آیا والدین حق دخالت در ازدواج فرزندان خود را دارند؟

t3teknik

عضو جدید
کاربر ممتاز
برترین ها: معمولا چه قبل از ازدواج، چه بعد از ازدواج حضور والدين و همياري و كمك‌شان مي‌تواند مفيد و موثر باشد و ما اين امر را كتمان نمي‌كنيم و چه بسا ابتداي زندگي زناشويي هم كمك‌هاي ‌مالي آن‌ها و هم راهنمايي‌هاي‌شان و هم دلگرمي آن‌ها كمك فراواني به زوج‌ها كند و مسيري را براي آن‌ها مهيا كند تا آجرهاي زندگي آن‌ها تا به آخر درست و صاف روي هم چيده ‌شود و بالا رود اما والدين همان‌قدر كه مي‌توانند تاثيرگذاري مثبت داشته‌باشند، مي‌توانند تاثيرگذاري منفي هم داشته باشند. همچنين بعد از ازدواج نيز گاهي دخالت‌هاي والدين مي‌تواند آسيب زننده باشد، بسيار پيش مي‌آيد كه اختلاف‌هاي زوج‌ها توسط خودشان يا به دليل مسائل خودشان به‌وجود نيامده است بلكه به‌دليل حرف‌هاي ديگران، سوءتفاهم‌هاي پيش‌آمده يا دخالت‌ها، اختلاف به‌وجود مي‌آيد.اين روزها زياد ديده‌مي‌شود كه خانواده‌ها به‌دليل رعايت نكردن بعضي از مسائل، روي زندگي زوج تاثير منفي مي‌گذارند.

در اين مطلب به مسئله دخالت والدين از 2 جنبه نگاه كرده‌ايم، در بخش اول گفت‌وگو، تاثير اين دخالت در قبل از ازدواج را بررسي كرده‌ايم و در بخش دوم به بعد از ازدواج پرداخته‌ايم تا همه بتوانند از آن استفاده كنند، در اينجا هم نكاتي براي پدر و مادر‌ها گفته شده‌است هم براي فرزندان. البته بيان اين نكته ضروري است كه در اينجا قصد ما يادآوري نكاتي به خانواده‌ها در مورد راه‌هاي صحيح با هم بودن است تا به همراه هم لذت بيشتري ببرند و به هر صورت ما يك‌بار كه بيشتر زندگي نمي‌كنيم پس بهتر است از روابط‌مان لذت بيشتري ببريم.

دخالت نكنيد، حساسيت بيش از حد به خرج ندهيد


شايد دخالت نكردن والدين و حتي كمك به فرزند براي اين‌كه خودش تصميم بگيرد موجب اعتماد به نفس و مسئوليت‌پذيري بيشتر اوشود و حتي ديده شده در چنين خانواده‌هايي بچه‌ها بيشتر به حرف پدر و مادر گوش مي‌دهند و پدر و مادر بايد نظر خود را بگويند ولي تصميم‌گيري را به‌عهده خود فرزند بگذارند. بچه‌ها به حرف‌ پدر و مادرهايي بيشتر گوش مي‌دهند كه فضا را براي تصميم‌گيري باز مي‌گذارند و دخالت نمي‌كنند و به حريم شخصي فرزندشان احترام مي‌گذارند. اگر به‌عنوان پدر و مادر بخواهيد در مقوله ازدواج فرزندتان بيش از حد سختگيري كنيد و دخالت كنيد احتمال اين‌كه فرزند شما مقاومت كند يا افسرده شود يا اين‌كه بعدها اشتباهات زندگي خود را از چشم شما ببيند و مسئوليت‌پذير نباشد زياد است. پدر و مادرها به‌دليل احساسات زيادي كه به فرزندشان دارند، نگرانند و همين نگراني و ترس موجب دخالت كردن آن‌ها مي‌شود. شايد از نظر خودشان اين‌ها دخالت نباشد ولي مي‌تواند مشكل ايجاد كند.

