در سرزمین ِ من
آغوش ها
برای بدرقه گشوده می شوند...!!!
آغوش ها
برای بدرقه گشوده می شوند...!!!
لبانت
به ظرافت شعر
شهوانی ترین بوسه ها را به شرمی چنان مبدل می کند
که جاندار غارنشین از آن سود می جوید
تا به صورت انسان در آید
و گونه هایت
با دو شیار مورب
که غرور تو را هدایت می کنند و
سرنوشت مرا
که شب را تحمل کرده ام
بی آن که به انتظار صبح
مسلح بوده باشم
هرگز کسی این گونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من به زندگی نشستم!
و چشمانت راز آتش است
و عشق ات پیروزی آدمی است
هنگامی که به جنگ تقدیر می شتابد.
و آغوشت
اندک جایی برای زیستن
اندک جایی برای مردن
و گریز از شهر
که با هزار انگشت
به وقاحت
پاکی آسمان را متهم می کنند.....
شما پسری؟
اگر هستی باید بگم من مرد به این با احساسی ندیده بودم!!!!!!