و این ستاره ست چقدر خوشمله: بعضی وقتا من سه چرخه شو هل میدادم فک میکرد خودشه داره رکاب میزنه
اینم وقتیه واسش ماشین خریدیم خونه رو باا پیست ماسابقات اتومبیل رانی اشتباهگرفته بود همش اینور اونور میرفت
تازه یه بارم باهش منو زیر کرد
یادمه این عروسک رو واسش خریدیم از خوشحالی داشت بال در میاورد

(اشک خوشحالی) شب میخاست بخوابه قبلش واسه عروسکش لالایی گفت بعد خوابش برد میگفت من مامان عروسکم هستم باید خودم بخوابونمش یه بار عروسکش افتاد چه علم شنگه ای به پا کرد
و اینو از بچه گیش واسش کنار گذاشتم تا حالا که واسه خودش خانومی شد بهش بدم
و در آخر یه دسته گل واسه ستاره ی گل