اگر فرزندتان اشتباه ‌كند چي؟


اگر پدر و مادر به دلايل خاص خود اعتقاد دارند كه فرزندشان اشتباه مي‌كند، بايد نظر خود را با دلايل صريح به او اعلام كنند اگر فرزند قبول نكرد بايد به او گفت: «اگر حرف‌هاي من را قبول نداري مسئوليت تمام تصميم‌ها بر عهده خودت است» و ريز به ريز برايش بشماريد كه مسئوليت چه موارد و چه موقعيت‌هايي را بايد بپذيرد و حل آن‌ها را بر عهده بگيرد. جالب است بدانيد يك زمان‌هايي وقتي بچه‌ها چنين حرفي را مي‌شنوند خودشان دوباره درباره همه چيز بهتر فكر مي‌كنند و اين‌كه چرا چنين حرفي را از والدين شنيده‌اند (البته اگر درگير هيجانات نباشند.) پدر و مادر بايد سعي كنند بدون غرض صحبت كنند تا فرزندان بهتر به حرف‌هاي آن‌ها گوش دهند.

اگر تصميم فرزندتان را نمي‌پسنديد


وقتي پدر و مادر با تصميم فرزند موافق نيستند 2 راه دارند يكي اين‌كه در مقابل او بايستند كه در اين حالت ممكن است فرزند كوتاه نيايد و در نتيجه رابطه والدين و فرزند به هم خواهد ريخت و از طرف ديگر، ممكن است فرزند به دليل احترام يا... كوتاه بيايد، خب والدين تاكنون توانسته‌اند براي فرزندشان تصميم بگيرند اما آيا خواهند توانست در بقيه زندگي (كار، بچه، مسائل مالي و...) هم به جاي او فكر كنند، آيا فرزندي كه ياد نگرفته خودش براي خودش فكر كند و تصميم بگيرد مي‌تواند فرد موفقي باشد؟

پدر و مادر‌، مالك بچه‌ها نيستند


به‌طور طبيعي هنگام ازدواج فرزندان، پدر و مادرها احساس مي‌كنند كه بعد از سال‌ها زحمت قرار است نتيجه زحمات‌شان را ببينند و به همين دليل با حساسيت ويژه‌اي به اين موضوع نگاه مي‌كنند و مي‌خواهند در همه مسائل حضور داشته باشند. چه در مرحله انتخاب، چه در تمام گفت‌وگوها و البته تا حد زيادي مي‌توان به والدين حق داد كه بخواهند كاملا در ازدواج فرزندشان نقش پررنگ داشته باشند ولي مسئله اصلي و مشكل از جايي شروع مي‌شود كه والدين نسبت به فرزندشان و تصميمات او احساس مالكيت پيدا مي‌كنند و احساس مي‌كنند تصميم فرزندشان بايد حتما تحت نظر آن‌ها باشد يا حتي گمان مي‌كنند خودشان بايد براي فرزندشان تصميم بگيرند و به جاي او فكر كنند. در صورتي كه واقعيت اين است كه پدر و مادر هيچ‌گاه مالك فرزندان‌شان نيستند بلكه بچه‌ها هديه‌‌اي هستند تا از پدر و مادر فضايي بسازند كه موجود ديگري از آن‌ها حيات بگيرد و در كنار آن‌ها زندگي كند. بايد اين تعاريف را تغيير داد كه والدين چون فرزندشان را به دنيا آورده‌اند و برايش زحمت كشيده‌اند مالك او هستند. پدر و مادرها نقش يك راهنما و هميار و كمك‌كننده را براي فرزندان‌شان دارند و نبايد از حد نقش‌شان تجاوز كنند.

