می ده که از مردی که بچه دار نمی شه جدا شم. وقتی جواب آزمایشارو گرفتم و دیدم که عیب از توئه باور کن اون قدر برام بی اهمیت بود که حاضر بودم برگه رو همون جاپاره کنم...

اما نمی دونم چرا خواستم یه بار دیگه عشقت به من ثابت شه...

توی دادگاه منتظرتم...
[h=1][/h]



 

سروش7

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
رفتاره دختره برای اثبات عشق اشتباه بود

مرسی دقیقا میخواستم از یه خانم اینو بشنوم......دوستانی که پست زدن اصلا توجه نمیکنن که استارتر این تاپیک یه مرد هستش....من نمی دونم واقعا تا کی ما میخوایم دنبال مقصر دونستن آقا یا خانم باشیم..وهمیشه به جای ریشه یابی مشگل دنبال حرفای تکراری باشیم.....این متن به صورت ایمیل واسه من فرستاده شده و باعث تاثرم شد به همین دلیل تصمیم گرفتم اونو به شکل یه تاپیک در بیارم ونظرات شما دوستان رو در موردش بدونم....خب خیلی از کاربران این باشگاه تحصیلات عالیه ای رو دارن میتونن در پیدا کردن مشگل واینکه چه چیزی باعث میشه که فردی به تعهدات عشقی وعاطفی خودش اینقد زود پشت پا بزنه کمک کنن....بازم مرسی
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رفتاره دختره برای اثبات عشق اشتباه بود

بااینکه تاپیک تکراری بود ومنم قبلا نظرمو اونجا گفته بودم ولی من موافقم با ایشون.....
این راه درستی واسه اثبات عشق نبود.....باید دونست که ظرفیت همه ی آدما اونقد بالا نیست که بخوایم با این چیزا امتحانشون کنیم...
این یه امتحان سخت واسه پسره بود..........!!!!!!
 

sara23

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رفتاره دختره برای اثبات عشق اشتباه بود

منم با شما موافقم.

شاید دختره از روی عشق همچین کاری کرده

اما شرط یه زندگی خوب و پایدار صداقته!

یه نصیحت از یه عزیز هیچ وقت فراموشم نمیشه که می گفت: تحت هیچ شرایطی دروغ نگید حتی اگر به ضررتون باشه...
 

نارگول

عضو جدید
دروغ گفتن واسه مردا خیلی راحت.خیلی راحت میگن برات میمیرن اما برات تبم نمیکنن.
 
بالا