نتایح جستجو

  1. samiyaran

    دست‌نوشته‌ها

    زندگی که تو ظاهر دل دیگرون رو برده...اما تو دلش واسه ما قصه ی غم رو می خوندش...
  2. samiyaran

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    جامِ زندگی من..در دست خودم نیست! این است ترجمه ی گلایه های ما به روزگار...
  3. samiyaran

    دست‌نوشته‌ها

    هم نام من همراه من نیست! سایه ایست که گاهی پشت سر من است و گاهی جلوی من.... کنار من نیست آنکه باید باشد...
  4. samiyaran

    گفتگوهای تنهایی

    پچ پچ ها علامت پارانویا نیست... علامت آن است که من می شنوم در پس سرم چه ها می گویند... برای همین است که همدمم خودم شدم و آیینه و سکوت...
  5. samiyaran

    دست‌نوشته‌ها

    هنر من این روزها ندیده شدن است... توجه ها که به تو جلب شود...راهی پیدا می شود که خراب شوی...یا خرابت کنند... در هر صورتی ویرانی نصیب توست... در چهار دیواری تنهایی فعلِ آبادی را صرف می کنم...
  6. samiyaran

    :redface::gol:

    :redface::gol:
  7. samiyaran

    :redface::gol::gol::gol:

    :redface::gol::gol::gol:
  8. samiyaran

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    خواب زده را هیچ بیداری در راه نیست...
  9. samiyaran

    رفتن...

    اندکی آرام تر... من توان ندارم پا به پایت بدوم... من هنوز در آمدنم... تو در اوجِ رفتن... اندکی مجال بده...نفسم جا بیاید... باز می دوم به دنبالت:redface:
  10. samiyaran

    گفتگوهای تنهایی

    نجواهای تنهایی او گفتن ندارد! شنیدن ندارد! فقط دیدن دارد! دیدن و گوش تیز کردن و لب خوانی.....شاید درک کنیم حال تنهایی او را!
  11. samiyaran

    دل نامه یا نامه دل

    شب نامه پخش می کنم بین مردم شهر... می گویم اندک دلی دارم در سینه....می جویم کسی را که او هم مانند من اندک دلی داشته باشد.. امید دارم همزادم را پیدا کنم...
  12. samiyaran

    گفتگوهای تنهایی

    از کِی اینقدر کوچک شده ای...چهار دیواری من؟! دیگر هیچ جا نمی توانم یقه خود را بگیرم در پنهان ..تا مترسک ها و کلاغ ها نبینند....
  13. samiyaran

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    بی ریا که باشی دنیا در یک کفه دست خلاصه می شود... سبک می شوی....در میان سنگینیِ کسانی از بار بزرگی دنیا لِه شده اند!
  14. samiyaran

    دل نامه یا نامه دل

    قاصدِ دل است نگاه های خیره... زبانش را بفهمی....دنیایی از حرف است در یک لحظه... چشم ها را باید شست...جور دیگر باید دید..
  15. samiyaran

    نیلوفرانه

    هفتاد رنگ در چشمانم هست...همه از یک طیف! همه از طیف کوچه های یاس! همه نیلوفری ترین رنگ! هر بار می آیی و می روی...همین داستانِ من است.
  16. samiyaran

    دست‌نوشته‌ها

    غربت واژه هایم پیراهن یوسف است! رنگش غریب است و بطنش آشنا... من هنوز مانده ام که یعقوب زمانه...کِی چشم از زندگی یوسف وارم بر می دارد....
  17. samiyaran

    دل نامه یا نامه دل

    شهرِ دل دیگر کسی را ندارد که درونش غوغا کند! دل متروکه شده است از بازار و بازاریان! این روزها در پی آن است که ییلاق کند و برود به جای دیگر دل! این جا دیگر جای او نیست.
  18. samiyaran

    دست‌نوشته‌ها

    بی خوابی زده است به سر رویایم! خواب گردی هایش امشب پا در خیال دیگری نمی گذارد... پرچین همسایه امشب سالم می ماند... یاس به زیر پاهایش لِه نمی شود... امشب شب آرامش است!....شب بیداری رویا!
  19. samiyaran

    ؟...ღ...مسابقۀ بیست سئوالیِ ادبی...ღ...؟

    7.خوزستانی هستن؟
  20. samiyaran

    ؟...ღ...مسابقۀ بیست سئوالیِ ادبی...ღ...؟

    رها اعتمادی؟:surprised:
بالا