به والدين‌تان زمان بدهيد


وقتي والدين شما بيش از اندازه در تصميم ازدواج‌تان دخالت مي‌كنند، شما بايد چه كنيد؟ اول از همه يادتان باشد كه به هرحال براي ازدواج همراهي و حضور والدين شما مهم است و نبايد خيلي زود همه چيز را خراب كنيد، شما بايد ياد بگيريد هم بتوانيد حرف خودتان را بزنيد و هم احترام والدين‌تان را نگه داريد اما اين‌كه چگونه حرف‌تان را بزنيد بسيار مهم است. براي مثال وقتي كه شما با همه وجود باور داريد كه كار درستي انجام مي‌دهيد و مشورت هم كرده‌ايد، بايد به پدر و مادرتان فرصت دهيد تا ببينند كه شما چقدر روي تصميم‌تان فكر كرده‌ايد و درست عمل مي‌كنيد. گاهي پدر و مادرها به دلايل مختلف مخالفت مي‌كنند در اين مواقع بايد به آن‌ها زمان دهيد تا متوجه شوند، آن چيزي كه فكر مي‌كنند درست نيست. بايد ياد بگيريد پخته عمل كنيد ونه به صورت هيجاني و شما نشان دهيد چرا انتخاب‌تان درست است و اين را در عمل حتما ثابت كنيد.

پدر و مادرها نبايد انتخاب كنند


پدر و مادرها وقتي قبل از ازدواج مي‌گويند: «تو بايد با شخص مورد نظر من ازدواج كني» يا «تو نبايد با فرد مورد نظرت به فلان دلايل ازدواج كني و من او را دوست ندارم» و... موجب به‌وجود آمدن كدورت مي‌شوند و خواه‌ناخواه از فرزندشان فاصله مي‌گيرند. شايد اينجا اين سوال پيش بياد كه پدر و مادرها تا كجا مي‌توانند براي ازدواج فرزندشان نظر دهند؟ والدين نبايد به‌گونه‌اي رفتار كنند كه فرزندشان احساس كند كه از خودش هيچ نظري ندارد. بايد به جرات گفت در اين موضوع، نظر نهايي را بايد خود فرزند بدهد چون يك عمر زندگي را با يك مسئوليت بزرگ پيش رو دارد و كسي تا آخر اين مسئوليت را به دوش مي‌كشد كه خودش از اول انتخاب كرده‌باشد. در واقع بهترين حالت اين است، والدين نظر خودشان موافق يا مخالف اعلام كنند ولي در نهايت تصميم‌گيري را به‌عهده فرزندشان بگذارند. پدر و مادر بايد به جاي دخالت كردن، به فرزندشان اين فضا را بدهند كه خودش فكر كند و تنها به اعلام نظر قناعت كنند.

دوستان اگر نظری در این باره دارین بیان کنین تا به بحث بپردازیم
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دخالت که نه

بهتره مثه همیشه حمایت و پشتیبانی کنن

الان اوضاع خیلی فرق کرده

از یه طرف میبینی کسی که موقعیت ازدواج داره ازدواج نمیکنه و از طرف دیگه ای میبینی پسرای 19.20 ساله دارن ازدواج میکنن و درصدشونم بیشتر میشه

مشکلات زندگی امروزه خیلی زیاد شده

باید 2 طرف بهم کمک کنن و به نظرات همدیگه احترام بذارن

و اگه مخالفتی هم وجود داره منطقی دربارش حرف بزنن

البته 2 مسئله وجود داره:

یکی اینکه پدرا و مادرا بدون شک تجربه ای بالاتری از ماها دارن و چیزایی رو میبینن که ما نمیتونیم درک کنیم

