اتل متل یه بابا....

hilari

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اتل متل یه بابا, دلیر و زار و بیمار
اتل متل یه مادر , یه مادر فداکار
اتل متل بچه ها که اونا رو دوست دارن , آخه غیر اون دو تا هیچ کسی رو ندارن
مامان بابا رو می خواد , بابا عاشق اونه , به غیر بعضی وقتا , بابا چه مهربونه
وقتی که از درد سر دست میذاره تو گیجگاش , غیر خدا و مادر هیچکسی رو نداره, اون وقته که بابا جون موجی میشه دوباره

دویدم و دویدم سر کوچه رسیدم,بند دلم پاره شد از اون چیزی که دیدم
بابام میون کوچه افتاده بود رو زمین ,مامان با شیون و داد میزد روی صورتش , قسم میداد بابارو به فاطمه , به جدش تو رو خدا مرتضی زشته میون کوچه , بچه داره میبینه تو رو به جون بچه!

بابا رو دور کردن بچه های محله ,بابا یهو دوید و زد تو دیوار با کله ,هی تند و تند سرش رو بابا میزد تو دیوار ,قسم میداد حاجی رو حاجی گوشی رو بردار
نعره های بابا جون یهو پیچید تو گوشم , الو الو کربلا , جواب بده به گوشم ,مامان دوید و از پشت گرفت سر بابا رو , بابا با گریه می گفت کشتند بچه ها رو ,بعد مامانو هلش داد خودش خوابید رو زمین گفت که مواظب باشید خمپاره زد بخوابین

الو الو کربلا پس نخودا چی شدن ؟ کمک میخوایم حاجی جون بچه ها قیچی شدن , تو سینه و سرش زد ,هی سرشو تکون داد رو به تماشا چیا چشماشو بست و جون داد !

بعضی تماشا کردن, بعضی فقط خندیدن , اونایی که از بابام فقط امروز و دیدن, سوی بابام دویدم بالا سرش رسیدم از درد غربت اون هی به خودم پیچیدم , درد غربت بابا غنیمت نبرده , شرافت و خون دل نشونه های مرده , ای اونایی که امروز دارین بهش میخندین ,برای خنده هاتون درد شو میپسندین , امروزشو نبینین بابام یه قهرمانه , یه روز بهم میرسیم بازی داره زمونه!

موج بابام کلیده قفل در بهشته ,درو کنه هر کسی هر چیزی رو که کاشته
یه روز پشیمون میشین که دیگه خیلی دیره
گریه های مادرم یقه تونو میگیره ....

بابام یه قهرمانه ...:gol:
 

نگارجون

عضو جدید
اتل متل یه بابا, دلیر و زار و بیمار
اتل متل یه مادر , یه مادر فداکار
اتل متل بچه ها که اونا رو دوست دارن , آخه غیر اون دو تا هیچ کسی رو ندارن
مامان بابا رو می خواد , بابا عاشق اونه , به غیر بعضی وقتا , بابا چه مهربونه
وقتی که از درد سر دست میذاره تو گیجگاش , غیر خدا و مادر هیچکسی رو نداره, اون وقته که بابا جون موجی میشه دوباره

دویدم و دویدم سر کوچه رسیدم,بند دلم پاره شد از اون چیزی که دیدم
بابام میون کوچه افتاده بود رو زمین ,مامان با شیون و داد میزد روی صورتش , قسم میداد بابارو به فاطمه , به جدش تو رو خدا مرتضی زشته میون کوچه , بچه داره میبینه تو رو به جون بچه!

بابا رو دور کردن بچه های محله ,بابا یهو دوید و زد تو دیوار با کله ,هی تند و تند سرش رو بابا میزد تو دیوار ,قسم میداد حاجی رو حاجی گوشی رو بردار
نعره های بابا جون یهو پیچید تو گوشم , الو الو کربلا , جواب بده به گوشم ,مامان دوید و از پشت گرفت سر بابا رو , بابا با گریه می گفت کشتند بچه ها رو ,بعد مامانو هلش داد خودش خوابید رو زمین گفت که مواظب باشید خمپاره زد بخوابین

الو الو کربلا پس نخودا چی شدن ؟ کمک میخوایم حاجی جون بچه ها قیچی شدن , تو سینه و سرش زد ,هی سرشو تکون داد رو به تماشا چیا چشماشو بست و جون داد !

بعضی تماشا کردن, بعضی فقط خندیدن , اونایی که از بابام فقط امروز و دیدن, سوی بابام دویدم بالا سرش رسیدم از درد غربت اون هی به خودم پیچیدم , درد غربت بابا غنیمت نبرده , شرافت و خون دل نشونه های مرده , ای اونایی که امروز دارین بهش میخندین ,برای خنده هاتون درد شو میپسندین , امروزشو نبینین بابام یه قهرمانه , یه روز بهم میرسیم بازی داره زمونه!

موج بابام کلیده قفل در بهشته ,درو کنه هر کسی هر چیزی رو که کاشته
یه روز پشیمون میشین که دیگه خیلی دیره
گریه های مادرم یقه تونو میگیره ....

بابام یه قهرمانه ...:gol:

خيلي قشنگ بود.
 

Similar threads

بالا