و از طرفیم درک احساسات ما براشون یکم سخته
 

REYMOND00

کاربر بیش فعال
واقعا نمی دونم چرا باید پدر و مادرای ایرانی اینقد نفهمن!توهین نباشه اما واقعا انگار شرایط جوون امروزی رو درک نمی کنن و نمی فهمن چه حالی دارن با اینکه خودشونم روزایی بوده که جوون بودن و خب با اینکه می بینن جوون امروزی از نظر تئوری هم که شده تو اینجور مسائل تجربه ی بیشتری داره و سیستم جوون تغییر کرده و حاضر به تحمل سختی برای کسی که انتخابش نکرده نیست!
به نظر من ما دهه شصتیا چون مامان و باباهامونم تو جنگ و اینا ازدواج کردن و سیستم انتخاب همسر هم کلا عوض شده بوده و دخالت خاصی نداشتن(بخاطر اون جو انقلابی و اینا)و مراسما هم ساده بوده الان می خوان جبران کنن و تو همه چیز بچه نظر بدن!خب آدم حسابی!اگه بچه تو درست تربیت کردی دیگه بذار رو پای خودش وایسه و تصمیم بگیره و پاشم بایسته!اما اگه فک می کنی هنوز شعور لازم رو نداره از اول بگو فرزندم به نظر من تو آمادگی نداری!!!و دلایل بچه تم بشنو و بعد تصمیم بگیر...خب چرا می گی برو ازدواج کن و اونوقت دوست داری درباره حد روابط قبل از ازدواج تا دوران عقد و خرید عروسی و اینا هم نظر بدی؟؟؟یعنی جوون امروزی واقعا اینقد کور و نفهمه که نمی دونه روابط ...تو عقد ممکنه چه عواقبی داشته باشه که هنوزم مخالفت می کنی که نباید دو طرف با هم رفت و آمد داشته باشن؟؟؟؟یعنی امیدواری طلاق بگیرن که دختر باکره مونده باشه؟حرف تو این زمینه خیلی زیاده...متاسفانه ماها از همه جا خوردیم!!جالبیش می دونین چیه؟؟اینکه 99% همین پدر و مادرا حتی نتونستن از نظر اعتقادی بچه رو درست تحویل جامعه بدن!و جوون ما حتی از اصول اولیه اخلاق هم چیزی بارش نیست و اونوقت ادعاشون می شه که تجربه دارن!بابا تجربه کجا بوده؟؟؟نمی گم نیست اما 90% نسل قبل ما فقط روزها رو گذروندن!!نه زندگی کردن و نه شادی ...نه اخلاق دارن نه ادب...نه آداب بلدن نه علم...همونطور که معلومه نسل قبل ما نه مشورت بلده و نه پذیرفتن اشتباه نه حتی تصمیم گیری یا قدرت کنترل شرایط!حتی برنامه ریزی هم بلد نیستن!!!!و متاسفانه نتیجه شده ایران امروز ما...که بدبخت تر از روز قبل داره رو به سوی زوال می ره...
من که خیلی خیلی از دخالت والدین بدم میاد...دیگه زمان این نیست که دختر خانما بخوان با مامانشون هماهنگ کنن که حامله شن...
 

t3teknik

عضو جدید
کاربر ممتاز
با نظر بالایی کاملا موافقم

والدین باید بپذیرن که در امر انتخاب کردن از فرزندانشون ضعیف ترن - من نمیگم که فرزند توانایی یک انتخاب کاملا صحیح رو داره ن- نه - فقط اینکه اون می تونه انتخاب خیلی مناسب تری انجام بده - چرا که شرایط زندگی کاملا تغییر کرده و نیاز هایی به وجو امده ان که فقط خود شخص می تونه پاسخگو باشه نه والدینش - چیزی که در گذشته وجود نداشت.
انتخاب کردن همسر در دوره کنونی فقط شامل انتخاب یک زن برای تشکیل زندگی نیست چرا که انتخاب همسر یعنی انتخاب نوع زندگی - ما باید با توجه به نوع هدف و نوع زندگی خودمون و با در نظر گرفتن اهداف زن همسر انتخاب کنیم نه فقط یک سری معیار استاندارد رو در نظر بگیریم {چیزی که در گذشته مرسوم بود} -

دوست خوبم به نکته خوبی اشاره کرد = ما اول باید ببینیم چی از زندگی می خواییم گذر زندگی یا خود زندگی { یه روز یه مستند در قالب پند پخش کردن خیلی جالب بود - اینکه : گزارش گری رفت توی یه روستا و از یه چوپان پرسید با این زحمتی که می کشی درآمد ماهیانت چقدره؟جواب داد400 و500 هزار تومان. دوباره ازش پرسید ایا از این در امد رازی هستی؟ گفت اره شکر
بعد رفت تو شهرو همین سوال رو از دکتری پرسید ؟ دکتر جواب داد3 تا 4 میلیون . ازش پرسید ایا راضی هستی؟ گفت نه.
گزارش گر قضیه پرسش همین سوال از یه چوپان رو برای دکتر توضیح داد - گفت اون با درامد 400 هزارتومانی رازیه ولی شما از در امد 3 میلیونی راضی نیستی . چرا؟ جواب داد: اون میخواد زندگیش بگذره ولی من می خوام زندگی کنم.}

این مثال رو اوردم که از یه دید دیگه به قضیه نگاه کنیم / والدین گذشته به ازدواج فرزند با دید همون چوپان ها می کنن
اندکی این دوقضیه رو در ذهنتان باهم تحلیل کنین.
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پ نه!!!!
پدر و مادر هرچی بگن باید اطاعت کرد...
باید از نظراتشون استفاده کرد.
 

REYMOND00

کاربر بیش فعال
بله t3teknik عزیز درست می فرمایید...و خب پدر و مادری که حتی خودشون تو زمان خودشون هیچ معیاری نداشتن و پدر و مادرشون با معیارای خودشون براشون همراه زندگیشونو انتخاب کردن که نتیجتا هم اکثرا از زندگی اونجور که باید راضی نبودن و نیستن چه طور می تونن برای بچه های نسل بعدی که بعضی علما هر 1 سال یه بار داره دوبرابر می شه شریک زندگی انتخاب کنن؟؟پدر و مادری که از حتی زحمت یاد گرفتن چیزی مثل کامپیوتر یا زبان رو به خودش نمی ده یا حتی یه کتاب دستش بگیره چطور می تونه راهنمای خوبی برای کسی باشه که چندین و چند برابر اون اطلاعات داره؟؟؟؟!
می دونی چیه...من به یه چیزی شدیدا معتقدم!!کسی که نتونسته برای خودش کاری کنه برای ما هم کاری نمی تونه بکنه!!!مثلا معمولا استادایی که فقط حرف زدن بلد بودن همیشه برای من حقیر بودن...اما اونایی که کنارش کاری می کردن نه...همیشه برام الگو بودن که آره...اینا واقعا علمشونو یاد گرفتن که می تونن اونو به مرحله ی عمل و سود آوری برسونن!!!وگرنه درس بدون ایجاد یه تغییر تو زندگی و یا حتی دنیا چه فایده داره؟؟؟؟به قول معروف عالم بی عمل به چه ماند به زنبور بی عسل!!قضیه نسل ما هم همینه...اونا نتونستن و نمی تونن جواب دوتا سوال علمی یا اعتقادی یا سیاسی و اجتماعی مارو بدن ایضا از زندگی هم راضی نیستن!!!(با توجه به حرفای جمعای خانوادگی می گم که اصلا انگار گرفتن زن دوم قبحشو از دست داده!!!!یا واقعا تو مشاوره ها آدم می شنوه خانمه فقط بخاطر بچش پابند شده!!)چطور ما ریش و قیچی رو بدیم دستشون و بهشون اعتماد کنیم؟؟؟؟؟
بحث بحث یه عمر زندگیه...به قول معروف پدر و مادرمونو که خودمون انتخاب نکردیم اما همسر که دیگه دست خودمونه که!!!

به نظر من عشق قدیما معنی خاصی نداشته...اینم که بهتر جنس خودشونو می شناسن و اینا هم همه برمی گرده به اینکه بخاطر محدودیتهای جامعه و اجازه ندادن ارتباط دختر و پسر هست که شناخت ایجاد نمی شه!!وگرنه چه فرقی بین شناخت دختر و پسر هست مگه؟؟وقتی از اول دختر و پسر باهم باشن آیا دید ما دید پنبه و آتیشه؟؟یا نه دید دو انسان بالغ خواهد بود که می تونه به دور از احساس تصمیم بگیره؟و اگه این جداییها ادامه پیدا کنه غیر از اینکه الان دخترای ما با پسرای ما نمی تونن یه ارتباط سالم داشته باشن و همه دیدها جنسیتی خواهد بود پس فردا دیگه دختر پسر همو ببینن ممکنه سکته کنن!!خب معلومه اینجوری شناختی حاصل نمی شه!!
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
Reymondo0 عزیز

باید اینم توجه داشته باشیم که خیلی از جوونای امروزیم اونقد که لازمه با عقل و فهم و شعور نیستن

خیلیها هستن که خودشون بریدنو دوختن و وقتیم ازدواج کردنو یه مدت گذشته دیدن که اشتباه کردن:یا زود ازدواج کردن و جوونی نکردن(به قول خودشون) یا اولاش جوگیر شدنو دیگه همسرشونو دوست ندارن یا دیدن زندگی اونی نیست که فکر میکردن و ...

بعدش همه ی تقصیرارو میندازن گردن خونواده ها

وای به اینکه واسه چنین افرادی پدر و مادر همه کاره باشه

اینکه توی جامعه افرادش به اون شعور و بلوغ برسن که خودشون کاراشونو به صورت درست انجام بدن خیلی خوبه

اما جامعه ی الان ما اینجوری نیست

از اطرافیان خودمون چن روز بعد از عقد رابطه .... داشتن و خیلی زود بساط عروسی رو میگیرن به اجبار

پسر 19 ساله با زن و بچه و کوهی از مشکلات زندگی ....

درباره رابطه ی دختر و پسر هم این به تربیت خونواده ها و خود طرفین مربوط میشه

بعضی موقعها اگه مثلا من با دختری آشنا شم و خونوادمم بفهمن چون به من و عقایدم اعتماد دارن و منو میشناسن مشکلی پیش نمیاد و هیچ مخالفتی نخواهند داشت

من نظر خودمو میدم و همه میتونن مخالفت کنن:
به نظر من دوستی دختر و پسری که هیچ دلیلی برای هم صحبت شدنشون نیست با شرایط الان اشتباهه

دوستی دانشگاهی
کلاس زبان و از اینجور چیزا میتونه دوستی باشه فارغ از جنسیت

دوستی دختر و سر خارج از اینایی که گفتم موقعی معنا پیدا میکنه که 2طرف انسان باشن و برای شناخت و ازدواج باهم دوست شن

حالا این بماند که همه ی دوستیای امروزی با هدف ازدواج شروع میشه و بعضیاش تغییر مسیر میدنو به ... میرن!

شرایط جامعه ما الان اینجوریه

پدر و مادرم باید جوری باشن که با بچه هاشون دوست باشن

که متاسفانه به دلیل اختلاف نسلی و سنی که داریم این کار خیلی مشکله

و خیلی وقتا خواسته ی ما درک نمیشه حالا هرچیزی که میخواد باشه

حرف شما در صورتی موفقیت آمیزه که جوونا و از جمله خودم به اون شعور رسیده باشیم که بدونیم چرا میخوایم ازدواج کنیم و چرا میخوایم که با فلانی ازدواج کنیم...
 

viva shz

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به نظر من که حق دخالت هم دارن...من که بین دو راهی مادر و پدر و یک زن ...مادر و پدر رو انتخاب میکنم:)
 

REYMOND00

کاربر بیش فعال
بله کاملا درسته دوست من....باید جامعه به بلوغ برسه ...حالا قبلا نشد...الان که می شه!!یه مثلی هست که می گه تصمیمای خوب نتیجه ی تجربه اس و تجربه نتیجه ی تصمیمای بد!!حتی اگه فرض کنیم پدر و مادر تجربه خوبی دارن این اکثرا به این معنیه که تجربه و تصمیم اشتباهی داشتن که براشون درس عبرت شده و می خوان با نشون دادن اون به کسایی که مال 25 سال بعد خودشونن راهنمایی کنن!!اما به نظرت چقد موفقیت آمیزه؟بعدشم تا کی من باید برای انتخابم به خانواده م متکی باشم؟؟؟کی باید دستمو بذارم رو زانوی خودم و بلند شم و کار کنم و مسئولیت کارمم بپذیرم؟
نه به نظر شما خدایی تو مثلا یکی دو جلسه ی خواستگاری مادر پسر چی چی می فهمه از دختر؟یا پدر دختر چی می فهمه از پسر؟به نظرمن باید این شکاف نسلو پذیرفت...که شاید تو 40 سال پیش و قبل از اون فرهنگ و علم و تکنولوژی و همه اینا تغییر خاصی نداشت و معیارها هم با اجداد زوجین فرقی نداشت!!اما الان نمی شه با این دید نگاه کرد!با این فوران اطلاعات و وضعیت زنان و مردان تو جامعه من نمی تونم بگم مامان بابام برام زن و شوهر بگیرن!!من خودم باید ببینم چی هستم و چی میخوام !نه ا ینکه به امید اونا باشم و نهایتا با یه دعوا هم طلاق و طلاق کشی!!خدایی چند % جوونای امروز حاضرن به پای کسی که انتخابشون نبوده بمونن؟؟؟کمن زنانی که می شنون تو انتخاب من نبودی و برای اینکه حرف مامانم زمین نیفته باهات عروسی کردم؟یا اصلا چند% جوونا می پذیرن که با کسی که می خوان ازدواج نکنن؟؟
به نظر من که خیلی کمن...
و البته با توجه به شناختی که من از خودم دارم و انتخابی که کردم و این 4 و اندی سال بین پدر و مادر و همسرم قطعا همسرم انتخاب من خواهد بود...اینجور بگم که اگه اونا تو بهشت باشن و همسرم جهنم من جهنمو انتخاب می کنم...شاید هم کرده باشم............
نمی گم پدر و مادر زحمت نمی کشن...اما به قول همین نوشته بچه هدیه ای از طرف خداست که زن و مرد واقعا حس زن و مرد بودن رو تجربه کنن!ببینین چقد از زوجهای نازا چه حس های بدی دارن!واقعا سخته!پس نباید به زور خواسته ها رو به بچه تحمیل کرد و به نظر خود من هر گونه قصوری تو این زمینه و زمینه های دیگه عین ظلمه...اگه بچه تو ضعیف و ذلیل بار بیاری باید اون دنیا جواب پس بدی...و حتی اگه بچه نخواد باهات همراه باشه باید بدونی از وقتی اقدام کردی تا زمان مرگت مسئول اون بچه بوده و هستی...حالا اگه نتونی قانعش کنی و ضعیف باشی این قصور توئه که وقتی آماده نبودی اقدام کردی یا بعدها سعی نکردی با بچت صمیمی باشی و در حد خودش باشی که بتونی قانعش کنی!
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بله کاملا درسته دوست من....باید جامعه به بلوغ برسه ...حالا قبلا نشد...الان که می شه!!یه مثلی هست که می گه تصمیمای خوب نتیجه ی تجربه اس و تجربه نتیجه ی تصمیمای بد!!حتی اگه فرض کنیم پدر و مادر تجربه خوبی دارن این اکثرا به این معنیه که تجربه و تصمیم اشتباهی داشتن که براشون درس عبرت شده و می خوان با نشون دادن اون به کسایی که مال 25 سال بعد خودشونن راهنمایی کنن!!اما به نظرت چقد موفقیت آمیزه؟بعدشم تا کی من باید برای انتخابم به خانواده م متکی باشم؟؟؟کی باید دستمو بذارم رو زانوی خودم و بلند شم و کار کنم و مسئولیت کارمم بپذیرم؟
نه به نظر شما خدایی تو مثلا یکی دو جلسه ی خواستگاری مادر پسر چی چی می فهمه از دختر؟یا پدر دختر چی می فهمه از پسر؟به نظرمن باید این شکاف نسلو پذیرفت...که شاید تو 40 سال پیش و قبل از اون فرهنگ و علم و تکنولوژی و همه اینا تغییر خاصی نداشت و معیارها هم با اجداد زوجین فرقی نداشت!!اما الان نمی شه با این دید نگاه کرد!با این فوران اطلاعات و وضعیت زنان و مردان تو جامعه من نمی تونم بگم مامان بابام برام زن و شوهر بگیرن!!من خودم باید ببینم چی هستم و چی میخوام !نه ا ینکه به امید اونا باشم و نهایتا با یه دعوا هم طلاق و طلاق کشی!!خدایی چند % جوونای امروز حاضرن به پای کسی که انتخابشون نبوده بمونن؟؟؟کمن زنانی که می شنون تو انتخاب من نبودی و برای اینکه حرف مامانم زمین نیفته باهات عروسی کردم؟یا اصلا چند% جوونا می پذیرن که با کسی که می خوان ازدواج نکنن؟؟
به نظر من که خیلی کمن...
و البته با توجه به شناختی که من از خودم دارم و انتخابی که کردم و این 4 و اندی سال بین پدر و مادر و همسرم قطعا همسرم انتخاب من خواهد بود...اینجور بگم که اگه اونا تو بهشت باشن و همسرم جهنم من جهنمو انتخاب می کنم...شاید هم کرده باشم............
نمی گم پدر و مادر زحمت نمی کشن...اما به قول همین نوشته بچه هدیه ای از طرف خداست که زن و مرد واقعا حس زن و مرد بودن رو تجربه کنن!ببینین چقد از زوجهای نازا چه حس های بدی دارن!واقعا سخته!پس نباید به زور خواسته ها رو به بچه تحمیل کرد و به نظر خود من هر گونه قصوری تو این زمینه و زمینه های دیگه عین ظلمه...اگه بچه تو ضعیف و ذلیل بار بیاری باید اون دنیا جواب پس بدی...و حتی اگه بچه نخواد باهات همراه باشه باید بدونی از وقتی اقدام کردی تا زمان مرگت مسئول اون بچه بوده و هستی...حالا اگه نتونی قانعش کنی و ضعیف باشی این قصور توئه که وقتی آماده نبودی اقدام کردی یا بعدها سعی نکردی با بچت صمیمی باشی و در حد خودش باشی که بتونی قانعش کنی!

بله منم با شما موافقم و حرفای قبلیم اصلا به این معنا نبوده که پدرو مادر دخالت کنن

من از پدر و مادر همکاری و همراهی و اعتماد میخوام
این در صورتیه که خودم به اون فهم و شعور و بلوغ رسیده باشم که به قول شما تا همیشه پای انتخابم بمونم و از انتخابم مطمین باشم

اینکه پدر و مادر بگن فلان دختر رو بگیر و منم بدون حرفی قبول کنم که اصلا نمیشه

مسلما شما تجربه ی واقعی از زندگی دارید و بهتر میتونید نظر بدید

برای ازدواج شناخت مهمه
یه شناخت خوب و درست

که واسه اینکارم بسته هر فردی شرایط مختلفی وجود داره

اینکه فردی رو که من انتخاب میکنم مورد قبول خونوادمم باشه که خیلی خوبه و زندگی رو بهتر میکنه
 

Similar threads

بالا